آنالیز فیلم یک مرد کارگر (A Working Man)؛ جدیدترین اکشن جیسون استاتهام

اگر طرفدار اکشنهای بیپرده و بیوقفه هستید، فیلم «یک مرد کارگر» قطعا شما را راضی میکند. صحنههای اکشن نفسگیر با بازی قدرتمند جیسون استاتهام و دیوید هاربر که هرکدام با حضور خود به فیلم عمق و قدرت میدهند، بدون شک جذاب خواهند بود. علاوه بر این ریتم تند فیلم که به خوبی با اکشن همراستاست، برای طرفدارای ژانر اکشن یک امتیاز بزرگ به حساب میآید.
فرادید| جیسون استاتهام، ستاره سینمای اکشن، در فیلم تازهاش «یک مرد کارگر» بار دیگر نقش مردی را بازی میکند که گذشتهای خونین را پشت سر گذاشته، اما نمیتواند از سایهاش فرار کند.
به گزارش فرادید؛ در خیابانهای سرد و بیرحم شیکاگو، جایی میان سیمان و دود، مردی بازمیگردد که مشتهایش سالهاست با سکوت خو گرفتهاند. او لوون کید است، یک کارگر ساده با گذشتهای پر از زخم و خشونت. مأمور سابقی که برای نجات دختر ربودهشدهی رئیس اش، باید بار دیگر به دل جهان تیرهی جنایت و انتقام برگردد.
«یک مرد کارگر» فیلمی به کارگردانی دیوید آیر و با فیلمنامهای از سیلوستر استالونه است که در تاریخ ۲۸ مارس ۲۰۲۵ اکران اش آغاز شد.
در این میان سوالی که مطرح میشود این است: آیا فیلم «یک مرد کارگر» میتواند به اندازهی «زنبوردار» و «خشم مردانه» قلب طرفداران را از آن خود کند؟ یا تنها پژواکی از شکوه گذشته خواهد بود؟
قصه آشنای «یک مرد کارگر»
لوون کید، مردی تنها با گذشتهای پر از زخم، حالا در لباس یک کارگر ساختمانی روزگار میگذراند، اما گذشته هیچگاه اجازهی فراموشی به او را نمیدهد. وقتی جنی، دختر رئیس دلسوزش (با بازی مایکل پنیا)، توسط باندی وابسته به مافیای روسیه ربوده میشود، لوون دوباره به میدان بازمیگردد، اینبار نه برای مأموریت، که برای وفاداری و قولی پدرانه.
فیلم بر اساس رمان «Levon’s Trade» نوشتهی چاک دیکسون ساخته شده و مانند بسیاری از آثار استاتهام، بر مضامینی چون رستگاری، تقابل با گذشته، عدالت فردی و فداکاری برای خانواده تمرکز دارد. اما آیا این روایت قهرمان تنها در دل تاریکی، برای مخاطب تازگی دارد؟
از جهاتی، فیلم شباهتهایی با «زنبوردار» دارد. همکاری قبلی استاتهام و آیر، جایی که مردی ساکت و بیرحم، با گذشتهای پنهان، در برابر نظامی فاسد میایستد. اما «یک مرد کارگر» برخلاف «زنبوردار» کمی جدیتر مینماید و با افزودن عناصر انسانیتر، مثل تلاش لوون برای حضانت دختر کوچکش، سعی دارد از کلیشهها فاصله بگیرد.
با این حال، منتقدان چندان راضی نبودند، مثلاً گاردین داستان را «قابلپیشبینی و کمعمق» توصیف کرده، و امتیاز ۵۳٪ در راتنتومیتوز نیز حکایت از یک اثر میانهرو دارد. اما تماشاگران، مخصوصاً طرفداران استاتهام، بهوضوح از ریتم سریع، اکشن خشن و فضای آشنای فیلم لذت بردهاند.
در دل سایههای شهر، لوون کید با دشمنانش نمیجنگد، بلکه او با گذشتهاش میجنگد.
شخصیتها و بازیگران در «یک مرد کارگر»
جیسون استاتهام، با همان چهرهی سرد و مشتهایی که هیچوقت منتظر مجوز نمیمانند، در نقش لوون کید ظاهر میشود. مردی با گذشتهای نظامی، سکوتی پرمعنا، و آمادگی همیشگی برای جنگیدن. بازی استاتهام، مثل همیشه، ترکیبی از خشونت کنترلشده و کاریزمای خاموش است. هالیوود ریپورتر بازی او را نقطهی اتکای فیلم میداند، چون زمانی که فیلمنامه در روایتپردازی کم میآورد، این «نگاه خیرهی قاتل» استاتهام است که تماشاگر را نگه میدارد.
در کنار او، مایکل پنیا در نقش «آقای گارسیا» پدری دلنگران و نسبتاً باورپذیر ظاهر میشود. آریانا ریواس در نقش «جنی» توانسته از قالب «قربانی صرف» فراتر رفته و در صحنههایی حتی خودش را بهعنوان شخصیتی مقاوم نشان دهد. اما شاید جذابترین مکمل، دیوید هاربر باشد که در نقش یک همرزمی نابینا، ولی هنوز مسلح و خطرناک، تصویری بهیادماندنی ارائه میدهد، کسی که خودش را با طعنه «سوملیهی اسلحه» معرفی میکند.
با این حال، بیشتر شخصیتها عمقی ندارند و صرفاً در خدمت پیشبرد صحنههای اکشن هستند. منتقدان بارها به سطحیبودن شخصیتپردازیها اشاره کردند و حتی بعضی از طرفداران در فضای X، فیلم را «کپی زنبوردار» دانستند.
کارگردانی دیوید آیر در «یک مرد کارگر»
این دومین همکاری دیوید آیر با جیسون استاتهام پس از «زنبوردار» است. آیر که پیشتر با فیلمهایی چون «خشم» و «پایان کشیک» قدرت خود را در خلق تنشهای خیابانی و اکشن پرحرارت، ثابت کرده، در«یک مرد کارگر» هم صحنههای درگیری را با دقت، خشم و ریتم طراحی کرده است. ضرباهنگ مشتها و انفجارها دقیقاً همان چیزی است که طرفداران اکشن انتظارش را دارند.
اما این بار، روایت فیلم زیر سایهی همین خشونت قرار گرفته است. منتقدان گاردین اشاره میکنند که داستان، قربانی طراحی صحنههای اکشن شده و پرداخت شخصیتها یا گرهافکنیها از نفس افتاده است. فیلمنامهی مشترک بین سیلوستر استالونه، آیر و چاک دیکسون (نویسندهی رمان «Levon’s Trade») پر از دیالوگهای کوتاه و خشن به سبک خاص استالونه است که گاه طنازانه، گاه تهدیدآمیز، اما همیشه ساده و پرقدرت هستند.
از نظر فنی، فیلمبرداری اگرچه در لسآنجلس انجام شده، اما با تصاویری مکرر از آسمانخراشهای شیکاگو، سعی دارد هویتی شهری و صنعتی به داستان بدهد، اگرچه به قول برخی منتقدان، این حس مکان در تدوین شلختهی فیلم گم شده است. نورپردازی اغراقشده و شبهای پرنور با هالهای غیرواقعی، باعث شده برخی صحنهها بیشتر شبیه تیزر موزیک ویدیو باشند تا یک اکشن جدی.
با موسیقیای که ضرباهنگ اکشن را تقویت میکند و جلوههای ویژهای که بسیار استفاده شده است، «یک مرد کارگر» از نظر بصری خیرهکننده است، اما زمان دو ساعتهی فیلم و تکرار در الگوی روایی، برای بعضی تماشاگران خستهکننده بوده است.
آیا فیلم «یک مرد کارگر» ارزش تماشا دارد؟
اگر طرفدار اکشنهای بیپرده و بیوقفه هستید، «یک مرد کارگر» قطعا شما را راضی میکند. صحنههای اکشن شدید و نفسگیر با بازی قدرتمند جیسون استاتهام و دیوید هاربر که هرکدام با حضور خود به فیلم عمق و قدرت میدهند، بدون شک جذاب خواهند بود. ریتم سریع فیلم، که به خوبی با اکشن همراستاست، برای طرفدارای ژانر اکشن یک امتیاز بزرگ به حساب میآید.
اما در کنار این نقاط مثبت، داستان فیلم به شدت ساده و قابل پیشبینی است. شخصیتها فاقد عمق هستند و بیشتر به عنوان ابزارهایی برای پیشبرد اکشن عمل میکنند. در نهایت، فیلم ممکن است برای کسانی که به دنبال داستانهای پیچیدهتر و معنادارتر میگردند، خستهکننده باشد. همچنین ممکن است خشونت فیلم برای بعضی از تماشاگران زیاد باشد.
پس اگر عاشق اکشنهای خالص و ساده هستید و میخواهید یک ساعت و نیم فیلمی پر از درگیریهای شدید و نبردهای هیجانانگیز را تماشا کنید، «یک مرد کارگر» برای شما مناسب خواهد بود. اما اگر به دنبال داستان عمیق یا شخصیتهای پیچیده هستید، شاید بهتر باشد فیلمهای دیگری را انتخاب کنید.
با نمرات ۵۳ درصد از راتن تومیتوز و ۵۵ از ۱۰۰ از متاکریتیک، این فیلم در میانه قرار دارد و ارزش تماشا کردن را دارد، البته بیشتر برای کسانی که به دنبال اکشنهای سریع، هیجانانگیز و خشن هستند.