تاریخچه کامل خاندان تارگرین؛ از ایگون فاتح تا دنریس

تاریخچه کامل خاندان تارگرین؛ از ایگون فاتح تا دنریس

۲۰۰ سال پس از وقایع «خاندان اژدها»، سریال «بازی تاج و تخت» خاندان تارگرین را پس از سقوط و از دست دادن مسند قدرت نشان می‌دهد. در آغاز سریال «بازی تاج و تخت» ویسریس و دنریس تنها بازماندگان خاندان تارگرین و حکومت سرنگون‌شده این سلسله بودند که در تبعید، در اسوس به سر می‌بردند، در حالی که دودمان جدیدی، از خاندان باراتیون، بر تخت سلطنت نشسته بود.

کد خبر : ۲۰۵۰۹۶
بازدید : ۲۰۰

خاندان تارگرین محور اصلی سریال «خاندان اژدها» (House of the Dragon) است و تنها خاندان وستروسی به شمار می‌آید که چنین تاریخچه پرجزئیات و کاملی دارد؛ تاریخچه‌ای که همه بینندگان دو سریال «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) و «خاندان اژدها» با شوق و ذوق دوست دارند آن را کاوش کنند.

دو اقتباس تلویزیونی شبکه HBO خاندان تارگرین را از زاویه دیدهای متفاوتی در وستروس به تصویر می‌کشند. «خاندان اژدها» که براساس کتاب «آتش و خون» (Fire & Blood) نوشته جورج آر. آر. مارتین ساخته شده است، خاندان والامقام تارگرین را در اوج قدرت خود بررسی می‌کند و نشان می‌دهد چرا سلسله تارگرین‌ها به دلیل سلطنت تثبیت شده آن‌ها، نیروی غالب هفت پادشاهی هستند.

۲۰۰ سال پس از وقایع «خاندان اژدها»، سریال «بازی تاج و تخت» خاندان تارگرین را پس از سقوط و از دست دادن مسند قدرت نشان می‌دهد. در آغاز سریال «بازی تاج و تخت» ویسریس و دنریس تنها بازماندگان خاندان تارگرین و حکومت سرنگون‌شده این سلسله بودند که در تبعید، در اسوس به سر می‌بردند، در حالی که دودمان جدیدی، از خاندان باراتیون، بر تخت سلطنت نشسته بود.

چه تاریخچه‌ی خاندان تارگرین و چه وستروس داستان پر فراز و نشیبی را مابین وقایع دو سریال «خاندان اژدها» و «بازی تاج و تخت» تجربه می‌کنند، از جنگ‌های خونین گرفته تا تزلزل تدریجی یک سلسله قدرتمند. ناگفته نماند که قبل از «خاندان اژدها» نیز سال‌ها تاریخ پربار و جذاب وجود دارد که برخی از آن‌ها مانند فتح وستروس به دست ایگون فاتح، باید در اسپین‌آف‌های بعدی «بازی تاج و تخت» به تصویر کشیده شوند.

پیش از فتح وستروس به دست ایگون فاتح از تارگرین‌ها چه می‌دانیم؟

4

برخلاف بسیاری از خاندان‌های بزرگ وستروس که ریشه‌های آن‌ها به گروه‌های قومی مانند اولین انسان‌ها، آندال‌ها یا روینارها بازمی‌گردد و از دوران باستان در وستروس بوده‌اند، خاندان تارگرین از امپراتوری والریا به وستروس آمد. والریا در گذشته یکی از شهرهای اسوس بود (در قاره اسوس، برخلاف وستروس، دولت‌شهرها حکومت می‌کنند و حکومت یکپارچه‌ای وجود ندارد) که در معماری و فناوری دستاوردهایی فارتر از درک امروز بشر (زمان «بازی تاج و تخت») داشت.

جادو و اژدهایان منبع قابل توجهی از قدرت امپراتوری والریا را تشکیل می‌داد. این امپراتوری به دست چهل خاندان والامقام اژدهاسوار اداره می‌شد که یکی از آن‌ها خاندان تارگرین بود. اما تارگرین‌ها در والریا جزء قدرتمندترین‌ها نبودند و یک خاندان کوچک به شمار می‌آمدند.

یکی از اجداد تارگرین‌ به نام دینیس تارگرین، رویایی از یک فاجعه می‌بیند. این رویا در حقیقت پیش‌گویی واقعه عذاب والریا بود؛ واقعه‌ای که در طول آن با فوران یک آتشفشان (که ممکن است به جادو مربوط باشد) کل تمدن والریا، اژدهایان و مردمانش از بین می‌روند. دینیس تارگرین پدر خود اینار تارگرین را از این رویا با خبر می‌کند. اینار نیز که به دختر خود اعتماد داشت، خاندان خود را به همراه تمام ثروتی که داشت، از والریا خارج می‌کند.

به این ترتیب آن‌ها در پاسگاه والریایی دراگون‌استون واقع در سواحل وستروس مستقر می‌شوند. عذاب والریا درنهایت ۱۰۲ سال قبل از فتح وستروس به دست ایگون فاتح رخ داد. در دراگون‌استون، ایگون اژدهایی که از سفر والریا جان سالم به در برده بود را به ارث برد: بالریون سیاه. دو اژدهای مراکسس و واگار نیز از تخم بیرون آمدند که دومی را در سریال «خاندان اژدها» دیده‌ایم.

چرا تارگرین‌ها موی نقره‌ای و چشم‌های بنفش دارند؟

با وجود اینکه این ویژگی تارگرین‌ها در دو سریال تلویزیونی اقتباس شده مشاهده نمی‌شود، اما در کتاب‌های جورج آر. آر. مارتین، آن‌ها چشم‌های بنفش‌رنگی دارند که در کنار موهای نقره‌ای‌شان، ظاهر آن‌ها را خاص و منحصر به فرد می‌کند. در کتاب «جهان یخ و آتش» (The World of Ice & Fire)، مارتین توضیح می‌دهد که مردم والریا به دلیل زیبایی فوق‌العاده‌شان متمایز بودند.

رنگ موی نقره‌ای یا طلایی متمایز آن‌ها و رنگ چشم بنفش غیرمعمولی که داشتند، ثابت می‌کرد مردم والریا کاملاً از خون باقی انسان‌ها نیستند. با این وجود، برخی از حکیم‌ها بر این باورند که این ویژگی‌ها صرفاً نتیجه زاد و ولد درون‌خاندانی و انزواطلبانه در طول زمان بوده است.

تارگرین‌ها چطور اژدهاسواری می‌کنند و آیا همه آن‌ها اژدهاسوارند؟

5

حتی در والریا نیز تارگرین‌ها به خاطر نزدیکی بیشتری که به اژدهایان داشتند شناخته می‌شدند. با این وجود همه اهالی والریا یا حتی همه تارگرین‌ها نمی‌توانند با اژدهایان پیوند برقرار کنند. اژدهایان جانوران بسیار باهوشی هستند که طبق قاعده کلی، می‌توان آن‌ها را آموزش داد تا فرمان‌های سوار خود را انجام دهند.

تا زمانی که آن سوار زنده است، اژدها اجازه نخواهد داد هیچ فرد دیگری بر پشت او سوار شود، مگر اینکه سوار اژدها آن فرد را همراهی کند. پیوند بین اژدها و سوار خاص است و ویژگی‌های اسرارآمیزی دارد، چرا که نشان داده شده که اژدها در هنگام رنج سوار خود، آن را احساس می‌کند. برعکس این نیز صادق است.

مشخص نیست چه چیز منحصر به فردی در خون اهالی والریا وجود دارد که به آن‌ها اجازه می‌دهد سوار اژدهایان شوند. با این حال آن‌ها برای حفظ این قابلیت ارزشمند، قرن‌ها با اعضای خانواده خود ازدواج می‌کردند تا خون خود را خالص نگه دارند. فرزندان نامشروع والریایی «بذرهای اژدها» نامیده می‌شوند.

همان‌هایی که در فصل دوم «خاندان اژدها» دیدیم موفق شدند به لطف خونی که ریشه در خاندان‌های تارگرین و ولاریون داشت، اژدهاسوار شوند. اما درباره غیروالریایی‌ها، هیچ مدرک و سرنخ مشخصی وجود ندارد که بگوید افراد عادی می‌توانند یا نمی‌توانند سوار یک اژدها شوند. صرفاً در کل تاریخ هرگز چنین چیزی سابقه نداشته است.

ایگون فاتح چگونه وستروس را فتح کرد و رویای او درباره چه بود؟

6

فتح ایگون مسلماً مهم‌ترین رویداد تاریخی در کل تاریخ مکتوب وستروس است. ایگون فاتح سوار بر اژدهای مخوف خود بالریون، با همراهی رینیس و ویسنیا، خواهرانش و اژدهایان آن‌ها، به پادشاهی‌های وستروس حمله کرد و یک به یک آن‌ها را به زانو درآورد. در گذشته هر گوشه از وستروس قلمرو یک شاه به حساب می‌آمد. شمال، ریچ، ریورلندز، استورم‌لندز، دورن، جزایر آهن و ویل. ایگون و خواهرانش موفق شدند شش شاه بزرگ وستروس را با جنگ، محاصره و آتش اژدها تسلیم کنند.

اما مردم دورن مقاومت کردند و در طول زنجیره‌ای از درگیری‌های خونین، از استقلال و حاکمیت خود کوتاه نیامدند. با این وجود پس از قرن‌ها قاره وستروس متحد شده بود. قاره‌ای که همیشه محل درگیری‌های مداوم و جنگ‌های بی‌وقفه میان پادشاهان مختلف بود، اکنون زیر درفش تارگرین‌ها پادشاه یگانه‌ای داشت. پس از آن ایگون به نام ایگون یکم تارگرین شناخته شد و کینگز لندینگ (پایتخت) و دژ سرخ را به عنوان مرکز پادشاهی خود بنا نهاد. او سلسله‌ای را آغاز کرد که نزدیک به ۳۰۰ سال ادامه داشت و وستروس را برای همیشه به یک سرزمین یکپارچه تبدیل کرد.

«فتح ایگون» (Aegon’s Conquest)یکی از سریال‌های پیش‌درآمد برنامه‌ریزی شده سریال «بازی تاج و تخت» است که عده زیادی از هواداران انتظار آن را می‌کشند. اما مسلماً با وجود تأثیر بسیار زیاد آن، فتح ایگون جذاب‌ترین رویداد وستروس نیست. اگر مقاومت دورن را کنار بگذاریم، ایگون برای نابود کردن ارتش‌های وستروسی و از بین بردن خاندان‌های والامقامی همچون خاندان گاردنر (لردهای پیشین قلعه های‌گاردن و قلمرو ریچ که اکنون به تایرل‌ها تعلق دارد) چالش‌های بسیار کمی را پشت سر گذاشت.

آن‌طور که در کتاب «آتش و خون» آمده، ایگون بدون دشواری خاصی سیستم حکومتی‌ای که مخاطبان در «خاندان اژدها» و «بازی تاج و تخت» می‌بینند را بنا نهاد و قوانین و عرف مردم وستروس را تحت تأثیر قرار داد. پس از آنکه قلمرو دورن در آینده زیر پرچم وستروس آمد، ایگون برای اولین بار موفق شد قاره وستروس را زیر یک پرچم متحد کند و با استفاده از قدرت اژدها خاندان‌های بزرگ و قدرتمندی مانند استارک و لنیستر را تحت فرمانروایی خود قرار بدهد.

رویای ایگون ایده‌ تازه و منحصر به فردی است که تنها در سریال «خاندان اژدها» می‌بینیم و در کتاب «آتش و خون» اشاره‌ خاصی به آن نشده. در «خاندان اژدها» برای اولین بار از زبان ویسریس درباره این رویا می‌شنویم و به اندازه رینیرا که مخاطب حرف‌های ویسریس است، متعجب و هیجان‌زده می‌شویم. این رویا را می‌توان مشابه همان رویایی دانست که جد ایگون فاتح، دینیس تارگرین، به وسیله آن عذاب والریا را پیش‌گویی کرد.

حالا در رویای ایگون فاتح، هجوم وایت‌واکرها به وستروس پیش‌گویی شده؛ یعنی همان وقایعی که در سریال «بازی تاج و تخت» تماشا کرده‌ایم. به همین علت بوده که ایگون فاتح امیدوار بود از وستروس یک جبهه قوی و متحد به رهبری یک تارگرین بسازد که می‌تواند با آتش اژدها با زمستان طولانی و وحشتناک پیش رو مقابله کند. این پیشگویی در سریال عمدتاً برای توجیه هزینه زیاد نابودی خاندان تارگرین در وقایع تاریخچه رقص اژدهایان معرفی شده است.

نقل قول کامل ویسریس در «خاندان تارگرین» در رابطه با رویای ایگون فاتح:

«ایگون پایان دنیای انسان را پیش‌بینی کرد. (پایان) با زمستانی وحشتناک شروع می‌شود، زمستانی که از شمال دوردست وزیدن می‌گیرد. ایگون تاریکی مطلق را سوار بر بادهای زمستان دید، هر آنچه درون آن تاریکی زندگی می‌کند، دنیای زندگان را ویران خواهد کرد. رینیرا، وقتی این زمستان بزرگ بیاید، تمام وستروس باید در برابر آن ایستادگی کند. و اگر قرار است دنیای انسان‌ها به حیات خود ادامه بدهد، یک تارگرین باید روی تخت آهنین بنشیند؛ یک شاه یا ملکه که آن‌قدری قدرتمند است که قلمرو را در برابر سرما و تاریکی متحد می‌کند. ایگون رویای خود را «نغمه‌ای از یخ و آتش» نامیده بود.»

رقص اژدهایان: جنگ داخلی در تاریخچه خاندان تارگرین

7

رقص اژدهایان رویداد محوری اقتباس تلویزیونی «خاندان اژدها» است و یکی از پرجزئیات‌ترین روایت‌های کتاب «آتش و خون» به شمار می‌آید. شاه ژیهیریس یکم چهارمین پادشاه در تاریخچه سلسله تارگرین بود که به مدت ۵۵ سال در دوران صلح و رفاه به هفت‌ پادشاهی حکومت کرد و خاندان تارگرین را به اوج قدرت رساند.

از آنجایی که هر دو ولیعهد ژیهیریس طی اتفاقات ناگوار جان خود را از دست دادند، بحران جانشینی به یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های دوران سلطنت ژیهیریس تبدیل شد. ژیهیریس برای خارج شدن از این بحران یک شورای بزرگ متشکل از تمامی لردهای بزرگ و کوچک وستروس گرد هم آورد تا برای جانشین او تصمیم‌‌گیری کنند. این شورا سرانجام ویسریس را به جای رینیس انتخاب کرد، علی‌رغم اینکه رینیس به خاطر نسب خونی ادعای بهتری نسبت به ویسریس داشت. در آغاز سریال «خاندان اژدها» ویسریس به وستروس فرمانروایی می‌کند.

ویسریس یکم و همسرش، اِما آرین، برای به دنیا آوردن یک وارث مذکر تلاش کردند اما تلاش آن‌ها بی‌حاصل واقع شد. درنهایت دو نامزد بالقوه برای تاج و تخت باقی ماند: برادر ویسریس، دیمون تارگرین، که مردی پیش‌بینی‌ناپذیر بود و به تندخویی شهرت داشت و دختر ویسریس، رینیرا. پادشاه وقت وستروس، ویسریس، درنهایت تصمیم گرفت رینیرا را به عنوان وارث خود انتخاب کند، اگرچه این قبل از ازدواج او با همسر دومش، آلیسنت های‌تاور بود

آلیسنت پسری به نام ایگون دوم به دنیا آورد که باعث شد دودستگی در مسأله جانشینی به وجود بیاید. چرا که ویسریس پیش‌تر رینیرا را به عنوان وارث خود اعلام کرده بود. اما اکنون پسری داشت که طبق قانون (در حقیقت قانون از فرزند اول حمایت می‌کند، نه فرزند مذکر، اما عرف به این صورت بوده) ولیعهد او برای تاج و تخت خواهد بود.

پس از مرگ ویسریس تارگرین، توطئه‌ای برای قرار دادن ایگون دوم روی تخت آهنین طراحی شد و قلمرو را به دو جناح سبز و سیاه تقسیم کرد. جناح سبز که با رنگ سبز بنر خاندان های‌تاور تأسیس شد، از ادعای ایگون دوم به عنوان پسر ارشد ویسریس حمایت کرد. از سوی دیگر جناح سیاه به حرف و تصمیم ویسریس در رابطه با جانشینی رینیرا اعتقاد داشت و طبق نظر آن‌ها عدم حمایت از ادعای رینیرا مساوی با خیانت به سوگند یادشده می‌بود.

این درگیری و اختلاف منجر به یک جنگ داخلی تمام عیار شد؛ جنگی که در آن تارگرین‌‌ها یکدیگر را می‌کشتند و اژدهایان یکدیگر را می‌سوزاندند. دوران صلحی که ژیهیریس به ارمغان آورده بود با دوره‌ای از ویرانی و وحشت جایگزین شد و وستروس وارد یکی از خونین‌ترین جنگ‌های خود شد. آن هم به خاطر یک درگیری بی‌مورد بر سر تاج و تخت.

اگر می‌خواهید بخش‌های مهمی از داستان فصل‌های آینده سریال «خاندان اژدها» برای‌تان افشا نشود، این بخش از مقاله را مطالعه نکنید!

اژدهایان در چه زمانی و چگونه منقرض شدند؟

8

در زمان سریال «بازی تاج و تخت» اژدهایان یک گونه منقرض شده‌اند. این برخلاف دوران سریال «خاندان اژدها» است که اژدهایان بیشترین تعداد را در تاریخ وستروس دارند. در طول سلطنت ژیهیریس و ویسریس، سلسله تارگرین سیستمی برای پرورش اژدهایان داشت که مدام تخم‌های اژدهای جدیدی برای خانواده‌های رو به رشد تارگرین و ولاریون تهیه می‌کرد.

با این وجود رقص اژدهایان باعث شد بخش قابل توجهی از این اژدهایان از بین بروند؛ چه در نبرد با اژدهایان دیگر یا در رویدادی به نام هجوم به حفره اژدها در پایتخت. در طی این واقعه مردم عادی کینگز لندینگ به قدری از جنگ و اتفاقات رخ داده خشمگین می‌شوند که شورش می‌کنند و چندین اژدهای حاضر در پایتخت را با دست خالی و شمار زیاد به قتل می‌رسانند.

تقریباً ۲۰ سال پس از واقعه رقص اژدهایان، آخرین اژدها در وستروس از بین رفت و این گونه منقرض شد. آخرین اژدها متعلق به پادشاه ایگون سوم، پسر رینیرا و دیمون تارگرین بود. اژدهای ایگون سوم در سنین جوانی به دلایل مبهم مرد و باعث شد ایگون سوم از آن پس به نام آفت اژدهایان شناخته شود. تا ۱۵۰ سال بعد که دنریس صاحب سه اژدها شد، گونه اژدهایان به تاریخ پیوسته بود و جمجمه‌های‌شان در دژ سرخ و کینگز لندینگ به نمایش گذاشته می‌شد.

شورش‌های خاندان بلک‌فایر

9

درست بیش از ۱۰۰ سال قبل از وقایع «بازی تاج و تخت» جنگ داخلی دیگری رخ داد که باعث ویرانی هفت پادشاهی شد. پادشاه ایگون چهارم، یکی از نامحترم‌ترین پادشاهان دودمان تارگرین، فرزندان نامشروع زیادی به وجود آورد و یکی از آن‌ها، دیمون ریورز، را بعدها به فرزند مشروع خود تبدیل کرد.

دیمون ریورز تصمیم گرفت شعبه‌ای از خاندان تارگرین به نام خاندان بلک‌فایر را تأسیس کند و به این ترتیب به دیمون بلک‌فایر تبدیل شد. او نام خاندان خود را از شمشیر اجدادی خود که پدرش به او هدیه داده بود الهام گرفت. مشروع شدن دیمون بلک‌فایر باعث شد پس از مرگ ایگون چهارم او با وارث واقعی پادشاه، دیرون تارگرین، وارد جنگ بشود.

با تاج‌گذاری دیرون دوم و نشستن او بر روی تخت آهنین، برادر ناتنی او، دیمون بلک‌فایر، شورش کرد و اولین شورش بلک‌فایر را رقم زد. در طول نزدیک به ۶۰ سال، در مجموع پنج شورش بلک‌فایر در طول سلطنت پادشاهان مختلف تارگرین رخ داد. علی‌رغم سرکوب این شورش‌ها، بلک‌فایرها باعث شدند سلسله تارگرین در قرن منتهی به وقایع «بازی تاج و تخت» بیشتر افول کنند. بلک‌فایرها همچنین در این دوره تلاش‌های دیگری برای رسیدن به تاج و تخت انجام دادند که به عنوان شورش‌های رسمی ثبت نشده‌اند.

پادشاه دیوانه، قیام رابرت و پایان سلسله خاندان تارگرین

10

درست قبل از وقایع «بازی تاج و تخت»، قیام رابرت برای بسیاری از نقاط عطف داستان سریال زمینه‌سازی می‌کند. پادشاه ایریس دوم که بعداً به عنوان پادشاه دیوانه از آن یاد شد، دوران سلطنت خود را به عنوان یک پادشاه آینده‌دار با جاه‌طلبی‌های بزرگ برای گسترش هفت پادشاهی آغاز کرد. با گذشت زمان، به دلیل درگیری با دست خود، تایوین لنیستر، و حبس شش ماهه در قلعه دوسکندیل، ایریس شروع به از دست دادن عقل خود کرد و به ظلم و ستم عمومی روی آورد. با این حال، کاتالیزور قیام رابرت، ریگار تارگرین، پسر و ولیعهد ایریس بود. ریگار تارگرین با لیانا استارک فرار کرد. رابرت باراتیون که عاشق لینا بود، فکر می‌کرد ریگار او را برخلاف میل خود دزدیده و همین باعث شد رابرت به همراه ند استارک رهبری قیام علیه تارگرین‌ها را به دست بگیرد.

پیش از این، لیانا استارک به نامزدی رابرت باراتیون درآمده بود؛ مردی که در عشق لیانا می‌سوخت. ریکان استارک، لرد وینترفل و برندون استارک، پدر و برادر بزرگ‌تر ند استارک بودند که برای درخواستی مبنی بر بازگرداندن لیانا، به جنوب سفر کردند. ایریس تارگرین با زنده زنده سوزاندن ریکان و حلق‌آویز کردن براندون، به درخواست آن‌ها پاسخ داد.

سپس ند استارک، رابرت باراتیون و جان آرین (که این دو را نزد خود بزرگ کرده بود) درفش‌های خود را به اهتزاز درآوردند، پرچم‌داران (لردهای وفادار) خود را فراخواندند و قیام رابرت آغاز شد. در طول قیام رابرت نبردهای زیادی بین دو جناج در گرفت، اما سه رویداد کلیدی در این قیام وجود دارد که در سقوط سلسله تارگرین نقش مهمی ایفا کردند: نبرد ترایدنت (رودخانه بزرگ ریورلندز)، محاصره کینگز لندینگ (the Sack of King’s Landing) و برج جوی (the Tower of Joy).

در نبرد ترایدنت، رابرت باراتیون و رقیبش، شاهزاده ریگار تارگرین، رودررو جنگیدند. رابرت درنهایت چه در جنگ و چه در مبارزه تن به تن، ریگار را شکست داد و وارث پادشاه دیوانه را با پتک مشهور خود کشت. در محاصره کینگز لندینگ، تایوین لنیستر به ایریس تارگرین خیانت کرد و به نیروهایش دستور داد تا به شدت به شهر حمله کنند و بعداً به کوه (یکی از نیروهای تحت امر لنیستر) دستور داد تا کودکان شیرخوار ریگار تارگرین را به قتل برساند.

جیمی لنیستر، پسر تایوین، که آن موقع عضو گارد پادشاه بود، از پشت به ایریس تارگرین خنجر زد و پیش از اینکه پادشاه دیوانه مردم کینگز لندینگ را با آتش بسوزاند، او را کشت و به جنگ پایان داد. پس از آن، ند استارک خواهرش لیانا را در حال مرگ در برج جوی پیدا کرد. هرچند او نوزاد تازه متولد شده او را گرفت و به عنوان پسر نامشروع خود به وینترفل برد.

دنریس تارگرین و جان اسنو در «بازی تاج و تخت»؛ آخرین تارگرین‌ها

11

دنریس تارگرین دختر پادشاه دیوانه، ایریس دوم است که در اواخر قیام رابرت نطفه‌اش بسته شد. مادر دنریس و شاهزاده ویسریس جوان قبل از محاصره کینگز لندینگ به دراگون‌استون گریختند. پس از تولد دنریس، او و ویسریس به اسوس برده شدند تا از چنگ رابرت در امان باشند. دنریس پس از ازدواج با کال دروگو، ویسریس را به قتل رساند و سلطنت خود را به عنوان فرمانروای بعدی تارگرین (در تبعید) آغاز کرد.

در آن زمان بازماندگان تارگرین هیچ تهدید جدی‌ای برای تاج و تخت رابرت به شمار نمی‌آمدند، چرا که نه مقبولیت و محبوبیت داشتند، نه ارتش و نه ثروت. با این وجود وقتی دنریس صاحب سه اژدها به نام‌های دروگون، ریگال و ویسریون شد، به یک تهدید بالقوه تبدیل شد. او بخش اعظم سریال «بازی تاج و تخت» را صرف جمع‌آوری نیرو برای فتح وستروس کرد و درنهایت موفق به فتح کینگز لندینگ شد.

جان اسنو به عنوان فرزند نامشروع ند استارک بزرگ شد و در اواخر سریال بود که متوجه شد او در حقیقت پسر ریگار تارگرین و لیانا استارک است. از آنجایی که ریگار و لیانا به طور خصوصی با یکدیگر ازدواج کرده بودند، جان از نظر فنی یک فرزند مشروع و وارث حقیقی تخت آهنین است؛ به عبارت دیگر ادعای او نسبت به ادعای دنریس مشروع‌تر است.

لیانا قبل از مرگ خود نام ایگون تارگرین را برای پسر خود انتخاب کرد. با این وجود ند استارک برای محافظت از جان فرزند خواهرش، نام او را به جان تغییر داد و به همه، حتی همسر خود، گفت جان اسنو فرزند نامشروع خودش از زنی دیگر است. شواهد نشان می‌دهد ند استارک قصد داشته حقیقت را در ملاقات بعدی به جان اسنو بگوید، اما او در کینگز لندینگ اعدام شد و هرگز این فرصت را به دست نیاورد. درنهایت جان اسنو نه شاه شمال شد و نه روی تخت آهنین نشست. چرا که مجبور شد پس از دیوانه شدن دنریس، معشوق خود، او را برای صلاح مردم به قتل برساند. در نتیجه این کار جان اسنو به شمال دیوار تبعید شد.

تمام شاهان و ملکه‌های تاریخچه خاندان تارگرین

سلسله تارگرین نزدیک به ۳۰۰ سال دوام آورد و پادشاهانی عادل، ظالم، عاقل و دیوانه در میان آن‌ها بودند. القاب آن‌ها اغلب به وضعیت روانی و کیفیت سلطنت آن‌ها اشاره دارد.

فرمانروای تارگرین مدت زمان سلطنت لقب
ایگون یکم از سال ۱ تا ۳۷ پس از فتح فاتح
اینیس یکم از سال ۳۷ تا ۴۲ پس از فتح  
میگور یکم از سال ۴۲ تا ۴۸ پس از فتح ظالم
ژیهیریس یکم از سال ۴۸ تا ۱۰۳ پس از فتح خردمند، آشتی‌دهنده
ویسریس یکم از سال ۱۰۳ تا ۱۲۹ پس از فتح  
ایگون دوم از سال ۱۲۹ تا ۱۳۱ پس از فتح  
ایگون سوم از سال ۱۳۱ تا ۱۵۷ پس از فتح شاه شکسته، آفت اژدهایان
دیرون یکم از سال ۱۵۷ تا ۱۶۱ پس از فتح اژدهای جوان
بیلور یکم از سال ۱۶۱ تا ۱۷۱ پس از فتح مقدس
ویسریس دوم از سال ۱۷۱ تا ۱۷۲ پس از فتح  
ایگون چهارم از سال ۱۷۲ تا ۱۸۴ پس از فتح نالایق
دیرون دوم از سال ۱۸۴ تا ۲۰۹ پس از فتح نیکو
ایریس یکم از سال ۲۰۹ تا ۲۲۱ پس از فتح  
میکار یکم از سال ۲۲۱ تا ۲۳۳ پس از فتح  
ایگون پنجم از سال ۲۳۳ تا ۲۵۹ پس از فتح بعید
ژیهیریس دوم از سال ۲۵۹ تا ۲۶۲ پس از فتح  
ایریس دوم از سال ۲۶۲ تا ۲۸۳ پس از فتح پادشاه دیوانه
دنریس یکم سال ۳۰۵ پس از فتح طوفان‌زاد، شکننده زنجیرها

منبع: خبرآنلاین

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید