خواب چهل ساله شهرزاد

خواب چهل ساله شهرزاد

این خبر به شدت بار مخاطبان را کاهش داد خیلی‌ها دیگر دنبال کردن سریال را کاری بیهوده دانستند و عده‌ای بر این باور بودند که نویسنده نتوانسته شخصیت‌های را به سرانجام برساند و مدام به دنباله داستان آب می‌بندد.

کد خبر : ۵۸۶۱۵
بازدید : ۳۹۱۲۵
فرادید | مانلی فخریان؛ سه سال پیش اولین قسمت از مجموعه تاریخی عاشقانه " شهزراد " به کارگردانی حسن فتحی روز دوشنبه راهی بازار شد. از همان هفته اول دوشنبه‌ها برای خانواده‌های ایارنی مفهوم دیگری پیدا کرد. همه بی صبرانه منتظر رسیدن قسمت جدید سریال بودند. حسن فتحی با سابقه کارهایی، چون " مدار صفر درجه " و " شب دهم " پیشتر در نظر مخاطبان کارگردانی سرشناس و ایده آل بود و تنها نامش در پای یک کار خود به خود تضمینی برای فروش آن می‌شد.
این سریال در شبکه نمایش خانگی مهم‌ترین حسنی که داشت حضور به موقع و سر وقتش بود. حتی اگر قرار بود هفته‌ای به دلیلی منتشر نشود از پیش اعلام می‌شد. این یکی از مهم‌ترین پارامتر‌ها در پخش سریال بود. داستان تاریخی که در شلوغی‌های مرداد ماه ۱۳۳۲ و کودتای مصدق تمی عاشقانه به خودگرفته بود به سرعت توانست نظر مخاطبان را جلب کند. دهان به دهان و دست به دست سریال می‌چرخید و بیننده داشت. این اتفاق زمانی که اعلام شد سریال در فصل اول تمام نمی‌شود و به فصل دوم رسیده کمی افت پیدا کرد. مخاطبان ناخودآگاه به یاد سریال‌های زنجیره‌ای و پایان ناپذیر ترکی افتادند و معتقد بودند سریال باید به فصول بعدی نرسد. اما این موضوع اصلا مد نظر کارگردان و نویسنده نبود. آن‌ها طی خبری اعلام کردند نه تنها دو فصل بلکه فیلمنامه "شهرزاد" در سه فصل نوشته شده و از دهه ۳۰ به دهه ۷۰ می‌رسد.
بیشتر بخوانید: چه بلایی بر سر "شهرزاد" آمد! خواب چهل ساله شهرزاد مصطفی زمانی مهدی سلطانی در نمایی از سریال شهرزاد
این خبر به شدت بار مخاطبان را کاهش داد خیلی‌ها دیگر دنبال کردن سریال را کاری بیهوده دانستند و عده‌ای بر این باور بودند که نویسنده نتوانسته شخصیت‌های را به سرانجام برساند و مدام به دنباله داستان آب می‌بندد. اما این پایان ماجرا نبود. فصل دوم بسیار کوتاه و سریع تمام شد و همه منتظر فصل سوم ماندند تا بدانند تکلیف اینهمه شخصیت چه خواهد شد. از همان قسمت‌های اول فصل سوم کارگردان شروع به حذف نقش‌ها کرد و این اتفاق به بدترین شکل ممکن در فیلمنامه آمده بود و هر کس که باید از قصه خارج می شد حتما با مرگ او این اتفاق رقم می‌خورد. بار مرگ و میر در فصل سوم سریال حتی برای شخصیت‌های بی گناه و بی دلیل آنقدر زیاد بود که کم کم چشم مخاطب را یم زد و اینهمه خونریزی و عذاب برای بیننده اصلا جذابیتی نداشت.

نکته جالب در قسمت پایانی فصل سوم اتفاق افتاد. زمانی که سریال در ۱۶ قسمت می‌خواست به پایان برسد همه می‌دانستند که نصف شخصیت‌های قصه باید با مرگ از بین بروند و این روند همچنان ادامه دارد. اما زمانی که سریال پخش شد ۲۴ ساعت بعد که بیشتر مردم آن را دیده بودند صدای اعتراض‌ها بلند شد. اصلا قصه نه تنها به دهه ۷۰ نرسید بلکه باز هم سرانجام تلخ و مرگ برای شخصیت‌های اصلی رقم خورد.
در همین کش و قوس مطلبی از حسن فتحی به شکل خبر در اینستاگرام شخصی او منتشر شد که تمام باور‌های بینندگان را عوض کرد او علت نامفهمومی قسمت آخر را جای خالی برای ساخت قسمت چهارم سریال عنوان کرد و گفت: در واقع هیچ کس در سریال نمرده و همه داستان هنوز در فصل یک می‌گذرد و این‌ها همه خواب و خیال شهرزاد بوده است. از طرفی شهاب حسینی هم وقتی متوجه شد نامفهموم بودن سریال در قسمت آخر به مذاق مخاطبان خودش نیامده همین مطلب را در اینستاگرامش منتشر کرد و نوشت:

"دوستان توجه کنید که وسط فیلم خواب شهرزاد را نشون می‌دادن، توی تیزری که از قسمت آخر پخش کردن نشون داد که شهرزاد از خواب می‌پره، ولی تو قسمت آخر این سکانس رو به خاطر اینکه می‌خوان فصل چهارم رو بسازن و بهتره قصه مجهول بمونه حذف کردن. در واقع ما در همون فصل اول هستیم جایی که بزرگ اقا فرهاد رو از اعدام به جرم قتل یدی گلدره‌ای نجات داد و بعدش به هاشم گفت: الان باید فرهاد رو برای تحصیل بفرستی خارج. سکانس آخر فیلم مربوط به همون لحظه است. جایی که فرهاد به اتهام قتل یدی گلدره‌ای داره ایران رو ترک می‌کنه و اگر دقت کرده باشین شهرزاد با همون گریم و لباس‌های فصل بود و تازه گردنبند آمین هم به گردن داشت در حالیکه شهرزاد وقتی گردنبندش پاره شد بود به نصرت گفت: دیگه لازمش ندارم.. قتی آقای فتحی در پستشون اعلام کردن که در فصل چهارم شاهد بازگشت قباد و شهرزاد و فرهاد به متن قصه خواهیم بود یعنی تمام این سه فصل همه اتفاقات در خواب بوده خواب شهرزاد. شهرزاد داشت خواب هزار و یک شب زندگیشو می‌دید. می‌دید که اگر زن قباد دیوان سالار بشه این سرنوشت در انتظارشه. "
خواب چهل ساله شهرزاد
ترانه علیدوستی و مصطفی زمانی در نمایی از سریال شهرزاد

با توجه به آنچه کارگردان و بازیگر اصلی سریال می‌گویند باید شهرزاد در خوابی ۴۰ ساله باشد، ولی این موضوع در قسمت آخر اصلا به چشم نمی‌آمد. چطور ممکن است کسی بتواند این چنین خواب‌هایی ببینید و در آخر وجود فرزند خودش و اکرم چطور توجیح خواهد شد؟ از طرف دیگر چرا کارگردان تصور کرده بییننده بعد از سال‌ها باید به یادش بماند که لباس شهرزاد در قسمت اول سریال چه بوده؟

آن شکلی که سریال به پایان می‌رسد نشان می‌دهد بعد از کشتن قباد و انتقام گیری از او در حالیکه شهرزاد بر بالین او اشک می‌ریزد ناگهان در حال یک خداحافظی عاشقانه با فرهاد است. این رفتار اصلا توجیه پذیر نیست و باید پرسید اگر شهاب حسینی این توضیح را نمی‌داد چطور مخاطب باید ذهنش را با این پارادوکس هماهنگ می‌کرد.

در نگاهی به شخصیت‌های اصلی این سریال به خوبی می‌توان پی برد قباد دیوان سالار که در اصل پسر نصرت پاشایی بوده و در آخر از دیوان سالار بودن رها می‌شود شخصیتی کاملا خاکستری دارد که بیشتر جنبه‌های مثبت در آن پنهان شده تا منفی. بار منفی شخصیت قباد تنها به دلیل تحقیر‌هایی بوده که از کودکی بر سرش کوبیده شده و دخترعمویی که با ادعای عاشقی همیشه او را تحقیر و توهین کرده و همیشه بچه توسر خور یک خاندان بزرگ بوده است. ولی زمانی که ازین غالب رها می‌شود هم عشقی به درستی و واقعی دارد و هم بسیار دلسوز و مهربان است؛ بنابراین قباد شخصیت منفی قصه نیست.

از طرف دیگر شهرزاد سعادت که به عنووان زنی اوانگارد در زمانه خودش مطرح شده رفتاری بسیار دور از عقل و غلو شده دارد. زمانی که مجبور می‌شود به عقد در بیاید برای بچه دار شدن علاقه‌ای بین او و قباد شکل میگیرد که در قباد ریشه دار می‌شود، ولی شهرزاد به محض بازگشتن فرهاد تمام عشق و علاقه و مادر بودنش را از یاد می‌برد و چنان به فرهاد برمی گردد گویی هرگز قباد را دوست نداشته، از طرفی چنان راحت از تنها فرزندش دل می‌کند و دنبال عشق قدیمی اش می‌رود که به خصوص در آن عصر به شدت مورد توبیخ واقع می‌شدند و این اصلا با هیچ منطقی ممکن نبوده.
در آخر زمانی که باز به سمت قباد برمی گردد آنچنان نفرتی از پدر فرزند خودش در دل دارد انگار که هرگز او را دوست نداشته و این بار چنان به فرزندش وابسته شده و حتی در محل کار هم میخواهد با خودش ببرد مثل این می‌ماند که مخاطب یادش رفته او چقدر راحت فرزندش را رها کرده بود. همین جا ناگهان پی به دروغ گفتن‌های فرهاد می‌برد و اینکه او هرگز قدر عشق شهرزاد را ندانست و او بود که زندگی آن‌ها را خراب کرد و زمانی به قباد عشق می‌ورزد که دیگر دیر شده و او را از دست می‌دهد. تمام این سرنوشت حالا اگر در خواب باشد خیلی عجیب می‌شود.
خواب چهل ساله شهرزاد ترانه علیدوستی و حسن فتحی در پشت صحنه سریال شهرزاد
فرهاد دماوندی جوان پر شور دهه ۳۰ که به دنبال کار‌های سیاسی و عشق مصدق رفته و نه تنها اشک‌های مادر و خواهرش بلکه نصایح پدر و التماس‌های همسرش که ظاهرا عشقش بوده هیچ اثری رویش ندارد. در حالیکه اصلا در نقشه‌های بچه گانه‌ای که در کار سیاسی می‌کشد موفق نیست و نشان از ناپختگی ذهنی یک داغ سیاست دارد.
او نه تنها زندگی خود و همسرش را به باد می‌دهد بلکه مادر و خواهرش را هم داغدار می‌کند و به شکل غلو شده‌ای نمی‌خواهد زیر بار برود که شهرزاد دوبار به خاطر نجات زندگی او درخواست جدایی داده و هر بار با برخوردی شدیدتر از قبل شهرزاد را از خودش می‌راند. در بهترین شکل ممکن یکی از سیاه‌ترین شخصیت‌ها فرهاد است که در همه جوانب فقط به خودش و خواسته هایش فکر می کند و هیچ کس جلودارش نخواهد بود.

باقی شخصیت‌های سریال به غیر از اکرم بوربوران و سرهنک آبپرویز، نه خیلی سیاهند و نه خیلی سفید تقریبا بار زیادی روی شانه‌های آن‌ها خم شده، اما همه تلاش خود را برای زندگی بهتر خودشان می‌کنند. اکرم بوربو ران که بی دلیل اینهمه مدت نقش پر رنگی در سریال داشته و در نهایت پسر او وارث دیوان سالار‌ها می‌شود اصلا توجیهی برای حضورش نیست. او از ابتدایی‌ترین قسمت‌های سریال با دو دوزه بازی و گوش ایستادن و دروغ‌های شاخدار گفتن کار خود را پیش برده و در نهایت هم موفق می‌شود پسرش را به تخت دیوان سالار بنشاند.
خواب چهل ساله شهرزاد
بازی تحسین برانگیز شهاب حسینی در سریال شهرزاد

سرهنگ آب پرویز هم که در فصل‌های دوم و سوم نقشش پیدا شد نمادی از عقده و حسرت و تنگ نظری در جامعه است که تحت هر شرایطی برای نابودی یک خانواده نامدار تلاش می‌کند و البته خیلی هم ناموفق نیست.نکته دیگر در دو قسمت اخر این بود که صدای محسن چاووشی دیگر برای تیزر‌ها شنیده نمی‌شد و همان تک اهنگ معروف رفیقم کجایی در پایان سریال پخش شد و اینکه چرا خواننده جدید به جمع سریال پیوسته و دو قسمت را با اهنگ‌های جدید پوشش داده در هیچ خبری ذکر نشد.
با همه این تفاسیر سریال ظاهرا قرار است دوباره ساخته شود و وارد فصل چهارم شود. اینکه این بار کارگردان و نویسنده چطور بخواهند اینهمه شلوغی و دوگانگی‌ها را جمع کنند و اینکه آیا اصلا موفق می‌شوند باز هم مخاطبی جذب کنند را باید منتظر ماند و دید.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید