۱۰ تجربه کارگردانی اولِ بهترین فیلمسازان؛ از جین کمپیون تا کلینت ایستوود
وقتی پای کارگردانان سینما به میان میآید، اولین فیلم هایشان اغلب فیلمهای کمتر شناخته شده، با کیفیت پایین و فراموش شدهای هستند. اما در مورد ۱۰ فیلمسازی که در ادامه معرفی میشوند چنین نیست و آنها در واقع در همان اولین تجربه اول فیلمسازی شان قدرت و استعداد خود را به رخ کشیده و اثری موفق خلق کردند.
همه هنرمندان مشهور باید کارشان را از جایی آغاز کنند. هر خواننده بزرگی یک سی دی با کیفیت پایین دارد که در جعبه دارایی هایشان خاک میخورد. تمام بهترین ورزشکاران بازی شان را در تیمهای دست پایین و ضعیف آغاز کرده اند.
میکل آنز احتمالاً پیش از اینکه اسم «صومعه سیستین» را بشنود، احتمالاً نقاشیهای بسیار خام میکشیده است. وقتی پای کارگردانان سینما به میان میآید، اولین فیلم هایشان اغلب فیلمهای کمتر شناخته شده، با کیفیت پایین و فراموش شدهای هستند.
اما در مورد ۱۰ فیلمسازی که در ادامه معرفی میشوند چنین نیست و آنها در واقع در همان اولین تجربه اول فیلمسازی شان قدرت و استعداد خود را به رخ کشیده و اثری موفق خلق کردند.
مردان و زنانی که در ادامه این مطلب به آنها اشاره خواهد شد با اولین فیلم بلندشان، خود را نشان دادند اگر چه شاید به خاطر افزایش قدرت ستارگی در سالهای آینده، این فیلمها مدت هاست فراموش شده و زیر سایه فیلمهای بسیار موفقتر سازندگانشان قرار گرفتند.
برخی از این فیلمها نگاهی واقعی به شما به اولین آثار خلاقانه برخی از بهترین ذهنهای هالیوود خواهند بود و برخی دیگر باعث میشوند سرتان را خارانده و از خود بپرسید آیا واقعاً این فیلم را فلانی ساخته است؟
بدون فوت وقت بیشتر، در ادامه این مطلب میخواهیم شما را با اولین فیلم برخی از بهترین کارگردانان تاریخ سینما آشنا کنیم که علیرغم کیفیت بالایشان نادیده گرفته شدند.
۱۰- Hunger (استیو مک کویین)
به جای آن بازیگر مشهور فیلمهای پاپیون و فرار بزرگ، این استیو مک کویین یک کارگردان بریتانیایی است که بیشتر به خاطر کسب جایزه اسکار بهترین فیلم برای درام تاریخی ۱۲ Years A Slave شناخته میشود. غیر از این فیلم، مک کویین همچنین سریال آنتالوژی Small Axe، فیلم سرقتی Widows و تریلر اعتیاد به سکس Shame را ساخته است.
اما تجربه مک کویین به عنوان کارگردان با یک مایکل فاسبندر کثیف و عریان شروع شد. در سال ۲۰۰۸، مک کویین فیلم Hunger را ساخت، داستانی در مورد اعتصاب غذا و حمام نرفتن یک زندانی ایرلندی در سال ۱۹۸۱ در بریتانیا. فاسبندر در این فیلم نقش بابی سندز را بازی میکند، یک زندانی واقعی ارتش آزادی بخش ایرلند که در نتیجه اعتصاب در زندان درگذشت.
Hunger تقریباً به طور کامل مورد تمجید و تحسین منتقدان قرار گرفت، پس از آنکه اولین بار در سال ۲۰۰۸ در فستیوال کن اکران شد. فاسبندر به خاطر بازی پرجزییات خود در این فیلم مورد تمجید قرار گرفت و مک کویین نیز به عنوان یک فیلمساز بااستعداد و آینده دار به خاطر خلاقیتش در روایت یک داستان واقعی شناخته شد.
اکنون مک کویین یکی از شناخته شدهترین و بهترین فیلمسازان بریتانیایی است که حتی در سال ۲۰۲۰ نیز به مقام شوالیه دست یافت. اگر چه Hunger بسیار متفاوت از کارهای اخیر مک کویین است، اما همچنان یک اثر لذت بخش است که البته تماشای آن چندان ساده نیست.
۹- Sweetie (جین کمپیون)
تنها زنی که تاکنون دو بار نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین کارگردان شده، جین کمپیون، به وضوح یک افسانه در دنیای سینماست. فیلم The Piano ساخته اول در سال ۱۹۹۳ یک فیلم تاریخی تکان دهنده در مورد زنی جوان است که توسط پدرش و در مقابل پول به ازدواج یک مرد در میآید.
سپس در سال ۲۰۲۱، نوبت فیلم The Power of the Dog رسید که یک وسترن بسیار زیباست که مخاطبان را برای اولین بار از بندیکت کامبربچ متنفر ساخت. کمپیون کارش در عرصه سینما را در زادگاهش، نیوزیلند، با فیلم کوتاهی به نام Peel آغاز کرد که جایزه نخل طلای بهترین فیلم کوتاه جشنواره کن را بدست آورد. او بعد از آن، اولین فیلم بلند خود را با نام Sweetie در سال ۱۹۸۹ ساخت.
Sweetie در مورد زن جوانی است که با مشکلات خانوادگی، عشق و خود زندگی درگیر است. از این رو این فیلم داستان تمام کسانی را روایت میکند که در بیست و چند سالگی به سر میبرند. نقش شخصیت اصلی فیلم را نیز بازیگری به نام جنویو لمون بازی میکند که به تنهایی برای بردن جایزهای مهم برای این فیلم کافی بود.
علاوه بر بازیگر نقش اصلی، خود فیلم نیز به خاطر دیدگاه متفاوتش به زندگی خانوادگی و ارائه غیرمعمول داستانش مورد تحسین قرار گرفت. این فیلم مستقل نیوزیلندی در روزهای اکران خود چندان مورد توجه قرار نگرفت، اما اگر کمی سبک فیلمسازی کمپیون را دوست داشته باشید باید حتماً این فیلم را تماشا کنید.
۸- Play Misty For Me (کلینت ایستوود)
اگر چه بیشتر شهرتش به عنوان بازیگر است، اما کلینت ایستوود بارها پشت دوربین نیز نشسته است. با این وجود، ایستوود بیشتر کارگردانی فیلمهایی را بر عهده داشته که خودش نقش اصلی آنها را بازی کرده است. اولین تجربه کارگردانی ایستوود در فیلم Play Misty For Me بود که در آن وی نقش یک دی جی رادیویی را بازی میکند که توسط یکی از طرفداران دیوانه اش تعقیب میشود. به جای درخواست امضا و پیامهای ویدیویی، این طرفدار از شخصیت ایستوود میخواهد که عاشق او شود. Play Misty For Me بسیار متفاوت از نقشهایی است که ایستوود در قالب یک شخصیت اکشن بازی میکرد.
او در این فیلم نقش یک مردم معمولی را بازی میکند که زندگی او به طور کامل در کنترل طرفدار دیوانه اش قرار دارد. نقش این طرفدار را نیز جسیکا والتر بازی میکند که به خاطر بازی اش در این فیلم نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب شد. موفقیت اولین فیلم ایستوود راه را برای ستاره فیلمهای Dirty Harry باز کرد تا فیلمهایی مانند Madison County, Million Dollar Baby و Gran Torino و بسیاری دیگر را بسازد که در همه آنها خودش نیز ایفای نقش میکرد.
۷- The Loveless (کاترین بیگلو)
جین کمپیون اگر چه اولین کارگردان زنی بود که نامزد دریافت جایزه اسکار شد، اما اولین زنی که جایزه بهترین کارگردان اسکار را گرفت کسی نبود جز کاترین بیگلو که در سال ۲۰۰۹ این جایزه را برای فیلم The Hurt Locker بدست آورد. این واقعیت که او جیمز کامرون (همسر سابقش) را برای کسب این جایزه شکست داد فراموش شدنی نیست.
قبل از اینکه با درام جنگی اش همه را شیفته خود سازد، بیگلو اغلب به خاطر تریلرهای اکشنش شناخته میشد. او قبلاً فیلم Point Break را ساخته بود، فیلمی که رابطه برادرانه دوست داشتنی کیانو ریوز و پاتریک سویزی را به ما داد و بعد از آن نیز نوبت به K-۱۹: The Widowmaker رسید که به سادگی یکی از بهترین فیلمهای زیردریایی محور تاریخ سینماست.
اما اولین تجربه کارگردانی یک فیلم بلند برای کاترین بیگلو فیلم The Loveless بود که پیش از ازدواجش با کامرون ساخته شد. این فیلم در واقع در مورد گروهی موتورسوار است که وارد یک شهر کوچک میشوند.
شخصیت ونس با بازی ویلم دفو عاشق یک دختر محلی میشود، اما برادر آزارگر این دختر میخواهد که شهرش را یک بار برای همیشه از دست این گروه موتورسوار خلاص کند. پرتنش، ملون و به شدت احساسی، فیلم The Loveless ورودی باشکوه برای یکی از بهترین و شناخته شدهترین فیلمسازان معاصر بود.
۶- Hard Eight (پل توماس اندرسون)
پل توماس اندرسون یکی از بهترین فیلمسازان قرن بیست و یکم به شمار میآید. او که بیشتر به خاطر فیلمهای There Will Be Blood, Phantom Thread, و Licorice Pizza و ساخت موزیک ویدیو برای موزیسینهایی مانند رادیوهد، فیونا اپل و حییم شناخته میشود، اکثراً فیلمهایی تاریک، واقع گرایانه و با شخصیتهایی معمولی که اشتباهات و نقصهای بسیار دارند شناخته میشود.
اولین فیلم او در مقام کارگردان، فیلم Hard Eight در سال ۱۹۹۱ بود که تمام این ویژگیها را دارد. این فیلم، فیلیپ بیکر هال را در نقش یک قمارباز موفق لاس وگاسی دارد که یک مرد بی خانمان را زیر پر و بال خود میگیرد.
یک سری اتفاقات رخ میدهند که باعث میشوند این مرد با یک روسپی ازدواج کرده و یک مرد دیگر را به گروگان بگیرد. در کنار هیل، جان سی رایلی، گوینث پالترو، فیلیپ سیمور هافمن و ساموئل ال جکسون از دیگر ستارگان حاضر در این فیلم هستند که شروع بسیار خوبی برای اندرسون بود. هیجان انگیز، تکان دهنده و مملو از شخصیتهای جذاب، فیلم Hard Eight از آن دسته آثاری است که از تماشای آن لذت خواهید برد.
۶- Blood Simple (برادران کوئن)
جوئل و اتان کوئن با هم کارهای فراموش نشدنی انجام میدهند و هر وقت از هم جدا میشوند، کارشان ترسناک میشود. در واقع باید این دو را با جراحی به هم متصل کرد تا نتوانند جدا از هم فیلم بسازند. این دو برادر سازنده برخی از مشهورترین فیلمهای تاریخ سینما هستند، از جمله Barton Fink, Fargo, The Big Lebowsk، بازسازی True Grit در سال ۲۰۱۰ و No Country For Old Men. اگر تاکنون دستکم یکی از این فیلمها را ندیده اید باید بدانید که از سینما چیزی نمیدانید. اما شروع موفقیت این دو برادر را باید تا سالها قبل و اولین فیلمشان به نام Blood Simple در سال ۱۹۸۴ تعقیب کرد.
این فیلم ترکیبی از نوآر جنایی، تریلر روانشناختی و وحشت مستقیم است و داستان بدبیاریهای یک متصدی کافه بدشانس بعد از رابطه داشتن با همسر رییسش را روایت میکند. بازیگریهای این فیلم بسیار خوب بوده و فرانسس مک دورمند که بعدها چندین جایزه اسکار کسب کرد در نقش اصلی زن داستان بازی میکند.
همچنین فیلمبرداری فیلم نیز بسیار باکیفیت بوده و پیچشی جدید به فرمول داستانی سنتی جنایی به شمار میآید. سخت نبود که بر اساس کیفیت این فیلم، موفقیت برادران کوئن در سالهای بعد پیش بینی شود. فیلمهای برادران کوئن همواره تاریک، افسرده کننده، متفکرانه و مملو از شخصیتهای خاکستری بوده است.
۴- Pi (دارن آرونوفسکی)
تقریباً تمام فیلمهای دارن آرونوفسکی را فیلمهایی کلاسیک میدانند، البته به غیر از Noah که بهتر است اصلاً در مورد آن صحبت نکنیم. Requiem for a Dream, The Wrestler, Black Swan, The Whale همگی فیلمهایی ساخته آرنوفسکی هستند که جای خاصی در قلب و ذهن طرفداران سینما دارند.
یکی از نادیده گرفته شدهترین فیلمهای آرونوفسکی، اما فیلم اول او به نام Pi است. این فیلم که عمداً سیاه و سفید فیلمبرداری شده، شان گالت را در نقش مکس کوهن دارد، ریاضی دانی که به شکلی وسواس گونه به دنبال پیدا کردن نظم و تعادل با دنیا از طریق ریاضی است. همه چیز خیلی زود فلسفی میشود.
مکس با یک شخصیت یهودی آشنا میشود که میخواهد تورات را رمزشکنی کرده، زیرا فکر میکند کتاب مذهبی یهودیان رشتهای از کدهاست. عددی که او به دنبال آن است، در واقع نام واقعی خداوند است. اینها همه ایدههایی فوق العاده و بزرگ از آرونوفسکی هستند که در نمایش دادن آنها نیز بسیار موفق عمل میکند.
علاوه بر به کار گرفتن مغزتان، فیلم Pi چشم نواز نیز هست. با فیلمبرداری زیبا، بازیهای استادانه و نویسندگی هوشمندانه، فیلم Pi هر چیزی که از یک فیلم ساخته آرونوفسکی انتظار داشته باشید را در خود دارد.
۳- Shallow Grave (دنی بویل)
دکتر، اوبی وان کنوبی و کاترین دِ مدیچی باید با کمک هم تلاش کنند راز مرگ پدر لیلی آلن در آپارتمانش را کشف کنند و ظاهراً این دستورالعمل ساخت یک فیلم موفق است. این دقیقاً همان چیزی است که در فیلم Shallow Grave ساخته سال ۱۹۹۴ میگذرد.
کریستوفر اکلستون، ایوان مک گرگور و کری فاکس نه تنها باید با مرگ ناگهانی کیت آلن کنار بیایند بلکه مقدار زیادی پول که به جای گذاشته را نیز مدیریت کنند. اتفاقی که در ادامه میافتد یک داستان بامزه، ولی تاریک جنایی است، در شرایطی که سه دوست با عواقب کارهایشان مواجه میشوند.
سناریو این فیلم توسط جان هوج نوشته شده و کارگردانی آن را نیز دنی بویل بر عهده داشته است که بعدها فیلمهای تحسین شدهای مانند Trainspotting و The Beach را ساخت. شهرت بویل بسیار از اعتبار نویسنده سناریو اولین فیلمش فراتر رفت.
او جایزه اسکار بهترین کارگردانی را برای Slumdog Millionaire بدست آورد و نزدیک بود کارگردانی یک فیلم از مجموعه جیمز باند را نیز بر عهده بگیرد. اما Shallow Grave یک موفقیت بزرگ برای این فیلمساز اسکاتلندی و بازیگر اصلی فیلمش بود که هر دو بعد از این فیلم به شهرتی جهانی دست یافتند.
۲- Following (کریستوفر نولان)
کمتر کارگردانی میتواند در زمینه تعهد دیوانه وار به سینما با کریستوفر نولان رقابت کند. شاید کوئنتین تارانتینو، اما اولین فیلم او با نام Reservoir Dogs هرگز نمیتواند لقب یک فیلم نادیده گرفته شده را داشته باشد. در مورد اولین فیلم نولان، او رویکرد دارن آرونوفسکی را در پیش گرفته و در سال ۱۹۹۸ فیلم Following را در قالبی سیاه و سفید ساخت.
این کارگردان نامی سینما تمام تلاش خود را برای ساخت این فیلم انجام داد؛ او برای کاهش هزینهها و وقت، از پیش از بازیگران خود میخواست که سکانسها را بارها تمرین کنند؛ از دستمزد خود هزینه خرید تجهیزات فیلمبرداری و ساخت فیلم را پرداخت کرد؛ در تدوین فیلم مشارکت داشت و عمویش را در یکی از نقشهای فیلم به کار گرفت.
در واقع او در فیلم Following میخواست از هیچ همه چیز بسازد و بار اصلی ساخت فیلم را بر دوش گرفت. وقتی که فیلم ساخته شد، نتیجه اش یک طوفان غیرقابل انتظار بود، یک تریلر جنایی نئونوآر در مورد مرد جوانی که ناخواسته وارد دنیای جرم و جنایت میشود.
فیلم Following به خاطر اکشن تند، سبک روایی غیرمتداول و رازآلودگی التهاب آورش مورد تحسین قرار گرفت. موفقیت این فیلم باعث شد که نام نولان بر سر زبانها بیفتد و وی بتواند منابع مالی کافی برای ساخت اولین فیلم بلندش به نام Memento جمع آوری کند که خودش یک فیلم کلاسیک بسیار موفق است.
۱- Bad Taste (پیتر جکسون)
مغز متفکر پشت فیلمهای ارباب حلقه ها، هابیتها و دنیای زمین میانی، کار خود در عرصه فیلمسازی را با ساخت فیلمهای ترسناک بی کیفیت در نیوزیلند آغاز کرد. پیش از اینکه وی یکی از بهترین سه گانههای تاریخ سینما را بسازد، پیتر جکسون به خاطر ساخت فیلمهای Braindead و The Frighteners شناخته میشد. پیش از فکر ساختن همه این فیلم ها، جکسون فیلمی در مورد گروهی موجود فضایی مرگبار ساخت که گوشت انسان را برای استفاده در فست فودی زنجیره ایشان مصرف میکردند.
فیلم Bad Taste ساخته سال ۱۹۸۷ یک تلاش تیمی مناسب از جکسون و دوستانش بود. او علاوه بر کارگردانی فیلم، نویسندگی سناریو را نیز بر عهده داشت و دو نقش نیز بازی کرد.
در نهایت، Bad Taste یک کمدی ترسناک مضحک، بامزه و بسیار جذاب باخندهها و خونریزی بسیار در قالب ۹۲ دقیقه زمان فیلم است. مهمتر از همه اینکه این فیلم راه جکسون به دنیای سینما را باز کرد و به همین خاطر همه ما مدیون و سپاسگزار فیلم Bad Taste هستیم.
منبع: روزیاتو