نقد فیلم اکشن هیچکس ۲ (Nobody 2)

نقد فیلم اکشن هیچکس ۲ (Nobody 2)

در نسخه نخست، هاچ منسل مردی بود که می‌خواست از خشونت فرار کند اما در نهایت در دل آن آرامش یافت. در «هیچکس ۲»، او دیگر قهرمانی غافلگیرشده نیست؛ بلکه انسانی است که از ابتدا می‌داند اگر دوباره به میدان برگردد، چیزی از زندگی‌اش باقی نمی‌ماند. این آگاهی تازه، بُعدی سوگناک به شخصیت می‌دهد و او را از سطح یک ضدقهرمان صرف، به انسانی پیچیده و آگاه بدل می‌سازد. فیلم با تأکید بر تلاش هاچ برای بازسازی رابطه‌اش با خانواده، سعی دارد بعد انسانی‌تری از او نشان دهد.

کد خبر : ۲۶۵۲۹۳
بازدید : ۶

فیلم هیچکس ۲ (Nobody 2) بازگشت پرهیاهوی باب ادنکرک به جهان پرخشونت، سرگرم کننده و متناقض هاچ منسل است؛ مردی که در نسخه نخست از سایه‌ی زندگی روزمره بیرون آمد تا دوباره با گذشته‌ی خون‌آلود خود روبه‌رو شود. حالا در قسمت دوم، این تقابل میان «میل به آرامش» و «جبر بازگشت به خشونت» در مرکز روایت قرار گرفته است، اما با امضای کارگردانی تازه. تیمو تیاهانتو، فیلمساز اندونزیایی به خاطر آثار اکشن تند و خشن‌اش در شرق آسیا شناخته شده است، این بار در نخستین تجربه هالیوودی‌اش تلاش می‌کند تا ساختار کلاسیک سینمای اکشن را با انرژی آسیایی و زیبایی‌شناسی خاص خود درهم آمیزد. حاصل، فیلمی است که میان شور و عقل، میان خون و لبخند، و میان هیجان تجاری و جسارت هنری در نوسان است.

مشخصات فیلم هیچکس ۲
کارگردان تیمو تیاهانتو
نویسنده دریک کولستاد، آرون رابین
بازیگران باب اودنکرک، کانی نیلسن، جان اورتیز، شارون استون
تاریخ انتشار ۲۰۲۵

در جهان سینمای اکشن معاصر، که هر سال ده‌ها دنباله و بازسازی از دل بازار بیرون می‌آیند، «هیچکس ۲» به‌نوعی یک آزمون بزرگ برای مفهوم «ادامه» محسوب می‌شود. آیا می‌توان دنباله‌ای ساخت که صرفاً تکرار موفقیت قبلی نباشد؟ آیا می‌توان از دل فرم تثبیت‌شده اکشن، شخصیت‌پردازی و تم فلسفی بیرون کشید؟ تیاهانتو سعی کرده پاسخی متفاوت به این پرسش‌ها بدهد. در نتیجه، فیلمش فقط ادامه‌ای برای یک قصه نیست، بلکه گفت‌وگویی میان دو فرهنگ سینمایی و دو نگاه به قهرمان است: قهرمان سرد و دقیق غربی در برابر شور و انفجار شرقی.

با این حال، «هیچکس ۲»  فراتر از یک اکشن پرادعاست؛ فیلم درباره‌ی مردی است که در جهانی بی‌رحم، میان دو نقش گرفتار شده: پدری که می‌خواهد خانواده‌اش را حفظ کند، و جنگجویی که نمی‌تواند از درونش بگریزد. این دوگانگی، همان نقطه‌ای است که فیلم بر آن بنا شده، و در لایه‌های مختلف روایی، بصری و حتی اخلاقی‌اش بازتاب پیدا می‌کند.

بسط شخصیت و روایت نسخه اول

87_11zon

در نسخه نخست، هاچ منسل مردی بود که می‌خواست از خشونت فرار کند اما در نهایت در دل آن آرامش یافت. در «هیچکس ۲»، او دیگر قهرمانی غافلگیرشده نیست؛ بلکه انسانی است که از ابتدا می‌داند اگر دوباره به میدان برگردد، چیزی از زندگی‌اش باقی نمی‌ماند. این آگاهی تازه، بُعدی سوگناک به شخصیت می‌دهد و او را از سطح یک ضدقهرمان صرف، به انسانی پیچیده و آگاه بدل می‌سازد. فیلم با تأکید بر تلاش هاچ برای بازسازی رابطه‌اش با خانواده، سعی دارد بعد انسانی‌تری از او نشان دهد.

روایت این بار با سرعت کمتری نسبت به قسمت اول آغاز می‌شود. تیاهانتو، برخلاف ایلیا نایشولر که فیلم نخست را با ریتم تند و تدوین پرشتاب ساخته بود، تصمیم گرفته مخاطب را کمی در فضای روانی شخصیت نگه دارد. صحنه‌های ابتدایی در محیط خانه و درون‌مایه آرامش اجباری، بستر مناسبی برای درک بحران درونی او فراهم می‌کنند. این تغییر ریتم شاید در ابتدا مخاطب عام را غافلگیر کند، اما در ادامه باعث می‌شود هر کنش پرخشونت، تأثیر بیشتری بگذارد.

فیلم تلاشی آگاهانه برای گسترش جهان داستانی دارد. خانواده، گذشته، دشمنان تازه و حتی خاطرات شخصیت‌ها به گونه‌ای به هم متصل می‌شوند که نوعی انسجامی درونی به فیلم می‌دهد. بااین‌حال، در برخی بخش‌ها، این گسترش چندان کنترل‌شده نیست؛ تعدد خرده‌پیرنگ‌ها گاهی از تمرکز فیلم بر محور اصلی، یعنی رابطه پدر و خانواده‌اش می‌کاهد. بااین‌همه، نتیجه نهایی هنوز هم جذاب است، زیرا تیاهانتو توانسته در دل ساختاری اکشن، حس گناه و تلاش برای رستگاری را زنده نگه دارد.

در نسخه نخست، هاچ منسل مردی بود که می‌خواست از خشونت فرار کند اما در نهایت در دل آن آرامش یافت. در «هیچکس ۲»، او دیگر قهرمانی غافلگیرشده نیست؛ بلکه انسانی است که از ابتدا می‌داند اگر دوباره به میدان برگردد، چیزی از زندگی‌اش باقی نمی‌ماند.

اکشن خشن و طنز سیاه

88_11zon

یکی از جذاب‌ترین جنبه‌های «هیچکس ۲»، توانایی آن در ترکیب خشونت عریان با طنزی زیرپوستی است. باب ادنکرک، همان‌طور که در سریال «بهتره با سال تماس بگیری» (Better Call Saul) نشان داده بود، استعدادی ذاتی در ارائه طنز تلخ دارد؛ و تیاهانتو با درک این ویژگی، فیلم را بر محور دوگانگی میان «خنده و ضربه» بنا می‌کند. در بسیاری از سکانس‌ها، لبخند مخاطب بلافاصله با یک شلیک یا انفجار جابه‌جا می‌شود. این تضاد، نه‌تنها به فیلم ریتم می‌دهد، بلکه به آن هویت خاصی می‌بخشد که آن را از دیگر آثار اکشن جدا می‌سازد.

فیلم تلاش می‌کند از فرمول خطی «قهرمان در برابر دشمن» فاصله بگیرد. در عوض، روایت را به‌صورت مجموعه‌ای از برخوردهای شخصی و موقعیت‌های طنزآمیز طراحی کرده است که هرکدام لایه‌ای از روان هاچ را آشکار می‌سازند. خشونت در این فیلم هدف نیست، بلکه زبان ارتباطی است؛ راهی برای نشان دادن پوچی جهان و تلاش انسان برای معنا دادن به بی‌معنایی. طنز سیاه، مانند پلی میان این جهان خشن و نگاه انسانی فیلم عمل می‌کند.

در صحنه‌های اکشن، تیاهانتو از سبک خود (ترکیب حرکات فیزیکی واقعی با تدوین سریع و نورپردازی سرد) بهره می‌گیرد. اما مهم‌تر از آن، او توانسته با درک دنیای شخصیت‌ها، خشونت را به سطحی عمیق‌تر برساند. خون، گلوله و مشت در این فیلم تنها ابزار نیستند، بلکه بخشی از زبان سینمایی‌اند؛ زبانی که به‌طرز عجیبی هم خشن است و هم زیبا.

توازن میان نگاه تجاری و خلاقیت

89_11zon

حضور بازیگران با سابقه‌ای چون شارون استون، کانی نلسن و کریستوفر لوید در کنار باب ادنکرک، به فیلم وزنی چندلایه داده است. این ترکیب میان نسل‌های مختلف بازیگری، به فیلم رنگی انسانی‌تر بخشیده؛ به‌ویژه در صحنه‌های خانوادگی که در آن ادنکرک با همسر و فرزندانش وارد گفت‌وگوهای کوتاه اما مهم می‌شود. این بازی‌ها باعث می‌شوند فیلم در میانه خشونت و انفجار، لحظاتی از آرامش و عاطفه در خود داشته باشد.

در سطح تولید، «هیچکس ۲» نمونه‌ای از توازن دقیق میان سینمای خلاقه و سینمای بازاری است. بودجه‌ی آن نسبتاً محدود است، اما کارگردان با هوشمندی از امکانات موجود استفاده کرده تا کیفیت بصری بالا و طراحی صحنه‌ای چشمگیر خلق کند. در سکانس‌های مبارزه، هرچند تمرکز بر فضاهای بسته و مکان‌های محدود است، اما تنوع در زوایا و نورپردازی، تنش و تحرک را به مخاطب القا می‌کند.

از سوی دیگر، فیلم هرگز نمی‌خواهد روشنفکرانه یا خودبزرگ‌بین باشد. تیاهانتو می‌داند که مخاطبان «هیچکس ۲» انتظار اکشن دارند، بنابراین در عین توجه به ظرافت‌های درونی، اجازه نمی‌دهد ضرب‌آهنگ فیلم افت کند. این درک از توازن، همان چیزی است که بسیاری از دنباله‌های هالیوودی از دست داده‌اند.

درک مخاطب

90_11zon

«هیچکس ۲» برخلاف بسیاری از آثار اکشن که تنها بر هیجان متکی‌اند، با موقعیت‌هایی سروکار دارد که برای مخاطب عام آشنا و ملموس‌اند: پدری که می‌خواهد خانواده‌اش را از گذشته‌اش محافظت کند، زنی که میان عشق و ترس از خشونت شوهرش در نوسان است، و فرزندی که پدرش را هم‌زمان قهرمان و تهدید می‌بیند. این موقعیت‌ها، حتی بدون صحنه‌های اکشن، می‌توانند برای تماشاگر معنا داشته باشند.

فیلم با حفظ لحن سرگرم‌کننده، درواقع تصویری از بحران مردانگی عصر نوین ارائه می‌دهد. هاچ، مانند بسیاری از قهرمانان امروزی، از درون احساس پوچی و بی‌هدف بودن می‌کند؛ اما به‌جای آن‌که این پوچی را با فلسفه پر کند، با مشت پاسخ می‌دهد. همین ترکیب از ضعف انسانی و قدرت فیزیکی، او را برای مخاطب جذاب می‌سازد. تیاهانتو درک درستی از این ترکیب دارد و آن را در هر صحنه به شکلی تازه بازآفرینی می‌کند.

فیلم از عناصر عامه‌پسندی چون خانواده، انتقام، شوخ‌طبعی، رستگاری با هوشمندی استفاده می‌کند، بی‌آن‌که از نگاه شخصی و سبک بصری‌اش چشم بپوشد. به همین دلیل، «هیچکس ۲»  توانسته هم در میان منتقدان و هم در میان تماشاگران عادی جایگاهی میانه و موفق پیدا کند.

نقاط ضعف

91_11zon

نخستین مشکل «هیچکس ۲»، فیلمنامه‌ای است که گاهی میان دو لحن متفاوت سرگردان می‌ماند: در بخشی می‌خواهد درام خانوادگی باشد، و در بخشی دیگر اکشنی مطلق. این تغییر ناگهانی لحن، ریتم فیلم را مختل می‌کند و مانع از پیوند عاطفی عمیق‌تر با شخصیت‌ها می‌شود.

دومین ضعف، در تکرار برخی موتیف‌ها و ایده‌های قسمت اول است. هرچند تیاهانتو سعی کرده سبک خود را تزریق کند، اما بعضی از موقعیت‌های داستانی (مانند حمله ناگهانی به خانه یا بازگشت گذشته پنهان) بیش از حد آشنا و پیش‌بینی‌پذیر به نظر می‌رسند. نبودِ یک ضدقهرمان به‌یادماندنی نیز ضربه‌ای شدید به درام می‌زند؛ دشمنان فیلم بیش از آن‌که واقعی به نظر برسند، ابزار پیشبرد قصه‌اند.

فیلم در نیمه دوم افت می‌کند. پس از اوج اکشن که در اواسط داستان رخ می‌دهد، پایان‌بندی فیلم کمی شتاب‌زده است و فرصت نمی‌دهد بار احساسی شخصیت اصلی به شکلی کامل فرود بیاید. شاید فشار تولید استودیویی و ضرورت مدت زمان محدود، مانع پرداخت کافی این بخش شده است.

«هیچکس ۲» را می‌توان تلفیقی از دو جهان دانست: سینمای بی‌پرده و فیزیکی شرق آسیا با روایت کنترل‌شده و ساختار صنعتی غرب. تیمو تیاهانتو در نخستین تجربه بزرگش در هالیوود، موفق می‌شود هویت کارگردانی خود را حفظ کند و درعین‌حال اثری بسازد که هم سرگرم‌کننده و هم شخصی است. فیلم، هم ادامه‌ای شایسته برای نسخه اول است و هم تجربه‌ای تازه برای ژانر اکشن.

اگرچه ضعف‌هایی در روایت و تمرکز وجود دارد، اما حضور باب ادنکرک و انرژی تیاهانتو باعث می‌شود «هیچکس ۲» یکی از متفاوت‌ترین دنباله‌های اکشن دهه اخیر باشد؛ در جهانی که قهرمان‌ها اغلب بی‌نقص و غیرقابل باورند، هاچ منسل یادآور آن است که گاهی شکست و خشونت هم بخشی از راه رستگاری‌اند. «هیچکس ۲»  نشان می‌دهد که سینمای اکشن می‌تواند هنوز زنده، پویا و اندیشمند باشد؛ کافی است کارگردانی پیدا شود که بتواند از میان گلوله و خون، چیزی از حقیقت انسان را بیرون بکشد.

نقاط قوت:

  • کارگردانی پرانرژی
  • ترکیب موفق اکشن خشن و طنز سیاه
  • استفاده از بازیگران شاخص

نقاط ضعف:

  • نوسان در لحن و ریتم روایت
  • تکرار خسته‌کننده برخی الگوهای قسمت اول
  • پایان‌بندی شتاب‌زده

منبع: مجله مایکت

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید