(ویدیو) آتش در نیستان با صدای جاودانه شهرام ناظری
از معروفترین تصنیفهای شهرام ناظری میتوان به تصنیفهای اندک اندک با شعر مولانا در آلبوم گل صدبرگ، تصنیف آتشی در نیستان با شعر مجذوب تبریزی در آلبومی به همین نام، کاروان شهید با آهنگ محمدرضا لطفی و شیدا شدم با شعر خودش، تصنیف مهتابرو در آلبومی به همین نام، و تصنیفهای میهنی و ایراندوستانهاش (مانند سرود ایران جوان یا آثار کانون چاووش) اشاره کرد.
پارسینه نوشت: شهرام ناظری (زادهٔ ۲۹ بهمن ۱۳۲۸) موسیقیدان و خوانندهٔ اهل ایران است. او از خوانندگان شناختهشدهٔ موسیقی اصیل ایرانی و ملقب به "شوالیهٔ آواز ایران" است.
مجمع انجمن آسیا وی را "هنرمند برتر آسیا"، روزنامهٔ نیویورک تایمز او را "بلبل فارسی" و روزنامهٔ کریستین ساینس مانیتور او را "لوچیانو پاواروتی ایران" نامیدهاست.
شهرام ناظری نخستین آلبومهایش به صورتِ آلبومهای مشترک با محمدرضا شجریان با محتوای میهنی و مضامینی نظیر آزادیخواهی در اواخر دهه پنجاه توسط کانون چاووش منتشر شد و از آثار کانون چاووش، تصنیفهای ایرانای سرای امید ساختهٔ محمدرضا لطفی بر روی شعری از ه. ا. سایه که توسط هم شجریان و هم ناظری خوانده شد، و آزادی با صدای ناظری و همراه شو عزیز با صدای شجریان، به شهرت بالا رسیدند.
پس از پایان کار کانون چاووش، ناظری در دهه شصت به خواندن قطعات بسیار با شعر مولانا جلالالدین بلخی پرداخت و نخستین خوانندهای شد که بهطور ویژه به شعر مولوی توجه کردهاست و از آن میان، آلبوم گل صدبرگ به شهرت و محبوبیتِ بالا رسید.
در آغاز دهه هفتاد، همکاری شهرام ناظری با پسرعمویش کیخسرو پورناظری منجر به خلق آثاری با ساز تنبور شد. از آثار حاصل این دوره، تصنیف مهتابرو شهرت خاصی یافت.
از معروفترین تصنیفهای شهرام ناظری میتوان به تصنیفهای اندک اندک با شعر مولانا در آلبوم گل صدبرگ، تصنیف آتشی در نیستان با شعر مجذوب تبریزی در آلبومی به همین نام، کاروان شهید با آهنگ محمدرضا لطفی و شیدا شدم با شعر خودش، تصنیف مهتابرو در آلبومی به همین نام، و تصنیفهای میهنی و ایراندوستانهاش (مانند سرود ایران جوان یا آثار کانون چاووش) اشاره کرد.
همچنین، آثاری که ناظری به زبان مادریاش (زبان کُردی) اجرا کرده، مشهورند. از معروفترین آثار کردیِ کرمانشاهانی که ناظری نیز خوانده میتوان به تصنیفهای قدیمیِ کابوکی، شیرین شیرین و واران وارانه اشاره کرد که او بازخوانی کردهاست.
ناظری در سال ۲۰۰۷، از سوی دولت فرانسه نشان لژیون دونور و در سال ۲۰۱۴ «نشان شوالیه ملی لیاقت» فرانسه به او اهدا شد. نیویورک تایمز به او لقب «بلبل ایرانی» دادهاست.
گفت آتش بی سبب نفروختم
دعوی بی معنیت را سوختم
یک شب آتش در نیستانی فتاد
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت، چون اشکی که بر جانی فتاد
سوخت، چون اشکی که بر جانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نیی شمع مزار خویش شد
هر نیی شمع مزار خویش شد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نیی شمع مزار خویش شد
هر نیی شمع مزار خویش شد
نی به آتش گفت:
نی به آتش گفت:
کین آشوب چیست؟
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟
گفت آتش بی سبب نفروختم
گفت آتش بی سبب نفروختم
دعوی بی معنیت را سوختم
گفت آتش بی سبب نفروختم
گفت آتش بی سبب نفروختم
دعوی بی معنیت را سوختم
سوختم
زانکه میگفتی نیم با صد نمود
زانکه میگفتی نیم با صد نمود
همچنان در بند خود بودی که بود
همچنان در بند خود بودی که بود
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است
درد بی دردی علاجش
آتش است
آتش است