"چینخوردگی در زمان"؛ فراتر از خیال
فیلم به حدی در احساسات غرق و غوطهور شده است که عملاً قدرتی از خود ندارد یا اینکه به حدی تصویرپردازی در آن بالا است که عملاً جایی برای گذارِ تخیل شما باقی نمیگذارد.
کد خبر :
۵۳۶۴۰
بازدید :
۱۳۱۶
ایندیوایر | دیوید ارلیچ، در زمانی که «دیزنی» ترجیح میدهد تا نمونههای «لایو اکشن» از فیلمها و انیمیشنهای کلاسیک خود را بسازد تا اینکه بر روی داستانهای جدید و بدیع سرمایهگذاری کند، چیزی تازه و بدیع در ساختهیِ جدید «ایوا دوورنِی» یعنی «چینخوردگی در زمان» (A Wrinkle in Time) وجود دارد.
اگرچه این فیلم از نمونهی اخیر یعنی «اژدهای پیت» (Pete's Dragon) کمتر راضی کننده است، اما با همان شور و اشتیاق روایت شده است. این اثر تحسینبرانگیز و چشم خیرهکن که اقتباسی است از رمان دوست داشتنی «مادلین لیانگل» که در سال ۱۹۶۲ نوشته شده بود، برخی لحن و دیدگاههای مسیحی که در اثر اصلی وجود داشت را کنار گذاشته تا به دیدگاهی اومانیستی و قرن ۲۱ای دست پیدا کند.
عقاید مسیحی از داستان خارج و ستایش خویشتن وارد آن شده اند و فیلم با بودجهای ۱۰۳ میلیون دلاری برای جلوههای ویژه برای کودکان شما آماده شده است.
عقاید مسیحی از داستان خارج و ستایش خویشتن وارد آن شده اند و فیلم با بودجهای ۱۰۳ میلیون دلاری برای جلوههای ویژه برای کودکان شما آماده شده است.
این بودجهی عظیم خرج جلوههای ویژهی اثر شده است و نمونهی آن را میتوان در تصویر غول آسایی که از «اپرا» نشان میدهد دید و این تازه شروع ماجرا است. در جایی از فیلم، «ریس ویترسپون» تبدیل به کلم بروکلی پرندهای میشود. تقریبا اهمیتی ندارد که فیلم به حدی در احساسات غرق و غوطهور شده است که عملاً قدرتی از خود ندارد یا اینکه به حدی تصویرپردازی در آن بالا است که عملاً جایی برای گذارِ تخیل شما باقی نمیگذارد.
خانم «دوورنی» چنان اعتقاد راسخی به خود و کاری که میکند دارد که «چینخوردگی در زمان» حتی زمانی که همهچیز اشتباه به نظر میرسد هم عملکرد قدرتمندی از خود نشان میدهد.
اما افسوس که این اتفاق زیاد روی میدهد. اما جریانات فیلم و شروع آنها بسیار خوب است. در ابتدای اثر، کارگردان ما را با حسی مخلوط از عهدهای شکسته شده و احتمالات بیپایان که ممکن است در ادامهی فیلم به وجود بیایند شوکه میکند. «مگ موری» دختری زودرنج و بدخلق و خو است که از زمانی که پدر اخترشناسش (با بازی کریس پاین) ۴ سال پیش به صورت ناگهانی غیب شد نمیتواند منطقی برای اتفاقات مختلف بیابد.
اما افسوس که این اتفاق زیاد روی میدهد. اما جریانات فیلم و شروع آنها بسیار خوب است. در ابتدای اثر، کارگردان ما را با حسی مخلوط از عهدهای شکسته شده و احتمالات بیپایان که ممکن است در ادامهی فیلم به وجود بیایند شوکه میکند. «مگ موری» دختری زودرنج و بدخلق و خو است که از زمانی که پدر اخترشناسش (با بازی کریس پاین) ۴ سال پیش به صورت ناگهانی غیب شد نمیتواند منطقی برای اتفاقات مختلف بیابد.
قهرمان کوچک داستان ما که توسط دیگر بچههای محبوب مدرسه مورد قلدری و اذیت و آزار قرار میگیرد و مدیر مدرسه (با بازی درخشان «آندره هالند» که بسایر خوب ظاهر شده است) نیز قادر به درک او نیست کم کم در حال از دست دادن صبوری خود است.
مادر «مِگ» میتواند آرامش را در خاطرات خود بیابد، اما برادر کوچکتر و باهوش او (دریک مک کیب) و ویژگیهای عجیب و غریب اوست که میتواند به آنها شانسی برای پیدا کردن پدر خانواده بدهد. برادر «مگ» که بیش فعال بوده یعنی «چارلز» اخیرا با خانمی که خود را «دوشیزه واتسیت (در فارسی به معنای آن چه چیزی است)» (با بازی ریس ویترسپون) خطاب میکند آشنا شده است. «دوشیزه واتسیت» -همانند بسیاری از افراد بالغ- در لایهای از رازآلود بودن سخن میگوید.
«دوشیزه واتسیت» در ادامه ما را با «دوشیزه ویچ (در فارسی به معنی کدام)» با بازی «اپرا وینفری» و «دوشیزه هو (در فارسی به معنای چه کسی)» با بازی «میندی کالینگ»، موجودی با ظاهری غول آسا که خود شخصا با تمامی افراد به صورت نوعی الهام و وحی سخن میگوید و همه، از «خلیل گابران» گرفته تا «لیل مانوئل میراندا» را نصیحت میکند، آشنا میکند. نکتهی جالبی است که البته کم کم تبدیل به نوعی خودانتقادی میشود؛ هر جمله خردمندانه فیلم به نوعی است که انگار «مِگ» بیش از اینکه یک انسان باشد، حکم یک حلقهی ارتباطی را دارد.
این موجودات بین کهکشانی ادعا میکنند که دکتر «موری» راهی پیدا کرده است تا قوانین حاکم بر کیهان را دچار تغییر کند، اینکه او توسط یک موجود شیطانی بزرگ در ابعادی دیگر زندانی شده است و اینکه آنها این توانایی را دارند که بچهها را در مسیر درست هدایت کنند.
مادر «مِگ» میتواند آرامش را در خاطرات خود بیابد، اما برادر کوچکتر و باهوش او (دریک مک کیب) و ویژگیهای عجیب و غریب اوست که میتواند به آنها شانسی برای پیدا کردن پدر خانواده بدهد. برادر «مگ» که بیش فعال بوده یعنی «چارلز» اخیرا با خانمی که خود را «دوشیزه واتسیت (در فارسی به معنای آن چه چیزی است)» (با بازی ریس ویترسپون) خطاب میکند آشنا شده است. «دوشیزه واتسیت» -همانند بسیاری از افراد بالغ- در لایهای از رازآلود بودن سخن میگوید.
«دوشیزه واتسیت» در ادامه ما را با «دوشیزه ویچ (در فارسی به معنی کدام)» با بازی «اپرا وینفری» و «دوشیزه هو (در فارسی به معنای چه کسی)» با بازی «میندی کالینگ»، موجودی با ظاهری غول آسا که خود شخصا با تمامی افراد به صورت نوعی الهام و وحی سخن میگوید و همه، از «خلیل گابران» گرفته تا «لیل مانوئل میراندا» را نصیحت میکند، آشنا میکند. نکتهی جالبی است که البته کم کم تبدیل به نوعی خودانتقادی میشود؛ هر جمله خردمندانه فیلم به نوعی است که انگار «مِگ» بیش از اینکه یک انسان باشد، حکم یک حلقهی ارتباطی را دارد.
این موجودات بین کهکشانی ادعا میکنند که دکتر «موری» راهی پیدا کرده است تا قوانین حاکم بر کیهان را دچار تغییر کند، اینکه او توسط یک موجود شیطانی بزرگ در ابعادی دیگر زندانی شده است و اینکه آنها این توانایی را دارند که بچهها را در مسیر درست هدایت کنند.
در چشم به هم زدنی، «مِگ»، «چارلز والاس» و پسرک بیچارهای که «مِگ» به او علاقمند است (لوی میلر) به ماورای کیهان میروند و داستان «جنیفر لی» آنها را به دل سفری حماسی به داخل سرزمینهای سماوی میبرد.
در آن سوی این سوراخ خرگوش (اشارهای به داستان آلیس در سرزمین عجایب)، دنیایی از جنگلهای انبوه، ساحلهای شگفتانگیز و سیارهای تشکیل شده از صخرههای شناور که توسط «زک گالیفیاناکیس» فرمانروایی میشود وجود دارد.
در برخی از مواقع، فیلم شبیه به یکی از شهربازیهای «دیزنی لند» میماند. در لحظاتی دیگر، «چینخوردگی در زمان» شبیه به نسخهای ۱۰۹ دقیقهای از عنوان «راز» (The Secret) به نظر میرسد. حتی ممکن بود که فیلم بسیار هم فریبکارانه به نظر برسد در صورتی که خانم «دوورنی» مصمم نبود که جهان داخل زندگی هر کدام از ما را پیدا کند. فیلم تلاش میکند تا به کودکان داخل اثر (و همچنین کودکان شما) یادآوری کند که کمی به خود باور داشته باشند.
این پیام برای نوجوانان بسیار دوستداشتنی خواهد بود. در صحنهی ابتدایی فیلم، پدر و مادر «مِگ» از تیکهای کاغذ استفاده میکنند تا به او نشان دهند که چیزهای خوب هیچ وقت از بین نمیروند و تنها مخفی میشوند. دخترک داستان بارها این کلمات را هنگامی که در دل کیهان در حال گذار است و به دنبال پدرش میگردد، تکرار میکند تا نوری که در دلش امید را زنده نگه داشته است، از بین نرود در حالی که سعی میکند بزرگترین تاریکی جهان را نیز شکست دهد. ترانههای الهام بخشی نیز نوشته و خوانده میشوند تا «مِگ» را در ادامه مسیرش راهنمایی بکنند.
هر احساسی که «مگ» در طول فیلم دارد در واقع به نوعی بیانگر روحیات درونی او و تاثیر آن بر جهان اطراف وی است (برای مثال: او نمیتواند بر روی سیاره جدید تعادل خود را حفظ کند تا زمانی که بالاخره موفق میشود تعادل ذهنی خود را برقرار کند).
در برخی از مواقع، فیلم شبیه به یکی از شهربازیهای «دیزنی لند» میماند. در لحظاتی دیگر، «چینخوردگی در زمان» شبیه به نسخهای ۱۰۹ دقیقهای از عنوان «راز» (The Secret) به نظر میرسد. حتی ممکن بود که فیلم بسیار هم فریبکارانه به نظر برسد در صورتی که خانم «دوورنی» مصمم نبود که جهان داخل زندگی هر کدام از ما را پیدا کند. فیلم تلاش میکند تا به کودکان داخل اثر (و همچنین کودکان شما) یادآوری کند که کمی به خود باور داشته باشند.
این پیام برای نوجوانان بسیار دوستداشتنی خواهد بود. در صحنهی ابتدایی فیلم، پدر و مادر «مِگ» از تیکهای کاغذ استفاده میکنند تا به او نشان دهند که چیزهای خوب هیچ وقت از بین نمیروند و تنها مخفی میشوند. دخترک داستان بارها این کلمات را هنگامی که در دل کیهان در حال گذار است و به دنبال پدرش میگردد، تکرار میکند تا نوری که در دلش امید را زنده نگه داشته است، از بین نرود در حالی که سعی میکند بزرگترین تاریکی جهان را نیز شکست دهد. ترانههای الهام بخشی نیز نوشته و خوانده میشوند تا «مِگ» را در ادامه مسیرش راهنمایی بکنند.
هر احساسی که «مگ» در طول فیلم دارد در واقع به نوعی بیانگر روحیات درونی او و تاثیر آن بر جهان اطراف وی است (برای مثال: او نمیتواند بر روی سیاره جدید تعادل خود را حفظ کند تا زمانی که بالاخره موفق میشود تعادل ذهنی خود را برقرار کند).
گویی که احساسات نوعی نیروی کیهانی دارند و به سرعت تبدیل به واقعیت میشوند تا فردی که آنها را در ذهن خود تجسم کرده بود را تحت تاثیر قرار دهند. دتر «موری» همچنان رازی سربهمهر باقی میماند، دوشیزه «موری» همیشه در دوردستها است و ما تقریبا تا اواخر فیلم هیچ ایدهای نداریم که «مِگ» واقعا چگونه شخصیتی دارد تا اینکه کارگردان تصمیم میگیرد که ما را در اواخر فیلم شگفت زده بکند و قهرمان جوان داستان ما را با خودِ ایدهآل و رویاییاش که در رویا دیده بود روبهرو کند.
در برخورد با فیلمی که بیشتر از اینکه شبیه به یک اقتباس بلاکباستر گونه از یک داستان ماجراجویانه باشد، نمایشی رنگارنگ و عصر جدیدگونه از یک داستان قدیمی است، لحظاتی همچون صحنهی آخر فیلم هستند که دید خاص خانم «دوورنی» را بر ما عیان میکنند. حس داشتن هدف که عنوانی مثل «چینخوردگی در زمان» را بسیار بسیار بالاتر از فجایعی مثل «آلیس در سرزمین عجایب» (Alice in Wonderland) قرار میدهد که «دیزنی» احتمالا به همین دلیل قانع شد که آن را بسازد.
در برخورد با فیلمی که بیشتر از اینکه شبیه به یک اقتباس بلاکباستر گونه از یک داستان ماجراجویانه باشد، نمایشی رنگارنگ و عصر جدیدگونه از یک داستان قدیمی است، لحظاتی همچون صحنهی آخر فیلم هستند که دید خاص خانم «دوورنی» را بر ما عیان میکنند. حس داشتن هدف که عنوانی مثل «چینخوردگی در زمان» را بسیار بسیار بالاتر از فجایعی مثل «آلیس در سرزمین عجایب» (Alice in Wonderland) قرار میدهد که «دیزنی» احتمالا به همین دلیل قانع شد که آن را بسازد.
در حقیقت، یکی از معدود اشتراکاتی که بین این دو اثر میتوان در نظر گرفت همین است که بعضا به سختی میشود تشخیص داد توسط چه کسی ساخته شدهاند، سوالی که تنها زمانی ارزش پرسیدن دارد که فکر میکنید جواب آن بسیار واضح و مبرهن است. «چینخوردگی در زمان» برای افراد بالغ خام به نظر میرسد، برای کودکان بسیار ترسناک (شخصیت «مایکل پنا» به عنوان مردی با چشمهای قرمز حتی ممکن است برای بزرگسالان هم ترسناک باشد) و برای افراد نوجوان نیز بسیار کم مایه جلوه میکند چرا که گویی به عنوان نصیحتی برای آنها عمل میکند.
در عین حال، به نظر میرسد دلیلی که این فیلم تا این اندازه قوی به چشم میآید به این خاطر است که بسیار بر روی قدرت خود اتکا دارد.
در عین حال، به نظر میرسد دلیلی که این فیلم تا این اندازه قوی به چشم میآید به این خاطر است که بسیار بر روی قدرت خود اتکا دارد.
کار کردن در دلِ ماشین بزرگِ «دیزنی» و ساختن تجربهای شخصی که در عین حال قدرتمند باشد و حیاتی مستقل از خود داشته باشد ثابت میکند که داستانِ «مِگ» چیزی فراتر از تصورات ما میتواند باشد. خانم «دوورنی» ثابت میکند که کمی تخیل میتواند راه بسیار درازی را طی کند. در پایان هم جملهای از «اپرا» را نقل قول میکنیم: «مثل یک ملکه فکر کن. ملکه از شکست هراسی ندارد. شکست قدمی دیگر به سوی بزرگی و شکوه است.»
منبع: سایت نقدفارسی
مترجم: امید بصیری
منبع: سایت نقدفارسی
مترجم: امید بصیری
۰