تصاویر؛ 10 فیلم ترسناک بادی هارر برتر قرن 21: وحشت جسمی

تصاویر؛ 10 فیلم ترسناک بادی هارر برتر قرن 21: وحشت جسمی

علاوه بر نام کارگردان‌های خاص که شهرتشان به این زیرژانر گره خورده است، مضامین و عناصری هم وجود دارند که با شنیدن عنوان بادی هارر فورا به خاطر می‌آیند. در ادامه نگاهی می‌اندازیم به ده نمونه‌ی درخشان از فیلم ترسناک بادی هارر پس از آغاز هزاره‌ی جدید و دورانی که این زیرژانر با ظهور فناوری‌های نوین تکامل یافت، اما در عین حال، خامی و عریانی اولیه‌اش را حفظ کرد.

کد خبر : ۲۶۸۷۶۲
بازدید : ۳۵

بادی هارر یا وحشت جسمی یکی از عجیب‌ترین و در عین حال آزاردهنده‌ترین زیرژانرهایی است که سینما تا کنون عرضه کرده. بادی هارر در واقع ترسی است که از دل تجاوزی عریان و واقعی به بدن انسان برمی‌خیزد. وقتی این اتفاق روی پرده جلوی چشم مخاطب رخ می‌دهد، اغلب از هر ترس روانی عمیق‌تر و تکان‌دهنده‌تر است چون واقعی به نظر می‌رسد و می‌توان آن را احساس کرد. این ژانر از همان آغاز تولد سینما در اشکال گوناگون وجود داشته است.

علاوه بر نام کارگردان‌های خاص که شهرتشان به این زیرژانر گره خورده است، مضامین و عناصری هم وجود دارند که با شنیدن عنوان بادی هارر فورا به خاطر می‌آیند. در ادامه نگاهی می‌اندازیم به ده نمونه‌ی درخشان از فیلم ترسناک بادی هارر پس از آغاز هزاره‌ی جدید و دورانی که این زیرژانر با ظهور فناوری‌های نوین تکامل یافت، اما در عین حال، خامی و عریانی اولیه‌اش را حفظ کرد.

10. تکامل (Evolution)

33_11zon

  • محصول: 2015
  • کارگردان: لوسیل هادزیالیلوویک
  • بازیگران: روکسان دوران، ژولی ماری پارمنتیه، مکس بربنت
  • امتیاز راتن تومیتوز: 83 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 5.9 از 10

تکامل اثر لوسیل هادزیالیلوویک، نمونه‌ای از بادی هارر مینیمالیستی است که در فضایی رویاگونه و لینچی شکل گرفته و با این حال، به هیچ وجه کم‌تر از کابوس نیست. داستان در روستایی دورافتاده و جایی می‌گذرد که تنها ساکنانش پسران خردسال و زنانی مرموز هستند. آنچه فیلم را متمایز می‌کند، عدم هرگونه توضیح روشن درباره‌ی اتفاقات در حال وقوع و رازی سرد و خاموش است که با گذر زمان عمیق‌تر می‌شود.

پسران به کلینیکی برده می‌شوند تا تحت درمان‌هایی رازآلود قرار گیرند و زنانی که در اطرافشان پرسه می‌زنند، بیشتر شبیه اشباحی از جهانی دیگرند تا انسان‌های واقعی. حس اضطراب آرام و خزنده‌ای در تمام طول فیلم جریان دارد که هرگز فروکش نمی‌کند. همین ناآگاهی از آنچه واقعا می‌گذرد، باعث می‌شود این فیلم ترسناک بادی هارر هرچه پیش‌تر می‌رود، دلهره‌آورتر و خوفناک‌تر شود. اما درست همین بی‌رحمیِ سکوت و ابهام است که تکامل را چنین تاثیرگذار می‌کند.

پالت رنگی فیلم، فضایی سرد، بی‌روح و ناآشنا به آن می‌بخشد. آنچه در جریان درمان‌ها بر بدن پسران می‌گذرد، هرگز به‌روشنی آشکار نمی‌شود و این راز، در مهی از سکوت و ترس پنهان می‌ماند. تکامل بی‌تردید از عجیب‌ترین فیلم‌هایی است که ممکن است ببینید، اما در دل همین سکون و سردی، تاثیری آرام و ماندگار بر بیننده می‌گذارد.

9. حشره (Bug)

34_11zon

  • محصول: 2006
  • کارگردان: ویلیام فیدکین
  • بازیگران: اشلی جاد، مایکل شنون، هری کانیک جونیور
  • امتیاز راتن تومیتوز: 62 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6.1 از 10

حشره بدون تردید یکی از قدرنادیده‌ترین آثار ویلیام فریدکین و تریلری آغشته به بادی هارر و پارانویا است که داستانش تمام مدت در چهاردیواری اتاق یک متل می‌گذرد. در این فضای بسته و خفقان‌آور، مایکل شنون و اشلی جاد درخشان ظاهر می‌شوند. شنون در نقش کهنه سربازی به نام پیتر بازی می‌کند که باور دارد قربانی توطئه‌ای دولتی شده که شامل حشراتی میکروسکوپی در خون اوست. در سوی دیگر، جاد در نقش پیشخدمتِ تنهایی به نام اگنس ظاهر می‌شود که زندگی‌اش پس از آشنایی با پیتر به گردابی تاریک و جنون‌آمیز فرو می‌غلتد.

این‌که آیا پارانویا و توهمات پیتر حقیقت دارند یا نه، در نهایت چندان اهمیتی ندارد. حشره به میدان نبردی روانی بدل می‌شود که هر دو شخصیت، عملا علیه ذهن و بدنِ خود اعلان جنگ می‌کنند. در این میان، خودِ بدن به تجسمِ ترس و تردید تبدیل می‌شود و ما نمی‌دانیم باید به آن اعتماد کنیم یا از آن بترسیم. فریدکین با مهارت کاری می‌کند که تماشاگر نیز به جسم خودش شک کند و همین است که فیلم را چنین تکان‌دهنده و ماندگار می‌سازد.

تا زمانی که پیتر و اگنس به این فکر می‌افتند که دندان‌های خود را بکشند تا جلوی گسترش آن چیزی را بگیرند که در درونشان در حال رشد است، مخاطب از وحشت و انزجار در صندلی‌اش میخکوب شده‌ است. حشره نزدیک به دو دهه پیش، نمایش ناموفقی در سینماها داشت، اما اگر هنوز سراغش نرفته‌اید، حالا بهترین زمان است. این فیلم ترسناک بادی هارر با گذر زمان نه‌تنها رنگ نباخته، بلکه وحشت خام و تپنده‌اش بیشتر از همیشه حس می‌شود.

8. پوستی که در آن زندگی می‌کنم (The Skin I Live In)

35_11zon

  • محصول: 2011
  • کارگردان: پدرو آلمادوار
  • بازیگران: آنتونیو باندراس، النا آنایا، ماریسا پاردس
  • امتیاز راتن تومیتوز: 81 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7.6 از 10

فیلم پوستی که در آن زندگی می‌کنم ساخته‌ی پدرو آلمودوار با پرداختن به مضامینی که پیش‌تر ژرژ فرانژو در چشمان بی‌چهره‌ (Eyes Without a Face) کاویده بود، صرفا ادای دِینی به آن اثر کلاسیک نیست بلکه هویتی مستقل و هولناک دارد. در این فیلم، آنتونیو باندراس در نقش جراح پلاستیکی به نام دکتر رابرت لدگارد ظاهر می‌شود که ذهنش در مرز جنون و نبوغ سرگردان است و در حال آزمایش بر روی نوعی پوست مصنوعی ا‌ست.

بیمار رابرت زنی به نام ورا است که در خانه‌ی او زندانی است و در نگاه اول به‌نظر می‌رسد خوش‌شانس‌ترین قربانیِ آزمایش‌های لدگارد باشد، بدون آنکه بداند بهای این پیشرفت علمی تا چه حد ویرانگر است. در این فیلم هیچ چیز آن‌طور که به نظر می‌رسد نیست. با پیش رفتن داستان، لایه‌های جنون خودِ لدگارد یکی پس از دیگری آشکار می‌شوند و می‌بینیم که او تا چه حد از بند عقل آزاد شده است.

روش آلمودوار در به تصویر کشیدن این دیوانگی واقعا شگفت‌انگیز است. شاید نتوانیم مستقیما پوستی که در آن زندگی می‌کنم را فیلمی ترسناک بدانیم، اما واقعا وحشتی را ارائه می‌دهد که تا مغز استخوانت نفوذ می‌کند. این فیلم به مضامینی چون کنترل، بدن انسان و رضایت می‌پردازد. شاید یکی از پیچیده‌ترین آثار آلمودوار باشد، اما در عین حال یکی از بهترین‌ کارهای او نیز هست. این فیلم ترسناک بادی هارر در لایه‌های تاریک و ظریفش، هم ذهن را به چالش می‌کشد و هم قلب را می‌لرزاند.

7. شب بخیر مامان (Goodnight Mommy)

36_11zon

  • محصول: 2014
  • کارگردان: ورونیکا فرنز
  • بازیگران: سوزان ووئست، الیاس شوارز، لوکاس شوارز
  • امتیاز راتن تومیتوز: 85 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6.7 از 10

شب ‌بخیر مامان ساخته‌ی سورین فیا‌لا و ورونیکا فرنز، کابوسی آرام و خزنده و محصول کشور اتریش است. این فیلم وحشتناک و عمیقا دلهره‌آور، اما همزمان به شدت مهیج و اعصاب‌خوردکن است. تا پایان فیلم، تماشاگر کاملا تحت تاثیر قرار می‌گیرد و شوکه می‌شود. داستان تقریبا به‌طور کامل در خانه‌ای رخ می‌دهد که دو برادر دوقلو به همراه مادرشان به آن نقل مکان کرده‌اند و پس از آن ‌که مادر جراحی ترمیمی صورت انجام می‌دهد، خانه‌شان به تدریج به صحنه‌ای از ترس و سوظن تبدیل می‌شود.

از همان دقیقه‌ی اول می‌فهمی چیزی درست نیست، اما آن‌چه شب‌ بخیر مامان را به شدت آزاردهنده می‌کند، همین است که نمی‌توانی دقیقا دستت را روی مشکل بگذاری. فیلم بدون هیچ وحشت ناگهانی یا هیجان سطحی آن‌قدر آرام و بی‌سر و صداست که همه چیز حول پیشنهاد و نحوه‌ی درک مخاطب از ماجرا می‌چرخد، درست همان‌طور که داستان آرام آرام روایت می‌شود. بازی‌ها بی‌نقص‌اند و محیط صمیمی و جو پر از اضطراب را کاملا باورپذیر می‌کنند.

شکلی که تنش در فیلم جای می‌گیرد تقریبا غیرقابل تحمل و حس ترس به گونه‌ای است که آرام و خزنده، اما بی‌رحمانه در جانت نفوذ می‌کند. وقتی در نهایت به پایان فیلم می‌رسیم، باید در انتظار وحشتی تمام عیار باشیم. اما در عین حال، هوشمندانه و خیره‌کننده است. هیچ شکی نیست که شب ‌بخیر مامان یکی از برجسته‌ترین فیلم‌های ترسناک و دلهره‌آور قرن بیست‌ویکم است.

6. خام (Raw)

37_11zon

  • محصول: 2016
  • کارگردان: ژولیا دوکورنو
  • بازیگران: گرونس ماریلیه، الا رامپف، رباح رایت اوفلا
  • امتیاز راتن تومیتوز: 93 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6.9 از 10

خام ساخته‌ی ژولیا دوکورنو، داستانی درباره بلوغ است که هیچ ترسی از نشان دادن واقعیت‌ها ندارد. در واقع، این فیلم واقعا نیش‌دار است. داستان درباره‌ی دختری به نام جستین با بازی درخشان گرونس ماریلیه است که از کودکی گیاه‌خوار بوده و اکنون وارد دانشکده‌ی دامپزشکی می‌شود. اما برای پذیرش، باید از مراسم سنتی و زجرآور عبور کند که شامل خوردن گوشت خام است.

خیلی زود، هوس‌های او فراتر از گوشت می‌رود و حتی با دیدن انگشت بریده‌شده هم آب دهانش راه می‌افتد. همه چیز بسیار سریع و تاریک از کنترل خارج می‌شود. خام فراتر از یک وحشت خونین ساده، فیلمی هوشمندانه است که به مسائلی چون هویت و بیداری جنسی می‌پردازد و لایه‌های بیشتری دارد که در نگاه اول به چشم نمی‌آیند. البته به این معنا نیست که تماشای آن آسان است چون خشونت و خون در لحظات لازم حضور دارد اما در عین حال از نظر احساسی تاثیرگذار است و نقش مرکزی درخشان ماریلیه این تجربه‌ی تماشایی را دوچندان می‌کند.

خام حتی خشن‌ترین لحظات خود را به شکلی عجیب و در عین حال موثر تبدیل به تجربه‌ای لطیف و تامل‌برانگیز می‌کند. این فیلم در عین حال، تجربه‌ی فوق‌العاده‌ای برای دوکورنو بود. او بعدها با فیلم تیتان (Titane) در سال 2021 توانست نخل طلای کن را به خانه ببرد.

5. نابودی (Annihilation)

38_11zon

  • محصول: 2018
  • کارگردان: الکس گارلند
  • بازیگران: ناتالی پورتمن، جنیفر جیسن لی، اسکار آیزاک
  • امتیاز راتن تومیتوز: 88 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6.8 از 10

ورود الکس گارلند به عرصه‌ی کارگردانی، تجربه‌ای بسیار موفقیت‌آمیز بود و نابودی شاید زیباترین اثر او تا به امروز باشد. ناتالی پورتمن در این فیلم هدایت گروهی از دانشمندان را بر عهده دارد که وارد منطقه‌ای مرموز به نام شیمِر می‌شوند که در آن دی‌ان‌ای گیاهان، حیوانات و انسان‌ها در حال بازترکیب شدن به اشکال جدید است. توصیف دقیق آنچه نابودی نشان می‌دهد، بدون فاش کردن داستان سخت است، اما کافی است بگوییم که شبیه نسخه‌ای فوق‌العاده رنگارنگ از استاکر (Stalker) ساخته‌ی آندری تارکوفسکی است.

گاهی اوقات هم حس می‌کنید در باغ مرگ رمان جیمز باند نوشته‌ی یان فلمینگ با عنوان فقط یک بار زندگی می‌کنی (You Only Live Twice) قدم می‌زنید. گارلند با وجود زیبایی بصری فیلم، اطمینان می‌دهد که نابودی همچنان عمیقا آزاردهنده و گیج‌کننده باقی بماند و نمایش بادی هارر در پایان فیلم می‌تواند تکان‌دهنده باشد. او قطعا در خلق جهان‌های علمی-تخیلی و پرداخت به بادی هارر تازه‌کار نیست و تجربه‌های مشابه را پیش‌تر در اکس ماکینا (Ex Machina) دیده‌ایم، اما نابودی جاه‌طلبانه‌تر است.

شاید فیلم نابودی کاملا موفق نباشد، اما در نشان دادن جهانی که در آن غرق می‌شویم و حس تعلق داریم، بسیار تاثیرگذار است حتی وقتی که این جهان به شدت ترسناک و دلهره‌آور است.

4. متصرف (Possessor)

39_11zon

  • محصول: 2020
  • کارگردان: برندون کراننبرگ
  • بازیگران: آندره‌آ ریسبرو، کریستوفر ابوت، روسیف ساترلند
  • امتیاز راتن تومیتوز: 94 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6.5 از 10

اگر پیش از تماشای متصرف نمی‌دانستید که برندون کراننبرگ پسر دیوید کراننبرگ است، باز هم احتمالا پدرش را به‌عنوان مرجعی برای مقایسه‌ به یاد می‌آورید. برندون پس از اولین تجربه‌ی کارگردانی‌اش با آنتی‌ویروس (Antiviral) در سال 2012 موفق می‌شود وحشت روانی و بادی هارر را با هنرمندی و شکوهی خیره‌کننده ترکیب کند. ایده‌ی فیلم جذاب و وسوسه‌کننده است. تاسیا ووس (با بازی فوق‌العاده آندره‌آ ریسبرو) یک قاتل حرفه‌ای شرکتی است که با استفاده از فناوری کاشت مغزی، کنترل بدن دیگران را به دست می‌گیرد تا اهداف مهم و سرشناس را از میان بردارد.

اما آخرین هدف او، کولین (با اجرای بی‌نظیر کریستوفر ابوت) وقتی ناخودآگاهِ درگیرش شروع به مقاومت می‌کند، برنامه‌ها را به هم می‌ریزد و همه چیز را به چالش می‌کشد. فیلم آرام و کم‌صداتر از آنچه انتظار دارید است، اما خشونتش به‌شدت تکان‌دهنده و حساب‌شده عمل می‌کند. بادی هارر بیشتر در ذهن ناخودآگاه جریان دارد و شاید به شکل فیزیکی رخ ندهد، اما درد و رنج آن به هیچ وجه کم‌تر از واقعی نیست. ریسرو و ابوت یک نمایش دو نفره‌ی بی‌نظیر ارائه می‌دهند و حضور کوتاه شان بین و جنیفر جیسون لی این تجربه را به زیبایی تکمیل می‌کند.

3. تیتان

40_11zon

  • محصول: 2021
  • کارگردان: ژولیا دوکورنو
  • بازیگران: ونسان لندون، میریم آکدیو، آگاته روسل
  • امتیاز راتن تومیتوز: 90 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6.5 از 10

تیتان قطعا به اندازه‌ی فیلم نخست دوکورنو، یعنی خام، خلاقانه و جسورانه است. فیلم با یک تصادف وحشتناک آغاز می‌شود و ما شخصیت اصلی با نام الکسا (با بازی درخشان آگاته روسل) را می‌بینیم که صفحه‌ای تیتانیومی در سرش کار می‌گذارند. پس از ترخیص از بیمارستان، او والدینش را کنار می‌گذارد و به‌طور سمبولیک به اتومبیلشان می‌پیوندد. سپس داستان به دوران بزرگسالی الکسا و وقتی می‌پردازد که به‌عنوان یک نمایشگر جنسی در نمایشگاه خودروها کار می‌کند.

پس از یک حمله، رابطه‌ای عجیب با یک خودرو شکل می‌گیرد و همه چیز به شکل دیوانه‌واری از کنترل خارج می‌شود. استعداد دوکورنو در تیتان به اوج خود می‌رسد. این فیلم یادآور شاهکار لئوس کاراکس، هولی موتورز (Holy Motors) در سال 2012 است، جایی که فیلم تو را به داستانی می‌کشد که در دنیای واقعی ممکن نیست، اما در لحظه‌ی غرق شدن در آن، هرگز به آن شک نمی‌کنی. تیتان تقریبا از هر دسته‌بندی ژانری فراتر می‌رود و بهترین راه برای درک آن، تجربه‌ی مستقیم فیلم است به ویژه اگر تاکنون فرصت تماشایش را نداشتید.

2. ماده (The Substance)

41_11zon

  • محصول: 2024
  • کارگردان: کوارلی فارژا
  • بازیگران: دمی مور، مارگارت کوالی، دنیس کواید
  • امتیاز راتن تومیتوز: 89 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7.2 از 10

دامنه‌ی الهامات کورالی فارژا در ساخت فیلم ماده گسترده و متنوع است. از فیلم فرزندان (The Brood)، تصادف (Crash) و جنایات آینده (Crimes of the Future) اثر دیوید کراننبرگ تا ردپای پررنگ شیطان نئونی (The Neon Demon) ساخته‌ی نیکلاس ویندینگ رفن را می‌توان در این فیلم احساس کرد. همانند آن فیلم، ماده نیز به موضوع زنانی می‌پردازد که سن و ظاهرشان در محیط کار به ابزاری علیه‌شان تبدیل می‌شود. اما فارژا با زبان سینما، این دغدغه را به قلمرو وحشت جسمانی و روانی می‌کشاند و مرز میان زیبایی، زوال و جنون را از بین می‌برد.

دمی مور در نقش الیزابت اسپارکل، یکی از بهترین اجراهای دوران حرفه‌ای‌اش را ارائه می‌دهد. او نقش زنی را بازی می‌کند که روزگاری ستاره‌ای بزرگ در هالیوود بوده، اما اکنون با نزدیک شدن به پنجاه‌ سالگی، تنها مجری یک برنامه‌ی تلویزیونی ورزش خانگی است که قرار است به‌زودی به خاطر سنش کنار گذاشته شود. در پسِ لبخند مصنوعی و حرکات هماهنگ جلوی دوربین، چهره‌ی زنی دیده می‌شود که هراس از فراموش‌شدن، آرام‌آرام از درون او را می‌خورد.

آن ماده‌ی اسرارآمیز و زیرزمینی که نام فیلم از آن گرفته شده، پس از یک تصادف در ابتدای فیلم، توسط پزشکی در بیمارستان به الیزابت پیشنهاد می‌شود. این ماده به او وعده می‌دهد که نسخه‌ای بهتر از خودش شود یعنی کامل‌تر، زیباتر و قدرتمندتر. اما این دگرگونی تنها هفت روز دوام دارد و پس از آن، او به همان خودِ پیشین بازمی‌گردد و این چرخه‌ی هفت‌روزه مدام تکرار می‌شود.

در نتیجه دو نسخه‌ی متفاوت از الیزابت باید در کنار هم زندگی کنند، دو نیمه از یک وجود که باید به یکدیگر اعتماد کنند تا زنده بمانند. هرگونه دخالت یا بی‌توجهی به قوانین دقیق ماده، عواقبی دارد که نه‌تنها جسم، بلکه هویت و روان او را برای همیشه نابود می‌کند. در همین نقطه، فیلم بار دیگر به یکی از درون‌مایه‌های اصلی خود بازمی‌گردد که جدال فمینیسم بالقوه با ساختار زن‌ستیزِ جامعه‌ی مدرن است.

اما شیوه‌ی روایت و فضای بصری ماده فراتر از یک نقد اجتماعی ساده است. گذشته و آینده، واقعیت و خیال با هم ترکیب می‌شوند تا در نهایت به قلمرو علمی-‌تخیلی و جایی برسند که بدن انسان به میدان جنگی میان هوس، قدرت و فروپاشی تبدیل می‌شود. فیلم هیچ پیام آشکار یا شعاری ندارد که آن را سنگین یا کُند کند. برعکس فارژا نکات و مفاهیمش را در تار و پود اثر می‌تند تا هرکس بتواند آن‌ها را کشف کند.

نتیجه، فیلمی است به‌غایت پرکشش و اعتیادآور، تجربه‌ای سرشار از انرژی، جسارت و لذت سیاه که بی‌تردید یکی از بهترین آثار سینمایی سال 2024 بود و مهم‌تر از آن، وحشت جسمانی را به نسل تازه‌ای از تماشاگران معرفی کرد.

1. کفن‌‎ها (The Shrouds)

42_11zon (1)

  • محصول: 2024
  • کارگردان: دیوید کراننبرگ
  • بازیگران: ونسان کسل، دیانه کروگر، گای پیرس
  • امتیاز راتن تومیتوز: 75 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 5.7 از 10

فهرست 10 فیلم ترسناک بادی هارر ما بدون حضور دیوید کراننبرگ کامل نمی‌شود. آخرین اثر او یعنی کفن‌ها بازگشتی درخشان به همان مضامینی است که او را استاد بلامنازع این ژانر ساخته‌اند. فیلم نه‌تنها بار دیگر به رابطه‌ی پیچیده‌ی بدن، نابودی و فناوری می‌پردازد، بلکه پرسش‌هایی عمیق و نگران‌کننده درباره‌ی آینده‌ی انسان در دنیایی تکنولوژیک و در حال فروپاشی مطرح می‌کند. این فیلم به واقع بازگشتی خام، فلسفی و بی‌پروا از فیلم‌سازی است که هنوز هم مرزهای بدن و ذهن را به چالش می‌کشد.

ونسان کسل در نقش مردی داغ‌دیده به نام کارش ظاهر می‌شود که پس از مرگ همسرش، دستگاه عجیبی اختراع می‌کند که به بازماندگان اجازه می‌دهد بدن عزیزان از‌دست‌رفته‌شان را در حین تجزیه شدن تماشا کنند. اختراعی که در ابتدا برای تسلای دل بازماندگان ساخته شده بود، به‌تدریج به محلی برای وسواس، چشم‌چرانی و حتی خرابکاری‌های شرکتی بدل می‌شود. این ایده‌ی به ظاهر آرام و انسانی در دست کراننبرگ به کابوسی از جنس انحطاط و هوس تبدیل می‌شود.

کفن‌ها به همان اندازه که درباره‌ی زوال جسم است، از فرسایش عاطفه و روح نیز می‌گوید. کراننبرگ با وسواس همیشگی‌اش بر روی تجزیه‌ی آرام و گریزناپذیر گوشت و پوست مکث می‌کند و در دل این فروپاشی، نوعی زیبایی وارونه و هولناک می‌یابد که تماشاگر را وادار می‌کند با ناپایداریِ خود روبه‌رو شود. او چند سال پیش همسرش را از دست داد و گرچه ادعا می‌کند کفن‌ها پاسخی مستقیم به آن اندوه نیست، اما فیلم بی‌اختیار پژواکی همان فقدان را در خود دارد و سوگی را به نمایش می‌گذارد که در هر قاب و هر سکوت حس می‌شود.

فیلم درباره‌ی مالکیت پرسش‌هایی بنیادینی مطرح می‌کند که آیا مردگان هنوز بر بدن خود اختیار دارند؟ و آیا زندگان حق دارند آن بدن‌ها را به ابزاری برای تماشا و نظارت دائمی تبدیل کنند؟ در سبک همیشگی کراننبرگ، وحشت نه فقط در آن ‌چیزی است که بر بدن می‌گذرد، بلکه در میزان تمایل ما به مشارکت در این دگرگونی نهفته است. این‌که تا چه اندازه داوطلبانه مرز میان احترام و تجاوز را از میان برمی‌داریم. در کفن‌ها، انسان نه‌تنها با مرگ، بلکه با میل بیمارگونه‌اش به کنترل و جاودانگی روبه‌رو می‌شود و این همان‌جاست که وحشت واقعی آغاز می‌شود.

منبع: مجله مایکت

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید