وحشتناک‌ترین عقاب تاریخ که انسان را هم شکار می‌کرد

وحشتناک‌ترین عقاب تاریخ که انسان را هم شکار می‌کرد

عقاب هاست (Harpagornis moorei) بین ۷۰۰ هزار تا ۱٫۸ میلیون سال پیش در نیوزیلند پدیدار شد. در محیطی که پستانداران شکارچی وجود نداشتند، این پرنده به‌سرعت جای آن‌ها را در رأس هرم غذایی گرفت.

کد خبر : ۲۶۴۱۴۵
بازدید : ۱۰۹

ابعاد عقاب هاست در میان همه پرندگان شکاری شناخته‌شده بی‌سابقه بود. بال‌هایی با گستره سه متر، منقاری خمیده و تیز که توانایی شکافتن پوست ضخیم موآ را داشت، و پنجه‌هایی با قطری مشابه چنگال ببر بنگال.

در ماده‌های بالغ، وزن گاه تا ۱۷٫۸ کیلوگرم می‌رسید، در حالی که نرها اندکی کوچک‌تر بودند. اما حتی این تفاوت جنسی نیز مانع از آن نمی‌شد که هر دو جنس نقش شکارچی برتر را ایفا کنند. پژوهش‌های دیرینه‌زیستی (paleontological research) نشان می‌دهد که چنگال‌های این پرنده با فشار بیش از ۴۰۰ نیوتن قادر به دریدن عضلات طعمه بوده‌اند.

 مقایسه فسیل‌های چنگال عقاب هاست با عقاب‌های کوچک‌تر نشان می‌دهد که شکل استخوان مِتاتارس (metatarsal bone) در این گونه برای تحمل وزن و ضربه‌های شدید طراحی شده بود. چنین ساختاری بیانگر سازگاری کاملی با شکارهای درشت‌جثه است، نه با پرواز سبک و بلندمدت.

طعمه اصلی عقاب هاست، پرندگان موآ بودند؛ گونه‌هایی که ارتفاع آن‌ها به بیش از سه متر و وزنشان تا ۲۵۰ کیلوگرم می‌رسید. تصور صحنه‌ای که یک عقاب ۱۸ کیلوگرمی بر چنین غولی حمله می‌برد، حیرت‌انگیز است. اما علم نشان داده که این اتفاق واقعاً رخ داده است.

41

در سال ۲۰۲۱، پژوهشی تکاملی نشان داد که عقاب هاست از ترکیبی از رفتارهای عقاب‌های امروزی و لاشخورها (vultures) برای شکار استفاده می‌کرد. ابتدا با فرود ناگهانی از ارتفاع، با پنجه‌هایش موآ را از پا درمی‌آورد – شبیه رفتار عقاب‌های امروزی – سپس با منقار خود ضربه نهایی را می‌زد، روشی که بیشتر یادآور لاشخورهاست.

قدرت پنجه‌های او به‌قدری بود که می‌توانست استخوان‌های ران موآ را خرد کند. احتمالاً حمله از پشت سر انجام می‌شد، زیرا سینه و گردن موآ بسیار نیرومند بود. به‌این‌ترتیب، عقاب هاست در کمتر از چند دقیقه می‌توانست حیوانی چندین برابر خودش را از پا درآورد.ای مائوری

در فرهنگ مردم بومی مائوری، روایتی از پرنده‌ای عظیم و ترسناک وجود دارد که به نام «پوآکای» (Pouākai) شناخته می‌شود. در افسانه‌ها، این پرنده مردان و زنان را می‌ربود تا خوراک خود و جوجه‌هایش کند. برخی تاریخ‌پژوهان بر این باورند که این اسطوره در حقیقت از برخورد اجداد مائوری با عقاب هاست سرچشمه گرفته است.

وقتی نخستین مهاجران پولینزی حدود ۷۰۰ سال پیش به زلاندنو رسیدند، احتمالاً هنوز آخرین نسل‌های عقاب هاست زنده بودند. شاید همین مواجهه‌های اندک، پایه‌ی اسطوره‌ای شد که قرن‌ها بعد در روایت‌های شفاهی باقی ماند.

پایان پادشاه آسمان‌ها

سرنوشت عقاب هاست با سرنوشت طعمه‌اش گره خورده بود. با ورود انسان‌ها به زلاندنو، شکار بی‌رویه‌ی موآها آغاز شد؛ پرندگانی که گوشت فراوان و تخم‌های بزرگشان منبع غذایی اصلی مهاجران اولیه بود. در کمتر از دو قرن، همه‌ی گونه‌های موآ منقرض شدند و با نابودی آن‌ها، آخرین منبع تغذیه‌ی عقاب هاست نیز از بین رفت.

بر اساس شواهد فسیلی، این عقاب احتمالاً حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ سال پیش از میان رفته است. این زمان‌بندی دقیقاً هم‌زمان با انقراض موآهاست و نشان می‌دهد که چرخه‌ی غذایی به شکلی کامل فروپاشید. پرنده‌ای که برای شکار غول‌ها آفریده شده بود، در جهانی بدون طعمه، جایی برای بقا نداشت.

این نمونه‌ای کلاسیک از وابستگی اکولوژیکی است؛ وقتی تخصص بیش از حد در شکارِ نوعی خاص، مسیر تکامل را به بن‌بست می‌کشاند. در حالی که عقاب‌های دیگر به شکارهای متنوع‌تر روی آوردند، عقاب هاست در انزوای ژنتیکی خود گرفتار ماند.

با پیشرفت فناوری ژن‌ویرایش (gene editing) و پروژه‌های بازآفرینی گونه‌ها (de-extinction projects)، برخی دانشمندان مطرح کرده‌اند که احیای موآ و در پی آن عقاب هاست ممکن است روزی ممکن شود. اما مسئله فقط فنی نیست، اخلاقی هم هست.

احیای یک شکارچی که طعمه‌اش دیگر وجود ندارد، چه معنایی دارد؟ آیا ما با بازگرداندن چنین گونه‌ای فقط یک «نمایش تکاملی» می‌سازیم؟ بسیاری از زیست‌اخلاق‌پژوهان (bioethicists) هشدار داده‌اند که چنین اقداماتی می‌تواند توازن اکولوژیکی جدید زلاندنو را بر هم زند.

اگرچه ایده‌ی تماشای بال‌های سه‌متری عقاب هاست در آسمان وسوسه‌برانگیز است، اما منقار مرگبار و پنجه‌های ببرمانندش یادآور جهانی است که دیگر به آن تعلق نداریم.

منبع: خبرآنلاین

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید