تصاویر؛ 10 فیلم تلخ و آزاردهنده دیزنی که بیرحمانه قلبمان را شکستند

فیلمهای دیزنی، چه خوب و چه تلخ، بخشی جداییناپذیر دوران کودکی ما هستند. اما همانطور که میگویند، زندگی از دل هنر برمیخیزد و هنر نیز بازتابی از زندگی است. بسیاری بر این باورند که علاقهی اولیهی دیزنی برای حذف والدین، ریشه در اندوه شخصی والت دیزنی دارد؛ اندوهی که با مرگ مادرش آغاز شد. هنر، راهی است برای پردازش احساسات و از این رو، این نظریه چندان هم بیربط به نظر نمیرسد.
بیشتر ما با فیلمهای دیزنی که طیف وسیعی از انیمیشنهای کلاسیک تا ماجراجوییهای خاطرهانگیز لایو اکشن را در بر میگیرند بزرگ شدهایم. مقاومت در مقابل داستانهایی که دیزنی خلق میکند واقعا سخت است، چون برای هر سلیقه چیزی در چنته دارد. اما بیایید واقعبین باشیم، دیزنی همیشه هم دنیایی رنگی و خوشحال نبوده است. بسیاری از فیلمهایش بهطرز شگفتانگیزی تاریکند، با لحظاتی آنچنان دردناک که هنوز هم فراموششان نکردهایم. از همان آغاز فعالیت، دیزنی به چیزهای زیادی شهرت پیدا کرد از جمله علاقهی عجیبش به حذف حداقل یکی از والدین در اغلب انیمیشنهای کلاسیک. این فقط یک نمونه است، اما شاید پرده از رازهای بزرگی درباره ما و دنیایی که در آن بزرگ شدیم بردارد.
این فیلمهای دیزنی، چه خوب و چه تلخ، بخشی جداییناپذیر دوران کودکی ما هستند. اما همانطور که میگویند، زندگی از دل هنر برمیخیزد و هنر نیز بازتابی از زندگی است. بسیاری بر این باورند که علاقهی اولیهی دیزنی برای حذف والدین، ریشه در اندوه شخصی والت دیزنی دارد؛ اندوهی که با مرگ مادرش آغاز شد. هنر، راهی است برای پردازش احساسات و از این رو، این نظریه چندان هم بیربط به نظر نمیرسد.
با این حال مرگ والدین تنها یکی از تمهای تروماتیکی است که دیزنی سراغش رفته و نمیتوان تمام ماجرا را به همین یک عامل نسبت داد. برخی از فیلمهای دیزنی به خاطر فضای تاریک و سنگینشان تاثیری تکاندهنده دارند و بعضی دیگر از راههایی متفاوت و فارغ از سن و سال ترس را به جان بیننده میاندازند. در بسیاری موارد، شاید اصلا قصدشان این نبوده که آنقدر تلخ و آزاردهنده باشند، اما همیشه نمیشود پیشبینی کرد که یک کودک، با چه واکنشی به یک روایت روبهرو خواهد شد. در ادامه 10 فیلم تلخ و آزاردهنده دیزنی را نام بردیم که تماشایشان برای تمام کودکان آسان نیست.
10. نجاتدهندگان (The Rescuers)
- محصول: 1977
- کارگردان: ولفگانگ رایترمن، جان لانزبری، آرت استیونز
- صداپیشهها: باب نیوهارت، اوا گابور، جرالدین پیج
- امتیاز راتن تومیتوز: 79 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.9 از 10
نجاتدهندگان نخستینبار در سال 1977 اکران شد و آنقدر مورد توجه قرار گرفت که دنبالهای به نام نجاتدهندگان: ماموریت زیرزمینی (The Rescuers Down Under) برایش ساخته شد. هر دو فیلم بیتردید جزو کلاسیکهای کمتر دیدهشدهی دیزنیاند، اما این به معنای خالی بودنشان از لحظات تلخ و تروماتیک نیست. از همان ابتدا، حال و هوای نجاتدهندگان بهشکلی عجیب، وهمآلود و سنگین است از جمله با داستان دلخراش پنی و ماجرای بهظاهر خوشحالکنندهی فرزندخواندگیاش. این دختر یتیم، نه از سر محبت، بلکه توسط یک زوج خلافکار به سرپرستی گرفته شد، آن هم تنها به این خاطر که دنبال یک بچه با جثهی کوچک میگشتند تا بتواند از شکافی تنگ عبور و در سرقت به آنها کمک کند.
ماجرای نجاتدهندگان زمانی آغاز میشود که اعضای انجمن نجات، پیغام کمک پنی را که درون یک بطری انداخته بود پیدا میکنند. در دل این داستان غمانگیز، صحنهای تاثیرگذار میان پنی و گربهی مهربانش روفوس وجود دارد که اشک بیننده را درمیآورد. اما این تنها بُعد احساسی ماجرا نیست و این فیلم تلخ و آزاردهنده دیزنی لحظات ترسناکی هم دارد. مثل جمجمهای مرموز در دل غار یا ابر خفاشهایی که ناگهان ظاهر میشوند و در نهایت حضور مدوسای ترسناک که با چهرهای دلهرهآور که همگی به کابوسهای کودکی خیلیها تبدیل شدند.
9. بانو و ولگرد (Lady and the Tramp)
- محصول: 1955
- کارگردان: کلاید جرونیمی، ویلفرد جکسون، همیلتون لاسک
- صداپیشهها: باربارا لودی، لری رابرتز، بیل تامپسون
- امتیاز راتن تومیتوز: 91 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.3 از 10
انیمیشن بانو و ولگرد در سال 1955 منتشر شد و با توجه به قدمتش، چندان عجیب نیست که بخش زیادی از محتوای آن، با استانداردهای امروزی چندان همخوانی نداشته باشد. فیلم پر است از کلیشههای فرهنگی و نژادی رایجِ آن دوران است، چیزی که شاید دلیل اصلی حس ناخوشایند و ناآرامی عمیقی باشد که در دل داستانش نهفته است. در مرکز ماجرا، با سگ بانمکی به نام لیدی آشنا میشویم؛ حیوان خانگی محبوب خانوادهای مرفه. اما بهمحض آنکه صاحبینش صاحب فرزند میشوند، او را به حال خود رها میکنند. اتفاقی که متاسفانه هنوز هم در دنیای واقعی بسیار رخ میدهد.
این فیلم تلخ و آزاردهنده دیزنی پر است از صحنههای شوکهکننده و غمانگیز که هرچند بسیاری از آنها به حضور مامور سگگیر مربوط میشوند، اما این تمام ماجرا نیست. در حقیقت، صحنهی پناهگاه حیوانات بهتنهایی آنقدر تلخ و تاریک است که برای بسیاری از بچهها، تا مدتها به کابوسی فراموشنشدنی تبدیل شد؛ جایی که سگها با ترس و ناامیدی در انتظار سرنوشتی نامعلومند و فضای سرد و بیروح آن، بر زخمهای عاطفی داستان نمک میپاشد.
8. شیرشاه (The Lion King)
- محصول: 1994
- کارگردان: راجر آلرس، راب مینکاف
- صداپیشهها: جرمی آیرونز، جیمز ارل جونز، متیو برادریک
- امتیاز راتن تومیتوز: 93 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.5 از 10
فیلم شیرشاه محصول سال 1994، احتمالا یکی از شناختهشدهترین نمونههای ترس و رنج در دنیای دیزنی است و تقریبا همه آن را به خوبی به یاد دارند. هرچند این اثر پر از لحظات ماندگار و چند آهنگ جذاب و بینظیر است، اما در پس این شادیها، داستانی تاریک و پرتنش نهفته است. وقتی بزرگتر شدیم، با معنا و ریشهی نام اسکار (Scar به معنای زخم) مواجه و بهتزده شدیم و زمانی که کودک بودیم، از کارهای بیرحمانهی او به شدت ترسیدیم. چقدر این تضاد تلخ و طعنهآمیز است، نه؟
فیلم پر از صحنههای ترسناک و دلخراش است که از همان ابتدای داستان با مرگ موفاسا آغاز میشود. آن یورش بیرحمانهی گله و سقوط موفاسا، لحظاتی فراموشنشدنی هستند و تنها میتوان تصور کرد که در زمان اکران، صدای گریه و فریاد مخاطبان چگونه سالنهای سینما را پر کرده بود. وقتی سیمبا کنار بدن بیجان پدرش میخزد و تلاش میکند او را بیدار کند، قلب همه را میشکند و اشکها جاری میشود. در همین حال، کفتارها همواره منبعی ثابت برای ترسند، حتی در پایان داستان، زمانی که چشمشان به اسکار دوخته شده بود، وحشت همچنان ادامه داشت.
7. به سوی خانه: سفر باورنکردنی (Homeward Bound: The Incredible Journey)
- محصول: 1993
- کارگردان: دووین دونام
- صداپیشهها: رابرت هیز، کیم گرایست، کوین چولا
- امتیاز راتن تومیتوز: 87 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7 از 10
شاید نیازی به گفتن نباشد که فیلم به سوی خانه: سفر باورنکردنی برای عاشقان حیوانات، تجربهای فوقالعاده غمانگیز بود. این سه حیوان وفادار، در تلاش طاقتفرسایشان برای بازگشت به خانه، دردها و خطرهای بسیاری را تحمل کردند. شاید این داستان بهخاطر فضای لایو اکشنش بیشتر دلخراش باشد، اگرچه همه میدانیم که انیمیشنها نیز به خوبی میتوانند قلب ما را تحت تاثیر قرار دهند و رشتههای عاطفهمان را دستکاری کنند.
چند صحنهی خاص در این فیلم تلخ و آزاردهنده دیزنی وجود دارد که هرکدام دل هر بینندهای را به درد میآورد. مثلا وقتی دستهای خار به بینی چیس گیر میکند یا زمانی که شدو تا آستانهی مرگ پیش میرود. میتوان دربارهی این لحظات بیشتر گفت، اما اگر ادامه دهیم، همه دوباره اشک میریزند. حتی شادترین لحظهی فیلم هم غمانگیز است؛ زمانی که شدو از فراز تپه بالا میرود و گویی بار غم و امید را همزمان به دوش میکشد.
6. عزیزم بچهها را کوچک کردم (Honey, I Shrunk the Kids)
- محصول: 1989
- کارگردان: جو جانستون
- بازیگران: ریک مورانیس، مک فروئر، مارشا اسراسمن
- امتیاز راتن تومیتوز: 76 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.4 از 10
عزیزم، بچهها را کوچک کردم شاید یکی از فیلمهای متفاوت و بامزهی دیزنی باشد، اما در عین حال، تجربهای شوکهکننده و تروماتیک هم به شمار میرود. فیلم گروهی از کودکان را در موقعیتی فوقالعاده خطرناک قرار میدهد و در این مسیر، ترسهای نهفته در دل بسیاری از تماشاگران را بیدار میکند. شاید ترس از حشرات غولپیکر که برای این بچهها به اندازهی کوه بودند، نقش مهمی در این تجربهی هراسناک داشته باشد، ترسی که چندان هم ناآشنا نیست.
با وجود تبلیغات طنزآمیز فیلم عزیزم، بچهها را کوچک کردم در برخی لحظات، به شکل غیرمنتظرهای تاریک و ترسناک ظاهر شد. این شاید تا حدی به خاطر سازندگان فیلم باشد؛ افرادی که در ژانر وحشت شهرتی ویژه دارند. جالب و در عین حال هراسآور است بدانیم که روزگاری این فیلم به یک پارک تفریحی تبدیل شده بود؛ اتفاقی که هم جذاب است و هم کمی دلهرهآور.
5. تارزان (Tarzan)
- محصول: 1999
- کارگردان: کریس باک، کوین لیما
- صداپیشهها: تونی گلدوین، مینی درایور، روزی اودانل
- امتیاز راتن تومیتوز: 90 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.3 از 10
انیمیشن تارزان محصول سال 1999 به دلایل زیادی شهرت و محبوبیت پیدا کرده است؛ از تعامل بهیادماندنی تارزان و جین تا سولوهای شگفتانگیز درامز در موسیقی متن فیلیپ کالینز. اما هیچکس نمیتواند انکار کند که فیلم پر از لحظات هولناک و ترسناک است، که با غرق شدن کشتی آغاز میشود. والدین تارزان خوششانس بودند که از این فاجعهی سهمگین جان سالم به در بردند، اما سرنوشت تلخ آنها با مرگ زیر چنگالهای پلنگی به نام سابور رقم خورد. دیزنی در روایت این اتفاقات کوتاهی نکرد و حتی اجازه داد تا ما نگاهی به لباسهای پاره شده و ردپاهای مشکوک پنجهها بیندازیم؛ لحظاتی که چهارستون مخاطب را به لرزه درمیآورد.
خوشبختانه تارزان به سرنوشت والدینش دچار نشد و فرصت یافت که بزرگ شود و کودکی نسبتا شادی را تجربه کند. با این حال، بسیاری از کشمکشهای این فیلم تلخ و آزاردهنده دیزنی، بهویژه در سکانس پایانی، کودکان را به شدت ترساند. دیزنی باز هم دست به هیچ سانسوری نزد و سایهی کلایتون را به گونهای نمایش داد که داستان مرگ او را به وضوح روایت میکرد. شاید برخی کودکان این نکته را متوجه نشده باشند، اما همهی ما که این فیلم را دیدهایم، هرگز آن لحظه را فراموش نمیکنیم.
علاوه بر این صحنههای دلهرهآور، بسیاری از تماشاگران متوجه شدند که به خاطر این فیلم، ترس از میمونها یا پریماتها در وجودشان شکل گرفته است. چه منطقی باشد و چه نباشد، این فوبیا چندان هم نادر نیست و به همین خاطر این فیلم برای بسیاری از بینندگان آزاردهنده بوده است.
4. توستر کوچولوی شجاع (The Brave Little Toaster)
- محصول: 1987
- کارگردان: جری ریس
- صداپیشهها: دینا الیور، تیموتی ای دی، جون لوویتز
- امتیاز راتن تومیتوز: 79 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.2 از 10
فیلم توستر کوچولوی شجاع محصول سال 1987، قرار بود درباره وفاداری، اسراف و ارزش ذاتی همه چیز صحبت کند. فیلم در این زمینه کاملا به هدف زد، اما حسابی مخاطبان کم سن و سالش را ترساند و هنوز هم بسیاری از بزرگسالان را میترساند و این کاملا قابل درک است. توستر کوچولوی شجاع مجموعهای گسترده از صحنههای ترسناک و تروماتیک را در دل خود جای داده است. برای شروع، خودِ توستر کابوسی از یک آتشنشان دلقک میبیند که به سرعت تبدیل به کابوس واقعی مخاطبان میشود.
بعد از آن، به سراغ کولر میرویم که از فشار کار بیش از حد خسته و مضطرب است و وقتی داستانش به پایان میرسد، واقعا از شدت استرس منفجر میشود. این ماجرا ما را به انبار ضایعات میبرد، جایی که گروهی از ماشینها ترانهای به نام بیارزش میخوانند و در نهایت یکی پس از دیگری به قطعات مکعبی شکل خرد میشوند. اینها تنها بخشی از صحنههای سنگین و تاثیرگذار فیلم توستر کوچولوی شجاع هستند.
3. گوژپشت نوتردام (The Hunchback of Notre Dame)
- محصول: 1996
- کارگردان: گری تروزدیل، کرک ویس
- صداپیشهها: تام هولس، دمی مور، آنتونی جی
- امتیاز راتن تومیتوز: 80 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7 از 10
گوژپشت نوتردام، فیلمی محصول دیزنی در سال 1996، اثری است که تاثیر عمیقی بر مخاطب میگذارد. داستان این فیلم چند لایه دارد؛ در حالی که برخی کودکان به سرعت جذب ماجراجوییهایش میشوند، بسیاری دیگر از آنچه در دل داستان رخ میدهد به شدت وحشت میکنند. قاضی کلود فرولو چهرهای ترسناک دارد که بیرحمانه افرادی مانند کوازیمودو را هدف قرار میدهد. بیچاره کوازیمودو، در صحنههایی بسیار آشکار و دراماتیک، به طناب بسته میشود، مورد حمله قرار میگیرد و تحقیر میشود.
دیزنی تنها به اشاره به این رفتارهای ظالمانه بسنده نکرد، بلکه آنها را بهوضوح به نمایش گذاشت تا کودکان دقیقا متوجه شوند چه بلایی سر این شخصیت آمده است. قاضی کلود فرولو در تعقیب ازمرالد، حال و هوایی بسیار هراسآور به فیلم میافزاید که شدت ترس را چند برابر میکند. ترانهاش با عنوان آتش جهنم به شدت آزاردهنده است، چرا که عملا در آن با اندوه و رنجش درباره این صحبت میکند که چگونه یک نوجوان حاضر نیست به او عشق بورزد، موضوعی که از نظر اخلاقی بسیار ناپسند و رقتآور است.
2. روباه و سگ شکاری (The Fox and the Hound)
- محصول: 1981
- کارگردان: تد برمن، ریچارد ریچ، آرت استیونز
- صداپیشهها: میکی رونی، کرت راسل، پرل بیلی
- امتیاز راتن تومیتوز: 75 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.2 از 10
روباه و سگ شکاری، ماجراجوییای محصول سال 1981، از آن دست فیلمهایی است که دل هر دوستدار حیواناتی را به درد میآورد. در ظاهر، فیلم بهعنوان داستانی دلگرمکننده درباره دو دوست غیرمنتظره شناخته میشود، اما هر کسی که با دقت تماشایش کرده باشد میداند که حقیقت بسیار تاریکتر از این حرفهاست. این فیلم تلخ و آزاردهنده دیزنی با صحنهای تکاندهنده آغاز میشود که روباه کوچکی به نام تاد توسط زنی که او را بزرگ کرده است در دل جنگل رها میشود تا از این پس به تنهایی از خود محافظت کند. این تنها نقطهی شروع ماجراست و آنجا به بعد، اوضاع فقط سختتر و غمانگیزتر میشود.
هرچند تاد و کاپر در ابتدا با هم دوست میشوند و البته که این دوستی بامزه و دلگرمکننده است اما این روزهای شیرین چندان دوام نمیآورد. در پایان فیلم آنها به دشمنانی مرگبار تبدیل میشوند؛ با این حال، خوشبختانه نسخهی سینمایی از پایان تلخ و تاریک کتاب فاصله میگیرد. در فیلم، کاپر به تاد اجازهی فرار میدهد. آنها دیگر دوست نیستند، اما دست کم ماجرا به مرگ هیچ کدام ختم نمیشود. برخلاف کتاب که سرنوشتی بهمراتب تیرهتر و اندوهبارتر را برای این دو رقم میزند. پس اگر قصد خواندن کتابش را دارید، با احتیاط جلو بروید.
1. بامبی (Bambi)
- محصول: 1942
- کارگردان: دیوید هند
- صداپیشهها: کمی کینگ، هاردی آلبرایت، دونالد نوویس
- امتیاز راتن تومیتوز: 91 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.3 از 10
باورش سخت است که بامبی نخستین بار در سال 1942 اکران شد. این فیلم بهدرستی یک کلاسیک واقعی است و بیتردید یکی از دلخراشترین آثار تاریخ دیزنی به شمار میرود. بیشتر مخاطبان، داستان را به خوبی میدانند که درباره گوزن کوچک، با آن دم سفید بامزهاش است که پس از آن که مادرش به دست یک شکارچی کشته میشود، تنها و بیپناه در برابر جهان قرار میگیرد. با اینحال، خوشبختانه بامبی در مسیرش دوستانی پیدا میکند که به داستان لحظاتی روشنتر و امیدبخشتر میبخشند گرچه آن زخم نخست، هرگز فراموش نمیشود.
بیایید کمی به عقب برگردیم و نگاهی دوباره به صحنههای ابتدایی فیلم بیندازیم. در فیلم، شکارچی در حال کمین کردن در میان بوتهها نشان داده میشود و نکتهی دردناک اینجاست که مادر بامبی نخستین قربانی هم نیست. پیش از او، پرندهای که از ترس وحشتزده پرواز میکند، درجا هدف گلوله قرار میگیرد آن هم درست بعد از آن که دوستانش تلاش میکنند او را از خطر دور نگه دارند. این صحنه کوتاه است، اما ضربهای سنگین وارد میکند و سپس با مرگ مادر بامبی، تماشاگر میبیند که گوزن کوچک به بدن بیجان مادرش نزدیک میشود و خودش را به او میچسباند و بله، آن لحظه واقعا قلب آدم را میشکند.
منبع: مجله مایکت