ترسناکترین موجودات افسانهای جهان؛ از اسکلت گرسنه تا بلعندۀ مردگان
داستان هیولاها، جانوران و شیاطین داستان تازهای نیست و به اندازه هزاران سال قدمت دارد. در این مطلب با ۱۰ مورد از ترسناکترین موجودات افسانهای سراسر دنیا آشنا میشوید.
فرادید | در سراسر تاریخ و در تمام دنیا همواره داستانهایی از موجودات خیالی نقل شده است. بسیاری از این موجودات شگرف و خارقالعاده در نظر گرفته میشدند و برعکس تعدادی از آنها بسیار ترسناک بودند. تنها هدف این هیولاها ظاهراً ایجاد ویرانی و نابودی، ترس، شکنجهی قربانیان و ارتکاب اعمال ستیزجویانه علیه انسانها بوده است.
به گزارش فرادید ، این افسانههای ترسناک به طرز عجیبی برای ما انسانها جذاب بودهاند و هستند، چون از ترسها و ناامنیهای ما با ابزار داستانسرایی بهره بردهاند. برخی از این موجودات آشناتر از بقیه هستند، مثلاً موجوداتی از افسانههای یونانی و مصری، اما هر فرهنگی داستانهای هیولایی جذاب خودش را دارد.
۱. جوروگومو: اغواگر عنکبوتی افسانههای ژاپنی
در افسانههای ژاپنی، جوروگومو موجود کشندۀ دورگهای بود که میتوانست از عنکبوت به یک زن زیبای اغواگر تبدیل شود که قربانیانش را به مرگ میکشاند. داستان از این قرار است که وقتی یک عنکبوت جوروگومو (گونهای از عنکبوت که در ژاپن یافت میشود) به ۴۰۰ سالگی عمرش میرسد، قدرت تغییر شکل پیدا میکند و به خوردن گوشت انسان علاقه پیدا میکند. این عنکبوت وقتی به شکل زنان زیبا درمیآمد قدرت داشت مردان را طلسم کند و آنها را به درون تارهایی از دروغهایش بکشاند. این تارها از جنس نخهای ابریشم به قدری قوی بودند که اگر طعمهای گرفتار آنها میشد، هیچ راه فراری نداشت. پس از به دام افتادن مردان در این تار، جوروگومو زهر کشندهای به آنها میزد. این زهر به تدریج قربانی را ضعیف میکرد و در نهایت، جان قربانی با یک مرگ تدریجی و دردناک پایان مییافت.
۲. گاشادوکورو: غول اسکلتی ژاپن
گاشادوکورو موجودات غولپیکر افسانهای بودند که تلفیقی از استخوانهای اسکلت انسان بودند. در مواقع کشتار جمعی نظیر قحطی یا جنگ، تشریفات دفن شایستهای برای مردگان انجام نمیشد و از نظر مردم روح آنها به همین دلیل پس از مرگ در آرامش نبود و رهسپار دیار باقی نمیشد. پس از فاسد شدن جسد، روح این مردگان نسبت به زندگان خشم و رنجش داشت. ارواح و استخوانهای این مردگان با هم ادغام میشدند و به موجود غولپیکری به نام گاشادوکورو تبدیل میشدند که ترجمهی آن «اسکلت گرسنه» است. این موجودات افسانهای که بجز صدای ترسناک بهم خوردن دندانهایشان، به طرز مخوفی ساکت بودند در تاریکی شب به دنبال طعمه پرسه میزدند. آنها پس از یافتن طعمه، سر آن را میبریدند و خونش را مینوشیدند. گاشادوکورو تمام شب به ترساندن مردم ادامه میداد تا خشم تمام ارواح درونش رفتهرفته کم شود و دیگر نتواند از انرژی آنها جان بگیرد.
۳. پِنانگالان: خونآشام متلاشی مالایایی
پنانگالانها موجودات افسانهای بدنامی بودند که در سراسر جنوب شرقی آسیا نامهای مختلفی داشتند. در افسانههای مالایا، پنانگالان زمانی یک زن فانی بود که جادوگری و جادوی سیاه میکرد. در نسخهی معروفی از این افسانه نقل شده که زنی پذیرفت ۴۰ روز گیاهخوار شود تا در عوض، زیبایی جوانی را به دست آورد. در نهایت، این پیمان را نقض کرد و تبدیل شدن به یک پنانگالان گوشتخوار، نفرینی بود که گریبانگیر او شد. او در طول روز، شبیه یک زن عادی بود، اما شبها سرش از بدنش جدا میشد و در اطراف زن معلق بود. این پیکر نامنسجم در جستجوی غذایی به شکل زن باردار یا نوزاد بود تا خونشان را بنوشد. کسانی که خونشان توسط این موجود کشیده میشد به یک بیماری مرگبار مبتلا میشدند. پنانگالان پس از بازگشت به خانهاش، درون سرکه غوطهور میشد تا سرش دوباره روی بدنش بنشیند. طبق افسانهها در طول روز، پنانگالان را از بوی سرکهای که از بدنش به مشام میرسید، شناسایی میکردند.
۴. لاماشتو: مادر بینالنهرینی شیاطین
لاماشتو اهریمن افسانههای بینالنهرینی یک موجود دورگهی جهنمی بود که معمولاً به شکل یک زن باردار با موهای ضخیم، دو جمجمه روی سینههایش، دم مار، بالهای بزرگ، سه چشم و پای چنگالی به تصویر کشیده میشد. سر این موجود بسته به شکل سر شغال، مادهشیر، مار یا قوش ذکر شده است. معروف بود لاماشتو با آلوده کردن طبیعت و آب، گسترش بیماری، القای کابوس و همینطور نوشیدن خون و بلعیدن گوشت انسانها، ویرانی به بار میآورد و بیش از همه زنان باردار و کودکان از او واهمه داشتند. لاماشتو موجب سقط جنین میشد و نوزادان را میزدید و آنها را با شیر سمی خودش تغذیه میکرد و سپس استخوانهای آنها را میجوید و عطش خودش را با خون آنها برطرف میکرد. لاماشتو مادر موجودات و هیولاهای اهریمنی زیادی در نظر گرفته میشد که دستورات دیوسیرتانهی او را اجرا میکردند.
۵. آمیت: بلعندۀ مردگان مصری
در مذهب مصر باستان، آمیت یک الههی جانورخوی با سر کروکدیل، جلوی بدن شیر و پاهای کرگدن بود. آمیت که به «بلعندهی مردگان مصری» معروف بود، نقش مخوف قضاوت ارواح را ایفا میکرد. در عالم اموات، «تحوت» وزن یک فرد را مقابل پر «ماعت» (الههی حقیقت) میسنجید. اگر فرد مورد نظر پاک بود، مقیاسها متعادل میماند و در غیر اینصورت کج میشد و نشان میداد آن فرد سزاوار سعادت ابدی نیست. قلبهای این انسانهای ناپاک به آمیت داده میشد. این جانور قلبهای ناپاک را میبلعید تا برای ابد آنها را از بین ببرد.
۶. تایفون: هیولای هیولاهای یونانی
در اسطورههای یونانی، تایفون خشنترین، کشندهترین و بزرگترین غولها، هیولاها و خدایان بود. به طور کلی تایفون قسمت بالای بدن یک مرد را داشت و نیمی از پایینتنهی او را صدها مار تشکیل میداد، درخشش قرمز چشمان او چون آتش بود و در کمرش بال داشت. تعاریف تایفون متفاوت است، اما او در مجموع یک موجود عظیمالجثه با بالها، سرها، دستان و مارهای متعدد توصیف میشد. به نقل از هِزیود، این مخلوق غولآسای گایا و تارتاروس تلاش کرد زئوس را سرنگون کند و بر آسمانها حکمرانی کند. زئوس توانست تایفون را با صد رعد و برق مغلوب و او را درون گودالهای تارتاروس زندانی کند. میگویند تایفون زیر کوه اِتنا مدفون است و خشم دائمی او منجر به فعالیت آتشفشانی این کوه میشود. تایفون، ترسناکترین هیولای افسانههای یونانی، پدر هیولاهای بدنام دیگر یونان از قبیل سربروس، هیدرا و کیمرا است.
۷. هیدرا: نهنگ مارسانِ یونان
هیدرا یک مار غولپیکر با سرهای فراوان بود. شمار این سرها در منابع مختلف، متفاوت است. این هیولا در دریاچههای لِرنا زندگی میکرد. گفته میشود خون و نفس این هیولای آبزی سمی بود. نسخههای متعددی از این افسانه ادعا کردهاند این هیولا از توانایی جانبخشی برخوردار بود، چون برای هر سری که از او بریده میشد، دو سر دیگر در جای آن رشد میکرد. حماسیترین داستان مربوط به هیدرا، اتمام دومین خانِ هرکول بود؛ جایی که قهرمان برای کشتن هیولا فرستاده میشود. هرکول با کمک برادرزادهاش یولائوس هر سر او را قطع کرد و مهمتر از همه جای آن را سوزاند تا جلوی قدرت جانبخشی هیدرا را بگیرد. در آخر، هرکول آخرین سر نامیرای او را قطع کرد و تیرهایش را برای دشمنان آینده درون خون سمی او فرو برد و در حالی که هنوز زنده بود سرش را زیر یک سنگ سنگین دفن کرد.
۸. مِر: کابوس شمالی
در افسانههای شمال اروپا، مِر یک روح شیطانی بود که میتوانست به کسانی که خواب هستند کابوس القا کند. این موجود افسانهای در طول شب، از سوراخ کلید وارد خانهی قربانی میشد. روی سینهی او مینشست و براساس ترسها و نگرانیهای فردی که خوابیده، کابوسهای ترسناکی را به او القا میکرد. قربانی روی سینهاش سنگینی احساس میکرد، حضور تیره و تار موجودی را در بالای سرش احساس میکرد و قادر به حرکت کردن یا برخاستن نبود. نام امروزی این پدیده فلج خواب است که آن را «بختک» هم مینامند. برخلاف تصویری که در بالا میبینید، مِر را شیطان مونثی توصیف کردهاند که به شکل زنی زیبا و جوان یا پیرزنی زشت و ترسناک ظاهر میشود.
۹. دراگِر: زامبی شمال اروپا
دراگر که طبق افسانهها اجساد جنگجویان وایکینگ را زنده کرده بود، موجود ترسناکی به شکل زامبی بود که در جستجوی قربانیانش در دنیا سیر میکرد. دراگر به وضوح از بوی زنندهی گوشت گندیده و رنگ سیاه و آبی پوستش شناسایی میشد. این موجود قدرت گیجکنندهای داشت، میتوانست آنطور که دلش میخواست بدنش را بزرگ کند و زندگان را در خواب جنزده کند. در برخی نسخههای این افسانه، این موجودات افسانهای نامیرا به داشتن قدرتهای جادویی متعدد توصیف شدند مثلاً تغییرشکل، پیشآگاهی و کنترل آب و هوا. تنها انگیزه برای این موجودات افسانهایِ به خون تشنه، کشتن هر موجود زندهای بود، خواه انسان، خواه احشام تا عطش خودشان را با گوشت و خون آنها رفع کنند. وضعیت دراگر مُسری بود، درست مثل ایدههای مدرن دربارهی زامبیها، چون کسانی که توسط دراگر کشته میشدند خودشان را مانند همین موجودات زنده میکردند. دراگرها فناناپذیر بودند و تنها راه کشتن آنها از طریق قطع کردن سرشان، سوزاندن بدن و ریختن خاکستر آن در دریا بود.
۱۰. بانشی: موجودات ترسناک ایرلندی
یکی از بدنامترین موجودات افسانهای این فهرست بانشی است؛ یک روح یا جن مونث که در افسانههای ایرلندی به منادی مرگ معروف است. بسته به نسخههای مختلف این افسانه، او را زیبای افسونکننده یا عجوزهای پیر با موهای بلند سفید، عبای خاکستری و چشمان همیشه قرمز از گریستن توصیف کردهاند. این موجود افسانهای به پیشگویی مرگ کسانی که از شنیدن فریادهای بلندش به او چشم میدوختند معروف است. در واقع، ترسناکترین ویژگی این موجود نالههای دردناک و ناراحتکنندهی او بود. نالهها و فریادهای او به قدری وحشتناک بود که بر ذهن افراد اثر میگذاشت و از فاصلهی دور شنیده میشد.
مترجم: زهرا ذوالقدر