عشق بی فرجام «بازی تاج و تخت»: چرا شی به خاطر تایوین لنیستر به تیریون خیانت کرد؟
در بازی تاج و تخت، شی واقعا تیریون را دوست داشت، با وجود اینکه در نهایت به او خیانت کرد. اگر او هیچ احساس عاشقانه ای نسبت به تیریون نداشت، به رابطه او با سانسا حسادت نمی کرد. همچنین اگر چنین نبود، پس از اینکه تیریون او را فاحشه خواند و سعی کرد او را از کینگز لندینگ دور کند، تا این حد آزرده خاطر و عصبانی نمی شد.
در سریال بازی تاج و تخت تصور میشد که شی تیریون لنیستر را دوست دارد، دستکم تا زمانی که به خاطر پدر حیله گرش، تایوین، به او خیانت کرد. شی در زمانی که در کینگز لندینگ زندگی می کرد به عنوان ندیمه سانسا استارک خدمت می کرد، اما ارتباط او با سانسا، زمانی که پای اعتماد به تیریون به میان می آمد، تنها به پارانویای شی اضافه می کرد.
تایوین متوجه رابطه تیریون و شی شد و با مجبور کردن کوچکترین پسرش به ازدواج با سانسا، اوضاع را برای این دو و عشقشان پیچیده کرد. تیریون با وجود اینکه هیچ احساس عاشقانه ای نسبت به عروسش نداشت، چاره ای جز این نداشت که از دستور پدرش و حضور در یک عروسی ظاهری پیروی کند. در شرایطی که قتل شی توسط پدر یا خواهرش محتمل به نظر می رسید، تیریون تصمیم گرفت که بهترین کار این است که او را فراری دهد.
تیریون برای اطمینان از رفتن شی، علیرغم میلش او را «فاحشه» خطاب قرار داد و با این کار سعی داشت تضمین کند که معشوقه اش را سوار کشتی کرده و از کینگز لندینگ دور کند. مدت کوتاهی پس از رفتن شی، تیریون به دلیل قتل جافری باراتیون محاکمه شد. در کمال تعجب تیریون، شی به عنوان شاهد آخر در دفاع از ادعای سرسی مبنی بر گناهکار بودن تیریون در دادگاه حاضر شده و ادعا می کند که تیریون او را ربوده، او را مجبور کرده است که معشوقهاش باشد و تیریون و سانسا مخفیانه نقشه قتل جافری را طراحی کردهاند. در حالی که واضح بود که تایوین و بقیه لنیسترها با شی معامله کرده اند، دلایلی که شی به تیریون خیانت کرد کاملاً مشخص نیست.
مشکل شی با اعتماد کردن باعث سقوط او در داستان بازی تاج و تخت شد
در بازی تاج و تخت، تیریون نشان می دهد که چقدر عمیق و صادقانه شی را دوست دارد، اما میداند که متقاعد کردن شی برای ترک کینگز لندینگ به این سادگی ها ممکن نیست. برای حفظ امنیت معشوقه اش، او شی را “فاحشه” خطاب کرد، زیرا میدانست که این توهین او را ناراحت کرده و تشویقش میکند که از کینگز لندینگ برود.
این نقشه جواب می دهد، اما شوربختانه، شی هرگز به طور کامل نیت تیریون را درک نکرد. احساسات جریحه دار شده او در نهایت به خشم تبدیل شد و همین امر باعث گردید لنیسترها برای بازگشت او به عنوان یک شاهد جعلی بتواند با او معامله کنند. شی به جای اینکه مستقیماً با تیریون روبرو شود، با پیوستن به جبهه تایوین، خیانتی که فکر می کرد تیریون به او کرده را تلافی کرد، در حالی که می دانست این امر بر طرز فکر تیریون تأثیر زیادی خواهد گذاشت.
همچنین وقتی صحبت از تیریون لنیستر و سانسا استارک بود، حسادت شی بسیار شدید و واضح می شد. اگرچه تیریون روشن کرد که رابطه او با سانسا کاملاً افلاطونی است، شی با مفهوم ازدواج آنها مشکل داشت. با افزایش بی اعتمادی و حس ناامنی آشکار، شی می دانست که با همسو شدن با بقیه اعضای خانواده لنیستر، تیریون را به زانو درخواهد آورد. داشتن رابطه جنسی شی با تایوین تیر خلاص و نهایت وحشتی بود که تیریون با آن روبرو شد. البته خیانت شی در بازی تاج و تخت، به زنجیره ای از حوادث منجر شد که در نهایت منجر به مرگ تایوین و جدایی تیریون از خاندان لنیستر گردید.
آیا شی تیریون را دوست داشت؟
در بازی تاج و تخت، شی واقعا تیریون را دوست داشت، با وجود اینکه در نهایت به او خیانت کرد. اگر او هیچ احساس عاشقانه ای نسبت به تیریون نداشت، به رابطه او با سانسا حسادت نمی کرد. همچنین اگر چنین نبود، پس از اینکه تیریون او را فاحشه خواند و سعی کرد او را از کینگز لندینگ دور کند، تا این حد آزرده خاطر و عصبانی نمی شد.
از بسیاری جهات، شی در شرایط دشوار و بغرنجی گیر افتاده بود، اما هیچ شکی در اشتیاق، عشق و تحسینی که او نسبت به تیریون داشت وجود نداشت، دستکم تا قبل از اینکه همه چیز به هم بریزد. عشق شی به تیریون، و بالعکس، چیزی است که تماشای اپیزود پایانی فصل چهارم سریال را تا به این حد دشوار می کند، اپیزودی که یکی از بهترین و دراماتیک ترین اپیزودهای کل سریال است.
چرا شی تصمیم گرفت برای تایوین کار کند؟
شی می خواست بعد از کاری که تیریون با او کرد، به نحوی به او آسیب برساند. اگر تیریون حقیقت را به شی می گفت که چرا می خواست کینگز لندینگ را ترک کند، ممکن بود از اتهامات علیه او و محاکمه اش جلوگیری شود. مانند تیریون، شی نیز در نهایت به دنبال منافع خود بود و سعی می کرد در دنیایی که نفوذ کمی داشت زنده بماند. از منظر او، بقای خودش به معنای خیانت به تیریون به این خاطر بود که او را مجبور به ترک کینگز لندینگ کرد، اتفاقی که او دوست نداشت رخ دهد.
علاوه بر این، تایوین بسیار قدرتمند بود و در همه چیز دست داشت، و شی می دانست که تیریون چقدر از پدرش متنفر است. چه راهی برای بازگشت به معشوق سابقش از طریق معامله با تایوین بهتر؟ شی در موقعیتی قرار گرفته بود که آینده اش را نامطمئن می کرد. او همچنین نمیخواست از دستاوردهای ناچیزی که در دوران حضورش در کینگز لندینگ بدست آورده بود دست بردارد. همسو شدن با تایوین شاید تنها راه پیش رو برای شی در بازی تاج و تخت بود، به خصوص در شراییط که به دلیل ازدواج معشوقش با سانسا، دیگر نمی توانست با تیریون باشد.
شی در کتاب های مارتین چه تفاوتی با شی در نسخه سریالی دارد؟
مانند همه شخصیتهای بازی تاج و تخت، شی در سریال HBO با شی در رمانهای جرج آر آر مارتین متفاوت است، در حالی که تفاوت اصلی بین این دو شخصیت، احساسات واقعی شان نسبت به تیریون لنیستر است. شی مشخصاً نوعی احساسات نسبت به تیریون دارد. او تیریون را دوست دارد (یا در سریالی مانند بازی تاج و تخت تا حد امکان به دوست داشتن او نزدیک می شود)، و رفتن به رختخواب تایوین یک تصمیم از روی کینه و حسادت است.
این تصمیم از روی بی احساسی یا سرد بودن نسبت به تیریون نیست. با نیت عامدانه انجام می شود. به هر حال، مرز بین عشق و نفرت نازک است، و اینکه شی برای آزار دادن عمیق تیریون دست به این کار غیرقابل باور می زند، نشان می دهد که دستکم در برهه ای از داستان، عشق او به تیریون واقعی بوده است.
این موضوع در مورد شخصیت شی در رمان های مارتین صدق نمی کند. در شب مرگش در اپیزود طوفان شمشیرها، شی بیش از هر چیز دیگری به شدت درمانده می شود، وقتی تیریون او را در رختخواب با تایوین می یابد. او ادعا میکند که توسط تایوین تهدید شده و سرسی از او باج گیری است، اما تیریون زیرک و دانا این ادعاها را باور نمیکند و او را با یک زنجیر طلا خفه میکند (زنجیری که قبلاً تیریون در دوران دست راست بودن به او هدیه داده بود).
شی در کتابهای مارتین بهعنوان یک شخصیت فرصتطلب و نهایتاً خودخواه به تصویر کشیده میشود، و تردیدهای نسخه کتابی تیریون در مورد رابطهشان موضوعی است که در طول دوران رابطه این دو مورد بحث است. این کاملاً متفاوت از رابطه آنها در سریال بازی تاج و تخت است، جایی که در آن شی منبعی برای حس واقعی سعادت از نظر تیریون است و خیانت/مرگ او به شکلی نیرومند نمادی از بیهودگی نهایی آرزوی خوشبختی به عنوان یک ساکن وستروس است.
سریال بازی تاج و تخت نمی دانست با شی چه کند
شخصیت شی در سریال بازی تاج و تخت طوری است که انگار کارگردان های مختلف این سریال دیدگاه متفاوتی نسبت به او دارند، زیرا سمت و سوی خاصی در روایت او وجود نداشت. در طول مدت کوتاهی که در سریال حضور داشت، درک انگیزه های شی و اینکه واقعاً چه احساسی نسبت به تیریون داشت، اغلب دشوار بود. می توان استدلال کرد که این به این دلیل است که او یک شخصیت پیچیده و خاص است.
با این حال، با توجه به اینکه خیانت او تا چه اندازه تکان دهنده بود، به نظر نمی رسد واقعاً چنین باشد. شی ناگهان در جبهه تایوین لنیستر ظاهر شد تا علیه معشوق سابقش شهادت دهد، و در مورد ربوده شدن توسط تیریون نیز به وضوح دروغ گفت، آنقدر احساس متفاوتی با نسخه قبلی شی داشت که به شدت مورد انتقاد بینندگان سریال قرار گرفت.
هیچ کس انتظار خیانت شی را نداشت و این تا حدی به دلیل نحوه پرداخت سریال بازی تاج و تخت در مورد این شخصیت بود. اگر شی همانطور که شخصیت او در کتابها بود به تصویر کشیده میشد، خیانت او بسیار منطقیتر می بود، زیرا او قرار بود سرد و خودخواه باشد.
با این حال، بازی تاج و تخت تصمیم گرفت که به آن مسیر نرود و خیانت شی به یکی از پیچش های تکان دهنده سریال تبدیل شد. هنگامی که شی برای اولین بار در داستان ظاهر شد، فردی دلسوز و با بصیرت بود – و زمانی که صحبت از درک نحوه رفتار مردم می شد، از لحاظ هوش در حد و اندازه تیریون بود. این واقعیت که او نیت واقعی تیریون را درک نکرد، و اینکه او تا این حد تلاش کرد تا به خاطر “خیانت” تیریون به خود به او ظلم کند، باعث می شد که هیچ شباهتی به شی در فصل اول سریال نداشته باشد.
خیانت شی باعث تغییر سرانجام روایت تیریون شد
هیچ شخصیتی در بازی تاج و تخت وجود ندارد که در پایان سریال تفاوتی چشمگیر با شخصیت خود در ابتدای سریال نداشته باشد و تیریون نیز از این قاعده مستثنی نیست. در حالی که چندین لحظه حیاتی برای رشد شخصیت در ماجراجویی داستانی تیریون قبل از خیانت شی وجود دارد، هیچ کدام به اندازه این خیانت بر شخصیت او تأثیر نداشت. تیریون پس از این دلشکستگی و سپس کشتن پدرش، به شخصیتی کاملاً متفاوت تبدیل می شود.
قبل از خیانت شی، تیریون همیشه به عنوان کسی به تصویر کشیده می شد که واقعیت های خشن زندگی را درک می کرد اما بار خود را با حس شوخ طبعی به دوش می کشید. این جنبه از شخصیت او پس از کاری که شی با او کرد، کاملاً از بین رفت. شی کسی بود که تیریون به خود اجازه داده بود، حتی برای لحظه ای کوتاه، به او اعتماد کند و باور کند که در دنیای پر هرج و مرج وستروس، سایه ای از خوشبختی پیدا کرده است. به همین دلیل است که خیانت شی تا به این اندازه برای او آزار دهنده است – این خیانت نه تنها نشان دهنده پایان یک رابطه عاشقانه بود، بلکه نشان دهنده پایان باور تیریون به این موضوع بود که شاید جلوه ای از عدالت هنوز در دنیا وجود داشته باشد.
پس از اینکه شی به تیریون خیانت می کند، او از همه چیز دلزده و برای مدتی افسرده می شود. با این حال، به نظر می رسد این همان لحظه ای باشد که باعث می شود او فعالانه به فکر به دوش کشیدن بار ایجاد تغییر در هفت قلمرو می افتد. قبل از قتل تایوین، تیریون از نظر اخلاقی شخصیتی خنثی داشت. او هرگز بیرحم و ظالم نبود، اما خود را نیز در قبال سرنوشت این قلمرو و رفاه مردم ساکن آن مسئول نمی دید.
به نظر می رسد که خیانت شی همه اینها را تغییر داد. در حالی که مدتی طول کشید تا به این نقطه برسد، تیریون در نهایت به جایی رسید که متوجه شد، اگر کاری انجام نشود، انحطاط اخلاقی که کینگز لندینگ در آن غرق شده بود، ادامه می یافت. به همین دلیل است که او طرف دنریس را می گیرد و در نهایت به این باور می رسد که او بهترین راه برای حذف سلطه سمی خاندان لنیستر بر تخت آهنین و به همراه آن تأثیر مخرب این خاندان بر هر کسی که به آن ها نزدیک می شود، است.
تیریون شی را فردی می دید که می توانست به او اعتماد کند. در حالی که او این اعتماد را از بین برد، به نظر می رسد که تیریون در نهایت تایوین را مقصر این موضوع می دانست. شی نماد کاری بود که تایوین و جاه طلبی مردانی مانند او با مردم عادی هفت پادشاهی انجام می دادند، اینکه دسیسه های سیاسی مداوم آنها باعث می شد که افراد خوب از روی ناامیدی دست به اعمال وحشتناکی بزنند. اگر شی هرگز به تیریون خیانت نکرده بود، کاملاً محتمل بود که او در پایان فصل هشتم، هرگز برن خرد شده را به عنوان پادشاه هفت قلمرو پیشنهاد نمی کرد.
جرج آر آر مارتین چگونه خیانت شی و تایوین تیریون را توضیح می دهد
شاید مارتین بهترین کسی باشد که بتوان به این که چرا شی در بازی تاج و تخت به تیریون خیانت کرد، پاسخ دهد. با این حال، توضیح وی درباره انگیزه شی در کتابها یک بار دیگر نشان میدهد که دو نسخه از شخصیت شی چقدر متفاوت هستند، زیرا مارتین فاش میکند که شخصیتی که او از شی ساخته است اصلاً به تیریون اهمیتی نمیدهد در حالی که اعتراف میکند که شی در نسخه سریالی، احساساتی واقعی به تیریون دارد. این اظهارنظر بیش از پیش تاکید می کند که این دلشکستگی بود که باعث شد شی در سریال به تیریون خیانت کند، در حالی که در کتاب های مارتین این موضوع فقط به فرصت طلبی شی باز می گشت.
یکی دیگر از دلایل ایجاد تغییر در انگیزه ها و جزئیات خیانت شی می تواند این باشد که چگونه این موضوع تیریون را در نگاه مخاطبان تغییر می دهد. هنگامی که تیریون شی را در رختخواب پدرش می بیند، شی اولین کسی است که عصبانیت و نفرت خود را بروز می دهد و به تیریون حمله می کند که منجر به کشتن او توسط معشوق سابقش می شود.
با این حال، مارتین در کتابها، کشتن شی توسط تیریون را اینطور توصیف میکند که «این یک چیز بسیار عمدیتر و به نوعی بیرحمانهتر است». دیدن اینکه تیریون به این شکل شی را می کشد، نه در دفاع از خود، احتمالاً باعث تخریب این شخصیت محبوب می شد.
جالب اینجاست که وقتی از مارتین در مورد دورویی تایوین در همخوابگی با شی سوال شد در حالی که پیش تر تیریون را به همین دلیل سرزنش و تهدید کرده بود، مارتین گفته است: «این چیزی است که من واقعاً نمی خواهم در مورد آن صحبت کنم زیرا هنوز جنبه هایی از آن وجود دارد که من فاش نکرده ام که در کتاب های بعدی فاش خواهد شد». این اشارات بودار چیزی است که قبل از پایان بازی تاج و تخت مطرح نشد، اما حاکی از دسیسه های بیشتری در طرحی کلی این خیانت است. شاید این چیزی است که با انتشار کتاب های آینده مارتین با جزئیات بیشتری فاش شود.
منبع: روزیاتو