بهترین فیلم های ۲۰۲۳ از نگاه ژانرهای گوناگون
ما در این مقاله میخواهیم به معرفی بهترین فیلم های ۲۰۲۳ از نگاه ژانرهای گوناگون بپردازیم.
سال ۲۰۲۳، سال چندان بدی برای سینما نبود. برای علاقه مندان به سینمای عالی، دوستداران سرگرمیهای دیدنی و برای یک بار هم که شده، علاقه مندان به بازیهای فانتزی و نقش آفرینی، چیزی برای دیدن وجود داشت.
حتی دنیای سینمایی مارول، که اخیراً بیشتر و بیشتر در حال خراب شدن است، یک بار موفق شد در این سال مخاطبان را راضی کند. اکنون ما در این مقاله میخواهیم به معرفی بهترین فیلم های ۲۰۲۳ از نگاه ژانرهای گوناگون بپردازیم.
غیر معمول ترین فیلم علمی تخیلی: Asteroid City
کارگردان زیبایی شناس، یعنی وس اندرسون برای اولین بار (به جز کارتون هایش) به داستانهای علمی تخیلی روی آورد و آن را به سبک تکرار نشدنی خود انجام داد. و سبک او فقط در مورد چیدمان خانههای عروسکی متقارن در قاب نیست. اندرسون عاشق آمیختن تراژدی با کمدی و گفتن داستان در درون یک داستان است. به همین ترتیب، «شهر سیارکی» فیلمی درباره نحوه ساخت فیلمهایی درباره نحوه خلق داستانهای علمی تخیلی است.
این اثر یک فیلم شبه مستند است که میتوان آن را غیر معمول ترین فیلم علمی تخیلی سال خطاب کرد. اگر فیلمهای کلاسیک اندرسون را دیده باشید، شاید شهر سیارکی معمولی ترین فیلم اندرسون به نظر برسد که خیلیها آن را در لیست بدترینهای سال قرار دادهاند. اما در عین حال، این یکی از غیر معمول ترین فیلم های سال ۲۰۲۳ است که حاوی داستانهای علمی تخیلی است.
بهترین فیلم افسانهای و موزیکال سال: Wonka
هنگامی که یک بیوگرافی برای خلق یک شخصیت داستانی معروف شروع به خودنمایی میکند و سعی دارد شکافهای منبع اصلی اقتباس مورد نظرش را پر کند، نتیجه غیرقابل پیش بینی است. اما خوشبختانه وانکا در این زمینه خوب عمل میکند. داستان شیرینیپز جوان باهوش که توسط تیموتی شالامه بازی میشود، به طور قانعکننده در این اثر موزیکال برای مخاطبان آواز میخواند، میرقصد و میگوید که باید رویاهای خود را باور کنید.
پل کینگ به عنوان کارگردان، مانند «ماجراهای پدینگتون»، روایت را با لحنی دوستداشتنی و افسانهای تنظیم میکند و داستان را با قهرمانان جذاب، شرورها و لحظاتی شیرین، پر میکند. این فیلم به طرز قابل توجهی پیش درآمدی از فیلم چارلی و کارخانه شکلات سازی در سال 1971 را ایجاد میکند و اشارههای ظریف و ارجاعات موسیقی متعددی را ایجاد میکند. به طور خلاصه، «وانکا» معیار سینمای جادویی و افسانهای برای کل خانواده است و به همین دلیل وارد این لیست ما شد.
بهترین فیلم اکشن: John Wick: Chapter 4
قسمت چهارم جان ویک کاری را انجام میدهد که تعداد کمی از فرنچایزهای فیلم قادر به انجام آن بودهاند. این فیلم به خوبی مورد استقبال طرفداران و منتقدان قرار گرفت و دلیل آن نیز چیز عجیبی نیست.
فیلم John Wick 4 چهارمین قسمت پر اکشن مجموعه جان ویک است که اجرا و نمایش سکانسهای اکشن را به گونهای ماندگار ادامه میدهد. در این فیلم کیانو ریوز به عنوان شخصیت اصلی، البته در کنار دانی ین و بیل اسکارسگارد به عنوان آنتاگونیستهای اصلی، ترکیبی عالی از اکشنهای پر شور به نمایش میگذارند.
این فیلم تقریباً سه ساعت طول میکشد، اما طرفداران اهمیتی نمیدهند زیرا از نبوغ و شدت صحنههای اکشن شگفت زده میشوند و از انرژی مسری که همه ما در فیلمهای اکشن دوست داریم لذت میبرند.
جان ویک یک نقش تعیین کننده برای کیانو ریوز است. این نقش به او این امکان را میدهد که به طور چشمگیری در بخش فیزیکی خودنمایی کند و کاملاً با شخصیت مطابقت داشته باشد. او تعدادی از بهترین کارهایش را در این قسمت چهارم ارائه میکند، و این یک فیلم بینظیر در سال ۲۰۲۳ است.
بهترین بازگشت سال: The Hunger Games
در این سال فرنچایزهای متعددی پس از چند سال به پرده سینما بازگشت که شاید مهمترین آنها «ایندیانا جونز» و انیمیشن «فرار مرغی» بود. اما بهترین بازگشت سال از میان بلاکباسترها بدون شک فیلم «تصنیف پرندگان آوازخوان و مارها» بود. این پیش درآمد بازی های گرسنگی داستان رئیس جمهور اسنو را روایت میکند که از یک دانش آموز جوان به یک دیکتاتور بیرحم تبدیل میشود.
ظهور این شخصیت شرور به طور جدایی ناپذیری با تکامل بازیهای گرسنگی مرتبط است که تازه در دوران اسنو آغاز شده است. «تصنیف پرندگان آوازخوان و مارها» از نظر تاریکی لحن و درام داستانی پیشدرآمدی شایسته برای نسخه اصلی و وارث فضای تیره و تار «بازیهای گرسنگی» و زیبایی شناسی و عناصر ترسناک آن است.
هرچند بسیاری از خطوط داستانی این فیلم حتی در مدت زمان طولانی این اثر هم به خوبی پرداخت نمیشوند، و حتی گاهی اوقات روایت مبهم به نظر میرسد و ماهیت چند لایه بودن برخی از شخصیتها از بین میرود. با این حال، از این فیلم جزئیات بیشتری در مورد دنیای پانم، ریشههای بازیهای گرسنگی، قدرت اسنو و ساختار جهان پانم میآموزیم. بنابراین، مخاطب بعد از تماشای آن، میخواهد بازیهای قدیمی Hunger Games را دوباره تماشا کند و از نو به بررسی آن بپردازد.
برای کسانی که 10 سال پیش از طرفداران بازیهای گرسنگی بودند، این پیش درآمد فرصتی برای درک نوستالژی، آگاهی از بزرگ شدن و تفکر در مورد سیاست خواهد بود. برای دیگران اما، این داستان کمی آشفته نمایی از تولد یک دیکتاتوری است.
بهترین فیلم بلاکباستر هیولایی: Godzilla Minus One
آخرین باری که مجبور شدی در هنگام تماشای یک فیلم گودزیلا گریه کنی کِی بود؟! تصور چنین چیزی عجیب است؛ اما سازندگان این فیلم هیولایی با احساسات شما بازی میکنند. یکی از بهترین فیلمهای امسال بدون شک همین اثر است. مخاطبان و منتقدان در ژاپن و غرب، فیلم را به دلیل تمرکز بر داستانسرایی شخصیت محور در کنار جلوههای بصری تماشایی که با بودجه ناچیز در مقایسه با فیلمهای پرفروش هالیوود ارائه شده است، تحسین کردهاند.
نویسنده و کارگردان فیلم، تاکاشی یامازاکی، داستانی دراماتیک و هیجان انگیز را روایت میکند که از تهدید گودزیلا به عنوان استعارهای برای جامعه و پیامدهای جنگ استفاده میکند.
فیلمهای هالیوودی هیولایی بیشتر بر روی جلوههای بصری و موجودات تمرکز میکنند و توجه کمی به عناصر انسانی در فیلمهای هیولایی دارند. اما گودزیلا منهای یک به فضای فیلم جنگی پسا آخرالزمانی مستقرتر میپردازد و بر هزینه زندگی انسان در کنار نیروی مخربی مانند گودزیلا تاکید میکند. این فیلم از شخصیتهای انسانی توسعه یافته و سفرهای احساسی آنها در میان هرج و مرج تجلیل میکند. گودزیلا پسزمینهای برای کشف موضوعات بقا، انعطافپذیری و مبارزه برای امید در دنیایی تاریک است.
بهترین اقتباس سینمایی از بازی: The Super Mario Bros
اغلب اوقات ما با اقتباسهای سینمایی از بازیهای نینتندو برخورد نمیکنیم. اما کارتون «برادران سوپر ماریو» در سال ۲۰۲۳ گویای شکلگیری یک رویداد بود که نشان داد باید خود را برای حضور گسترده این دست آثار آماده کنیم.
به هر حال، امتیاز شرکت نینتندو در مورد لولهکشهای سبیلدار یکی از نمادینترین گزینههای آنها برای حضور بر پرده سینما بود. از سوی دیگر ماریو و لوئیجی را نسلهای زیادی از گیمرها در سراسر جهان میشناسند و دوست دارند و تصاویر و موسیقی متن بازیها حتی برای کسانی که اصلاً علاقهای به آنها ندارند نیز آشناست. در نتیجه همین شهرت یک انیمیشن سینمایی بر پردههای سینما منتشر شد و تبدیل به یک رویداد پولساز سینمایی شد.
این انیمیشن هر چیزی که روح یک طرفدار میخواهد را دارد: ارجاعات تاریخی به بازیهای قدیمی، شخصیتهای اصلی، دشمنان آشنا، مصنوعات افسانهای، سلاحها و فضایی نوستالژیک برای خاطرهبازی. سازندگان این اثر حتی ماریو کارتینگ، Donkey Kong و بازی مبارزهای Super Smash Bros را نیز فراموش نکردند. از سوی دیگر این فیلم از نظر انیمیشن روشن، پویا و با کیفیت بود، اما افسوس که داستان آن کاملاً معمولی است. با این اثر استودیوی ایلومینیشن داستان دیگری درباره استحکام روابط خانوادگی و اعتماد به نفس، البته در مناظر اصلی دنیای ماریو، ساخته است. با این حال، طرفداران نوستالژیک نینتندو به گرمی از آن استقبال کردند. پس آیا این موفقیت برای فیلمی بر اساس یک بازی ویدیویی نیست؟
بهترین انیمه سینمایی سال: The Boy and the Heron
انیماتور بزرگ هایائو میازاکی پس از چندسال دوبازه بازگشت تا ظاهرا برای آخرین بار یک افسانه تاریک زیبا را برای ما تعریف کند که سخاوتمندانه با اساطیر ژاپنی چاشنی شده است. این بار حتی ما شاهد یک داستان تیرهتر از حد معمول آثار این فیلمساز هستیم. پسر و مرغ ماهیخوار قطعا یکی از بهترین فیلم های سال ۲۰۲۳ است. ماهیتو، پسری 12 ساله، پس از مرگ مادرش در تلاش است تا در یک شهر جدید ساکن شود. با این حال، هنگامی که یک مرغ ماهیخوار سخنگو به ماهیتو اطلاع میدهد که مادرش هنوز زنده است، او وارد برج متروکهای می شود تا مادرش را جستجو کند و او را به دنیای دیگری منتقل کند.
باید بدانید این فیلم به موضوعات پیچیدهای مانند غم، آوارگی و جستجوی معنا در مواجهه با تراژدی میپردازد. سفر ماهیتو منعکس کننده مبارزات بسیاری از افراد است که از دست دادن عزیزانشان را تجربه میکنند و این انیمه نشان میدهد که چگونه یک انسان غمگین با احساسات خود کنار میآید و به دنبال یک راه ارتباط است. بنابراین باید گفت «پسر و مرغ ماهیخوار» سورئال ترین ساخته هایائو میازاکی است. اکنون سوال مهم این است که آیا دنیای رویاها و جنون جیبلی بدون حضور میازاکی در آینده، فرو میریزد یا وارثی برای ادامه کار این فرد افسانهای پیدا میشود؟!
بهترین انیمیشن سال: Spider-Man: Across the Spider-Verse
در سال 2018، انیمیشن Spider-Man: Into the Spider-Verse موفقیتآمیز بود؛ اما چرا؟ چون سبک بصری غیرمعمولی را به وجود آورد و مفهوم چندجهانی را معرفی کرد که از جهانهای موازی زیادی تشکیل شده بود که هر یک مرد عنکبوتی خاص خود را دارند. از اینجا، این ایده توسط فیلم دوم ادامه پیدا کرد و اکنون به چیزی بزرگ و عظیم بدل شده است. بدون شک این فیلم دنبالهای شایسته برای فیلم برنده اسکار Into the Spider-Verse است. فیلم اول درخشان بود و مخاطبان را با مایلز مورالس، زن عنکبوتی/اسپایدر-گوئن (نسخه جایگزین گوئن استیسی) و چندین شخصیت فریبنده دیگر در سرتاسر Spider-Verse آشنا کرد.
بنابراین، باورش سخت است که یک تیم تولید بتوانند چنین استاندارد بالایی را دوباره در یک دنباله حفظ کنند، اما این کار را کردند! در این فیلم، مایلز با گوئن استیسی در سراسر جهان چندگانه به ماجراجویی میپردازد، جایی که با تیمی از افراد عنکبوتی معروف به جامعه عنکبوتی به رهبری میگل اوهارا / مرد عنکبوتی 2099 ملاقات میکند. با این حال، قهرمان ما باید با این شخصیتها در مورد چگونگی مقابله با یک تهدید جدید، اسپات (یک ابرشرور با توانایی باز کردن پورتالهای بینبعدی و در مقیاس کوچکتر، که از آن برای سفر فوری مسافتهای طولانی و ارتکاب جنایت استفاده میکند) دست و پنجه نرم کند.
در طول فیلم، همه سعی میکنند به مایلز بگویند که چه کاری و چگونه انجام دهد. ولی او سعی میکند معماها و پیچشهای راه خود را برای خودش معنا کند و در نهایت مسیرش را پیدا میکند و میگوید: «نه، من کار خودم را انجام میدهم». چیزهای قدرتمندی که نشان میدهد Across the Spider-Verse بار دیگر سطح داستانگویی انیمیشن را بالا برده است و پایان دادن به فیلم در یک لحظه شوکهکننده تنها به این معنی است که ما نمیتوانیم منتظر باشیم تا ببینیم چه اتفاقی در آینده میافتد. این انیمیشن به تمام معنا یک فیلم کمیک روشن، پرجزئیات و چند وجهی است که واقعاً نفس گیر است.
فیلم علمی تخیلی سال: The Creator
فیلم خالق نمایانگر آینده نزدیک است؛ دنیایی که مقامات ایالات متحده رباتهای هوشمند را غیرقانونی اعلام کردهاند و آمادهاند این ممنوعیت را با پرتاب بمب اجرا کنند، حتی در کشورهای دیگری که اصلاً از آنها برای حضورشان دعوت نشده است. شخصیت اصلی یک سرباز ارتش آمریکا است، او وظیفه پیدا کردن و نابود کردن یک ابر سلاح را دارد که به گفته سران ایالات متحده تروریستها میخواهند به کمک آن به ارتش آمریکا آسیب برسانند. اما حتی قبل از شروع ماموریت، این سرباز شک میکند که حق با چه کسی است.
فیلم اکشن علمی تخیلی خالق ساخته گرت ادواردز یک سایبرپانک معمولی دیستوپیایی در تمام شکوه کلاسیک خود است. در واقع این عیب اصلی فیلم است؛ یعنی همه ما قبلاً داستانهای مشابهی را در فیلمهای علمی تخیلی کلاسیک چون این اثر دیدهایم که کارگردان مستقیم از آنها الگو گرفته است. اما «خالق» تکنیکهای آشنا را به شیوهای جالب و دراماتیک ارائه میکند و قهرمان را مجبور میکند که بین وظیفه و احساسات سرگردان شود. این فیلم به ما اجازه میدهد تا انسانیت را هم در روباتها و هم در شرورانی که از آنها متنفرند، ببینیم.
ادواردز همچنین از فضای پیش پا افتاده شهرهای آمریکا بیرون آمده و دنیایی از هند و چین خیالی آینده را نشان میدهد، جایی که روباتها در صومعههای بودایی دعا میکنند. بعید است که خالق دنبالهای دریافت کند، اما با تمام این تفاسیر این اثر سینمایی فیلم علمی تخیلی سال است.
بهترین فیلم باکس آفیس سال: Barbie
بدون شک پر سر و صداترین و موفقترین فیلم در گیشه سال ۲۰۲۳ همین باربی است. صورتی ترین برند شناختهشده جهان با تبلیغات فراگیر خود توانست بازاریابی درخشانی را تجربه کند که بینندگان را وادار کرد تا «باربی» را با درام تاریک «اوپنهایمر» جفت کنند و پدیده باربنهایمر را شکل دهند. خیلی از مخاطبان از باربی انتظار دیدن داستانهای پریان با روح داستان اسباب بازیها را داشتند، اما خود فیلم از اساس چیز دیگری بود.
باربی اثری عجیب، پوچ، دارای روح زنانه، گاهی خندهدار و برای برخی از مردان حتی ظالمانه بود. کارگردان گرتا گرویگ بر موضوع فمینیسم تمرکز کرد و دنیای پلاستیکی باربی را به عنوان یک مدینه فاضله نشان داد که در آن زنان حکومت میکنند. در این فیلم عروسک باربی با دنیای واقعی روبرو میشود، جایی که همه چیز چندان ایده آل نیست، و کن، آلوده به پدرسالاری، دست به کودتا میزند. راستش را بخواهید فیلم باربی از همه چیز انتقاد میکند بدون اینکه در اصل به خود مشکلات بپردازد.
اما مهمتر از آن، باربی به خوبی به عنوان یک کمدی پوچ عمل میکند. فیلم روشن و دیوانهکننده است، هر دقیقه آن نیز از نگاه بصری چشمگیر است. پس باید این اثر را نیز پدیده فرهنگی سال خطاب کرد.
بهترین کمدی سال: The Holdovers
فیلم جدید الکساندر پین یک کمدی درام کریسمسی است که شما را در زمانی سرد و ناراحتکننده گرم میکند. یک دلیل اضافی برای شادی، بازیهای عالی ستارههای اصلی این فیلم است. دومینیک سسا جوان یک کشف واقعی است و پل جیاماتی به طرز دیوانهوار بامزه است و با قیافه خاص خود در نقش یک معلم سختگیر عملکردی بینظیر ارائه میدهد. «جاماندگان» به عنوان یک کمدی درام اثری بسیار آرام و متواضع است، به خصوص در مقایسه با بلاکباسترهای فوق الذکر. اما این فروتنی برای فیلم بسیار مناسب است که تماشای آن شامل چاشنی کردن پاپکورن برای سرگرم شدن نیست، بلکه یک محیط خانوادگی آرام در جایی در اطراف شومینه را از مخاطبش طلب میکند.
پل جیاماتی نقش پل هانهام، استاد کلاسیک سرخوردهای را بازی میکند که مجبور میشود دانش آموزانی را که نمیتوانند برای تعطیلات به خانه بروند، همراهی کند. کارگردان الکساندر پین که برای کمدی-درام کلاسیک Sideways شناخته میشود، با The Holdovers دوباره به عنوان یک فیلمساز عالی شکل میگیرد و داستانی درباره تنهایی و ارتباط انسانی را روایت میکند. پل جیاماتی در نقش هونهام بسیار عالی است زیرا از شخصیتی بداخلاق و تلخ به فردی دوستداشتنی بدل میشود. بنابراین میتوان این اثر را بهترین کمدی انسانی سال ۲۰۲۳ نامید که همه باید آن را تماشا کنند.
بهترین فیلم ترسناک سال: Talk to Me
سال که گذشت فیلمهای ترسناک زیادی را به خود دید که ما نیز اکثر آنها را در ویجیاتو مورد نقد و بررسی قرار دادیم. اما با نگاهی کلی به نظر تمام مخاطبان و کارشناسان متوجه خواهیم شد که نام یک فیلم بیشتر از دیگران شنیده میشود. آن اثر چیزی نیست جز فیلم Talk to Me که مسلماً موفقیت آمیزترین اثر ترسناک سال است. برداشت تازه برادران فیلیپو در مورد مالکیت یا همان تسخیر شدگی، نمونه خوبی است که ایدههای قدیمی را میتوان در صورت درست انجام دادن به طرز وحشتناکی تازه کرد.
برادران دوقلوی دنی و مایکل فیلیپو با تصاویر مبتکرانه و غم و اندوه تکان دهنده، سبکی را که در کانال یوتیوب خود RackaRacka توسعه دادهاند، ارتقا میدهند تا داستان نوجوان بداخلاق میا را روایت کنند. با من صحبت کن یکی از آن فیلمهایی است که نشان میدهد هیچ محدودیتی برای خلاقیت انسان وجود ندارد. داستان حول محور دست نفرین شدهای میچرخد که به مردم اجازه میدهد با ارواح پرسه زن در جهان تماس بگیرند و به آنها اجازه میدهد تا به طور موقت یک بدن زنده را تصاحب کنند و اسرار مرگ و جهان پس از مرگ را فاش کنند.
درحالی که خود ایده دلیل کافی برای ستایش فیلم است، اما با من صحبت کن یک شگفتی فنی نیز هست، با کارگردانی فشرده که میداند چگونه لحظات دلخراش را با سرگرمی غیرمسئولانه نوجوانانی که مرزهایشان را پیش میبرند مخلوط کند. باورش سخت است که این اولین کارگردانی دنی فیلیپو و مایکل فیلیپو باشد، زیرا با من صحبت کن یکی از بهترین فیلمهای سال در زمینه کارگردانان فیلم اولی است.
سینمای هنری سال: Poor Things
یورگوس لانتیموس در سینمای عجیب و خاص خود به بررسی موضوع رهایی زنان ادامه میدهد. پس از تمرکز او به محیط فوقالعاده انگلستان ویکتوریایی، این فیلمساز هنری بار دیگر به روایت داستان دیگری روی میآورد که به همان اندازه برای بیننده و شخصیت اصلی جذاب است. پیش روی ما یک مطالعه طنزآمیز و نه چندان اخلاقی در مورد تمایلات نفسانی انسان است که حول یک افسانه کتاب مقدس و طرحی آشنا درباره هیولای فرانکنشتاین پیچ و تاب خورده است. فقط تصور کنید که این هیولا، جهان را از طریق رختخواب کاوش میکند و هیچ احساس پشیمانی در وجود خود نمیکند.
کار درخشان اما استون در این فیلم آن است که به صورت قانعکنندهای بیعیب، رشد زنی با مغز کودک را نشان میدهد. از اولین کلمات او و توانایی راه رفتن روی دو پا تا تأمل در موضوعات مورد بحث فیلم، همه بر توانایی این بازیگر بستگی دارد. البته دیگر بازیگران فیلم نیز درست عمل میکنند. ویلم دافو همیشه بی نظیر و مارک روفالو بامزه نیز از این افراد هستند. بنابراین اگر بخواهیم یک اثر هنری را انتخاب کنیم که جنسی متفاوت از سینما را نمایش میدهد، پس این اثر همان است. فیلمی تحریک آمیز، نمادین و احساسی؛ و البته گفتگوی بدون سردرگمی در مورد یک موضوع جدی.
فیلم ابرقهرمانی سال: Guardians of the Galaxy Vol. 3
آخرین فیلم جیمز گان در دنیای داستانی نگهبانان کهکشان برترین فیلم سال مارول و البته برترین فیلم ابرقهرمانی سال بود. نویسنده و کارگردان جیمز گان این سه گانه را با فیلمی تکان دهنده با تمرکز بر راکت راکون و سفر دردناکی که پشت سر گذاشته بود، با موفقیت به پایان رساند. گان در این فیلم ابرقهرمانی عناصر کمدی، درام، فانتزی و اکشن را در هم میآمیزد تا داستانی دلگرم کننده را روایت کند که همچنین به تفسیر سوء استفاده از قدرت و توانایی دگرگون کننده دوستی و خانواده میپردازد.
احتمالا فقط جیمز گان میتواند چنین مطالب عجیب و غریبی را روی کاغذ به چیزی واقعاً جالب و در عین حال جذاب تبدیل کند. سومین «نگهبانان کهکشان» تقریباً دو ساعت و نیم لذت خالص برای طرفداران فیلمهای کمیک بوک و به طور کلی سینمای سرگرم کننده است. گان قبل از خروج از مارول موفق شد در را محکم ببندد، به طوری که زاده ذهن او به موفق ترین و بهترین فیلم ابرقهرمانی سال گذشته تبدیل شد.
فیلم فانتزی سال: Dungeons & Dragons
چگونه میتوان از بازی Dungeons & Dragons فیلم ساخت؟ بازی که در آن داستان توسط خود بازیکنان ایجاد میشود! چگونه میتوان حس ماجراجویی را به سبک آثار فانتزی کلاسیک به مخاطب هدیه کرد. یا چگونه میتوان آنها را مجذوب فرنچایزی کرد که همیشه در سینما اقبالی نداشته و بهترین اقتباس از آن تاکنون یک سریال انیمیشنی کودکانه بوده است؟ دیلی و گلدشتاین، نویسنده و کارگردان این فیلم، به این نتیجه سخت رسیدند. اگر به دنبال فیلمی با مضمون فانتزی و سرگرمکننده هستید که بتوانید با آن استراحت کنید و گهگاهی بخندید، «سیاهچالها و اژدهایان: افتخار در میان دزدان» با کمال میل این خلاء را پر خواهد کرد.
این اثر یک فانتزی کمدی بر اساس یک بازی رومیزی است؛ این اثر سینمایی یک فیلم هیجانانگیز است که حتی برای کسانی که برای اولین بار در مورد Dungeons & Dragons میشنوند جذاب خواهد بود. باید بدانید تطبیق یک بازی رومیزی یک کار پیش پا افتاده نیست و بنابراین فیلمسازان، به عنوان یک قاعده، طرح خود را ارائه میدهند و خود را فقط به بازسازی محیط و عناصر بصری اساسی محدود نمیکنند. این فیلم در دنیایی فانتزی الهام گرفته شده از بازی نقشآفرینی محبوب، ترکیبی هیجانانگیز از ماجراجویی، کمدی و جادو را ارائه میکند، زیرا شخصیتها در سفری خائنانه پر از پیچ و خمها به سمت یک هدف سخت حرکت میکنند.
بهترین درام سال: Killers of the Flower Moon
مارتین اسکورسیزی، رابرت دنیرو و لئوناردو دیکاپریو برای این درام جنایی وسترن جذاب درباره عشق، خیانت و طمع باهم همکاری میکنند. قاتلان ماه گل بر اساس کتاب غیرداستانی سال 2017 نوشته دیوید گران ساخته شده است. داستان در دهه 1920 اوکلاهاما میگذرد. این فیلم بر روی یک سری قتلهای اعضای اوسیج و روابط در ملت اوسیج پس از کشف نفت در زمین قبیله تمرکز دارد. در واقع اعضای قبیله حقوق معدنی را در ذخایر خود حفظ کرده بودند و فرصت طلبان حیله گر به دنبال تصاحب ثروت اعضای قبیله بودند.
زمان طولانی فیلم میتواند پاشنه آشیل این اثر باشد، اما منتقدان داستان جذاب فیلم در مورد ظلم به مردم بومی و موسیقی محرک و فیلمبرداری جذاب آن را تحسین کردند. فیلم قاتلان ماه گل نشان میدهد مارتین اسکورسیزی دوباره با ستاره همیشه همراهش، لئوناردو دیکاپریو، متحد میشوند تا اثر جذاب دیگری را ارائه دهند. اگر این فیلم اسکار را جارو کند، تعجب نکنید. این قطعاً یکی از بهترین فیلم های سال است. این تصویری الهام گرفته و بسیار هنرمندانه از یک دوران با تاکید بر بافت تاریخی و در نهایت نشان دادن جنبه تاریک بشریت با تمام زشتی آن است.
دستاورد فنی سال: Oppenheimer
اوپنهایمر، برخلاف بسیاری از آثار گذشته نولان، یک فیلم خوش خوراک برای اسکار است. بنابراین جای تعجب دارد اگر در نهایت این فیلم چند مجسمه اسکار را دریافت نکند. داستان فیزیکدان نظری رابرت اوپنهایمر، در چارچوب روایت غیرخطی معمول کریستوفر نولان، دارای نوعی مغناطیس غیرقابل بیان است، اگرچه کارگردان از تکنیکهای معروف خود برای بهتر کردن فیلم استفاده میکند. این اثر تلاشی برای بازتولید چیزی شبیه پرتره روانشناختی پدر بمب اتمی است.
این فیلم زندگی اوپنهایمر را به تصویر میکشد، با داستانی که عمدتاً بر مطالعات او، کارگردانی پروژه منهتن در طول جنگ جهانی دوم و در نهایت سقوط او به دلیل جلسههای امنیتی در سال 1954 تمرکز دارد. این فیلم دارای گروه بازیگران همه ستاره است زیرا چه کسی دوست ندارد با کریستوفر نولان کار کند؟ اوپنهایمر یک اثر هنری پیروزمندانه است که مضامین قدرتمندی مانند تنش بین انسانیت و علم، آشفتگی درونی یک ذهن درخشان و کاوشی کامل در مورد این سوال ابدی را به تصویر میکشد، «فقط به این دلیل که میتوانیم، آیا باید؟». این فیلم به زیبایی ساخته شده است و درام پرمخاطره زندگی واقعی را با پنجرهای خیره کننده به ذهن یکی از پرکارترین دانشمندان جهان متعادل میکند.
منبع: ویجیاتو