نگاهی به سریال کرهای «وقتی ستارهها ...»؛ یک عاشقانۀ فضایی با بازی لی مینهو
«وقتی ستارهها نجوا میکنند» (When the Stars Gossip) یک تلاش بلندپروازانه برای خلق یک کمدی رمانتیک فضایی است که با وجود نقاط قوتی مانند جلوههای بصری خیرهکننده، نتوانسته در بخشهای مهمی مانند داستانسرایی، شخصیتپردازی و ایجاد روابط عاشقانه موفق عمل کند.
فرادید| سریال «وقتی ستارهها نجوا میکنند» یک کمدی رمانتیک فضایی است که با ترکیب جلوههای بصری خیرهکننده و داستانی متفاوت، تلاش میکند تا تجربهای نوآورانه را به مخاطبان ارائه دهد. اما این تلاش بلندپروازانه نتوانسته به طور کامل انتظارات را برآورده کند و در بخشهای مختلفی دچار ضعفهایی شده است که در ادامه به تفصیل به آنها میپردازیم.
به گزارش فرادید؛ این سریال با محوریت زندگی در ایستگاه فضایی و روابط پیچیده میان شخصیتهای اصلی، تلاش میکند تا داستانی جذاب و متفاوت ارائه دهد. شخصیتهای اصلی شامل ایو کیم (با بازی گونگ هیو-جین) و گونگ ریونگ (با بازی لی مین-هو) هستند که در شرایطی غیرمعمول در فضا با یکدیگر آشنا میشوند.
ایو کیم به عنوان فرمانده یک مأموریت فضایی، زنی قوی و مستقل است که باید با چالشهای مختلفی در فضا دست و پنجه نرم کند. در مقابل، گونگ ریونگ، یک متخصص زنان و زایمان است که برای انجام یک سری آزمایشهای علمی به این مأموریت فرستاده شده است.
با این حال، شخصیتپردازی در این سریال نتوانسته عمق لازم را به کاراکترها بدهد. گونگ ریونگ به شکلی ارائه شده که گاهی باورپذیری شخصیت او زیر سوال میرود. رفتارهای او در موقعیتهای بحرانی، به جای ایجاد حس همدردی و تحسین، باعث سردرگمی مخاطب میشود. به عنوان مثال، صحنههایی که در آنها او به شکلی عجیب و غریب باعث ایجاد دردسرهایی (مثل آتشسوزی) در فضاپیما میشود، از جذابیت شخصیت او میکاهد.
یکی از نقاط قوت این سریال جلوههای بصری خیرهکننده آن است. صحنههای مربوط به ایستگاه فضایی و نمایش زندگی در شرایط بیوزنی به شکلی زیبا و واقعگرایانه طراحی شده است. این جلوههای بصری توانستهاند حس حضور در فضا را به خوبی به مخاطب منتقل کنند و از این نظر، سریال به یک موفقیت دست یافته است.
اما این زیباییهای بصری نمیتوانند ضعفهای موجود در داستان و شخصیتپردازی را جبران کنند. اگرچه صحنههای فضایی جذاب هستند، اما روایت داستانی کند و گاهی گیجکننده است. استفاده بیش از حد از جلوههای بصری، گاهی باعث شده که تمرکز از داستان اصلی برداشته شود و مخاطب بیشتر درگیر زیباییهای ظاهری شود تا عمق داستان.
روابط عاشقانه میان شخصیتهای اصلی، یکی از محورهای اصلی سریال است. اما این روابط به شکلی سطحی و غیرقابل باور به تصویر کشیده شدهاند و برخی صحنههایی که باید حس عشق و علاقه را به مخاطب منتقل کنند، تا حدی تصنعی از کار درآمدهاند و این باعث میشود همدلی مخاطب با شخصیتها در این زمینه چندان برانگیخته نشود. به علاوه دانستن اینکه هر کدام از این شخصیتها بر روی زمین درگیر روابط عاشقانهای هستند، باعث میشود رابطۀ آنها با یکدیگر دارای ابهامات اخلاقی به نظر برسد و از اینجهت نتواند مخاطب را عمیقا با خود درگیر کند.
علاوه بر این، عناصر کمدی سریال نیز نتوانستهاند به خوبی عمل کنند. استفاده از شوخیهایی که نه تنها جذاب نیستند بلکه گاهی تکراری، بیمزه و ناهمخوان با ساختار روایت سریال به نظر میرسند، از دیگر نقاط ضعف سریال است.
یکی از مهمترین مشکلات سریال، ضعف در روایت و فیلمنامه است. داستانها و رویدادهایی که باید به طور منسجم و پیوسته روایت شوند، به شکلی پراکنده و گاهی نامفهوم ارائه شدهاند. این مسئله باعث شده که مخاطب نتواند به طور کامل با داستان همراه شود و در بسیاری از مواقع احساس کند که سریال از مسیر اصلی خود منحرف شده است.
در مجموع، «وقتی ستارهها نجوا میکنند» یک تلاش بلندپروازانه برای خلق یک کمدی رمانتیک فضایی است که با وجود نقاط قوتی مانند جلوههای بصری خیرهکننده، نتوانسته در بخشهای مهمی مانند داستانسرایی، شخصیتپردازی و ایجاد روابط عاشقانه موفق عمل کند. این سریال، هرچند تجربهای متفاوت و جدید در ژانر خود ارائه میدهد، اما برای تبدیل شدن به یک اثر ماندگار، نیازمند چیزی بیش از «بیوزنی» بوده است.