( ویدیو) سرزمین پریان در ایران کجا بوده؟؛ سرگذشت مردمانی که پریها را میپرستیدند
روزگاری مردمانی در ایران زندگی میکردند که پریها را میپرستیدند. آنها که بودند و چه شدند؟ چرا دربارهشان چیزی نشنیدهایم؟
زیبارو و مهربان ـ ویرانگر و زشت. یاریدهنده ـ جادوگر. عاشق و دلباخته ـ افسونگر و فریبکار. همه اینها توصیفاتیست از یک موجود؛ پری. موجودی افسانهای و کهن، بهجا مانده از روزگاران بسیار دور. برخی مواقع شیطان بوده و بعضی اوقات فرشته. گاهی شر بوده و گاه نیک. سرگذشت عجیب و پرپیچوخمی را از سر گذرانده تا امروز به ما برسد.
اما این فیلم فقط درباره پریان نیست. درباره مردمانیست که در طول تاریخ گم شدهاند؛ رهروان راه پریها. کسانی که به گمان محققان پریان را میپرستیدند و جایی در فلات ایران زندگی میکردند. قصه را از یک جنگ مهم تاریخی آغاز کنیم.
ما در میانه جنگ ترموپیل هستیم؛ نبرد سپاه ایران و یونان در زمان خشایارشای هخامنشی. یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ که مسیر تمدنهای غرب و شرق آن روزگار را برای همیشه تغییر داد. اما ما اینجا با آدرسی آمدهایم که هرودوت مورخ یونانی داده. او گفته مردمانی بهنام پاریکانیان در این جنگ حضور داشتند؛ جنگجوهایی با گردونههای جنگی.
پاریکانیان که بودند؟ زبانشناسان گفتهاند نام این قوم از پَئیریکانَه گرفته شده که بازمانده صورت کلمه پری در اوستاست. کریستیان بارتولومه زبانشناس آلمانی ریشه این کلمه را واژه هندی پَرَکیا به معنای دشمن دانسته و پَئیریکا را زن بیگانه و غریبه معنی کرده. بااینکه خود بارتولومه بعدها به این نظریه خودش تردید وارد کرد، اما کسانی چون هرتسفلد به آن استناد کردند.
بهمن سرکاراتی زبانشناس ایرانی نظر دیگری دارد. او پَئیریکا را از ریشه هندواروپایی پِر به معنای زاییدن و به وجود آوردن میداند. از اینجاست که ماجرا کمی جالب می شود.
میدانیم که در افسانهها و داستانهای عامه مردم، از هند تا فلات ایران و یونان، پریان با ایزدان و پهلوانان رابطه داشتند و یلان را به عنوان همسر و محبوب انتخاب میکردند. پریها همسر مهمترینها و زورمندترینها میشدند تا بهترین فرزندان زاده شود. نمادی از زاییدن و به وجود آوردن، همانطور که سرکاراتی ریشهیابی کرده.
در سنتهای حماسی ایران که بگردیم، نمونههایی پیدا میکنیم. در سامنامه منسوب به خواجوی کرمانی سام در پی رسیدن به پریدخت دل به بلا میزند و درگیر ماجراهای گوناگون میشود. اسطورهشناسان نام این زن یعنی پریدخت را بازماندهای از متون کهن درباره داستان گرشاسب میدانند که با پری آمیخته است.
جمشید هم در همان متنها با پری همبستر شده که گفتهاند از آمیزش آنها خرس و بوزینه زاده شد.
جادوگر، شیطان، طماع، ویرانگر، دشمن آب و آتش و زمین و گاو و گیاه. اینها توصیفاتیست از پری در متون دینی زرتشتی؛ دشمن نیکی و یار اهریمن. اغواگرانی که پهلوانان را افسون کرده و آنها را به بدی سوق میدهند. در برخی داستانها از دریا بیرون میآیند و با جادو و زشتی دنیا را به گند و پلیدی میبرند. زشترویانی که باعث و بانی خشکسالی هستند.
مثل موشپری که گفتهاند خورشید او را به گردونه خودش بست تا توان گناه کردن نداشته باشد. احتمالا ستاره دنبالهدار را میگفتند. یا پری خَنَثیتی که نماد و نشان پریکامگی یا همان افسونگری بوده. در اوستا آمده که پری آورنده سال بد است و مردمانی به غلط او را آورنده سال نیک میدانند.
کسانی که او را آورنده سال نیک میدانند؟ پس مردمانی وجود داشتهاند که پری را نشانه نیکی میدانستهاند. چه کسانی؟
پس برگردیم به موضوع فیلم و فلات ایران را در هزاران سال پیش در پی آنها بگردیم.
دوباره در جنگ ایران با یونان هستیم و گفتیم که هرودوت پریکانیان را یکی از اقوام ایران هخامنشی دانسته که در سپاه خشایارشا بودهاند.
دیوید بیوار محقق بریتانیایی میگوید سرچشمه افسانههای مربوط به پری را باید در همین مردمان ردیابی کرد. کسانی که بسیار قدیمیتر از زرتشتیان در فلات ایران زندگی میکردند و متون کهن زرتشتی آنها را کافر و بدکیش دانسته. مردمانی که به گفته بیوار در ناحیهای از استان کرمان امروز، از رفسنجان تا حوالی بم و جیرفت سکونت داشتند. او میگوید نشانهای هم از آنها باقی مانده؛ پاریز که نامش یادگار همان پریکانیان است.
اما نکتهای وجود دارد؛ هرودوت نام پاریکانیان را یکبار کنار مردمان شرقی هخامنشی و بار دیگر در مادستان یا همان سرزمین ماد در غرب ایران امروز آورده.
برخی میگویند باید در افغانستان و ایالت بلوچستان پاکستان امروز به دنبال محل زندگی آنها بود. عدهای هم شهری دورتر در شرق را محل زندگی پریکانیان میدانند؛ شهر فِرغانه در ازبکستان امروز و خراسان بزرگ قدیم را که میگویند نامش هم برگرفته از همان پریکانه است.
اما چرا نامشان در سرزمینهای ماد هم آمده؟
برخی محققان میگویند احتمالا پریکانیان به همه کسانی اطلاق میشده که آنها را کافرمسلک میدانستند. اما نام این مردمان در متون عیلامی یافت شده در تختجمشید هم بهصورت پَریکَنَ یا پَریبَنَ آمده. از طرفی کتزیاس هم به وجود این قوم اشاره کرده و میتوان رد آنها را در نوشتههای مورخانی چون پولیبیوس، پلینیوس دوم و پُمپُنیوسمِلا هم دید.
مهرداد ملکزاده، باستانشناس، میگوید باید منطقه طالقان امروز را هم یکی از مکانهای سکونت پریکانیان بدانیم. البته نباید آنها را با هیرکانیان یکی بدانیم چرا که برخی مورخان آنها را کنار هم نام بردهاند و معلوم است مردمانی جدا از یکدیگر بودهاند. اما چرا طالقان؟ جواب در امپراتوری آشور است.
آشوریان بارها به سرزمینهای ماد حمله و شهرها را ویران و غارت کرد. آنها جنگجویان ماهر و مجهز و کارآزمودهای بودند که هیچکس تاب مقاومت در برابرشان را نداشت. یکی از شاهان این دودمان، سارگن دوم بود که فقط در زمان او هفت بار به خاک ماد حمله شده. این را میدانیم چون آشوریان فتوحات خود را در یادنامهها و کتیبهها مینوشتند و به ما رسیده. یکی از این یادنامههاست که ما را به سمت جنگهای آشور و ماد هدایت کرده.
سال ۱۳۴۴ گروه باستانشناسی آمریکایی به سرپرستی تامس کایلر یانگ و لویی لِوین، هیأت کاوش در گوینتپه استان کرمانشاه، به اثر مهمی برخوردند. آنها ۳۰ مهر آن سال، در روستای نجفآباد در اسدآباد همدان، یادبودنامهای آشوری پیدا کردند که از سارگن دوم بهجا مانده. او در این یادنامه به فتح سرزمین باریکانو اشاره کرده که محققان میگویند به احتمال زیاد صورت اکدی همان نام پاریکانَه است.
جنگی که سارگن دوم درباره آن گفته مربوط به سال ۷۱۶ پیش از میلاد است که محل دقیق باریکانو را دقیق نگفته اما با بررسی روی دیگر یادنامههای دوره آشوری این گمان قویتر میشود که پریکانه در شرق مادستان و در مسیر شاهراه خراسان بزرگ قرار داشته. جایی آنسوی همدان و نزدیکتر به ری باستان. به احتمال زیاد در طالقان که اتفاقا روستایی به نام باریکان هم دارد.
میتوان احتمال داد که پریکانیان مردمانی قدیمی در فلات ایران بودند که نه ساکن یک نقطه، که در چند منطقه حضور داشتند. در مناطقی از شرق و غرب فلات ایران. آنها در دوره هخامنشیان و احتمالا مادها، از سربازان سپاه بودند ولی بعدها دیگر نامی از آنها نمیبینیم. چه بر سرشان آمده؟
باید برگردیم به پری و اتفاقی که برای افسانه او افتاده.
مردمانی که به گفته اوستا پری را آورنده سال نیک میدانستند، از دید زرتشتیان کافر بودند. چرا که متون دینی بهجا مانده از ساسانیان میگوید پریها زشت و بدخو و دشمناند.
اما پریکانیان پریان را نیکسیرت و زیبارو میدانستند. ایزدبانو یا ایزدبانوهایی که آنها میپرستیدند، نگهبانان آبها بودند و باران میآوردند. نماد باروری زمین بودند و همچنین باروری انسان.
زنانی که فرزندان بسیار میآورند و با پهلوانان و ایزدان همبستر میشوند. اما این کارشان به مرور افسونگری نامیده شد. اینکه یلان را با افسون و جادو به سمت خودشان میکشند. پس در متون مزدیسنا به بدسیرت و جادوگر ملقب شدند.
اما داستانهای پریکانیان زنده ماند. پس از سقوط ساسانیان، این متون مذهبی نبودند که بین مردم رواج داشت، بلکه داستانها و افسانههای قدیمی بود که در دل و ذهن مردمان از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد.
داستانهایی که در طول سالها تغییراتی کرده؛ یکجا پری بد میشود و یکجا خوب. جایی جادو میکند و جایی یاری میدهد. پری امروز هم برای ما همین است. دقیقا نمیدانیم با موجودی نیک طرفیم یا افسونگر. شاید همین هم درستتر باشد. مثل همه ما باشد؛ هم نیک و هم بد.
منبع: عصر ایران