او در کما نبود؛ راز پزشکی زنی که پساز ۲۷ سال سکوت، دوباره حرف زد

در آوریل ۲۰۱۹، خبر بیدار شدن منیره عبدالله، زن اهل امارات که ۲۷ سال در کما بود، بهسرعت در صدر اخبار جهان قرار گرفت. رسانهها از «معجزهای نادر» نوشتند و میلیونها نفر در شبکههای اجتماعی آن را بازنشر کردند. اما پشت این روایت پرهیجان، واقعیتی پیچیدهتر قرار دارد؛ واقعیتی که شاید بهاندازهی تیترها دراماتیک نباشد، اما به همان اندازه تأثیرگذار است: داستان مادری که سالها در سکوت زیست، فرزندی که هیچگاه ناامید نشد و درنهایت علم پزشکی که شگفتیهای خودش را نشان داد. در مقالهی پیشرو، داستان ۲۷ سال از زندگی منیره عبدالله را مرور میکنیم.
کد خبر :
۲۵۹۴۹۰
بازدید :
۸۹
او در سال ۱۹۹۱ به خوابی عمیق فرو رفت. ۲۷ سال بعد که بیدار شد، جهان اطرافش شبیه به یک فیلم علمی-تخیلی بود.
در آوریل ۲۰۱۹، خبر بیدار شدن منیره عبدالله، زن اهل امارات که ۲۷ سال در کما بود، بهسرعت در صدر اخبار جهان قرار گرفت. رسانهها از «معجزهای نادر» نوشتند و میلیونها نفر در شبکههای اجتماعی آن را بازنشر کردند. اما پشت این روایت پرهیجان، واقعیتی پیچیدهتر قرار دارد؛ واقعیتی که شاید بهاندازهی تیترها دراماتیک نباشد، اما به همان اندازه تأثیرگذار است: داستان مادری که سالها در سکوت زیست، فرزندی که هیچگاه ناامید نشد و درنهایت علم پزشکی که شگفتیهای خودش را نشان داد. در مقالهی پیشرو، داستان ۲۷ سال از زندگی منیره عبدالله را مرور میکنیم.
۲۷ سال سکوت، ۲۷ سال انتظار و مراقبت بیوقفه و در نهایت، یک نام که جهان را لرزاند. منیره عبدالله، مادر ۳۲ سالهی اماراتی، پس از تصادفی که جان فرزندش را نجات داد، دچار آسیب مغزی شد و وارد وضعیتی شد که پزشکان آن را «حداقل هوشیاری» نامیدند؛ مرزی باریک میان تاریکی مطلق و کورسویی از آگاهی. در تمام این سالها، عمر، همان پسربچهای که حالا مردی جوان شده بود، لحظهای امیدش را از دست نداد. او هر روز کنار تخت مادرش مینشست، با او حرف میزد و منتظر نشانهای بود که نشان دهد زندگی هنوز در ذهن مادرش جریان دارد. این انتظار سرانجام در یک مرکز تخصصی در آلمان به ثمر نشست، جایی که منیره برای اولین بار پس از نزدیک به سه دهه، نام پسرش را زمزمه کرد. اما آیا این بیداری، آنطور که رسانهها روایت کردند، بازگشتی کامل به زندگی بود؟ علم پزشکی چه توضیحی برای ماجرای منیره دارد و مرز میان مراقبتهای پیشرفته و قدرت شگفتانگیز امید کجاست؟ مقالهی پیشرو شما را به عمق داستان منیره میبرد تا ببینید آیا عشق بیقیدوشرط یک فرزند میتواند جرقههای خاموش آگاهی را دوباره شعلهور کند؟
حادثهای که زندگی را متوقف کرد
داستان از سال ۱۹۹۱ در العین امارات آغاز میشود. منیره عبدالله، مادر ۳۲ ساله، در حال بازگرداندن پسر چهار سالهاش، عمر، از مهدکودک بود که اتوبوس مدرسهای با خودرویشان تصادف کرد. در آن لحظات بحرانی، غریزهی مادرانهی او ماجرایی فداکارانه را رقم زد؛ منیره پسرش را محکم در آغوش گرفت و تمام ضربه را به جان خرید. عمر کوچک تقریباً هیچ آسیبی ندید، اما مغز مادرش بهشدت آسیب دید و زندگی خانواده را برای همیشه تغییر داد.
پزشکان از همان ابتدا، امیدی به بازگشت منیره به زندگی نداشتند
منیره سریعاً به بیمارستان منتقل شد، اما پزشکان از همان ابتدا میدانستند که با توجه به وخامت حالش، نباید امید چندانی به بازگشت او داشت. برای خانوادهی عبدالله، این تصادف بهمعنای آغاز فصلی جدید بود: فصلی که با تخت بیمارستان، دستگاههای پزشکی و سالهایی از انتظار پر شد.
سالهای سکوت
وقتی خبر بازگشت منیره عبدالله به زندگی پس از ۲۷ در رسانهی دنیا پیچید، همه میگفتند: «منیره عبدالله پس از ۲۷ سال از کما بیدار شد» اما اصطلاح دقیق پزشکی وضعیتی که منیره در آن قرار داشت، با کما متفاوت است. کما درواقع حالتی از ناهوشیاری کامل است که بیمار هیچ پاسخی به محرکها نمیدهد و معمولاً بیش از چند هفته دوام نمیآورد؛ اما منیره در وضعیت حداقل هوشیاری (Minimally Conscious State - MCS) قرار داشت، مرزی مبهم میان تاریکی و نور. در این شرایط بیمار گهگاه علائمی از آگاهی نشان میدهد؛ مثل دنبال کردن یک شیء با چشم یا واکنش به صدا. این تشخیص برای عمر، یک کورسوی امید بود؛ نوری که ۲۷ سال تلاش کرد تا آن را روشن نگه دارد.
آنچه پس از آن تصادف برای منیره رخ داد، چیزی شبیه به یک زندگی موازی بود. در ظاهر، منیره در سکوت مطلق به سر میبرد و هیچ حرکت یا واکنشی از سوی او دیده نمیشد؛ اما بدن او زنده بود؛ قلبش میتپید، خون در رگهایش جریان داشت و پزشکان با تجهیزات و مراقبتهای مداوم، تلاش میکردند او را پایدار نگه دارند.
پس از تصادف، منیره سالها در بیمارستانهای مختلف امارات تحت مراقبت بود. تغذیه از طریق لوله، فیزیوتراپی برای جلوگیری از تحلیل عضلات و درمانهای متناوب پزشکی، بخشی از زندگی روزمرهی او شد؛ اما هیچکس تصور نمیکرد که منیره برای ۲۷ سال همینطور به زندگی ادامه دهد.
امیدی که هرگز خاموش نشد
در کنار تخت منیره، همیشه یک نفر حاضر بود: عمر، پسری که هنگام تصادف تنها چهار سال داشت. او بزرگ شد، به مدرسه رفت، دانشگاه را تمام کرد و به مردی جوان بدل شد؛ اما هر روز به مادرش سر میزد، با او حرف میزد و مراقب بود که مادرش لحظهای ناامید نشود.
خانوادهی عبدالله در این ۲۷ سال، هزینههای سنگینی را برای نگهداری از منیره متحمل شدند. بیمارستانها تغییر میکردند، پزشکان گوناگون بالای سرش میآمدند و میرفتند، اما پیوند مادر و پسر هرگز از هم گسسته نمیشد.
جرقههای بیداری
سال ۲۰۱۷، پس از تلاشهای فراوان، با حمایت مالی دیوان ولیعهد ابوظبی، فرصتی استثنایی برای منیره فراهم شد تا به یک مرکز فوق تخصصی توانبخشی عصبی در آلمان منتقل شود. این سفر، سرنوشت او را تغییر داد و او را به کلینیک شون در شهر باد آیبلینگ رساند. در آنجا، تیم پزشکی یک برنامهی درمانی جامع و چندوجهی را آغاز کرد که بسیار فراتر از مراقبتهای معمول بود و شامل جراحی برای اصلاح عضلات تحلیلرفته، فیزیوتراپی فشرده و داروهای نوین برای افزایش سطح هوشیاری و مدیریت صرع میشد.
متخصصان آلمانی پس از بررسی دقیق پروندهی پزشکی منیره، تشخیص «وضعیت حداقل هوشیاری» را تأیید کردند و رویکردی علمی و سیستماتیک را برای تحریک مغز و بدن او در پیش گرفتند تا عملکردهای ازدسترفته را بازیابی کنند و جرقههای کمفروغ آگاهیاش را به شعلهای پایدار بدل سازند.
اولین صدا پس از ۲۷ سال
ژوئن ۲۰۱۸، یک روز عادی به نظر میرسید. عمر در اتاق بیمارستان کنار تخت مادرش مشغول بحث با پزشکان بود؛ زیرا گمان میکرد پزشکان وضعیت مادرش را بهدرستی درک نمیکنند. در همان لحظات، ناگهان، زمزمهای شنیده شد. صدایی ضعیف، لرزان، اما واقعی. منیره کلمهای بر زبان آورد: «عمر».
منیره در ژوئن سال ۲۰۱۸ با صدا کردن نام پسرش، به زندگی بازگشت
برای پسری که ۲۷ سال تمام هر روز منتظر شنیدن صدای مادرش بود، این لحظه شبیه تولدی دوباره بود. او بعداً گفت: «خواب نمیدیدم. مادرم واقعاً صدایم زد!» از آن روز، منیره توانست به محرکها پاسخ دهد، جملات کوتاهی بر زبان بیاورد و حتی همراه با پسرش دعا بخواند.
وقتی خبر در آوریل ۲۰۱۹ منتشر شد، رسانههای جهان آن را «معجزهی مدرن» نامیدند و تیترهایی مثل «زن اماراتی پس از ۲۷ سال از کما بیدار شد» رسانهها را پر کرد. در شبکههای اجتماعی نیز هزاران کاربر ماجرا را نشانهای از امید دانستند و دربارهی قدرت صبر و عشق نوشتند.
تقابل پزشکان و رسانهها؛ چرا نباید ماجرای منیره را اغراقآمیز توصیف کرد؟
متخصصان مغز و اعصاب، از جمله پروفسور جنی کیتزینگر که یکی از محققان برجسته در زمینهی اختلالات هوشیاری است، بهسرعت به سادهسازی رسانهای این داستان واکنش نشان دادند. آنها تأکید کردند که «بیداری» منیره، آنطور که در رسانهها به تصویر کشیده میشود، یک بازگشت کامل به زندگی عادی نبوده است. او هنوز هم بهشدت ناتوان است و برای تمام امور روزمره به مراقبت کامل نیاز دارد. توانایی او برای برقراری ارتباط محدود است و بیشتر به پاسخ دادن به سؤالات آشنا، مانند تکرار کردن دعاهایی که پسرش میخواند، خلاصه میشود.
بزرگترین چالش در پوشش این خبر، استفادهی نادرست از اصطلاحات پزشکی بود. یک متخصص مغز و اعصاب آلمانی در مصاحبهای تأکید کرد: «هیچ بیماری پس از ۲۷ سال به سادگی از کما بیدار نمیشود.» بهبودی منیره، نتیجه خروج تدریجی از «وضعیت حداقل هوشیاری» بود؛ فرایندی که اگرچه بسیار نادر است، اما غیرممکن نیست. برخی پزشکان نیز هشدار دادند که رسانهها نباید با روایتهای افراطی، خانوادههای بیماران دیگر را با امید واهی دلگرم کنند.
پرسشی که همچنان باقی است این است: آیا بیداری منیره نتیجهی مستقیم پیشرفتهای پزشکی بود یا چیزی فراتر از علم؟ پاسخ روشن نیست. قطعاً درمانهای توانبخشی، فیزیوتراپی و مراقبتهای مداوم در طول این سالها نقشی حیاتی داشتند. از سوی دیگر، هیچ توضیح قطعی علمیای برای چرایی بازگشت آگاهی پس از ۲۷ سال وجود ندارد.
شاید بتوان گفت این داستان بیش از آنکه پاسخی علمی ارائه دهد، مرزهای ناشناختهی مغز انسان را یادآوری میکند.
اتفاقی که برای منیره افتاد، پیشتر هم رخ داده بود، اما برای هیچکس ۲۷ سال طول نکشیده بود:
تری والیس (Terry Wallis)، مرد آمریکایی که پس از یک تصادف در سال ۱۹۸۴ به وضعیت حداقل هوشیاری رفت. او در سال ۲۰۰۳، پس از ۱۹ سال، توانست دوباره صحبت کند. نخستین کلمهاش «مادر» بود.
یان گرژبسکی (Jan Grzebski)، کارگر راهآهن لهستانی که پس از حادثهای در ۱۹۸۸ وارد وضعیت حیات نباتی شد. او در سال ۲۰۰۷، پس از ۱۹ سال، نشانههایی از آگاهی نشان داد.
آنجلا سرانو (Ángela Serrano) در اسپانیا که پس از ۱۴ سال وضعیت حیات نباتی، واکنشهای محدودی از خود نشان داد.
این موارد نشان میدهند که هرچند نادر، بازگشتهایی از این دست میتوانند رخ دهند و داستان منیره بخشی از پازلی جهانی است.
بازگشت به زندگی، البته نه زندگی عادی
امروز، منیره عبدالله شصتساله است و زندگیاش دیگر هرگز مانند گذشته نخواهد بود. سالها سکوت و تلاش بیوقفه اکنون نتیجهای آرام و پایدار دارد: او در امارات تحت درمانهای توانبخشی و فیزیوتراپی منظم است و توانایی برقراری ارتباط در موقعیتهای آشنا را دارد. هر حرکت کوچک، هر زمزمهای کوتاه، نشان از مسیر طولانیای دارد که مغز او طی کرده است تا دوباره بتواند با جهان پیرامونش ارتباط برقرار کند.
داستان منیره عبدالله در یک تیتر ساده نمیگنجد؛ این روایتی چندوجهی است که درسهای عمیقی برای همهی ما دارد. در قلب این داستان، ماجرای تکاندهندهی فداکاری یک مادر و وفاداری پسری است که ۲۷ سال شعلهی امید را روشن نگه داشت. از نگاه علم، پروندهی منیره ظرفیتهای شگفتانگیز و ناشناختهی مغز انسان را به نمایش میگذارد و در نهایت، ما را با پرسشهای بنیادین فلسفی دربارهی معنای زندگی، آگاهی و امید تنها میگذارد.
پروندهی منیره اکنون بهعنوان یکی از طولانیترین موارد بازگشت از وضعیت حداقل هوشیاری در تاریخ ثبت شده؛ داستان ۲۷ سال سکوت و مراقبت او که به بیداری ختم شد، نشان میدهد که انسان با اتکا به نیروی امید و پیشرفتهای پزشکی میتواند بر موانع باورنکردنی غلبه کند؛ اگرچه باید به یاد داشت که چنین بازگشتی یک استثنای نادر است.
منبع: انتخاب
۰