روزگار اهل قلم
کسانی که مینویسند تا ما را از آشوب ذهنی برآمده از آشفتهبازار فضای مجازی برهانند و جزیرههای ثباتی باشند در برابر موجهای خطرخیز بیسوادی و نادانی و نابلدی و البته حس باسوادی و همهچیزدانی و سطحینگری برآمده از طلسم جادویی اینترنت و شبکههای اجتماعی و....
کد خبر :
۸۲۰۸۷
بازدید :
۵۳۵۴
محمدرضا نیکنژاد | برای نوشتن یادداشت این هفته به دنبال مناسبت میگشتم که در تقویم رومیزیمان دیدم چهاردهم تیر «روز ملی قلم» است؛ روزی برای گرامیداشت و پاسداشت کسانی که با همه گرفتاریهای گوناگون و خُردکننده این دوران باز هم مینویسند و تلاش میکنند تا چراغ راهی باشند در شب تاریک و بیشمار کوره راههایی که بیشترشان به ناکجاآبادهایی میرسند که جز پایمالکردن عمر نتیجهای در پی ندارد.
کسانی که مینویسند تا ما را از آشوب ذهنی برآمده از آشفتهبازار فضای مجازی برهانند و جزیرههای ثباتی باشند در برابر موجهای خطرخیز بیسوادی و نادانی و نابلدی و البته حس باسوادی و همهچیزدانی و سطحینگری برآمده از طلسم جادویی اینترنت و شبکههای اجتماعی و....
«پیشینه نامگذاری چهاردهم تیر به نام روز قلم به سال ۱۳۸۱ برمیگردد. اعضای انجمن قلم ایران مدتها در پی اختصاصدادن و انتخاب یک روز خاص برای اهالی فرهنگ و قلم بودند تا در این روز بتوانند برنامههای فرهنگی مناسبی برای اهالی قلم برگزار کنند. تا اینکه در سال ۱۳۸۱ و پس از بررسی تاریخهای متفاوت تصمیم بر این گرفته شد که روز قلم ریشه در فرهنگ و تاریخ ملی داشته باشد و بههمیندلیل روز چهاردهم تیر از طرف این انجمن بهعنوان روز قلم پیشنهاد شد و در نهایت به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید....
«پیشینه نامگذاری چهاردهم تیر به نام روز قلم به سال ۱۳۸۱ برمیگردد. اعضای انجمن قلم ایران مدتها در پی اختصاصدادن و انتخاب یک روز خاص برای اهالی فرهنگ و قلم بودند تا در این روز بتوانند برنامههای فرهنگی مناسبی برای اهالی قلم برگزار کنند. تا اینکه در سال ۱۳۸۱ و پس از بررسی تاریخهای متفاوت تصمیم بر این گرفته شد که روز قلم ریشه در فرهنگ و تاریخ ملی داشته باشد و بههمیندلیل روز چهاردهم تیر از طرف این انجمن بهعنوان روز قلم پیشنهاد شد و در نهایت به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید....
با کمی جستوجو در سایت انجمن قلم ایران و گوگل به دو دلیل برای انتخاب چهاردهم تیر بهعنوان روز قلم میرسیم: اولین دلیل، جشن تیرگان و بهرسمیتشناختن کاتبان در زمان هوشنگ، از پادشاهان پیشدادی و دلیل دوم روز سیاره عطارد یا همان تیر که بهعنوان کاتب ستارگان شناخته میشود...» (بخشی از یادداشت سعید داوودی).
اما از دغدغهمندان اهل قلم در این دوران، روزنامه نگاراناند؛ کسانی که چند سالی است فشارهای گوناگون، از اقتصادی تا سیاسی-امنیتی بهشدت آزارشان داده است. روزنامه و روزنامهنگاری، شبکههای عصبی هر جامعه هستند که اگر درست کار نکنند یا آسیب ببینند، گامبهگام بخشهای اندامواره جامعه از کار میافتند یا کارایی خود را از دست میدهند و این میشود که امروز میبینیم.
اگر روزنامه و روزنامهنگاری کار خودش را میکرد، آیا امروز با این حجم از اختلاسها و زدوبندهای سیاسی-اقتصادی و انحرافها و ناکارآمدیها روبهرو بودیم؟ اگر خبرنگاران میتوانستند آزادانه بنویسند و از پیامدهای نوشتنشان هراس نداشتند. آیا امروز با اینهمه خبرهای بد، از آتشسوزیهای زاگرس تا فاجعه پلاسکوی دوم، یعنی بیمارستان سینای اطهر و... روبهرو بودیم؟
آیا اگر روزنامه و روزنامهنگار از خودسانسوری و دگرسانسوری رهایی مییافت، امروز با این حجم از آسیبهای اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و... روبهرو بودیم؟ واپسین و شاید کمرشکنترین گرفتاری این شبکههای عصبی، دشواریهای اقتصادی و فشارهای ناشی از تعدیل نیرو و اخراج و بیکاری و... است.
در نزدیک دو دههای که بنا بر کوششهای صنفیام بهعنوان معلم، با روزنامه نگاران سروکار داشتهام، بخش بزرگی از آنان را انسانهایی پرتلاش، دارای انگیزههای پررنگ انسانی- اخلاقی سازنده، کارشناسانی خبره و دلسوز در زمینه کاری خویش و البته گرفتار در پیچوخم اقتصادی و دستمزدهای ناچیز دیدهام.
این روزها روزنامهنگاران بهعنوان بخشی از اهل قلم، روزگار خوبی ندارند. دستاندرکارن و البته شهروندان باید بدانند که اگر این بخش از جامعه که بهنوعی دستگاه عصبی جامعه به شمار میآیند، درست کار نکنند، انواع بیماریهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بهآرامی اندامواره جامعه را از درون میفرساید و از پای درمیآورد.
امید است که بهزودی شاهد گشایشهای اثرگذاری در زندگی فردی و حرفهای آنان باشیم.
۰