تصاویر؛ ۱۰ فیلم برتر تاریخ سینما در مورد انقلاب روسیه؛ از The Last Command تا Rasputin

انقلاب روسیه زمانی به اوج خود رسید که یک رهبر کمونیست، ولادیمیر لنین، یک درگیری مسلحانه تمامعیار را علیه تزار رهبری کرد، و در نهایت کاخ تزار را تسخیر کرده و دولت را سرنگون ساخت.
انقلاب روسیه بیش از ۱۰۰ سال پیش، در پایان جنگ جهانی اول رخ داد. پس از قرنها حکمرانی یک امپراتوری بزرگ که توسط خاندان رومانوف اداره میشد، و در ترکیب با تأثیر اقتصادی ویرانگر جنگ جهانی اول، نابرابری اجتماعی در روسیه تزاری به بالاترین حد خود رسید، که به نرخ بالای نارضایتی و خشم در میان مردم منجر شد. انقلاب روسیه زمانی به اوج خود رسید که یک رهبر کمونیست، ولادیمیر لنین، یک درگیری مسلحانه تمامعیار را علیه تزار رهبری کرد، و در نهایت کاخ تزار را تسخیر کرده و دولت را سرنگون ساخت.
این بخش خاص از درگیری معمولاً به عنوان انقلاب بلشویکی شناخته میشود، که به تأسیس اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۲۲ منجر شد. با چنین لحظهای عظیم و تأثیرگذار در تاریخ جهان، قابل انتظار است که فیلمهای زیادی با این موضوع ساخته شده باشند، حتی اگر همیشه شناختهشدهترین یا مشهورترینها فیلمها نباشند. در ادامه این مطلب شما را با ۱۰ مورد از بهترین فیلمها در مورد انقلاب روسیه آشنا خواهیم کرد.
بهترین فیلمها در مورد انقلاب روسیه
۱۰ – Nicholas and Alexandra (۱۹۷۱)
۹ – The King’s Man (۲۰۲۱)
۸ – Agony (۱۹۸۱)
۷ – Rasputin: Dark Servant of Destiny (۱۹۹۶)
۶ – Anastasia (۱۹۹۷)
۵ – Doctor Zhivago (۱۹۶۵)
۴ – Reds (۱۹۸۱)
۳ – Anastasia (۱۹۵۶)
۲ – Ninotchka (۱۹۳۹)
۱ – The Last Command (۱۹۲۸)
۱۰- Nicholas and Alexandra (۱۹۷۱)
نیکلاس و الکساندرا یک فیلم زندگینامهای درباره آخرین تزار روسیه، نیکلاس دوم، است که در ماههای اولیه انقلاب روسیه مجبور به کنارهگیری از تاج و تخت گردید، گرچه او تنها یک سال بعد توسط بلشویکها به قتل رسید. او رئیس خاندان رومانوف است، خانوادهای که چهرههای مشهوری از آن برخاستهاند. البته، این فیلم تنها درباره او نیست، بلکه درباره همسرش، الکساندرا فئودورونا نیز هست.
نقش شخصیت های نیکلاس و الکساندرا به ترتیب توسط مایکل جیستون و جانت سوزمن ایفا میشوند، و فیلم به تولد نخستین پسرشان، نقش آنها در جنگ جهانی اول، و در نهایت سقوطشان میپردازد. ممکن است فیلم از نظر تاریخی صددرصد دقیق نباشد، اما چیزی را از قلم نمیاندازد، و اطمینان حاصل میکند که تماشاگر ببیند چگونه امپراتوری روسیه به این سرعت فروپاشید. شخصیتهای تاریخی زیادی در این فیلم ظاهر میشوند، و منتقدان بازی تقریباً تمام بازیگران فیلم را ستوده اند. با وجود برخی اشکالات عمده، که عمدتاً به شلوغ و حجیم بودن فیلم مربوط میشود، این اثر تاریخی نگاهی باکیفیت به دو تن از مهمترین چهرههای اوایل قرن بیستم روسیه و جهان است.
۹- The King’s Man (۲۰۲۱)
کینگزمن یک فیلم پیشدرآمد برای فرنچایز فیلمهای Kingsman است، فیلمی درباره یک سازمان اطلاعاتی مخفی بریتانیایی که بر طبقه اجتماعی و آدابرفتار تأکید دارد. فیلم نوعی هجو طنازانه بر سایر فیلمهای جاسوسی است، ترکیبی از کمدی و اکشن اغراقآمیز. با وجود نقدهای منفی، تماشاگران آن را فیلمی کاملاً لذتبخش دانسته اند، بهویژه چون تمام جنبههای دو فیلم اول را در همان قالب حفظ کرده، فقط در بستری متفاوت.
بهجای آنکه در قرن بیستویکم اتفاق بیفتد، فیلم کینگزمن به ریشههای این آژانس جاسوسی میپردازد که در جنگ جهانی اول شکل می گیرد، و در نهایت به برخی جنبههای انقلاب روسیه و نقش آن در سیاست جهانی میپردازد. شخصیت منفی فیلم گریگوری راسپوتین (با بازی ریس ایفانز) است، یک عارف روسی که به چهرهای مترادف با آشوب سیاسی تبدیل شده بود، حتی اگر هرگز زنده نماند تا آن را ببیند. در هر صورت، انقلاب روسیه ممکن است بخش کوچکی از این فیلم باشد، اما به عنوان یک فیلم اکشن باحال با چاشنی خودآگاهی، کاملاً موفق عمل میکند.
۸- Agony (۱۹۸۱)
کارگردان اِلِم کلیموف بیشتر به خاطر فیلم کابوسوار خود در مورد جنگ جهانی دوم با عنوان بیا و ببین (Come and See) شناخته میشود، فیلمی که توسط بسیاری به عنوان یکی از وحشتناکترین و تأثیرگذارترین بازنماییهای زندگی در زمان جنگ در تاریخ سینما شناخته شده است. این فیلم باعث شد کلیموف به عنوان نابغهای آشفته شناخته شود، سبکی شخصی که بدون شک در برخی از فیلمهای کمتر شناختهشدهاش نیز مشهود است. یکی از این فیلمها عذاب (Agony) است، که مانند بسیاری از فیلمهای دیگر این فهرست، درباره عارف روسی، گریگوری راسپوتین است.
این بار، نقش راسپوتین توسط الکسی پترنکو بازی میشود، و فیلم زندگی این عارف را در ماههای منتهی به ترورش به تصویر میکشد. همچنین این فیلم عمیقاً به برداشت اجتماعی از این چهره مشهور میپردازد، از جمله چگونگی صعود او به قدرت از طریق دوستی با خانواده سلطنتی و تأثیر نهاییاش بر زندگی و اعمال آنها. ترور راسپوتین یکی از نخستین گامها در روند منتهی به انقلاب روسیه بود، و فیلم عذاب فضای سیاسی آن زمان را با لمس تاریک و گوتیک خاص کلیموف بررسی میکند.
۷- Rasputin: Dark Servant of Destiny (۱۹۹۶)
Rasputin: Dark Servant of Destiny یک فیلم تلویزیونی ساختهشده توسط HBO است که آلن ریکمن فقید در یکی از نادیده گرفته شده ترین نقشآفرینیهای خود در نقش گریگوری راسپوتین بازی میکند. فیلم بر چهار سال پایانی زندگی راسپوتین تمرکز دارد، زمانی که توسط خانواده رومانوف بهعنوان درمانگر استخدام شد، زیرا پسر آنها، الکسی نیکولایویچ (با بازی فردی فینلی) به یک بیماری دچار شده بود که در آن زمان ناشناخته تلقی میشد. راسپوتین در ابتدا به عنوان شفادهندهای مبتنی بر ایمان وارد کاخ میشود، اما بهتدریج به خانواده رومانوف نزدیکتر شده و از طریق رابطه خود با آنها به قدرت میرسد، تا جاییکه عملاً خانواده را همچون عروسکهای خیمهشببازی کنترل میکند.
ریکمن همیشه در بازی در نقشهای منفی مهارت داشته، اما بازی برندهی جایزه اِمی، گلدن گلوب و انجمن بازیگران (SAG) او در نقش راسپوتین، واقعاً به سطحی از فریبکاری که این عارف بهخاطرش معروف شده بود، می رسد، فریبکاری که افول خانواده سلطنتی را کلید میزند. فیلم راسپوتین: بنده شریر سرنوشت اگرچه کمتر شناختهشده است، اما بسیار جذاب، آموزنده و یکی از فیلمهای ضروری درباره انقلاب روسیه به شمار میرود.
۶- Anastasia (۱۹۹۷)
آناستازیا یک فیلم با حال و هوای تاریخ جایگزین است که همه چیز آن شبیه یک انیمیشن موزیکال کلاسیک دیزنی است. اما به طرز شگفتانگیزی، استودیوی دیزنی هیچ ارتباطی با این فیلم ندارد — زیرا آناستازیا بهطور کامل توسط استودیوهای قرن بیستم (که در آن زمان قرن بیستم فاکس بود) تولید و توزیع شده است. داستان فیلم در زمان انقلاب روسیه آغاز میشود، اما این بار، دوشس بزرگ آناستازیا نیکولایونا (با صداپیشگی مگ رایان) برخلاف واقعیت تاریخی کشته نمیشود، بلکه از سقوط امپراتوری جان سالم به در برده و ده سال بعد دوباره ظاهر میشود.
آناستازیا اکنون با اثرات فراموشی مواجه است و باید کشف کند که کیست و از کجا آمده، در حالی که جادوگر راسپوتین (با صداپیشگی کریستوفر لوید) به خاطر تبعید شدن توسط خانواده اش، در صدد انتقام از اوست. این انیمیشن خیالانگیز و مناسب کودکان، شاید نسخهای تقلیدی از دیزنی به نظر برسد، اما از نظر کیفیت برجسته است، با انیمیشنی خیرهکننده و روایتی سرگرمکننده که همچنان یک فیلم نوستالژیک برای بسیاری از کودکان دهه ۹۰ باقی مانده است. بعلاوه، این ایده که دودمان رومانوف به دلیل معامله راسپوتین با شیطان سقوط کرد، آنقدر احمقانه و عجیب است که نمیتوان در برابر تماشای آن مقاومت کرد.
۵- Doctor Zhivago (۱۹۶۵)
دکتر ژیواگو یک اثر حماسی عاشقانهی جنگی است که حوادث جنگ جهانی اول و انقلاب بلشویکی پس از آن را دنبال میکند، و بر اساس رمانی به همین نام نوشته بوریس پاسترناک ساخته شده است. پزشکی که نامش برای عنوان فیلم انتخاب شده، یوری ژیواگو، با بازی عمر شریف، شخصیت اصلی این فیلم دو بخشی است که طول آن ۲۰۰ دقیقه (۳ ساعت و ۲۰ دقیقه) است. ژیواگو خودش شخصیتی خیالی است، و نه تنها یک پزشک، بلکه شاعر و همچنین زنبارهای واقعی است.
با وجود اینکه با زنی دیگر ازدواج کرده، ژیواگو عاشق همسر یک فعال سیاسی میشود، و رابطه پنهانی آنها به دلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی مردم روسیه در زمان جنگ و انقلاب دشوارتر میشود. با بردن پنج جایزه اسکار، Doctor Zhivago یکی از آثار بزرگ هالیوود به شمار میرود که اجازه میدهد انقلاب روسیه به جای آنکه در پسزمینه قرار گیرد، در مرکز روایت قرار داشته باشد.
۴- Reds (۱۹۸۱)
Reds فیلمی درباره خبرنگاری جنگ و روزنامه نگاری است، با بازی وارن بیتی در نقش جان سیلاس رید، یک خبرنگار آمریکایی که داوطلبانه به خارج از کشور رفت تا انقلاب روسیه را از نزدیک ببیند، به امید آنکه بتواند برخی از ایدههای کمونیستی را به ایالات متحده بیاورد. رید یک شخصیت واقعی بود، که به خاطر پوشش گستردهاش از انقلاب بلشویکی، و همچنین تعهدش به حرفه و باورهایش شناخته میشود.
بهطور خلاصه، این فیلم صرفاً یک تریلر سیاسی نیست، بلکه یک اثر زندگینامه ای نیز هست که بر یکی از بحثبرانگیزترین چهرههای تاریخ آمریکا تمرکز دارد. با اینکه باورهای کمونیستی رید در کشور خودش چندان پذیرفته نشد، اما در اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یک قهرمان مورد استقبال قرار گرفت. فارغ از اینکه مردم آمریکا دربارهاش چه نظری داشته باشند، نمیتوان انکار کرد که او تا چه اندازه پیش رفت تا داستان خودش را خلق کند و چه فداکاریهایی برای بازگرداندن اخبار به خانه انجام داد. سرخها درباره مبارزهای پرشور از جانب یک مرد است که به مخاطب اجازه میدهد خود تصمیم بگیرد که آیا او یک قهرمان بوده یا در حال دنبالکردن مأموریتی بیهوده.
۳- Anastasia (۱۹۵۶)
نسخه ۱۹۵۶ فیلم آناستازیا هیچ ارتباطی با فیلم سال ۱۹۹۷ ندارد. این شاهکار تکنیکالر اصلاً یک انیمیشن موزیکال نیست، بلکه یک فیلم درام لایو اکشن است، هرچند برخی تمهای مشترک میان آنها وجود دارد. در این فیلم، انقلاب روسیه مدتهاست که به پایان رسیده، اما شایعاتی در جریان است مبنی بر اینکه دوشس بزرگ ممکن است زنده مانده باشد. در پاریس، زنی به نام آنا کورف (با بازی اینگرید برگمن) توسط یکی از رهبران سلطنتی پیشین روسیه دیده میشود، که باور دارد او خودِ دوشس بزرگ است. این مرد شروع میکند به آموزش آنا برای اینکه نقش آناستازیا را بازی کند، فارغ از اینکه واقعاً او هست یا نه، اما آنا آنقدر در این نقش خوب ظاهر میشود که حتی بزرگترین تردیدکنندگان هم شروع به باور کردن او میکنند.
اینگرید برگمن افسانه ای برای بازی درخشانش در این فیلم دومین جایزه اسکارش را دریافت کرد، که بازگشتی شگفتانگیز برای او محسوب میشد، چرا که پس از هفت سال دوری از صحنه به خاطر رابطه جنجالیاش با کارگردان ایتالیایی، روبرتو روسلینی، به بازیگری بازگشته بود. علاوه بر این، فیلم هم در داخل و هم در خارج از کشور نقدهای بسیار مثبتی دریافت کرد. حتی اگر انقلاب روسیه تنها بخش کوچکی از فیلم باشد، تأثیر آن همچنان نیروی محرکه کل داستان است.
۲- Ninotchka (۱۹۳۹)
نینوچکا یک کمدی رمانتیک آمریکایی است که در پایان انقلاب روسیه، زمانی که تنشها رو به کاهش و اموال مصادرهشده خانواده سلطنتی در حال انتقال است، روایت می شود. سه مأمور روس از مسکو به پاریس آمدهاند تا بر فروش جواهرات و سنگهای قیمتی مختلف خانواده رومانوف که قرار است به خریداران ثروتمند فروخته شوند، نظارت کنند. یکی از این مأموران، با لقب نینوچکا (با بازی گرتا گاربو) زنی جدی و سرد است، بهویژه هنگامی که با کنت فرانسوی، لئون (با بازی ملوین داگلاس) ملاقات میکند.
نینوچکا در ابتدا از کنت متنفر است، عمدتاً چون این مرد کاملاً با تصور او از یک مرد ایدهآل تفاوت دارد، اما با ادامه دادوستد و برخوردهای مکرر، آنها در نهایت به هم علاقهمند میشوند. گرچه انقلاب روسیه فقط یک پسزمینه برای این فیلم است، نینوچکا تأثیرات جنگ را بر بقیه جهان بررسی میکند، جایی که اشرافزادگان سابق روس در مشاغل کمدرآمد ظاهر میشوند، و به خاطر این دگرگونی خشونتبار به سایهای از گذشته خود تبدیل شدهاند. حتی در فرانسه نیز، تأثیر انقلاب روسیه حس میشود، بنابراین این فیلم گزینهای عالی برای درک بهتر نقش بزرگ این درگیری در سیاست جهانی است.
۱- The Last Command (۱۹۲۸)
The Last Command یک فیلم صامت محصول سال ۱۹۲۸ است که امیِل یانینگز در آن در نقش دوک بزرگ خیالی، سرگیوس الکساندر بازی میکند. بسیاری ممکن است درباره این درام عاشقانه تقریباً ۱۰۰ ساله چیزی ندانند، اما این فیلم جایگاهی عظیم در تاریخ سینما دارد. اول اینکه یانینگز نخستین فردی بود که جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کرد — هم برای این فیلم و هم برای فیلم دیگری که در همان سال منتشر شد. همچنین خود فیلم آخرین فرمان در فهرست آرشیو ملی فیلم ایالات متحده برای آثار دارای اهمیت فرهنگی یا تاریخی قرار گرفته است.
به طور خلاصه، ممکن است این فیلم تا حدی ناشناخته باشد، اما فیلمی بسیار مهم بوده و باید توسط هر سینمادوستی دیده شود. از نظر داستانی، فیلم درباره سرگیوس الکساندر، یک نجیبزاده روسی است که از انقلاب جان سالم بهدر میبرد و در نهایت به عنوان یک سیاهیلشکر در فیلمی که توسط یک انقلابی ساخته شده بازی میکند — کسی که اگر بفهمد با چه کسی طرف است، بیشک او را خواهد کشت. فیلم با فلشبکهایی به انقلاب روسیه بازمیگردد، اما پیامدهای آن را نیز بررسی میکند. حتی اگر داستانی خیالی و فیلمی صامت باشد، این موضوع چیزی از کیفیت ذاتی یا اهمیت تاریخی آخرین فرمان کم نمیکند.
منبع: روزیاتو