سرقت مرگبار از خانه دلارفروش
زمانی که همسایگان برای بررسی علت سروصدا به مقابل خانه مقتول آمده بودند، ما دهان پیرمرد را محکم گرفته بودیم تا او نتواند از همسایگان کمک بخواهد، اما پس از رفتن همسایگان به خانههایشان متوجه شدیم پیرمرد فوت شده است.
کد خبر :
۸۳۹۲۳
بازدید :
۱۱۴۲۶
یک زن و دو مرد که مرد دلارفروشی را در سرقتی مرگبار به قتل رسانده بودند تا اموال او را به سرقت ببرند، از سوی اولیای دم بخشیده و به زندان محکوم شدند. این متهمان دو سال بعد از حادثه و زمانی که قصد داشتند خانه مقتول را با سند جعلی بفروشند، بازداشت شدند.
بر اساس محتویات پرونده، اردیبهشت سال ۹۳ از طریق مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تهران، کشف جسد متعلق به پیرمردی ۸۰ ساله در محل سکونتش اعلام شد که با حضور مأموران کلانتری در محل و انجام بررسیهای اولیه، مأموران با جسد پیرمردی روبهرو شدند که دست و پا و دهانش بسته شده بود. با توجه به شواهد صحنه کشف جسد، بلافاصله موضوع به اداره دهم پلیس آگاهی تهران و قاضی کشیک ویژه قتل دادسرای جنایی اعلام شد.
با حضور کارآگاهان اداره دهم و تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران بزرگ در محل و انجام بررسیهای اولیه، علت اصلی مرگ پیرمرد، انسداد شریان تنفسی اعلام شد. با اعلام نظریه تیم بررسی صحنه درخصوص علت مرگ، پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمـد تشکیل شد و به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای ناحیه ۲۷ تهران برای رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی قرار گرفت.
کارآگاهان با حضور در محل وقوع جنایت و در تحقیق از همسایگان مقتول اطلاع پیدا کردند که حدود ساعت ۱۹ روز حادثه، همسایگان طبقات بالا متوجه سروصدا از واحد طبقه اول که منزل مقتول بود، شده و حتی برای بررسی موضوع و در صورت نیاز کمک به در منزل مقتول مراجعه کردهاند، اما مقتول پاسخگوی زنگزدنهای مکرر آنها نشده و همسایگان با توجه به قطعشدن سروصدا از داخل خانه پیرمرد به واحدهای مسکونی خود بازگشتهاند.
شب بود که یکی از همسایگان هنگام مراجعه به در ورودی ساختمان، متوجه نیمهبازبودن در واحد مسکونی همسایه طبقه اول شد و به همین دلیل زنگ واحد را به صدا درآورد، اما پیرمرد جوابگوی زنگهای وی نبود. این فرد به همراه یکی دیگر از همسایگان وارد منزل پیرمرد شده و با جسد وی در اتاق پذیرایی روبهرو شدند و بلافاصله موضوع را به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ اطلاع دادند.
کارآگاهان در ادامه تحقیقات اطلاع پیدا کردند مقتول تنها زندگی میکرد و فقط دارای یک برادر است که بلافاصله موضوع به برادر مقتول اطلاع داده و او برای انجام تحقیقات به منزل برادرش دعوت شد. برادر مقتول پس از اطلاع از موضوع جنایت به کارآگاهان گفت: برادرش در محدوده میدان فردوسی در زمینه خرید و فروش دلار و ارز فعالیت داشت.
در ادامه و با بررسی محتویات داخل گاوصندوق منزل، برادر مقتول از سرقت محتویات داخل گاوصندوق خبر داد و به کارآگاهان گفت: اسناد و مدارک مالکیت منزل برادرم در گاوصندوق نگهداری میشد، اما این اسناد نیز به همراه وجوه نقد داخل گاوصندوق سرقت شده است.
در شرایطی که قاتل یا قاتلان بدون بهجاگذاشتن هرگونه آثار و نشانهای از محل وقوع جنایت متواری شده بودند و تحقیقات پلیسی نیز حکایت از وقوع جنایت با انگیزه سرقت داشت، کارآگاهان سرانجام در مهرماه همان سال اطلاع پیدا کردند که فردی با مراجعه به یکی از مرکز ثبت و اسناد قصد انتقال قانونی اسناد مالکیت متعلق به واحد مسکونی مقتول را دارد که بلافاصله این شخص به نام ساسان شناسایی و در تاریخ یکم آبان سال ۹۳ در منطقه حکیمیه دستگیر و به اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.
ساسان پس از انتقال به پلیس آگاهی و اطلاع از پرونده قتل پیرمرد ۸۰ سالهای که او قصد انتقال اسناد مالکیتی منزلش را داشت، با اظهار بیخبری از موضوع جنایت به کارآگاهان گفت: ملک را از فردی به نام مهران به مبلغ ۴۰۰ میلیون تومان خریداری کرده است. به این ترتیب مهران شناسایی و دستگیر شد.
بررسیها نشان داد مهران یک دفتر وکالت قلابی تأسیس و املاک بلاصاحب را شناسایی کرده و با سند جعلی آنها را میفروخته است. ساسان نیز در جریان این جعل بوده، اما از موضوع قتل خبر نداشته است.
وقتی مهران با ساسان روبهرو شد، در نهایت به قتل اعتراف کرد و گفت: ما در جریان سرقت مرد ۸۰ ساله را به قتل رساندیم. مهران گفت: طراحی سرقت از منزل پیرمرد را به همراه زنی به نام سیما انجام داده و فرد دیگری به نام نوید نیز با آنها همدست بوده است.
متهم گفت: پس از خرید مقداری آش از میدان انقلاب، به بهانه پخشکردن آش نذری، سیما را به همراه یک کاسه آش به در منزل مقتول فرستادیم. سیما مدعی شد که از همسایگان محل است و مقتول نیز با اعتماد به او در ساختمان را برای او باز کرد.
پس از بازشدن در ساختمان، بلافاصله من و نوید وارد ساختمان شدیم و زمانی که پیرمرد قصد داشت برای گرفتن آش از خانهاش خارج شود، دست و پایش را گرفتیم و او را به داخل خانهاش کشاندیم و بلافاصله دست و پا و دهانش را محکم بستیم.
زمانی که همسایگان برای بررسی علت سروصدا به مقابل خانه مقتول آمده بودند، ما دهان پیرمرد را محکم گرفته بودیم تا او نتواند از همسایگان کمک بخواهد، اما پس از رفتن همسایگان به خانههایشان متوجه شدیم پیرمرد فوت شده است.
متهم درخصوص سرقت محتویات داخل گاوصندوق نیز به کارآگاهان گفت: فکر میکردیم که به دلیل فعالیت مالی پیرمرد در زمینه خرید و فروش دلار و ارز، مقدار زیادی پول در گاوصندوق منزلش قرار دارد و حتی برای جابهجاکردن پولها، چند ساکدستی با خود آورده بودیم، اما پس از بازکردن در گاوصندوق، فقط یکمیلیونو ۸۰۰ هزار تومان به همراه تعدادی اسناد مالکیت متعلق به منزل پیرمرد در داخل آن وجود داشت که به هر کدام از ما فقط ۶۰۰ هزار تومان رسید و من نیز اسناد مالکیت منزل مقتول را برداشتم. مأموران بعد از شنیدن اعترافات متهم، سیما را نیز شناسایی و بازداشت کردند.
سیما که اعتیاد شدیدی به مصرف مواد مخدر از نوع شیشه داشت، در اعترافاتش به مشارکت در سرقت اعتراف کرد، اما گفت: در ارتکاب جنایت نقشی نداشت و فقط وظیفه داشت در پوشش پخشکردن آش نذری، اعتماد پیرمرد را برای بازکردن در منزلش جلب کند. همچنین با شناسایی آخرین متهم پرونده به نام نوید، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که او پس از ارتکاب جنایت از تهران متواری شده است، اما در نهایت موفق به شناسایی و بازداشت او شدند.
بعد از دستگیری متهمان آنها به قتل و سرقت اعتراف کردند و پرونده برای رسیدگی در دادگاه کیفری استان تهران آماده شد. متهمان با تلاش فراوان موفق شدند از برادر مقتول که تنها، ولی دم او بود رضایت بگیرند و از قصاص نجات پیدا کنند. به این ترتیب متهمان به لحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفتند. آنها اتهام قتل را قبول کردند، اما مدعی شدند قصد قتل نداشتند.
با پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند و متهم را به حبس محکوم کردند. قضات مهران را به ۱۰ سال زندان به خاطر قتل و ۱۰ سال زندان به خاطر سرقت و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کردند. نوید نیز به خاطر شرکت در سرقت و ایراد جرح غیرمنتهی به قتل به هفت سال زندان و ۵۰ ضربه شلاق و ساسان به خاطر جعل قولنامه و استفاده از سند مجعول به دو سال حبس و ۲۰ ضربه شلاق محکوم شد.
قضات دادگاه زن جوان را نیز به خاطر معاونت در سرقت به پنج سال زندان و ۳۰ ضربه شلاق محکوم کردند. این حکم در شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد.
۱