«سیروس مقدم» در شبکه نمایش خانگی موفق میشود؟
«جزیره»، ذوق آزمایی جدید مقدم در شبکه نمایش خانگی بعد از «خواب زده» است که خیلی نگرفت و برخلاف آن، از حیث ارتباط سرراست و صریح با تماشاگر گامهای بهتری برداشته است.
سیروس مقدم سریالهای بی شماری را کارگردانی کرده و حالا پس از تجربه «خوابزده» با «جزیره» به شبکه نمایش خانگی آمده است. حال باید دید این کارگردان پیشکسوت در فضای شبکه نمایش خانگی نیز به اندازه تلویزیون موفق خواهد بود یا خیر.
نام سیروس مقدم به اعتبار انبوهی از سریالهای رنگارنگ که تاکنون مقابل دوربین برده، در وهله نخست نوید و تضمینی برای تماشای یک سریال با استانداردهای مقبول و شاخصههای تماشاگر پسند است. تماشاگری که حالا دیگر مدتهاست از قدرت انتخاب برخوردار است و آنقدر در مواجهه با آثار متفاوت آب دیده شده و صیقل خورده، که یک سریال متوسط یا ضعیف را از مجموعهای خوش ساخت تشخیص دهد.
همان طور که سری مجموعه پرمخاطبی مثل «پایتخت» نیز در هر سری بازخوردهای خود را داشته. هر جا به بیراهه رفته پس زده شده و در جریان سبک سنگین کردن از سوی بینندگان، نمرههای مختلفی برای هر فصل گرفته است.
«جزیره»، ذوق آزمایی جدید مقدم در شبکه نمایش خانگی بعد از «خواب زده» است که خیلی نگرفت و برخلاف آن، از حیث ارتباط سرراست و صریح با تماشاگر گامهای بهتری برداشته است.
یک قصه عاشقانه عامه پسند در محور و خرده روایتهایی متصل با ماجرای اصلی اعم از پولشویی، فعالیتهای اقتصادی پنهان، توطئهها و دسیسههای خانوادگی با انگیزههای مالی و. با این حال پس از پنج قسمت هنوز این داستانها به همگرایی کاملی نرسیده اند. وجه عاشقانه با جنبههای معماگونه هماهنگ نشده و توطئه چینیهای کاراکترها انگار در مسیری متفاوت از یکدیگر شکل میگیرند.
هرچند انتقاداتی جدی هم به آن وارد است که ظاهراً با بی توجهی گرفتار سطحی نگری شده. مقدم در طراحی میزانسن و دکوپاژ کوشیده از پیچیده نمایی و حرکات نامتعارف دوربین که در اغلب کارهایش دیده ایم، اجتناب و با تلقی درست از مخاطب هدف، همراستا با روایت آنرا تصویر کند.
اقدامی که هرچند مغایر به سبک مأنوس اوست و کیفیت بصری سریال را تا حد تجربههای اول این کارگردان تنزل داده و از سورپرایزهای تصویری آن کاسته، اما تا حدی به دلیل محو اغراقهای تصویری گل درشت و گاهی آزاردهنده، برای روایت این سریال مناسب است.
مقدم به جز قصه، در انتخاب و هدایت بازیگرانش نیز تلاش کرده از روند مرسوم در سریالهای تلویزیونی فاصله بگیرد. برای سازندگان سریال به عنوان اثری تجاری که ضمن جذابیتهای لازم، باید مسئله برگشت سرمایه را نیز مد نظر داشته باشند، مشخصاً چهره و شهرت و محبوبیت و پرسونای بازیگران اولویت اصلی بوده است.
در رأس گروه بازیگران، چهرهای مثل محمدرضا فروتن قرار گرفته که اگرچه طی سالهای اخیر نتوانسته جایگاهش را در حد توقع تثبیت کند، اما در هر حال همچنان ستاره سینماست. فروتن در نقش شاهد شاهنگ درونگرایی مرموزی دارد و نوع دیالوگ گویی و شیوه نگاه کردنش، در راستای تبانیهای جاری در متن قصه سریال فکر شده است. با این حال گاه این شیوه گرفتار مبالغه میشود و از ریل بیرون میزند.
ضمن اینکه غرض از قرارگیری بازیگرانی کاربلد مثل اکبر زنجانپور، بیتا فرهی، حسام منظور، هنگامه قاضیانی، بهنام تشکر و ... در کنار بازیگرانی شناخته شده و گزیده کار، چون میترا حجار، مهدی احمدی و ... در واقع وزن بخشیدن به سطح بازیهای سریال بوده است.
نکته مهمتر، اما انتخاب خواننده ماکان بند یعنی امیر مقاره است که ریسک بزرگ سازندگان در این اثر به شمار میرود. مقاره هم از منظر مطالبات مارکتینگ و هم جنس بازی، با نقشی که بر عهده اش گذاشته شده، همخوانی خوبی پیدا کرده است.
مروری بر ویدئوهای تبلیغاتی منتشر شده از اکران برخی قسمتهای سریال، جدا از آنکه ترفند خوبی برای جلب توجه است، نشان از توانایی این هنرمند برای جذب بیننده دارد و البته در جزیره، مواجهه اش با انبوهی از بازیگران مجرب و استخوان خرد کرده از دشواریهای کار او به شمار میرود.
کما اینکه در قسمت اخیر منتشر شده از سریال «جزیره» طی سکانسی شاهد مکالمه فروتن و مقاره هستیم. فروتن طبعآً بنا بر تجربههای متعددش برای رویارویی با چنین موقعیتهایی چندان کار سختی نداشته و با تسلط این سکانس را بازی کرده و حتی ممکن بوده مقاره با کوچکترین لغزش و اشتباه، مقابل همبازی اش کم بیاورد.
با این حال در پیشرفت مشهودی نسبت به بازی اش در قسمتهای نخست، ضرباهنگ سکانس و مقتضیات نمودهای عینی و ذهنی چلنج با کاراکتر روبه رو را با زیرکی درک کرده و پا به پای او آمده است.
نگاههای سرد و ابهام آمیز ارشد شاهنگ در پیوند با دیالوگهای معناداری که برای هر دو بازیگر در این سکانس نوشته شده است، تضاد عجیبی با نگاههای شاهد دارد و با ظرافت، خبر از اوج گرفتن اختلافات در ادامه ماجرا میدهد.
مقاره در عین حال در سکانسهای عاشقانه هم تلاش کرده انعطاف لازم را به خرج دهد و کاریزمایش به درآمدن روابط دختر و پسر داستان کمک شایانی کرده. گرچه باید دید مقاره در ادامه چطور میتواند از این آزمون سربلند بیرون آید و اصلاً امکان تداوم حضورش در بازیگری میسر خواهد شد یا خیر.
موضوعی که این روزها حسابی داغ شده و خوانندگان بسیار دیگری هم به حیطه بازیگری وارد شده اند و علی رغم شهرت بالا موفق از کار در نیامده اند.
درباره کستینگ البته میتوان انتقاد از حضور کاظم سیاحی و امید روحانی داشت که این دو اخیراً در اغلب سریالهای تلویزیونی یا پلتفرمی بازی داشته اند و این حجم از حضور پررنگشان چندان خوشایند نیست و البته بازی بی حس و حال السا فیروز آذر که اگرچه نقشی اصلی دارد، اما گویی در حال تکرار بازیهایش در فیلمهای تهمینه میلانی است!
پیشتر گفتیم داستانها به همگرایی کاملی نرسیده اند. این ایراد به ترکیب کلی بازیگران نیز وارد است. به این معنی که انگار در ایجاد یک کلیت واحد، کاستیهایی بروز کرده. جنس بازی برخی بازیگران فرعی ربطی به کلیت حاکم ندارد و قواعد ژانری را نادیده گرفته. گاه در تک رفتارهایی به کمدی میزند و اتمسفر حاضر را آشفته و متلاطم میکند.
در همین باره میتوان گفت مقدم در یکدست ساختن بازیها، به معنی به خدمت گرفتن توانایی هر یک از بازیگران در جهت حفظ چهارچوب درام تمرکز کافی نداشته و گویی بیشترین وقت را به هدایت و متقاعد ساختن چهرههای معروفتر اختصاص داده.
با تمام این اوصاف سریال جدید مقدم در بازهای عرضه شده که سریالهای پلتفرمی رقابت تنگاتنگی با نمونههای تلویزیونی دارند. اگرچه فعالان این عرصه باید توجه داشته باشند که مخاطب هر روز و در هر مقطعی در حال تغییر ذائقه است و در صورتی که محصول باکیفیت و متناسب با سلیقه خود را در این مارکت نیابد، شاید بزودی روی خوشی به آن نشان ندهد.