یادداشت‌های علم ۱۳ آذر ۱۳۴۸: وقتی یکی از پایه گذاران ارتش سرخ شوروی را دیدم

یادداشت‌های علم ۱۳ آذر ۱۳۴۸: وقتی یکی از پایه گذاران ارتش سرخ شوروی را دیدم

یادداشت‌های اسدالله علم: صبح باز هم هجوم مردم به منزل طوری بود که نتوانستم قبل از شرفیابی به اداره بروم. البته این همه مراجعات در اثر برکت و انعکاس وجود شاهنشاه است. بعد شرفیاب شدم کارهای جاری را عرض کردم. چند تلگراف خارجی منجمله تلگراف تسلیتی به پادگورنی صدر هیئت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی را به مناسبت درگذشت وروشیلف مارشال ۸۹ ساله ارتش شوروی توشیح فرمودند.

کد خبر : ۱۹۳۹۳۹
بازدید : ۸۵
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  
 
در ادامه بخشی از یادداشت های او را بخوانید.
 
پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۴۸: صبح باز هم هجوم مردم به منزل طوری بود که نتوانستم قبل از شرفیابی به اداره بروم. البته این همه مراجعات در اثر برکت و انعکاس وجود شاهنشاه است. بعد شرفیاب شدم کارهای جاری را عرض کردم. چند تلگراف خارجی منجمله تلگراف تسلیتی به پادگورنی صدر هیئت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی را به مناسبت درگذشت وروشیلف مارشال ۸۹ ساله ارتش شوروی توشیح فرمودند.
 
وروشیلف از همکاران استالین و از پایه گذاران اصلی ارتش سرخ بود. من هم در مسافرت پنج سال پیش شوروی او را دیدم، دیگر دچار ارتعاش و مرض پارکینسون شده بود. اواخر دوران استالین مغضوب واقع شد ولی در زمان ریاست حزبی و نخست وزیری خروشچف سمت رئیس جمهور پیدا کرد.
 
شاهنشاه امروز از این که من موفق شدم کار شبکه مخابرات را بگذرانم اظهار رضایت فرمودند. فرمودند: اگر تو نبودی دولت چه می کرد؟ من سکوت کردم.
 
...شب پیش دوستم شام خوردم و البته خوش گذشت. ولی چون حال زکامی داشتم و خسته بودم، میل داشتم که امشب از منزل بیرون نروم. به یاد شعری افتادم که نمی دانم از کیست:
 
جوانی گفت پیری را چه تدبیر؟/ که یار از من گریزد، چون شوم پیر
 
جوابش داد پیر نغز گفتار/که در پیری، تو هم بگریزی از یار
 
حالا ساعت ۱۱ معقولانه خانه آمده ام، می خوابم!

منبع: انتخاب

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید