10 فیلم علمیتخیلی که ایدههای درخشانی داشتند اما ضعیف ساخته شدند

در اینجا فهرستی از ده فیلم علمیتخیلی با ایدههای جذاب و درخشان را مرور خواهیم کرد که به دلیل ضعف در فیلمنامه، جلوههای ویژه بد یا بازیهای ضعیف نتوانستند با مخاطبان ارتباط برقرار کنند.
فرادید| ژانر علمی-تخیلی در هالیوود همیشه با موفقیتها و شکستهایی همراه بوده است؛ از شاهکارهایی مثل «جنگ دنیاها» گرفته تا فاجعههایی مانند «آوردگاه زمین». بسیاری از اوقات داستانهای این ژانر بر پایه ایدههای جذابی ساخته میشوند اما به دلیل ضعف در فیلمنامه، جلوههای ویژه بد یا بازیهای ضعیف نمیتوانند با مخاطبان ارتباط برقرار کنند. با این حال، این فیلمها به خاطر ایدههای خلاقانهشان شایسته تقدیر هستند، حتی اگر در نهایت نتوانسته باشند به خوبی همه انتظارات را برآورده کنند.
به گزارش فرادید؛ در اینجا فهرستی از ده فیلم علمیتخیلی با ایدههای جذاب و درخشان را مرور خواهیم کرد؛ فیلمهایی که علیرغم این ایدههای خوب، ساخت و پرداخت چندان چشمگیری نداشتند و نتوانستند آنطور که باید و شاید مخاطبان و منتقدان را راضی کنند.
۱۰. دنیای آب (Waterworld) 1999
کارگردان: کوین رینولدز
امتیاز: 6.3/10
ژانر: اکشن، علمی-تخیلی
مدت زمان: ۱۳۵ دقیقه
پس از موفقیت مجموعه «مکس دیوانه» جرج میلر، موجی از فیلمهای اکشن پساآخرالزمانی به سینما آمدند. یکی از بحثبرانگیزترین و در عین حال جذابترین آنها «واترورلد» بود. داستان این فیلم در آیندهای رخ میدهد که زمین زیر آب اقیانوسهای بالا آمده غرق شده است. داستان درباره کوین کاستنر در نقش «مارینر» است؛ مردی جهشیافته و دوزیست که به یک دختر جوان و محافظش کمک میکند تا سرزمین خشک را پیدا کنند.
«واترورلد» به مرور زمان از طرف طرفداران علمی-تخیلی احترام بیشتری کسب کرده، هرچند فقط به خاطر جاهطلبیاش. اما این فیلم بیش از حد تلاش کرد تا یک «مکس دیوانه» دریایی باشد و بخش زیادی از پتانسیل ایدهاش را نادیده گرفت. داستان خوبی داشت و مارینر نیز قهرمان جذابی بود، اما به جز تغییر بیابان به دریا، چیز تازهای به ژانر اضافه نکرد.
۹. سر وقت (In Time) ۲۰۱۱
کارگردان: اندرو نیکول
امتیاز: 6.7/10
ژانر: اکشن، علمی-تخیلی
مدت زمان: ۱۰۹ دقیقه
یکی از زیرژانرهای محبوب علمی-تخیلی «دیستوپیا» است که نابرابریهای افراطی را بررسی میکنند. فیلم «سر وقت» در سال ۲۰۱۱ با ایده درخشانی این موضوع را کاوش کرد: زمانی که از عمر انسانها به عنوان پول استفاده میشود. داستان درباره مردی از طبقه کارگر است که سعی میکند دختر یک مرد ثروتمند را گروگان بگیرد و ماجرا به یک حماسه جنایی علمی-تخیلی شبیه «بانی و کلاید» تبدیل میشود.
این فیلم نگاهی ترسناک به یک دیستوپیا ارائه میدهد و نابرابری را به شکلی ملموس نشان میدهد که میتواند با مخاطبان ارتباط برقرار کند. اما این ایده منحصربهفرد در یک داستان جنایی قابل پیشبینی هدر رفت و فرصتی برای کاوش عمیقتر در جهانسازی و جنبههای سیاسی داستان را از دست داد. فیلم شروع قدرتمندی دارد اما از نیمه راه مخاطب میداند که قرار است چه شود.
۸. والرین و شهر هزار سیاره (Valerian and the City of a Thousand Planets) ۲۰۱۷
کارگردان: لوک بسون
امتیاز: 6.4/10
ژانر: علمی-تخیلی، اکشن، ماجراجویی
مدت زمان: ۱۳۷ دقیقه
ترکیب فانتزی بالا با علمی-تخیلی همیشه چالشبرانگیز بوده؛ «جنگ ستارگان» در این کار موفق بود، اما بسیاری دیگر شکست خوردند. «والرین و شهر هزار سیاره» ماجرایی جذاب برای نجات کهکشان ارائه میدهد که تماشاگران را به سفری میان گونههای بیگانه و دنیاهای مختلف میبرد. داستان روی دو مأمور ویژه تمرکز دارد که برای شکست شرارت کهکشانی تلاش میکنند، اما فیلم در مجموع جهانسازی عمیق یا شخصیتهای جالبی ارائه نمیدهد.
این فیلم مثل مجموعهای از کلیشههای علمی-تخیلی و طراحی موجودات جالب است که بیشتر روی شگفتیهای CGI تمرکز دارد تا داستانی گیرا. از نظر بصری ارزش تماشا دارد، اما به چیزی بیشتر از این دست پیدا نمیکند و بیشتر شبیه یک بازی ویدیویی جاهطلبانه است تا یک فیلم. مانند «آواتار» این فیلم هم بیشتر سعی میکند مخاطب را شگفتزده کند تا اینکه داستانی اصیل روایت کند.
۷. جهنده (Jumper) ۲۰۰۸
کارگردان: داگ لیمان
امتیاز: 6.1/10
ژانر: اکشن، ماجراجویی، علمی-تخیلی
مدت زمان: ۸۸ دقیقه
با اوجگیری سینمای ابرقهرمانی به لطف فیلمهایی مثل «مردان ایکس» و «مرد عنکبوتی»، برخی فیلمسازان به دنبال کاوش جنبههای جدیتر و واقعگرایانه این ژانر رفتند. «جهنده» یکی از جالبترین نتایج این تلاش بود که سؤالی ساده را مطرح و پاسخ میدهد: یک جوان با قدرت تلهپورت چه میکند؟
با این حال، فیلم طوری ساخته شده که انگار سازندگانش هر چیزی را امتحان کردهاند تا ببینند چه تاثیری میتواند بگذارد و عجله داشتهاند تا تمام خطوط داستانی ممکن را در یک فیلم بگنجانند. ایده «جامپر» پر از پتانسیل بود و همه عناصر لازم برای موفقیت را داشت، اما اجرای آن هم ناامیدکننده بود و هم بیش از حد شلوغ. پایان باز فیلم نوید ادامهای را میداد، اما در کل نتوانست انتظارات را برآورده کند.
۶. سرباز (Soldier) ۱۹۹۸
کارگردان: پل دبلیو.اس. اندرسون
امتیاز: 6/10
ژانر: درام، علمی-تخیلی، اکشن
مدت زمان: ۹۹ دقیقه
در دهه ۱۹۹۰، ترکیب علمی-تخیلی و اکشن با فیلمهایی مثل «ترمیناتور ۲»، «مرد تخریبگر» و «سربازان سفینه» به اوج رسید. این فیلمها به ستارههای اکشن هالیوود مثل کورت راسل فرصتی دادند تا در ژانری تازه بدرخشند. «سرباز» داستان یک سوپرسرباز آینده را روایت میکند که در سیارهای متروکه رها شده و با مهاجران گمشده روبهرو میشود. فیلم به موضوعاتی مثل رستگاری و غلبه بر ایدئولوژی برای انجام کار درست میپردازد.
پیام اصلی این فیلم درباره یافتن انسانیت یک سرباز میتوانست با دادن فضای بیشتر به راسل برای نشان دادن احساساتش به خوبی منتقل شود. اما به دلیل کارگردانی ضعیف و داستانی کاملاً قابل پیشبینی، تماشای فیلم تقریباً غیرممکن است.
۵. پس از زمین (After Earth) ۲۰۱۳
کارگردان: ام. نایت شیامالان
امتیاز: 4.8/10
ژانر: اکشن، ماجراجویی، علمی-تخیلی
مدت زمان: ۱۰۰ دقیقه
داستان این فیلم در آیندهای رخ میدهد که بشریت پس از جنگی با یک نژاد بیگانه مجبور به ترک زمین شده است. داستان حول پسری میچرخد که در زمین جدید و خطرناک تلاش میکند برای پدر زخمیاش کمک پیدا کند. این فیلم ترکیبی از بقا و علمی-تخیلی با موجودات عجیب است. با وجود پتانسیلش، فیلم به شدت کسلکننده است و پیشزمینه جالبی را در یک داستان قابل پیشبینی «انسان در برابر طبیعت» هدر میدهد.
با وجود ایده خوب، «پس از زمین» یکی از بزرگترین نمونههای خودمحوری یک بازیگر در هالیوود است؛ جایی که ویل اسمیت اصرار داشت با پسرش جیدن همبازی شود. اگر فیلم روی رابطه پدر و پسر بیشتر تمرکز میکرد (بهجای جدایی آنها در بیشتر زمان فیلم) میتوانست بهتر باشد.
۴. بلادشات (Bloodshot) ۲۰۲۰
کارگردان: دیو ویلسون
امتیاز: 5.7/10
ژانر: فانتزی، درام، اکشن
مدت زمان: ۱۰۹ دقیقه
«بلادشات» بر اساس کامیکبوکی به همین نام ساخته شده و وین دیزل را در نقش یک ضدقهرمان جاودانه به تصویر میکشد و داستان منشأ او را روایت میکند. مانند بسیاری از فیلمهای ابرقهرمانی علمی-تخیلی، این فیلم هم عناصر مختلفی را معرفی میکند اما توضیح یا کاوش عمیقی درباره آنها ارائه نمیدهد. در عوض مخاطب با یک داستان انتقامجویی اکشن معمولی روبهرو میشود که به خاطر قابل پیشبینی بودنش ناامیدکننده است.
«بلادشات» با مشکلاتی مثل همهگیری کرونا که فروش گیشه را کاهش داد و رقابت با مارول و دیسی مواجه شد. در نهایت، این فیلم بیش از حد شبیه یک اکشن دهه ۹۰ بود؛ با دشمنانی فاقد جذابیت و ایدهای که فقط بهعنوان ترفندی برای پرهیز از سؤالات مخاطب استفاده شد.
۳. غرب وحشی وحشی (Wild Wild West) ۱۹۹۹
کارگردان: بری ساننفلد
امتیاز: 4.9/10
ژانر: اکشن، ماجراجویی، کمدی، علمی-تخیلی، وسترن
مدت زمان: ۱۰۷ دقیقه
پس از موفقیت ویل اسمیت در فیلمهای رفاقتی مثل «مردان سیاهپوش» و «پسران بد»، او در «غرب وحشی وحشی» به غرب قدیم رفت؛ این یک فیلم کمدی-وسترن رفاقتی بود. او در نقش کاپیتان جیم وست با کوین کلاین در نقش آرتمیس گوردون همراه میشود تا رئیسجمهور گرانت را از توطئهای نجات دهند. با وجود ایده خوب، این فیلم تفاوت چندانی با دیگر کمدیهای رفاقتی ندارد و عناصر وسترن آن بیش از حد سطحی و اغراقآمیز به نظر میرسند.
ترکیب یک فضای رفاقتی با ژانر وسترن ایده جالبی بود، اما در اجرا به یک معمای سطحی و نهچندان جذاب تبدیل شد.
۲. سیاهچاله (The Black Hole) ۱۹۷۹
کارگردان: گری نلسون
امتیاز: 5.9/10
ژانر: ماجراجویی، خانوادگی، علمی-تخیلی، اکشن
مدت زمان: ۹۸ دقیقه
ژانر علمی-تخیلی دهه ۷۰ ترکیبی از داستانها و اجراهای متنوع بود، اما جلوههای ضعیف و بودجههای پایین اغلب مانع شکوفایی این ژانر میشدند. «سیاهچاله» در سال ۱۹۷۹ نمونه بارزی از این موضوع است؛ فیلمی که ماجرای سفر به یک سفینه متروکه در لبه یک سیاهچاله را دنبال میکند. پس از دیدار با تنها بازمانده کشتی که یک دانشمند نابغه اما شرور است، سرنوشت خدمه به داستانی قابل پیشبینی شبیه «پیشتازان فضا» تبدیل میشود.
این فیلم با بودجه محدودش نمیتوانست به ایدههای بزرگ داستان دست پیدا کند و بیشتر شبیه یک فیلم درجه دو دهه ۵۰ بود. این فیلم نوید یک کاوش عمیق در اسرار سیاهچالهها را میداد، اما فقط نگاهی گذرا و ناکافی به آن ارائه کرد.
۱. جان کارتر (John Carter) ۲۰۱۲
کارگردان: اندرو استنتون
امتیاز: 6.6/10
ژانر: ماجراجویی، علمی-تخیلی، اکشن
مدت زمان: ۱۳۲ دقیقه
آثار ادگار رایس باروز تأثیر زیادی بر ماجراجویی و علمی-تخیلی داشته و الهامبخش «جنگ ستارگان» جرج لوکاس بوده است. در سال ۲۰۱۲، دیزنی با فیلم «جان کارتر» صدمین سال خلق این قهرمان فضایی را جشن گرفت. داستان فیلم دربارۀ سفری حماسی به مریخ است که قهرمان را درگیر یک جنگ داخلی در مریخ میکند. این فیلم یکی از جاهطلبانهترین آثار دهه خود بود، اما به یک شکست بزرگ تبدیل شد.
«جان کارتر» روی کاغذ باید موفق میشد؛ از جلوههای بصری خیرهکننده تا داستان کلاسیک نجات شاهزاده. اما به دلیل گمنامی امروزی شخصیت، رقابت سخت فیلمهای بزرگ در سال ۲۰۱۲ و شباهت فیلم به «جنگ ستارگان» باعث زمین خوردن آن شد. کارگردانی و ساخت و پرداخت این فیلم آنقدرها بد نیست، اما بیش از حد معمولی و قابل پیشبینی بود و نتوانست خود را از دیگر داستانهای علمی-تخیلی متمایز کند.