چرا ساخت سریال «لورنس عربستان» یک اشتباه بزرگ است؟

چرا ساخت سریال «لورنس عربستان» یک اشتباه بزرگ است؟

اگر به فیلم‌های تجاری علاقه دارید، حتما رولاند امریش را می‌شناسید، او سال ۱۹۹۶ با «روز استقلال» در کانون توجه قرار گرفت، فیلمی که اگرچه پرفروش بود اما ضعف‌های واضحی داشت. او دو سال بعد، «گودزیلا» را ساخت، یک فیلم فاجعه‌بار که امریش را نامزد چهار جایزه‌ی تمشک طلایی کرد (بدترین بازسازی، بدترین کارگردانی، بدترین فیلم و بدترین فیلم‌نامه). او در سال‌های بعدی، به ساخت آثار بزرگ اما بی‌کیفیت ادامه داد و آخرین شکست او، فیلم «سقوط ماه» (۲۰۲۲) با بازی هلی بری و پاتریک ویلسون است که با بودجه‌ی هنگفت ۱۵۰ میلیون دلاری، به فروش ۶۷.۳ میلیون دلاری رسید و یکی از بدترین آثار سینمایی سال لقب گرفت.

کد خبر : ۲۰۶۴۰۴
بازدید : ۱۴۷۴

صنعت تلویزیون در سال‌های اخیر رشد چشمگیری داشته است. در عصر سرویس‌های استریم، سریال‌ها از نظر بودجه و هزینه، تفاوت چندانی با فیلم‌های بلاک‌باستری ندارند و ستارگان بزرگ سینما هم در این مجموعه‌های تلویزیونی به ایفای نقش می‌پردازند. اما اینکه سریال‌ها باکیفیت‌تر شده‌اند و بودجه‌های بزرگی دریافت می‌کنند، لزوما بدان معنا نیست که خروجی نهایی قابل‌قبول خواهد بود.

یک فیلمساز جنجالی که فیلم‌های سوال‌برانگیز متعددی در کارنامه دارد، حالا می‌خواهد با یکی از جاه‌طلبانه‌ترین پروژه‌های سال‌های اخیر، این روند را ادامه دهد: اقتباسی از یک شاهکار عصر طلایی هالیوود. اما آیا سریال «لورنس عربستان» صرفا یک برداشت جدید از یک داستان قدیمی است یا یک بازسازی بی‌معنا و محکوم به شکست دیگر که می‌خواهد میراث نسخه‌ی اصلی را نابود کند؟

اگر به فیلم‌های تجاری علاقه دارید، حتما رولاند امریش را می‌شناسید، او سال ۱۹۹۶ با «روز استقلال» در کانون توجه قرار گرفت، فیلمی که اگرچه پرفروش بود اما ضعف‌های واضحی داشت. او دو سال بعد، «گودزیلا» را ساخت، یک فیلم فاجعه‌بار که امریش را نامزد چهار جایزه‌ی تمشک طلایی کرد (بدترین بازسازی، بدترین کارگردانی، بدترین فیلم و بدترین فیلم‌نامه).

او در سال‌های بعدی، به ساخت آثار بزرگ اما بی‌کیفیت ادامه داد و آخرین شکست او، فیلم «سقوط ماه» (۲۰۲۲) با بازی هلی بری و پاتریک ویلسون است که با بودجه‌ی هنگفت ۱۵۰ میلیون دلاری، به فروش ۶۷.۳ میلیون دلاری رسید و یکی از بدترین آثار سینمایی سال لقب گرفت.

با این حال، رولاند امریش از آن فیلمسازانی است که هالیوود هرگز به او پشت نمی‌کند. او مدتی قبل وارد حوزه‌ی تلویزیون شد و یک سریال پرخرج و دیوانه‌وار ساخت که به اصطلاح قرار بود در حد و اندازه‌ی «بازی تاج و تخت» ظاهر شود اما از هر نظر شکست خورد.

«آنان که در آستانه مرگ هستند» با بودجه‌ی ۱۴۰ میلیون دلاری و با حضور ستارگانی همچون آنتونی هاپکینز و ایوان ریان، سریالی کسل‌کننده و سطحی است که در هنگام تماشای آن احتمالا از خودتان می‌پرسید که بودجه‌اش دقیقا صرف چه چیزی شده است.

رولاند امریش اما حالا به دنبال یک پروژه‌ی بزرگتر است، او می‌خواهد سریال «لورنس عربستان» را بسازد، اقتباسی تلویزیونی از شاهکار بلامنازع و کلاسیک دیوید لین که در فهرست بهترین فیلم‌های تاریخ جایگاه ویژه‌ای دارد و حتی تصور اینکه قرار است توسط رولاند امریش به یک سریال تبدیل شود، هر سینمادوستی را آزار می‌دهد. سریالی که حتی در ایده‌آل‌ترین حالت ممکن هم نمی‌تواند به نسخه‌ی اصلی نزدیک شود، اما کاملا این پتانسیل را دارد که به آن توهین و طرفداران را خشمگین کند.

71

«لورنس عربستان» که یکی از ماندگارترین فیلم‌های دیوید لین است، قصه‌ی یک افسر ارتش بریتانیا را روایت می‌کند. در جریان جنگ جهانی اول، لورنس ماموریت پیدا می‌کند تا عرب‌ها را متقاعد به همکاری با ارتش بریتانیا کند، زیرا آن‌ها برای مبارزه با ترک‌ها که از متحدان آلمان هستند، به نیروی کمکی نیاز دارند. لارنس در این مسیر، علاقه‌ی بیشتری به فرهنگ عرب پیدا می‌کند و تبدیل به قهرمان آن‌ها می‌شود.

پیتر اوتول در نقش لورنس جادویی است و فرهمندی‌اش وجود شما را تسخیر می‌کند. در کنار او، عمر شریف و آنتونی کوئین هم حضور دارند تا شاهد یک تیم بازیگری تکرارنشدنی باشیم. «لورنس عربستان» از آن آثاری است که همه‌ی سینمادوستان باید حداقل یک بار آن را در زندگی‌شان تماشا کنند. شاید همین توضیحات کافی باشد تا متوجه شوید که چرا ساخت سریال «لورنس عربستان» یک اشتباه بزرگ است.

قصه‌ی نسخه‌ی جدید را آنتونی مک‌کارتن نوشته است -که فیلم‌نامه‌ی «بوهمین راپسودی» را در کارنامه دارد- و رولاند امریش می‌خواهد آن را در سه فصل روایت کند که بی‌تردید طولانی‌تر از مدت زمان ۲۲۷ دقیقه‌ای فیلم اصلی خواهد بود. امریش همچنین قصد دارد تا نام فیلم را تغییر دهد و این سریال با نام «لورنس در عربستان » پخش خواهد شد. او دلیل این تغییر را «تعدد شخصیت‌ها» بیان کرده است.

«لورنس عربستان» حالا به فهرست بلندبالای سریال‌های اقتباسی از فیلم‌ها اضافه می‌شود که اکثرشان موفق نبوده‌اند یا حداقل در مقایسه با فیلم سینمایی اصلی، حرفی برای گفتن نداشته‌اند، مانند «وفادارانه»، «لیگ خودشان» و «شباهت کامل». تنها استثنا شاید انیمیشن «اسکات پیلگریم برمی‌خیزد» باشد که آن‌هم با نظارت کامل تیم سازنده‌ی فیلم اصلی تولید شد و آن‌ها از فرمت انیمیشن استفاده کردند تا خدشه‌ای به فیلم «اسکات پیلگریم در برابر دنیا» وارد نشود.

ساختار اپیزودیک سریال‌ها در تئوری نسبت به فیلم‌ها کارآمدتر است، زیرا سازندگان فرصت بیشتری دارند تا به شخصیت‌ها بپردازند و قصه را گسترش دهند اما برای فیلم‌هایی که قرار است تبدیل به سریال شوند، اغلب آن جادوی اصلی از بین می‌رود زیرا ریتم تغییر پیدا می‌کند. یک قصه‌ی خاص شاید برای دو ساعت جذاب باشد اما وقتی همان قصه به ۱۰ اپیزود یک ساعته تبدیل می‌شود، دیگر جذابیت سابق را ندارد و حتی می‌تواند خسته‌کننده شود.

سریال «لورنس عربستان» قرار است به کتاب «هفت رکن حکمت» نوشته‌ی توماس لورنس هم نزدیک باشد، بنابراین این مجموعه‌ی تلویزیونی نه فقط یک بازسازی، بلکه یک اثر اقتباسی هم خواهد بود. این پروژه از جهاتی به «تل‌ماسه» هم شباهت دارد، کتابی که ابتدا یک اقتباس از آن ساخته شد، و بعدها یک اقتباس مدرن هم از آن عرضه شد، تفاوت اما اینجاست که در پشت آن پروژه دنی ویلنوو حضور داشت، فیلمسازی که بعد از سال‌ها، هنوز هم یک فیلم متوسط نساخته است و حتی توانست یک دنباله‌ی راضی‌کننده برای «بلید رانر» بسازد، کاری که به نظر می‌رسید غیرممکن باشد.

در سوی مقابل، رولاند امریش مانند مایکل بی و زک اسنایدر، از آن فیلمسازانی است که شاید آثارش به عنوان سرگرمی قابل‌قبول باشند، اما هرگز عمق ندارند و معمولا نمی‌توانند تفکربرانگیز باشند. این در حالی است که «لورنس عربستان» اصلا به بازسازی نیاز ندارد و نسخه‌ی اصلی‌اش همین حالا برای مخاطب مدرن، به اندازه چند دهه‌ی قبل جذابیت دارد. امریش را برای علاقه‌اش به ریسک کردن و ساخت چنین پروژه‌هایی باید تحسین کرد اما اگر شکست بخورد، به میراث یکی از بزرگترین فیلم‌های تمام دوران آسیب خواهد زد.

منبع: خبرآنلاین

۱
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید