۱۰ سریال جذاب و پرتنش در مورد دوران جنگ سرد؛ از Tannbach تا Deutschland 83
در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ سریال جذاب آشنا کنیم که داستان آن ها در دوران جنگ سرد روایت می شود.
اصطلاح «جنگ سرد» برای اولین بار در مقاله جورج اورول با عنوان «شما و بمب اتمی» به کار رفته است، مقاله ای که در آن او یک تنش هسته ای بین غرب و شرق را پیش بینی کرده بود. پس از آن بود که عبارت جنگ سرد توسط مشاور رئیس جمهور، برنارد باروخ، در طی یک سخنرانی در کاخ سفید در سال ۱۹۴۷ عمومیت یافت. طولی نکشید که این درگیری به یک واقعیت تبدیل شد و رهبران هر دو طرف به این نتیجه رسیدند که هیچ گاه توافقی برای همزیستی مسالمت آمیز وجود نخواهد داشت، بنابراین تنها راه حل این بود که با یک چشم باز بخوابیم.
جنگ سرد عمدتاً با استفاده از تبلیغات، رقابت اقتصادی و جاسوسی صورت می گرفت. در طول سال ها، رقابت ژئوپلیتیک به عنوان پس زمینه یا به عنوان موضوع اصلی توسط تعدادی از درام های تلویزیونی مورد استفاده قرار گرفته است. این سریال ها عمدتاً زوایای سیاسی و جاسوسی جنگ سرد را بررسی می کنند، در حالی که برخی دیگر زندگی شهروندان عادی را پوشش می دهند که به نوعی تحت تاثیر این درگیری قرار گرفته اند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ سریال جذاب آشنا کنیم که داستان آن ها در دوران جنگ سرد روایت می شود.
۱۰- The Sandbaggers (1978 – ۱۹۸۰)
طرفداران فیلم های جاسوسی واقع گرایانه با روند کند و به اصطلاح «آرام سوز»، از تماشای The Sandbaggers لذت خواهند برد، سریالی در مورد یک واحد ویژه MI۶ که وظیفه رسیدگی به امور جنگ سرد را بر عهده دارد. چه اسکورت فراریان باشد، چه انتقال اسناد حساس، یا انجام حملات، این واحد همه این کارها را انجام می دهند. حتی گفته می شود که خالق این سریال، یان مکینتاش، خود جاسوس بوده است و توطئه های زیادی پیرامون ناپدید شدن او در دنیای واقعی وجود دارد، به ویژه این فرضیه که شوروی او را از بین برده است.
این شایعات نیز کاملاً بی اساس نیستند. سریال The Sandbaggers اصطلاحات جاسوسی زیادی در خود دارد که تنها یک مامور امنیتی واقعی می تواند از آن ها اطلاع داشته باشد. جدای از این شایعات، در این سریال بحث بر سر این است که سازمان پسر عموی باحال تر MI۶ است. در اینجا به طور مداوم تاکید می شود که آژانس امنیتی بریتانیایی بودجه کمی دارد، از این رو اعضای آن باید برای منابع و اطلاعات حیاتی به همتایان آمریکایی خود تکیه کنند.
۹- The Americans (2013 – ۲۰۱۸)
موتیف «سلاح، زنان و گجت» که توسط فیلم های بسیار پرفروش جیمز باند شکل گرفت، معمولاً مخاطبان بیشتری را جذب می کند، با این حال سریال The Americans از شبکه FX از آن دوری می کند. این سریال حول دو مامور کا گ ب است که به عنوان یک زوج معمولی در فالس چرچ، ویرجینیا در حال جمع آوری اطلاعات حیاتی در ایالات متحده برای شوروی هستند.
خالق سریال آمریکایی ها ، جوزف ویزبرگ، برای مدت کوتاهی به عنوان افسر سازمان سیا کار می کرد، بنابراین این سریال به حدس و گمان ها، به خصوص در مورد نحوه کار سازمان های اطلاعاتی آمریکا، متکی نیست. درام خانوادگی زیادی هم در این سریال وجود دارد، بنابراین بینندگانی که خیلی به استراتژی های پیچیده جاسوسی که توسط شخصیت های اصلی اتخاذ می شود، علاقه مند نیستند، هیچ وقت احساس نمی کنند که این سریال مناسب آن ها نیست.
۸- The Optimists (2017)
سریال خوش بین ها همان سریال Mad Men است با این تفاوت که انگار در روسیه ساخته شده است و به جای عوامل تبلیغاتی، روی دیپلمات ها تمرکز داشته است. همانند سریال قبلی شبکه AMC، این سریال هم در دهه ۶۰ میلادی روایت می شود و شخصیت ها حس و حال مد و فشن بسیار خوبی دارند. مکان ها، ماشین ها و مبلمان نیز بسیار چشم نواز هستند.
شخصیت های اصلی اعضای “گروه مشورتی ویژه” در وزارت امور خارجه روسیه هستند و وظیفه آن ها آشنایی با آداب و رسوم آمریکا برای آسان تر کردن کار جاسوسان است. بنابراین، در این سریال، مسائل آشکاری مانند موانع بوروکراتیک و کشمکش های ناشی از میهن پرستی افراطی بین مافوق های زن و مرد آشکار می شود. قهرمان داستان، روتا بلوماین، نیز یک آمریکایی است که به خاطر دیدگاه های کمونیستی خود به روسیه فرار کرده است. با توجه به گذشته او، همیشه تردیدهایی در مورد اینکه وفاداری او واقعا به کدام طرف این دعواست، وجود دارد.
۷- Tannbach (2015)
اکثریت سریال های با موضوع جنگ سرد به رویدادهای بزرگ می پردازند و شخصیت هایی را نشان می دهند که دائماً از مرزها عبور می کنند اما تانباخ این اتفاقات را به یک روستا محدود می کند. روستای مورد بحث، مودلاروث نام دارد و اتفاقاً در منطقه ای واقع شده که قرار است مرز آلمان شرقی و آلمان غربی در آن کشیده شود.
پس از برقراری پرده آهنین، روستاییانی که قبلاً بهترین دوستان بودند، خود را در سمت های متفاوت این نزاع می بینند و شروع به دشمنی می کنند. لحظات احساسی متعددی در این سریال وجود دارد که همه آن ها ناشی از خشونت نظامیانی است که در تلاش برای برقراری مرزها هستند. این سریال همچنین با پوشش مختصر رویدادهای پیش از جنگ سرد و پیش از سوق دادن مخاطبان به خودِ این دوران پرآشوب بسیار خوب عمل می کند.
۶- Totems (2022)
توتم ها به عنوان یک یادآور عمل می کند مبنی بر این که وقتی صحبت از درگیری های شرق و غرب می شود، نفرت تنها در میان طبقه سیاسی وجود دارد. روس های معمولی از آمریکایی ها (یا متحدان آن ها) متنفر نیستند و برعکس. برای اثبات این موضوع، دو شخصیت اصلی سریال با وجود تعلق به دو سوی متفاوت این نزاع، عاشق هم می شوند.
فرانسیس مارولی یک دانشمند فرانسوی است که توسط سازمان جاسوسی کشورش استخدام شده تا به بررسی ماهواره ای بپردازد که توسط یک دانشمند روسی توسعه یافته است. لیودمیلا گولوبوا یک زن جوان روسی است که رویای پیانیست شدن را در سر می پروراند اما مجبور به کار برای کا گ ب شده است. ماموریت های آن ها بسیار جدی است، با این حال این دو به شکلی عمیق و البته تراژیک عاشق هم می شوند. در واقع، اولین ملاقات آن ها یک بازسازی از فیلم رومئو و ژولیت اثر باز لورمن است که در آن شخصیت لئوناردو دی کاپریو برای اولین بار با شخصیت کلر دینس ملاقات می کند. در نهایت همه چیز به هم می ریزد، اما قبل از اینکه این اتفاق بیفتد، چیزهای بامزه زیادی در این داستان وجود دارد.
۵- The Red Queen (2015)
در اوج جنگ سرد، رجینا زبارسکایا مشهورترین مدل اتحاد جماهیر شوروی بود و لقب مشهور “زیباترین سلاح کرملین” را برایش انتخاب کرده بودند. با این حال، همیشه گمانه زنی هایی مبنی بر اینکه او یک مامور کا گ ب بود، وجود داشته است و ملکه سرخ بین تایید چنین گمانه زنی ها و محکوم کردن آن ها در حال نوسان است.
چیزی که در این سریال می فهمیم این است که زندگی این مدل هرگز آسان نبوده است. بسیاری از مردان فرصت طلب قصد سوء استفاده از او را داشتند که در نتیجه او را افسرده کرده و اقدام چند باره او برای خودکشی را در پی داشت. این سریال پر از رنگ و تصاویر باشکوه است، اما به هیچ وجه یک داستان شاد نیست. اگر چه این سریال علیرغم شایستگی هایش کمتر دیده شد، می تواند یکی از جذاب ترین سریال های تاریخی بیوگرافیک تاریخ تلویزیون باشد.
۴- Tinker, Tailor, Soldier, Spy (1979)
دوستداران سینما با نسخه سینمایی این داستان ساخته توماس آلفردسون با بازی گری اولدمن، کالین فیرث، بندیکت کامبربچ و تام هاردی بیشتر آشنا خواهند بود. با این حال، نسخه مینی سریال بندزن،خیاط، سرباز، جاسوس ساخته شده در دهه ۷۰ با بازی الک گینس بسیار جذاب تر و دیدنی تر است. وقایع داستان حول عواقب پس از یک ملاقات پیچیده بین یک مامور امنیتی انگلیسی و یک همتای اهل چک است.
کاری که این مجموعه بهتر از نسخه سینمایی انجام می دهد این است که نشان می دهد چگونه جامعه اطلاعاتی اغلب گرفتار پارانویا و بی اعتمادی است. سوءظن هایی مبنی بر اینکه ممکن است جاسوس هایی در کا گ ب و MI۶ وجود داشته باشد، همه را مجبور می کند که به جستجوی این جاسوسان بروند. تلاش زیادی می شود تا مشخص شود که این نفوذی ها چه کسانی هستند و در عین حال، بینندگان با دیالوگ های تفکر برانگیز و موضوعات فرعی دیگر تغذیه می شوند.
۳- ۱۹۸۳ (۲۰۱۸)
۱۹۸۳ نه تنها یک درام فوق العاده در مورد جنگ سرد است، بلکه یکی از جذاب ترین تاریخ های بدیل تلویزیون را نیز در خود جای داده است. در این سریال، پرده آهنین هرگز فرو نمی ریزد، بنابراین سال ۲۰۰۳ است و درگیری بین بلوک شرق و غرب هنوز ادامه دارد. جمهوری خلق کمونیستی لهستان با سبک حکومتی توتالیتری خود شناخته می شود و به زودی با کشف یک توطئه بزرگ دولتی توسط یک وکیل و یک بازرس، زمینه های انقلاب پدیدار می شود.
این سریال بسیاری از مسائل مهم مدرن، به ویژه طبقه بندی جایگاه اجتماعی و بحث اخلاقی نبودن نظارت دولت را بررسی می کند. پلیس مخفی تمام دستگاه های هوشمند مورد استفاده شهروندان را اسکن کرده و همه را براساس سطح تهدید آن ها طبقه بندی می کند. اعضای نخبه در جوامع محصور زندگی می کنند در حالی که بقیه مردم به بلوک های آپارتمانی مخروبه منتقل شده اند.
۲- Deutschland 83 (2015)
اندکی پس از آغاز انتشار سریال آلمان ۸۳ ، شبکه ۴ به عنوان سازنده اش خبر داد که این سریال به پربیننده ترین درام خارجی تاریخ بریتانیا تبدیل شده است. چرا مخاطبان این سریال را جذاب یافتند؟ به هر حال، این سریال تنها در مورد یک نگهبان آلمان شرقی بود که در آلمان غربی جاسوسی مخفی انجام می داد. خب، این سریال آدم های شرور بی رحم زیادی دارد که بینندگان چاره ای جز آرزوی مرگشان ندارند.
علاوه بر این، آلمان ۸۳ از نظر زیبایی شناختی سریالی جاه طلبانه است. برخلاف دیگر درام های جاسوسی اروپایی که معمولاً به رنگ تیره متکی هستند، این سریال خاص تا حد امکان از رنگ های متنوع و درخشان استفاده می کند. از همه مهم تر، این سریال برای دوستداران تاریخ جذاب است، از این طریق که مطمئن می شود شخصیت اصلی به نحوی خود را در مرکز لحظات مهم سیاسی کشور بیابد. و بینندگان نیازی به نگرانی در مورد پایان سریع هشت قسمت این سریال ندارند زیرا دنباله هایی از آن به نام های آلمان ۸۶ و آلمان ۸۹ نیز وجود دارند.
۱- For All Mankind (2019 – تاکنون)
برای همه بشریت نیز رویکرد تاریخ بدیل یا جایگزین را در پیش می گیرد و اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان قدرت برتر جهان معرفی می کند. بنابراین بخش اعظم افتخارات آمریکا به شرق اختصاص داده شده است. به عنوان مثال، به جای اینکه نیل آرمسترانگ اولین کسی باشد که روی ماه فرود می آید، این افتخار به فضانورد روسی، الکسی لئونوف داده می شود.
نقشه ها و برنامه های بسیار جاه طلبانه تری نیز در این سریال وجود دارد و همه آن ها به تلاش آمریکا برای جبران عقب ماندگی از شوروی تمرکز دارند. در یک صحنه از سریال، ریچارد نیکسونِ دچار وحشت و پارانویا شده، پیشنهاد ساخت یک پایگاه نظامی در ماه را می دهد. بخشی از او فکر می کند که اتحاد جماهیر شوروی زودتر این کار را انجام خواهد داد و سپس کل جهان را استثمار خواهد کرد. در یکی دیگر از روایت های فرعی سریال که از ترقی خواهی الهام می گیرد، آمریکا پس از اینکه متوجه می شود زنان نقش بزرگی در برنامه فضایی اتحاد جماهیر شوروی ایفا می کنند، مجبور به پذیرش فضانوردان زن در ناسا می شود.