زندگی پرماجرای آقا اکبر و بتول‌خانم؛ آشنایی با نخستین ساکنان محله پونک جدید

زندگی پرماجرای آقا اکبر و بتول‌خانم؛ آشنایی با نخستین ساکنان محله پونک جدید

قسمت غربی روستای پونک تا چشم کار می کرد بیابان بود و صحرایی که برخلاف روستای پونک نه خانه‌ای داشت و نه کسی رغبت می‌کرد آنجا زندگی کند.

کد خبر : ۲۱۲۳۲۵
بازدید : ۶۸۴۵

بلوار معروف کمالی در محله پونک در منطقه ۵ شهرداری تهران قصه‌ای ورای تاریخچه روستای پونک دارد. نیم‌قرن پیش مردی گندم‌گون با اراده‌ای وصف‌ناپذیر نخستین ساکن این محدوده می‌شود. مرحوم اکبر کمالی شهدادی سال ۱۳۱۴ در کرمان متولد شد. در جوانی به تهران آمد و به پیشنهاد دوستش بخشی از زمین‌های غرب پونک را خرید.

بتول وزیری‌زاده، همسرش، می‌گوید: «در نقشه‌ای که از زمین‌های این محدوده وجود دارد نام همسرم درج شده است. این محدوده به نام آقای کمالی معروف شد، چون او زمانی که این زمین‌ها را خرید هیچ خانه‌ای اینجا نبود. در حقیقت وقتی با او ازدواج کردم خانه‌ای که آقای کمالی ساخت ۲ تا اتاق بیشتر نداشت. نه برق داشتیم و نه آب، اینجا بیابانی بود پر از سگ‌های ولگرد. یادم می‌آید وقتی سال‌ها بعد برای اولین بار آب به خانه آمد با اینکه بسیار کم‌فشار و اندک بود ولی سر از پا نمی‌شناختم و از ذوق اشک‌هایم بند نمی‌آمد.»

اکبر کمالی ۱۴ ساله بود که به تهران آمد. مدتی در حوالی میدان امام حسین (ع) کنونی ساکن شد، ولی بعد از مدتی توان پرداخت اجاره آن خانه کوچک را نداشت. چون از قبل به پیشنهاد دوستش زمینی در بیابان‌های شمال صادقیه خرید بود و برای همین با مادرش تصمیم می‌گیرند به آنجا بروند. ۲ اتاق می‌سازد و آنجا ساکن می‌شود؛ در محدوده‌ای که این روزها پونک جدید نام دارد و در غرب روستای قدیمی پونک واقع شده است.

بتول‌خانم می‌گوید: «صاحب ۲ فرزند شدیم: خشایار و خدایار. تا مدت‌ها فرزندانم همبازی نداشتند. ۱۵ سال بعد از سکونتمان در این بیابان نخستین همسایه در نزدیکی خانه‌مان ساکن شد. پسرهایشان نخستین همبازی‌های پسرانم شدند.»

77

خدایار کمالی متولد ۱۳۵۷ است. او می‌گوید: «پدرم از هیچ، آبادی ساخت. درخت می‌کاشت و برای آبیاری درخت‌ها بشکه‌های بزرگ را از آب قنات فرمانفرما در ده پونک پر می‌کرد و پای درخت می‌ریخت. ممکن بود روزی چند بار این کار را انجام دهد. با هر مشقتی که بود مجوز حفر چاه را گرفت و با خرید موتور برق آب را از چاه بالا آورد. برایمان استخر درست کرد که با دوستانمان در آن آب‌بازی می‌کردیم.»

78

بتول وزیری‌زاده در ادامه می‌گوید: «هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده معروف کشورمان، پسرعمه‌ام است. بارها در همین پونک به خانه‌مان آمد و در جریان قصه زندگی‌ام در پونک بود. او به من گفت بتول‌خانم! باید روزی قصه زندگی پرماجرای تو را بنویسم.»

منبع: همشهری

۱۳
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید