چرا باید با این «بیگانه» آشنا شویم؟
فیلم جدید «بیگانه؛ رومولوس» که کارگردانی آن را فده آلوارز بر عهده دارد، با فضایی پر از وحشت و خشونت، بیش از هر چیز بر خلق صحنههای هراسانگیز در فضایی رازآلود، تاریک و آخرالزمانی تمرکز دارد. این فیلم در عین حفظ وفاداری به آثار اولیه مجموعه بیگانه، سعی دارد با بازیگران جوان و تازهکار، روحی جدید به کالبد این فرانچایز قدیمی بدمد.
فرادید| فیلم تازۀ فرانچایز «بیگانه» از لحاظ حال و هوا و شیوۀ روایتش شباهت خیلی زیادی به فیلمهای اولیۀ این مجموعه دارد. این شباهت البته نقطه قوت فیلم محسوب میشود؛ چرا که دو فیلم اول همچنان بهترین آثار این مجموعه هستند و «بیگانه: رومولوس» که ماجرایش در فاصلۀ وقایع دو فیلم «بیگانه» (1979) و «بیگانهها» (1986) اتفاق میافتد، بهخوبی توانسته خود را به عنوان یک دنبالۀ ارزشمند و قابل قبول از آن دو فیلم به مخاطب عرضه کند.
به گزارش فرادید؛ فده آلوارز، کارگردان اهل اروگوئه که تخصص خاصی در ژانر وحشت دارد و قبلاً با بازسازی فیلم «مرده شریر» در سال ۲۰۱۳ استعداد خود را نشان داده است، این بار نیز به خلق صحنههایی پرداخته که فوران خون و وحشت در آنها کاملا خلاقانه، گیرا و منحصر به فرد است. اگرچه تمرکز بیش از حد بر عناصر وحشت تا اندازهای باعث شده که فیلم در زمینه توسعه داستانی عمق کافی نداشته باشد، اما با اینحال گیرایی فیلم و نقاط قوت آن به میزانی هست که بتواند مخاطبش را با رضایت کامل تا انتها به دنبال خود بکشاند.
یکی از ویژگیهای برجسته این فیلم، تمرکز آن بر شخصیتهای جوان است. این اولین فیلم «بیگانه» است که تقریباً تمام بازیگران آن را جوانان تشکیل دادهاند. کیلی اسپینی که در فیلمهای «پریسیلا» و «جنگ داخلی» نقشهای چشمگیری ایفا کرده بود، در نقش شخصیت اصلی این فیلم به نام «رین» بازی میکند. اما بقیه شخصیتها چندان برجسته نیستند و بهراحتی میتوان حدس زد کدامیک از آنها به زودی قربانی موجودات فضایی خواهند شد.
اما با وجود شخصیتهای جوان، فیلم به خوبی از خطر افتادن به دام کلیشههای علمی-تخیلی نوجوانانه عبور کرده و توانسته متانت و فاخر بودنی را که از یک فیلم مجموعۀ «بیگانه» انتظار داریم به ما نشان بدهد.
داستان فیلم در مورد گروهی از جوانانی است که در یک سکونتگاه فضایی زندگی میکنند. آنها نسل دوم مهاجرانی هستند که برای کار به این سیارۀ معدنی آمدهاند؛ سیارهای تقریبا جهنمی که نور خورشید هرگز در آن دیده نمیشود و فضایی کاملا دیستوپیایی و بیروح دارد. شکل و شمایل این سیاره خودش یکی از نقاط قوت فیلم است. صحنهپردازی درخشان فیلم که مملو از فلزات زنگزده و فضای تیره و دلگیر است، به خوبی حس و حال یک زندان فضایی را به ما منتقل میکند.
به همین دلیل، این جوانهای نسل دومی که در شرایط سخت این سیاره کار میکنند و اغلب والدین خود را بهخاطر حوادث معدن، بیماریهای ریوی یا یکی از پاندمیهای متعدد از دست دادهاند، بالاخره تصمیم میگیرند با دزدیدن یک سفینه فضایی که بر فراز سکونتگاهشان قرار دارد، به سیارهای با شرایط بهتر فرار کنند.
و البته برای هر کسی که با فرانچایز «بیگانه» آشنا باشد، مشخص است که چه اتفاقات ناخوشایندی در این سفینۀ فضایی انتظار این جوانان را میکشد. آلوارز صحنههای قتل عام وحشیانه را به مهیجترین شکل ممکن به تصویر میکشد و لحظات ترسناک را با جزئیات گرافیکی بالا به نمایش میگذارد.
با وجود اینکه در مواقعی احساس میکنیم که پیوندهای داستانی میان صحنههای اکشن ضعیف هستند و به طور کلی خط داستان آنقدرها که باید نیرومند نیست، اما به هر حال لحظات ترسناک و هیجانانگیز به خوبی کار خود را انجام میدهند و تجربۀ جذابی را برای تماشاچیان فیلم رقم میزنند.