سفر به تهران قدیم؛ قورباغهبازی کمدین معروف
در تهران قدیم که امکاناتی برای سرگرمی و تفریح کودکان وجود نداشت، بازی «رفتم به صحرا» که از ریتم و آوای موسیقیایی کمک میگرفت غنیمت محسوب میشد. این بازی خیلی زود در دل کودکان تهران آن روزگار جا باز کرد و آوای هماهنگ آنها از هر کوی و برزن شهر به گوش میرسید.
جواد انصافی، کمدین و پژوهشگر فرهنگ عامه، میگوید: «یکی از بازیهایی که در گذشته در تهران انجام میشد و از ریتم، آواز و حرکات ورزشی مدد میگرفت، بازی "رفتم به صحرا" بود. این بازی بازی محبوب ما بود.»
انصافی ادامه میدهد: «این بازی خلاقانه به این شیوه بود که بچهها دور هم جمع میشدند و یکصدا میخوانند: رفتم به صحرا، دیدم قورباغه / رفتم به صحرا، دیدم قورباغه // گفتم قورباغه، دماغت چاقه / گفتم قورباغه، دماغت چاقه؟ سپس همه با هم حرکت قورباغه را انجام میدادند، یعنی همانطور که چهاردستوپا نشسته بودند، تندتند به تقلید از حرکت قورباغه به جلو میجهیدند.» وقتی این پرشهای شبیه قورباغه انجام میشد، بچهها دوباره جمع میشدند و برای اینکه هم بازی را ادامه دهند و هم نفسی چاق کنند این بار میخواندند: رفتم به صحرا، دیدم یک لاکپشت / رفتم به صحرا، دیدم یک لاکپشت / گفتم که لاکپشت، لاکت منو کشت / گفتم که لاکپشت، لاکت منو کشت! سپس ادای راه رفتن آرام لاکپشت را درمیآوردند.»
بقیه این بازی ریتمیک به همین شکل انجام میشد و بهترتیب یک حیوان سریع و چالاک و یک حیوان کندرو در طول بازی انتخاب میشد و بازی ادامه پیدا میکرد.