"خرگیوش"؛ شلخته و نامفهوم
در تمام مدت زمان فیلم، بینندگان صدای شخصیت اصلی قصه را به عنوان نریشن روی تصاویر میشنوند، صحبتهایی که اگر از فیلم حذف شوند، قطعا همان نیم خط قصه نیز از دست خواهد رفت و برای فیلمی که نمیتواند آن چیزی را که لازم است در قالب تصویر نشان دهد، چه راه فراری بهتر از قرار دادن نریشن روی تصاویر، و وجود همین موضوع با این شکل در فیلم کاملا مشخص خواهد کرد که فیلمنامه، قصه و نمایش یک موضوع خاص کاملا دچار ضعف و کمبود است.
کد خبر :
۵۴۷۰۸
بازدید :
۱۱۵۹
عباس نصراللهی | اساسا هنگامی که بناست تا در سینما بسیار عمیق و مفهومی سخن گفته شود و این عمیق بودن به بیننده نیز انتقال یابد، در ابتدا موضوعی که از آن سخن گفته میشود باید عمیق و دارای این پتانسیل باشد که بتوان در موردش حرفهای فلسفی زد و عمیق فکر کرد و اگر دارای چنین شرایطی بود، با یک پرداخت خوب میشود که موضوع را به خوبی به بیننده منتقل کرد.
اما بدا به حال فیلمی که نه دغدغهای مهم و عمیق دارد و نه میداند از کجا به کجا خواهد رفت و حالا دراین بین به دنبال صحبتهای فلسفی و عمیق هم هست، طبیعتا چنین فیلمی نه میتواند با بیننده ارتباط برقرار کند و نه حتی موفق میشود که یک فیلم منزوی خوب باشد و در نهایت بیننده با تصاویری روبه رو میشود که نمیتواند یک پیوستگی و منطق درست را برای آنها پیدا کند.
با این مقدمه به سراغ فیلم «خرگیوش» برویم، فیلمی که دو سال پیش ساخته شده و حالا فرصت اکران پیدا کرده و دقیقا شبیه گفتههای بالاست، همانقدر شلخته و نامفهوم که در فاصلهای دور از بینندگان جا خوش کرده است. فیلم داستان سه دوست را نشان میدهد که با مصرف یک قرص حال عجیبی پیدا میکنند و مدتی را در کنار یکدیگر در خانهای میگذرانند.
با این مقدمه به سراغ فیلم «خرگیوش» برویم، فیلمی که دو سال پیش ساخته شده و حالا فرصت اکران پیدا کرده و دقیقا شبیه گفتههای بالاست، همانقدر شلخته و نامفهوم که در فاصلهای دور از بینندگان جا خوش کرده است. فیلم داستان سه دوست را نشان میدهد که با مصرف یک قرص حال عجیبی پیدا میکنند و مدتی را در کنار یکدیگر در خانهای میگذرانند.
فیلم با همین قصه نیم خطی و جرقهای که میزند، تلاش میکند تا به اندازه یک فیلم سینمایی پیش برود، اما طبیعی است که هیچگاه موفق نخواهد بود، زیرا کار از پایه و اساس اشتباه است و وقتی فیلمنامه و قصه منسجمی در دست نباشد، طبیعتا محصول خوبی نیز حاصل نخواهد شد.
در تمام مدت زمان فیلم، بینندگان صدای شخصیت اصلی قصه را به عنوان نریشن روی تصاویر میشنوند، صحبتهایی که اگر از فیلم حذف شوند، قطعا همان نیم خط قصه نیز از دست خواهد رفت و برای فیلمی که نمیتواند آن چیزی را که لازم است در قالب تصویر نشان دهد، چه راه فراری بهتر از قرار دادن نریشن روی تصاویر، و وجود همین موضوع با این شکل در فیلم کاملا مشخص خواهد کرد که فیلمنامه، قصه و نمایش یک موضوع خاص کاملا دچار ضعف و کمبود است.
پس از پایان فیلم سوالی که ذهن بیننده را درگیر خواهد کرد، این است که «خرگیوش» در تلاش بود تا درباره چه چیزی صحبت کند، از اجتماع و مشکلاتش، یا از رفتارهای نادرست اجتماعی و یا از روابط دوستی و زناشویی، کدام یک از اینها دغدغه اصلی فیلم بودهاند، زیرا از ابتدا تا انتها کارگردان سعی بر این داشته که به هر کدام از این موضوعات دستی برساند و گاهی با کنایه و گاهی مستقیم از این معضلات سخن بگوید، اما نه در گفتار کنایی موفق است و نه در گفتار مستقیم، زیرا آن قدر در سطح و بدون استفاده از هیچ گونه زیرمتنی حرف میزند که نه پیچیدگی خاصی ایجاد میکند و نه جذابیتی برای بیننده دارد و گویی که چند نفر در یک مناظره یا مباحثه تلویزیونی نشسته و در حال صحبت با یکدیگر هستند.
پس از پایان فیلم سوالی که ذهن بیننده را درگیر خواهد کرد، این است که «خرگیوش» در تلاش بود تا درباره چه چیزی صحبت کند، از اجتماع و مشکلاتش، یا از رفتارهای نادرست اجتماعی و یا از روابط دوستی و زناشویی، کدام یک از اینها دغدغه اصلی فیلم بودهاند، زیرا از ابتدا تا انتها کارگردان سعی بر این داشته که به هر کدام از این موضوعات دستی برساند و گاهی با کنایه و گاهی مستقیم از این معضلات سخن بگوید، اما نه در گفتار کنایی موفق است و نه در گفتار مستقیم، زیرا آن قدر در سطح و بدون استفاده از هیچ گونه زیرمتنی حرف میزند که نه پیچیدگی خاصی ایجاد میکند و نه جذابیتی برای بیننده دارد و گویی که چند نفر در یک مناظره یا مباحثه تلویزیونی نشسته و در حال صحبت با یکدیگر هستند.
شخصیتها نیز هیچ سر و شکلی ندارند و با توجه به اینکه فیلم در تمام مدت درباره این شخصیتها و رفتارهایشان حرف میزند، طبیعی است که باید یک پردازش خوب روی آنها صورت بگیرد، اما از آن جایی که تکلیف فیلم با خودش نیز مشخص نیست، شخصیتهایش هم روی هوا هستند، البته که شاید قصد کارگردان ایجاد یک فضای وهم گونه در راستای قصه نیم خطیش بوده، اما در ایجاد این فضا نیز اصلا موفق نیست و فیلم آن قدر حوصله سر بر و بی هدف است که اگر در چند صحنه واقعا حرفی برای گفتن داشته باشد نیز، هیچ کس موفق به دیدن آنها نشود.
پوستر فیلم با بازیگران معروفش قطعا جذاب است، اما «خرگیوش» طبلی تو خالی است که ظاهری خوب و خوش دارد و در باطن هیچ حرفی برای گفتن ندارد، و بیننده با تلاش و ممارست هم نمیتواند نقطه و یا نکته امیدوار کنندهای در آن بیابد، میزانسنهای کار شده و دوربینی که گاهی خوب عمل میکند هم هیچ کمکی به فیلم نمیکنند، زیرا همانطور که گفته شد، کار از پایه و اساس مشکل دارد، فیلمی که نه قصهاش درست است و نه فیلمنامهای منسجم را داراست، در نهایت محکوم به شکست است، حال هر چه قدر تلاش کند که حرفهای عمیق و مفهومی بزند و با یک قرص فضایی به دور از فضای معمول را ایجاد کند.
حرفهای عمیق، دغدعههای بزرگ و پرداختن به این دغدعهها، موضوعی مهم و حساس در سینماست که اگر به بیراهه رود، قطعا حاصلی جز یک اثر ضعیف و شکست نخواهد داشت.
منبع: سایت نقدفارسی
پوستر فیلم با بازیگران معروفش قطعا جذاب است، اما «خرگیوش» طبلی تو خالی است که ظاهری خوب و خوش دارد و در باطن هیچ حرفی برای گفتن ندارد، و بیننده با تلاش و ممارست هم نمیتواند نقطه و یا نکته امیدوار کنندهای در آن بیابد، میزانسنهای کار شده و دوربینی که گاهی خوب عمل میکند هم هیچ کمکی به فیلم نمیکنند، زیرا همانطور که گفته شد، کار از پایه و اساس مشکل دارد، فیلمی که نه قصهاش درست است و نه فیلمنامهای منسجم را داراست، در نهایت محکوم به شکست است، حال هر چه قدر تلاش کند که حرفهای عمیق و مفهومی بزند و با یک قرص فضایی به دور از فضای معمول را ایجاد کند.
حرفهای عمیق، دغدعههای بزرگ و پرداختن به این دغدعهها، موضوعی مهم و حساس در سینماست که اگر به بیراهه رود، قطعا حاصلی جز یک اثر ضعیف و شکست نخواهد داشت.
منبع: سایت نقدفارسی
۰