خاطرات ناصرالدین‌شاه در فرنگ؛ دخترها را نگاه می‌کردم و افسوس‌ها می‌خوردم!

خاطرات ناصرالدین‌شاه در فرنگ؛ دخترها را نگاه می‌کردم و افسوس‌ها می‌خوردم!

ناصرالدین شاه به نوشتن خاطرات روزانۀ خود اهتمامی جدی داشت و این کار را در سفرهای دور و درازش هم ترک نمی‌کرد. خود او نام یادداشت‌هایش را «روزنامه» گذاشته بود؛ این روزنامه‌ها جزئیاتی بسیار جالب و خواندنی از کارها و احوالات روزمرۀ شاه و درباریانش را در اختیار ما می‌گذارند. در اینجا گزیده‌ای از خاطرات یک روز از سفر دوم شاه به فرنگستان را می‌خوانید.

کد خبر : ۱۶۲۸۶۶
بازدید : ۱۷۸۱

فرادید| دومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در فروردین سال 1257 شمسی آغاز شد؛ او در این سفر ابتدا به روسیه رفت و سپس عازم کشورهای مجارستان، آلمان، فرانسه و اتریش شد.

به گزارش فرادید؛ این خاطره مربوط به روز چهارشنبه هشتم خرداد سال 1257 است؛ در این روز ناصرالدین‌شاه در شهر ورشو لهستان حضور داشته و در ضمن بازدیدهای روزانه‌اش به یک تماشاخانه نیز رفته است.

در ورشو توقف شد . . . از رطوبت هوای این مملکت است که همه جا سبز است، هوای گیلان و مازندران را دارد . . . درخت‌های قوی سبز، زمین و چمن و خیابان‌های خوب، مردم از زن و مرد زیاد می‌گشتند. این شهر زن‌های بسیار خوشگل دارد.

شب را در ساعت هشت بعد از ظهر رفتم تماشاخانه . . . نزدیک سن نشستیم . . . بسیار خوب بازی درآوردند و رقاص‌های بسیار بسیار خوشگل داشت، خوب رقصیدند . . . رقاص اول اینجا مثل مال مسکو لاغر و بدگِل بود . . .

چهار نفر دختر که از یک خانواده و خواهر بودند در آخر لژ ما نشسته بودند، مادرشان مرده است، پدر دارند، صاحب دولت هستند، دخترها شوهر نرفته‌اند، به میل خودشان زندگی می‌کنند، ساعدها و سینه‌ها باز مثل حوری بهشت نشسته بودند، چشم ما که به آنها افتاد دیگر دوربین را [برای تماشای نمایش] برنداشتیم، به طوری که خودشان هم فهمیدند و غمزات غریب می‌کردند.

در حق اینها شیخ [سعدی] مرحوم گفته است:

«سیر نمی‌شود نظر بس که لطیف منظری»

خلاصه الی آخر به تماشای آن‌ها گذشت و الی صبح افسوس‌ها خورده شد. بعد از اتمام [نمایش] با کمال اندوه به منزل آمدیم و شام خورده خوابیدیم.

۶
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید