(تصاویر) ۳ گزینه جالب نیروهای دریایی برای جایگزینی ناوهای هواپیمابر
اولین نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که ساخت ناوهای هواپیمابر هزینه بر است و ساخت هر فروند بین ۱۱ تا ۱۳ میلیارد دلار هزینه و نیاز به ۵,۰۰۰ خدمه دارد. اگر راه حل ارزان تر و کارآمدتری در بال ها وجود داشت، ضرورت ایجاب می کرد که نیروهای دریایی آن را… با سرعت دنبال کنند.
ناو هواپیمابر یکی از قدرتمندترین سلاح های عصر مدرن است. همچنین ناوهای هواپیمابر سلطنتی بسیار طولانی به عنوان سکوی غالب در دریا داشته اند که آغاز آن به آغاز جنگ جهانی دوم باز می گردد. اما اگر دوران عمر ناوهای هواپیمابر به پایان رسیده باشد، و برخی استدلال می کنند که در حال حاضر دوران آن ها به پایان رسیده، چه جایگزین هایی وجود دارد؟
اولین نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که ساخت ناوهای هواپیمابر هزینه بر است و ساخت هر فروند بین ۱۱ تا ۱۳ میلیارد دلار هزینه و نیاز به ۵,۰۰۰ خدمه دارد. اگر راه حل ارزان تر و کارآمدتری در بال ها وجود داشت، ضرورت ایجاب می کرد که نیروهای دریایی آن را… با سرعت دنبال کنند.
همچنین باید در نظر داشت که هر سلاحی در نهایت از نظر تکنولوژیکی منسوخ شده و با چیزی بهتر از خود جایگزین می شود. کشورهایی که سلاح های جدید و غالب را به کار می گیرند، در ابتدا برتری بزرگی دارند و آن هایی که آن ها را در اختیار ندارند، مجبورند برای رسیدن به این کشورها… یا شکستشان وارد رقابت تسلیحاتی شوند.
در اینجا سه جایگزین احتمالی برای ناوهای هواپیمابر وجود دارد که آمریکا در صورت تمایل می تواند آن ها را به کار گیرد.
در این مقایسه قصد داریم از بال هوایی این ناوهای هواپیمابر به عنوان یک معیار استفاده کنیم. ما فرض می کنیم که ۴۰ جنگنده تهاجمی بر روی یک ناو کلاس فورد (با فرض نرخ دسترسی به ۹۰ درصد هواپیما) می توانند دو بار در روز پرواز کنند، هر بار به طور متوسط ۱۳۶۰ کیلوگرم مواد منفجره با قدرت بالا را حمل می کنند: ترکیبی از بمب های گنگ (Mk ۸۴)، بمب های هدایت شونده (JDAM، Paveway)، موشک های شلیک از راه دور (SLAM – ER) و موشک های کروز (JASSM). به عبارت دیگر، هر روز ۱۰۸,۸۶۲کیلوگرم مواد منفجره، تا زمانی که کشتی از مهمات خالی شود.
زیردریایی ها
زیردریایی های تهاجمی سنتی از اژدرهای سنگین به عنوان تسلیحات اصلی خود استفاده می کنند، اما در دهه های اخیر اژدرها توسط موشک های کروز ضد کشتی و حمله زمینی تکمیل شده اند، که ابتدا از لوله های اژدر و سپس از سیلوهای موشک پرتاب عمودی تعبیه شده در بدنه کشتی شلیک می شوند. نسخه های جدیدتر زیردریایی های تهاجمی کلاس لس آنجلس اولین زیردریایی های آمریکایی بودند که لانچرهای موشکی اختصاصی را با ۱۲ سیستم پرتاب عمودی برای موشک های کروز تاماهاک ترکیب کردند. در دهه ۲۰۰۰، نیروی دریایی ایالات متحده چهار زیردریایی موشکی کلاس اوهایو را اصلاح کرده و ۲۰ موشک بالستیک هسته ای ترایدنت D – ۵ خود را با ۱۵۴ موشک کروز تاماهاک با کلاهک های متعارف جایگزین کرد.
آیا نیروی دریایی می تواند ناوهای خود را با زیردریایی های حامل موشک های هدایت شونده جایگزین کند؟ اگر آمریکا یک زیردریایی ۱۷۱ متری کلاس اوهایو را به طول ناوهای هواپیمابر برساند، می تواند به طور موثری تعداد موشک ها را به حدود ۳۰۸ موشک برساند. موشک تاماهاک یک کلاهک ۴۵۰ کیلوگرمی دارد، بنابراین ۳۰۸ موشک ۱۳۹,۷۰۶ کیلوگرم مواد منفجره دریافت می کنند.
علاوه بر قدرت آتش، مسئله این است که زیردریایی های حامل موشک هدایت شونده – و کشتی هایی که به طور کلی به موشک های هدایت شونده متکی هستند – نمی توانند لوله های پرتاب خالی را در دریا از نو بارگیری کنند، کاری که باید در یک بندر امن انجام شود.
رزمناو
گزینه دیگر یک کشتی جنگی سطحی بسیار بزرگ یا رزمناو (battlecruiser) مجهز به سیلوهای موشکی پرتاب عمودی است. تنها یک کلاس، کلاس کایروف نیروی دریایی شوروی، از این نوع کشتی ساخته شده است. کایروف ها که هر کدام بیش از ۲۰۰ موشک حمل می کنند، در اصل برای جستجو و نابودی ناوهای هواپیمابر آمریکایی طراحی شده بودند. بیشتر این موشک ها موشک های زمین به هوا هستند که هدف از آن ها محافظت از کشتی در برابر حمله هوایی تا زمانی است که بتواند برای پرتاب ۲۰ موشک ضد کشتی سنگین خود در محدوده مناسب قرار بگیرد. با این حال، تمرکز بر تسلیحات ضد هوایی به این معنی بود که این کشتی پس از اتمام تعداد محدود موشک های ضد کشتی P-700 Granit خود مجبور به بازگشت به بندر است.
اگر قرار باشد نیروی دریایی آمریکا یک رزمناو جنگی بسازد، می تواند این کار را به شکل متفاوتی انجام دهد. تعداد زیادی ناوشکن اسکورت می تواند به رزمناو آمریکایی اجازه دهد تا تسلیحات موشکی خود را بر روی موشک های زمین به زمین و ضد کشتی متمرکز کند. یک رزمناو می تواند ۲۵۰ سیلوی موشکی یا معادل ۱۱۳,۳۹۸ کیلوگرم مواد منفجره با قدرت انفجار بالا داشته باشد. این حدوداً معادل یک روز عملیات های پروازی یک ناو است.
یک مشکل عمده بارگیری درست موشکی است. اگر یک کشتی با ترکیب ۵۰ / ۵۰ موشک های ضد کشتی و کروز وارد یک نبرد زمین به زمین شود، می تواند به سرعت موجودی موشک کروز خود را تمام کند، زیرا موشک های ضد کشتی قادر به شرکت در این نبرد نیستند.
تعداد زیادی کشتی های کوچک تر
یکی دیگر از جایگزین های احتمالی، ساخت ناوشکن های بیشتر است. ناوشکن های فعلی کلاس آرلی برک توانمندترین ناوشکن هایی هستند که تاکنون ساخته شده اند و توانایی غرق کردن زیردریایی، شلیک موشک های ضد کشتی و ضد هوایی و حتی رسیدن به مدار پایین زمین و ساقط کردن ماهواره ها را دارند. این ناوشکن ها می توانند به تنهایی یا به عنوان بخشی از یک ناو یا گروه آبی خاکی عمل کنند و از کشتی های بزرگ تر محافظت کنند و در عین حال به قدرت آتش این گروه نیز کمک نمایند. آن ها حتی می توانند یک گروه اقدام سطحی (SAG) با قابلیت اقدام مستقل تشکیل دهند.
یک گروه اقدام سطحی متشکل از پنج ناوشکن می تواند در یک منطقه جغرافیایی وسیع تری از تنها یک کشتی عمل کند، با فرض مقداری خطر، یا نزدیک به هم برای تمرکز قدرت آتش دفاعی. بارگیری مجدد هنوز هم یک معضل است، اما کشتی های منفرد می توانند این آرایش را برای بارگیری مجدد ترک کنند در حالی که دیگران می توانند به آن اضافه شده و یک گروه سیال با یک ماموریت در حال انجام ایجاد کنند. این گروه همچنین در زمینه هوانوردی ضعیف خواهند بود و تنها قادر به پرواز هلیکوپترها و در بهترین حالت هواپیماهای بدون سرنشین از نوع تیلت روتور هستند.
یک گروه عملیاتی سطحی متشکل از ۵ ناوشکن کلاس برک تنها حدود ۴۶۵ سیلوی موشکی خواهد داشت. کشتی ها باید از خود دفاع کنند، بنابراین فرض کنید نیمی از سیلوهای آن ها به موشک های دفاعی اختصاص دارد که تنها ۱۰۵,۲۳۳ کیلوگرم موشک تهاجمی در دسترس باقی می گذارد.
حرف آخر
ناو هواپیمابر پادشاه ریختن مهمات بر روی هدف است. اما این موضوع را باید در برابر عوامل دیگری مانند دوام پلتفرم و هزینه سنجید. آیا چیز دیگری می تواند جایگزین ناو هواپیمابر شود؟ بهترین پاسخ ممکن این است که سن ناو به عنوان مرکز جهان دریایی ممکن است به پایان رسیده باشد و باید با تعداد متنوعی از پلتفرم ها، از جمله ناوهای هواپیمابر، جایگزین شود.
منبع: روزیاتو