(تصاویر) همه چیز درباره شکنجه های ترسناک دوران تفتیش عقاید اسپانیا
اسناد آرشیوی زیادی حاوی گزارش هایی از فریادهای قربانیان شکنجه و توصیف تشییع جنازه این قربانیان وجود دارد، جنایاتی که تا به امروز مورخان را به وحشت انداخته است.
اسپانیا فراتر از آفتاب بی پایان و سواحل شنی، گذشته تاریکی دارد که تاریخ این ملت را تا به امروز لکه دار کرده است. برای صدها سال، مردم در آتش سوزانده می شدند، تا حد مرگ بدنشان کشیده می شد، یا شکنجه می شدند، تنها به این دلیل که کاتولیک نبودند.
اسناد آرشیوی زیادی حاوی گزارش هایی از فریادهای قربانیان شکنجه و توصیف تشییع جنازه این قربانیان وجود دارد، جنایاتی که تا به امروز مورخان را به وحشت انداخته است. رفتارهای وحشیانه دوران تفتیش عقاید از جمله برخی از سادیستیترین ایجاد وحشت ها در تاریخ است که در تمام بخشهای جامعه اسپانیا و تقریباً هر گوشه از امپراتوری جهانی آن گسترش یافت.
نقاشی از توماس د تورکومادا، مفتش اعظم دوران تفتیش عقاید اسپانیا در کنار شاه فردیناند دوم و ملکه ایزابلا در سال ۱۴۷۸
تفتیش عقاید در اسپانیا دارای شورایی بود که با کفر مبارزه می کرد و توسط پاپ در سال ۱۴۷۸ تایید گردید در حالی که شاه فردیناند دوم و ملکه ایزابلا در سال ۱۴۸۰ دستور تشکیل آن را دادند
دادگاه دفتر مقدس تفتیش عقاید که عموماً با نام تفتیش عقاید اسپانیا شناخته می شد، در سال ۱۴۷۸ توسط فردیناند اهل آراگورن و ایزابلای اول اهل کاستیل که مذهب کاتولیک داشتند، در سال ۱۴۷۸ تاسیس شد. هدف این دادگاه حفظ مذهب کاتولیک ارتدوکس در قلمروهای آنان و جایگزینی دستگاه تفتیش عقاید در قرون وسطی بود که تحت کنترل پاپ قرار داشت.
در سال ۱۴۷۸ میلادی، زمانی که پادشاهان مسیحی کاستیل فتوحات مجدد خود را آغاز کردند، قدرت خود در سلطنت و پادشاهی تازه متحد شده اسپانیایی کاستیل و آراگون را از طریق روش های وحشیانه ای که منجر به مرگ و رنج گسترده ای شد، همه به نام حفظ مذهب کاتولیک ارتدوکسی در قلمرویشان تثبیت کردند.
تفتیش عقاید با رویکردهای پنهانی، استفاده از روش های شرورانه و غیرانسانی شکنجه در بازجویی ها و فقدان کامل حقوق متهم همراه بود. یکی از ابزارهای اصلی شکنجه، چرخ شکنجه بود، وسیله ای متشکل از یک قاب مستطیل شکل، معمولاً چوبی، که کمی از سطح زمین بلند شده بود و یک غلتک در یک یا هر دو انتهای آن قرار داشت.
مچ پاهای قربانی به یک غلتک و مچ دست ها به غلتک دیگر زنجیر میشد. در حالی که بازجویی پیش می رفت، یک دسته متصل به غلتک بالایی به تدریج برای جمع کردن زنجیرها استفاده می شد، که به آرامی فشار بر روی شانه ها، لگن، زانوها و آرنج زندانی را افزایش می داد و باعث ایجاد درد طاقت فرسایی می شد.
اگر غلتک بیش از حد چرخانده شود، می توانست منجر به از هم پاره شدن اندام ها شود. تنها با دیدن درد وحشتناکی که قربانیان متحمل می شدند، دیگرانی که منتظر بازجویی بودند به هر چیزی اعتراف می کردند، فقط برای اینکه شکنجه نشوند.
قربانیان تفتیش عقاید در اسپانیا قبل از رفتن به دادگاه ویژه تفتیش عقاید، شکنجه می شدند
فضای داخلی زندان تفتیش عقاید با کشیشی که بر نوشته های منشی خود نظارت دارد در حالی که مردان و زنان از قرقره ها آویزان شده، روی چرخ شکنجه قرار داشته یا با مشعل سوزانده می شوند
یهودیان در دوران تفتیش عقاید از اسپانیا رانده می شدند
چرخ شکنجه معمولاً در دو مورد استفاده می شد. اولی با چندین بار چرخاندن به پایان می رسید و هدف از آن ترساندن زندانی بود. پس از آن، دستگاه متوقف می شد و به قربانی گفته می شد که “صحبت کند”. اگر اعتراف نمیکردند، یک دور دیگر بازجویی و شکنجه را متحمل می شدند.
ممکن بود بدن قربانیان تا ۳۰ سانتیمتر کشیده شود، که درد آن غیرقابل تحمل بود. تنها پس از چند چرخش، قربانی دیگر نمی توانست بایستد یا راه برود. در بسیاری از موارد متهمان جان می باختند.
روش دلخراش دیگر استفاده از قرقره بود. در اینجا، دستهای متهم را از پشت بسته و طنابی را روی یک مهاربند از سقف اتاق آویزان کرده یا به یک قرقره وصل میشدند. سپس قربانی از قسمت بازوهایش بلند می شد در حالی که هدف از این شکنجه بیرون آوردن مفصل شانه ها از داخل کاسه استخوان بود.
گاهی اوقات، شکنجهگران یک سری تکان دادن را نیز اضافه میکردند و قربانی را چند بار بالا و پایین میکردند. گاهی نیز وزنههایی را به مچ پا و پا اضافه می کردند تا آویزان شدن را دردناکتر کنند.
یکی دیگر از روشهای رایج شکنجه که توسط تفتیشگران عقاید در دوران قرون وسطی در اسپانیا استفاده میشد، واتربردینگ (خفه کردن مصنوعی) بود که به آن «توکا» یا «شکنجه آب» نیز میگفتند.
چندین نسخه مختلف از این روش شکنجه وجود داشت، اما ابتدایی ترین آنها عبارت بود از ریختن آب در گلوی قربانیان برای ایجاد احساس غرق شدن. در بسیاری از موارد، قربانی بیهوش می شد. این روش طی چند قرن بعد به کمال رسید، روشی که امروزه نیز توسط برخی سازمان های اطلاعاتی استفاده می شود. این شکنجه شامل پوشاندن صورت فرد با پارچه و ریختن آب روی آن است که در عرض چند ثانیه باعث رنج جسمی شدید و احساس غیرقابل کنترل وحشت و خفگی می شود.
این شکل از شکنجه اهمیت مذهبی عمیقی برای تفتیش عقاید داشت، زیرا هیچ اثری از خود برجای نمی گذاشت و هیچ خونی ریخته نمی شد. در واقع، مفتشان عقاید جزو اولین کسانی بودند که از سبک شکنجه خفگی مصنوعی استفاده کردند. اولین استفاده از شکنجه با آب در سال ۱۵۱۶ میلادی در گراتس، اتریش انجام شد و اسپانیایی ها در طول دهه ۱۵۰۰ به طور گسترده از این روش در مراکز بازداشت خود استفاده کردند.
توماس در تورکومادا، اولین مفتش اعظم دادگاه های مذهبی دفتر مقدس
تورکومادا به خاطر بیرحمی هایش در دوران تفتیش عقاید اسپانیا شناخته شده و رفتارش با یهودیان و مسلمانان از طریق شکنجه کاملاً شناخته شده بود
سازمان سیا نیز اعتراف کرده است که از این روش شکنجه علیه اسیران جنگی استفاده کرده است که شامل طراحان اصلی حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میشد. در سال ۲۰۲۰، روانشناس مسئول برنامه بازجویی سیا پس از ۱۱ سپتامبر گفت که تکنیک واتربوردینگ آنقدر وحشتناک بود که حتی مقامات هنگام مشاهده آن به گریه افتادند.
تفتیش عقاید همچنین از ابزار خرد کردن انگشت شست برای گرفتن اعتراف از مردم استفاده می کردند، ابزاری فلزی که انگشت شست و دیگر انگشتان پا در داخل آن قرار می گرفتند. سپس از یک پیچ برای چند بار پیچاندن انگشتان استفاده می شد تا زمانی که انگشتان می شکستند.
گلابی واژینال، دهانی یا مقعدی یکی دیگر از روش های شکنجه دردناکی بود که در دوران تفتیش عقاید اسپانیا استفاده می شد. همانطور که از نام آن پیداست، یک ابزار شکنجه گلابی شکل در دهان، واژن یا مقعد قربانی قرار میگرفت. سپس با چرخاندن یک پیچ دهانه این ابزار باز شده و باعث از بین رفتن عضو می شد. شکنجه دهانی بر روی واعظان و زندانیان با گرایش های ضد مسیحی و شکنجه واژینال بر زنان با اتهام جادوگری اعمال می شد. شکنجه مقعدی افراد متهم به همجنس گرایی را هدف قرار می داد. این روش شکنجه تقریباً همیشه منجر به مرگ می شد.
جامهی زجر (Iron Maiden) احتمالاً یکی از بیرحمانهترین اعمال مجازات هایی بود که در جریان تفتیش عقاید در اسپانیا مورد استفاده قرار می گرفت، با این حال، تصور میشود که به دلیل شدت وحشیانه بودن آن، به اندازه روشهای دیگر مورد استفاده قرار نگرفته است. در این نوع شکنجه، زندانی را در تابوتی به شکل انسان با دو در قرار می دادند. این دستگاه دارای چندین میخ فلزی در داخل خود بود که با بسته شدن تابوت، گوشت متهم را سوراخ کرده و باعث ایجاد دردی باورنکردنی می شد.
در جریان بازپرسی، وقتی شکنجه انجام شده و اعترافی صورت نمی گرفت، نتیجه منطقی این بود که متهم بی گناه است. اما در بیشتر موارد، متهمان برای جلوگیری از شکنجه به هر چیزی اعتراف می کردند.
بازپرسان دیگر از گرسنگی دادن برای وادار کردن متهمان به اعتراف استفاده کردند و متهم را مجبور به مصرف و نگهداری مقادیر زیادی آب و مایعات دیگر در شکمشان می کردند. برخی دیگر نیز با قرار دادن زغال های سوزان روی اعضای بدنشان شکنجه می شدند. با این حال، این روشهای شکنجه «خفیف» تلقی میشدند و همیشه به اندازه کافی سریع به نتیجه منجر نمی شدند که بتوانند رضایت بازپرسان تفتیش عقاید را جلب نمایند.
همچنین آنها قربانیان خود را در خیابان ها و به عنوان تنبیه، می چرخاندند. این امر فضایی از رعب و وحشت را ایجاد کرد که در تمام جنبه های جامعه رخنه کرده و بر روان شهروندان پادشاهی اسپانیا تاثیر ویرانگری داشت. قربانیان اصلی تفتیش عقاید یهودیانی بودند که مورد شکنجه و بازجویی قرار می گرفتند.
شورای تفتیش عقاید اسپانیا دستگاهی برای مبارزه با کفر بود
در دوران تفتیش عقاید اسپانیا، کافران توسط اعضای کلیسای مسیحی مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند
محاکمهها که با عنوان «auto de fe» به معنای عمل دینی، با محکومیتهای پنهانی همراه بوده و در بیشتر موارد سالها به طول میانجامید. مفتشان عقاید نیاز به گرفتن اعتراف داشتند زیرا معتقد بودند که وظیفه آنهاست که متهم را به ایمان مسیحی بازگردانند. یک اعتراف واقعی منجر به بخشودگی متهم میشد، اما معمولاً همچنان مجبور میشد با رفتن به زیارت یا پوشیدن صلیبهای متعدد و سنگین، خود را تبرئه کند.
اما اگر مجرم شناخته میشدند، در آیینهای عمومی بیرحمانه ای محکوم میشدند، که اغلب با حضور پادشاه انجام میشد و در آن مجبور به پوشیدن رداهای کلاهدار ترسناکی میشدند. سپس آنها را در ملاء عام شکنجه کرده و سپس به یک شیوه خاص شکنجه و خفه کردن به نام گاروت، می کشتند. در این روش، یقه ای فلزی دور گردن محکوم انداخته و سپس با پیچاندن پیچ آن، بعد از تنگ شدن یقه، قربانی رفته رفته خفه می شد.
مجازات اعدام اجازه سوزاندن قربانیان در آتش را می داد، در حالی که دیگران به اجبار به عنوان برده در کشتی ها به کار گرفته شده و برخی دیگر زندانی می شدند. در برخی موارد، در مورد متهمان به ارتدادی که قبل از صدور حکم نهایی فوت کرده بودند، اجساد یا استخوان هایشان را از قبر بیرون کشیده، سوزانده و دور می ریختند.
حکومت ترس پادشاهان کاتولیک منجر به برخی از شریرانه ترین اعمال خشونت آمیز علیه اعضای مختلف جامعه اسپانیا شده بود. اما تفتیش عقاید دوران کلیسا دقیقا چگونه به وجود آمد؟
حکاکی هایی که دوران تفتیش عقاید در اسپانیا را به تصویر می کشد
برای ۷۰۰ سال اسپانیا کشوری اسلامی و تحت کنترل اعراب بود. در قدرتمندترین دوران خود، اسپانیای مسلمان، معروف به اندلس، یک خلافت بود. پایتخت این خلافت کوردوبا، در جنوب اسپانیا، بود که محل زندگی جمعیت عظیمی از یهودیان بوده و مسلمانان آنها را تحمل می کردند و عموماً همزیستی مسالمت آمیزی داشتند.
اما اندلس رو به زوال بود و هنگامی که پادشاهان مسیحی کاستیل در شمال در قرن سیزدهم این قلمرو را بار دیگر تحت کنترل مسیحیان اروپا درآوردند، تلاش کردند تا با حفظ مذهب کاتولیک ارتدوکسی در قلمرو خود، قدرت شان را تحکیم بخشند. برای دستیابی به این هدف، فردیناند دوم اهل آراگون و ایزابلا اول اهل کاستیل، اداره مقدس تفتیش عقاید یا تفتیش عقاید اسپانیایی را در سال ۱۴۷۸ تأسیس کردند که یک نهاد قضایی بود.
بر اساس فرمانی که توسط پاپ سیکستوس چهارم صادر شد، پادشاهان کاتولیک توانستند سیاست انسجام دینی را برای بیرون کردن یهودیان از اسپانیا اعمال کنند، به طوری که بتوانند قدرت مطلق خود را افزایش دهند.
در تلاش برای فرار از خشونت، صدها هزار یهودی و مسلمان به مسیحیت گرویدند، اما در سال ۱۴۹۲، فردیناند و ایزابلا آخرین امارت مسلمان گرانادا را فتح کردند و دستور اخراج همه یهودیان را صادر کردند، مگر اینکه دینشان را به مسیحیت تغییر دهند. تخمین زده می شود که بین ۵۰,۰۰۰ تا ۲۰۰,۰۰۰ نفر اسپانیا را ترک کردند و کسانی که باقی ماندند مسیحی واقعی شدند.
با این حال، برخی دیگر هنوز به طور مخفیانه آیین یهودیت را انجام می دادند که به یهودیان نهانی معروف معروف بودند، یهودیانی که کتب ادعیه آنها از بیرون لاتین و از داخل عبری بود، و آنها را تبدیل به تهدیدی برای تاج و تخت اسپانیا می کرد.
اجرای دین یا ایمان دادگاه و محاکمه ای بود که توسط دستگاه تفتیش عقاید اسپانیا در پلازا میور در مادرید برگزار می شد.
دادگاه تفتیش عقاید رسیدگی به اتهامات ۱۱۸ متهم از جمله ۱۰۴ یهودی در ۳۰ ژوئن ۱۶۸۰
اما این بدان معنا بود که مفتشان عقیده بیش از پیش به هویت مذهبی مردم مشکوک بودند و از روشهای مختلف شکنجه به عنوان وسیلهای برای بیرون کشیدن حقیقت از دهان مردم استفاده میکردند. در سال ۱۴۸۳، پاپ به دولت اسپانیا اجازه داد تا یک بازرس اعظم را به عنوان رئیس دستگاه تفتیش عقاید معرفی کند.
توماس د تورکومادا به عنوان اولین بازرس تفتیش عقاید انتخاب شد که نامش با قساوت ها، تعصب مذهبی و باور عمیق بی رحمانه به تفتیش عقاید گره خورد. او متقاعد شده بود که وجود «مارانوها» (Marranos به معنای خوک یا انسان کثیف در اشاره به نوکیشان یهودی)، «موریسکوها» یا «مورها» (Moriscos به معنای نوکیشان مسلمان)، یهودیان و مورها تهدیدی برای زندگی مذهبی و اجتماعی اسپانیا است.
او به عنوان بازرس اعظم، ۲۸ بیانیه منتشر کرد که جرایمی را که میتوانست توسط بازپرسان تحقیق قرار می گرفت و همچنین روشهای بازجویی و مجازات را مشخص میکرد. این جرایم شامل بدعت، ارتداد، سحر و جادو، تعدد زوجات، کفرگویی و سایر موارد بود.
تورکومادا دادگاههایی را در سویا، خاین، کوردوبا، سیوداد رئال و ساراگوسا تأسیس کرد، جایی که افراد به اتاقهای شکنجه فرستاده میشدند و توسط مفتشانی که ماسک های چرمی به صورت داشتند مورد شکنجه قرار می گرفتند. تصور می شود که خصومت بی رحمانه او با یهودیان یکی از دلایلی است که باعث شد فردیناند و ایزابلا تصمیم بگیرند این گروه مذهبی را از قلمرو خود بیرون کنند.
ایزابلا اهل کاستیل، ملکه کاستیل و لئون و همسر پادشاه فردیناند دوم بود. او از سال ۱۴۷۹ تا زمان مرگش، به عنوان همسر پادشاه فردیناند دوم، ملکه آراگورن نیز بود. ایزابلا و فردیناند که در کنار هم بر اسپانیای متحد حکمرانی می کردند، زمامدارانی متعصب و کاتولیک بودند
فردیناند دوم اهل آراگون، پادشاه اسپانیا. فردیناند (۱۵۱۶-۱۴۵۲) در سال ۱۴۶۹ با ایزابلا اهل کاستیل ازدواج کرد و قلمرو اسپانیا را متحد نمود.
در حالی که جمعیت یهودیان اسپانیا در جریان تفتیش عقاید به شدت مورد آزار قرار گرفتند، شور مذهبی پادشاهان کاتولیک به آزار و اذیت مسلمانان و پروتستان ها نیز منجر شد. در سال ۱۵۰۷، زمانی که فرانسیسکو کاردینال خیمنز د سیسنروس به عنوان بازرس اعظم انتخاب شد، سرکوب جمعیت مسلمان اسپانیا را با همان شدتی که تورکومادا علیه یهودیان انجام داده بود، به کار گرفت.
تا سال ۱۶۰۹ میلادی حدود ۳۰۰,۰۰۰ مسلمان اسپانیایی از کشور اخراج شدند. در حالی که پادشاهان اسپانیا می خواستند قلمرو کاتولیک خود را تحکیم بخشند، پول انگیزه دیگری برای تفتیش عقاید در کشور بود، زیرا آنها با مصادره اموال کسانی که مورد تفتیش عقیده قرار می گرفتند، ثروت هنگفتی به جیب زدند.
نیکلاس برتون، تاجر انگلیسی در حال شکنجه شدن توسط افسران دستگاه تفتیش عقاید اسپانیا در طول دوران زندانی بودن در کادیز در سال ۱۵۶۰. او برخی از هم زندانی هایش را به دین پروتستان گرواند، تا اینکه در ۲۰ دسامبر ۱۵۶۰ در شهر سویا سوزانده شد.
سال ۱۵۰۰، یک زندانی در حال شکنجه شدن توسط دادگاه تفتیش عقاید اسپانیا. او به یک چرخ گردان بسته شده که زیر آن آتشی روشن شده و در آن باد دمیده می شود تا شعله ور شود. راهب ها در پس زمینه در انتظار اعتراف زندانی و ثبت کردن آن هستند
آنها از منکوب کردن یهودیان و تصاحب دارایی هایان ثروتمند شدند و تا سال ۱۵۰۰ ایزابلا، فردیناند و اشراف اسپانیایی مالکیت ۹۵ درصد از زمین های پادشاهی خود را در اختیار داشتند. علاوه بر این، مفتشان عقاید غالباً دستور میدادند که خانه قربانیان ویران شده و هر چیز دیگری که متعلق به وی بود، مصادره و فروخته می شد.
برای کسانی که کافر محسوب می شدند جریمه نقدی نیز در نظر گرفته می شد، اما اگر این افراد از پیش مرده بودند، فرزندانشان جریمه می شدند. مفتشان نیز توانستند در دوران تفتیش عقاید به ثروت زیادی دست یابند، از آنجایی که در ترفندی کاملاً شناخته شده، با جعل سند از قربانیان خود اخاذی می کردند.
آنها حتی به نگه داشتن اسناد مالی دقیق در مورد قیمت تجهیزات شکنجه معروف بودند، به عنوان مثال، ثبت هزینه طناب مورد استفاده برای بستن دست های فردی که در آتش سوخته بود.
یکی دیگر از ویژگی های تفتیش عقاید اسپانیا، دستورالعمل های دفتر مقدس بود که اساساً مجموعه ای از قوانین بود که مفتشان عقاید باید از آنها پیروی می کردند. با این حال، مورخان استدلال کردهاند که اغلب مفتشان نسخههای شخصی خود را از شیوه تفتیش عقاید برای محقق کردن منافع شخصی شان ابداع می کردند.
یک نقاشی رنگ روغن از دادگاه تفتیش عقاید در سال ۱۸۵۱
در حالی که تفتیش عقاید اسپانیا توسط نایب السلطنه اسپانیا، ماریا کریستینا دی بوربون در سال ۱۸۳۴ برای همیشه پایان یافت، تأثیرات تفتیش عقاید در قرون وسطای اسپانیا تا به امروز باقی مانده است، در حالی که این کشور در حال برداشتن گام هایی برای کنار آمدن با تاریخ دیرینه غیرمسیحی ستیزی خود است.
در سالهای اخیر، اسپانیا بهدنبال جبران بدرفتاریهای خود با یهودیان و دیگر ادیان بوده است، بهعنوان مثال، به نوادگان کسانی که در جریان تفتیش عقاید از اسپانیا اخراج شدهاند، تابعیت اسپانیا میدهد.
درست ۱۰ سال پیش، دهکده اسپانیایی Castrillo Matajudios – که نام آن به معنای اردوگاه کشتن یهودیان ترجمه می شود – پس از همه پرسی و تایید دولت منطقه ای، مجبور شد رسماً نام خود را به Castrillo Mota de Judios (کمپ یهودیان) تغییر دهد. اسناد نشان می دهد که نام اصلی این روستا کمپ تپه یهودیان بوده و نام اردوگاه کشتن یهودیان به سال ۱۶۲۷ و بحبوحه تفتیش عقاید در اسپانیا برمی گردد.
اگرچه یهودیان در این منطقه کشته شده اند، محققان بر این باورند که نام این روستا از ساکنان یهودی ای گرفته شده است که به مذهب کاتولیک گرویدند و می خواستند دوری خود از یهودیت را طوری نشان دهند که مقامات اسپانیایی را به وفاداری خود متقاعد کنند.
منبع: روزیاتو