(تصاویر) داستان «آخرین شهروند شوروی»؛ مردی که در مدار زمین شاهد فروپاشی کشورش بود
![(تصاویر) داستان «آخرین شهروند شوروی»؛ مردی که در مدار زمین شاهد فروپاشی کشورش بود](https://cdn.faradeed.ir/thumbnail/Fl0BZy7A5Z32/451dMGaSGR0CPg6J-igvmDNDFzH5NT-XDCBwWQjHZL1OsMHpx5bQ1JML-czGKX6ZhEDvIuiz45qqyl2se9jp5x6DL9ue_nStKIwh14fcdjSztPnxfFM_H-Uq9FTXhqM1/6_11zon.jpg)
سرگئی کریکالف، آخرین و تنها فضانورد شوروی بود که سفر خود را با تابعیت شوروی آغاز کرد و بدون پاسپورتی معتبر، با تابعیت روسی به زمین بازگشت.
بهار سال ۱۹۹۱ بود، اما هنوز سوز و سرمای زمستان از دشتهای قزاقستان رخت بر نبسته بود. دو کیهاننورد با تابعیت شوروی از اتوبوسی در پایگاه فضایی بایکونور پیاده شدند؛ مکانی معروف به کِیپ کاناورال اتحاد جماهیر شوروی.
این همان جایی بود که سه دههی پیش به ترتیب اولین ماهواره، حیوان و انسان (اسپوتنیک، لایکا و یوری گاگارین) به فضا فرستاده شده بودند. آن روز، سرگئی کریکالف (Sergei Krikalev) و آناتولی آرتسبارسکی آماده بودند تا حضور کیهاننوردان شوروی در فضا را ادامه دهند. اما پیش از عظیمت به سمت آسانسور موشک سایوز، طبق سنتی که گاگارین در سال ۱۹۶۱ بنا نهاده بود، روی لاستیک سمت راست اتوبوس ادرار کردند!
برای مردم دنیا، سفر به فضا دیگر عادی شده بود. فضانوردان آمریکایی دهها ماموریت با شاتل فضایی انجام داده بودند و کیهاننوردان شوروی مشغول ساخت ایستگاههای فضایی پیچیدهتری در مدار زمین بودند که ایستگاه میر، نقطهی اوج تلاشها بود. البته در آن سالها، نگاههای زیادی به آسمان خیره نبود و توجه چندانی به این ماموریت نشد؛ چرا که رویدادهای سیاسی روی زمین، رسانهها را بیشتر مشغول خود کرده بود.
پس از پرتاب از بایکونور، کریکالف برای ۳۱۲ روز هوای تازهی زمینی را تنفس نکرد. در این مدت، این فضانورد آرام و کمحرف، شاهد فروپاشی کشورش از فاصلهی ۳۲۰ کیلومتری سطح زمین بود. رؤسای جمهور تغییر کردند، زادگاهش لنینگراد، به سنپترزبورگ تغییر نام پیدا کرد و در راس همه، ابرقدرت کمونیستی دنیا به ۱۵ کشور مستقل تقسیم شد.
طولی نکشید که کریکالف به منزویترین فرد روی زمین تبدیل شد. انگار که همه او را فراموش کرده بودند. او شهروند کشوری بود که دیگر وجود خارجی نداشت. در این مقاله به شرح داستانی میپردازیم که کریکالف به مدت ۱۰ ماه شخصیت اول آن بود.
۱۸ مه ۱۹۹۱؛ از نجات سالیوت ۷ تا فرماندهی ایستگاه میر
برخلاف گاگارین، کریکالف قهرمانی مردمی نبود. بیشتر هموطنانش نام او را نمیدانستند و بسیاری هنوز هم او را نمیشناسند. این کیهاننورد متواضع، هرگز وارد مسائل سیاسی نشد و به دنبال جلب توجه نبود، تا آنجا که حتی حاضر نشد سرگذشتش را بنویسد.
کریکالف در اواخر دههی سوم زندگیاش، خلبانی برجسته و عضو تیم ملی آکروجت شده بود. زمانی که شوروی در سال ۱۹۸۵ ارتباط خود را با ایستگاه فضایی سالیوت ۷ از دست داد، او در تیم کنترل زمینی، مأموریت جسورانهای را ترتیب داد تا ایستگاه را در مدار و از دور تعمیر کند. همین درخشش باعث شد تا فقط ظرف یک سال، بهعنوان کیهاننورد در برنامههای ایستگاه فضایی شوروی انتخاب شود.
پس طی دورههای آموزشهای لازم در روسکاسموس، کریکالف در ۱۶ نوامبر ۱۹۸۸ برای اولین پرواز فضایی خود همراه با فرماندهی مأموریت، الکساندر وولکوف با موشک سایوز TM-7 به سمت ایستگاه فضایی میر اعزام شد. در این مأموریت، کیهاننوردان شوروی شامل ولادیمیر لیاخوف و والری پولیاکوف، همچنین ژان-لوپ کرتین از فرانسه و عبدالاحد مومند از افغانستان، هم حضور داشت. با این ماموریت، کریکالف ۱۵۱ روز را در فضا گذراند و ضمن اثبات تواناییهایش به عنوان کیهاننورد حرفهای، در آوریل ۱۹۸۹ به زمین بازگشت.
دومین سفر فضایی کریکالف در ۱۹ مه ۱۹۹۱ صورت گرفت. در این سفر، او به عنوان فرماندهی ایستگاه میر به همراه هلن شارمن، اولین بریتانیایی و یک کیهاننورد دیگر از شوروی از پایگاه بایکونور به فضا بازگشت. اما این پرتاب، بدون دردسر نبود، زیرا هنگامی که کپسول فضاییشان به میر نزدیک میشد، سیستم هدفگیری از کار افتاد.
شارمن تعریف میکند در لحظاتی که از شدت اضطراب، ضربان قلبش افزایش یافته بود، کریکالف با خونسردی تمام هدایت کپسول را در دست گرفت. هدفگیری کریکالف حتی بدون سیستم راهنمایی نیز بینقص بود و آنها بدون مشکل وارد میر شدند تا به ویکتور آفاناسیف و موسی ماناروف، خدمهی مستقر بپیوندند.
ایستگاه فضایی میر بین فضانوردان به دلیل بوی نامطبوع و صدای مداومش مورد انتقاد قرار میگرفت
ایستگاه فضایی میر به اندازهی چندین کانکس بود که روی هم قرار داشتند. علاوه بر سرنشین انسانی، دهها میکروارگانیسم ناشناخته نیز مهمانِ مداری آنها بودند. فعالیت این میکروارگانیسمها سبب میشد تا میر بویی شبیه به خانهای کوچک قدیمی پیدا کند. به علاوه، صدای دائمی پنکهها، پمپها و سایر تجهیزات نیز به حدی بود که ممکن بود به شنوایی آسیب برساند. بر خلاف نام پر طمطراق ایستگاه فضایی، میر مکانی راحتی برای کار و زندگی فضایی نبود. اما برای کریکالف، هیچکدام از این مسائل اهمیتی نداشت.
شارمن بعدها در مصاحبهها گفت که کریکالف عاشق حس بیوزنی بود و مانند یک پرنده، بدون اینکه به چیزی برخورد کند از یک طرف ایستگاه به طرف دیگر پرواز میکرد؛ مهارتی که به ندرت در میان فضانوردان دیده میشود. بیشتر کیهاننوردان برای گذران وقت آزاد خود مطالعه میکردند، اما کریکالف ساعتهای استراحت را صرف نگاه کردن به بیرون از پنجره میکرد. او به دنبال مکانهایی روی زمین میگشت که قبلاً به آنجا رفته یا دربارهی آنها شنیده بود.
مهمانی پنج نفره در مدار زمین به درازا نینجامید؛ زیرا تنها پس از هشت روز، شارمن به همراه دو عضو خدمه که از قبل در ایستگاه بودند (آفاناسیف و ماناروف) به زمین بازگشت و کریکالف و آرتسبارسکی را تنها گذاشت. این دو نفر مأموریتی پنجماهه داشتند که شامل شش راهپیمایی فضایی در خارج از ایستگاه برای ارتقاء و تعمیرات بود.
حضور آنها در فضا با آزمایشهایی در حوزههای مختلف نجوم، زیستشناسی، شیمی، فناوری فضایی، علوم مواد و پزشکی همراه بود
لوازم مورد نیاز برای مأموریتهای تعمیراتی با پشتیبانی دو موشک تأمین تدارکات، (پروگرس M8 و M9) انجام شد. در مجموع، دو سرنشین ایستگاه، طی این شش فعالیت بیرون از ایستگاه، ۳۲ ساعت و ۲۳ دقیقه در فضا به راهپیمایی کرده و به تعمیر آنتن سامانهی پهلوگیری پرداختند.
اما از این ارتفاع، کریکالف نمیتوانست ببیند که در وطن کمونیستیاش چه میگذرد یا اینکه وقایعی که پشت سر هم رخ میدادند، چگونه بر زمان حضورش در ایستگاه میر تأثیر خواهد گذاشت. تا تابستان ۱۹۹۱، سیاست میخائیل گورباچف، رئیسجمهور شوروی مبنی بر کاهش کنترل بر جمهوریهای وابستهی شوروی، باعث شد بسیاری از کشورها به سمت استقلال پیش بروند.
یکی از این جمهوریها، قزاقستان بود که میزبان پایگاه فضایی بایکونور است. برای جلب رضایت دولت قزاقستان، رهبران مسکو تصمیم گرفتند یک کیهاننورد قزاق را به ایستگاه میر بفرستند. در اکتبر ۱۹۹۱، بهجای جایگزینی کریکالف با یک کیهاننورد باتجربهی روسی، تصمیم گرفته شد که کیهاننورد قزاق، توکتار آئوباریکوف، به ایستگاه میر فرستاده شود.
اتفاقات بیسابقهی سیاسی در شوروی باعث شد که مأموریت کریکالف در فضا بهجای مدت برنامهریزیشده، شش ماه دیگر تمدید شود. با وجود خطراتی حضور طولانی مدت در فضا، پنج ماه اولیه، به مدتی نامشخص و بیپایان تبدیل شد. حتی امروز نیز اثرات اقامت طولانیمدت فضایی بهطور کامل درک نشده است، اما این کیهاننورد دستکم با خطرات شناختهشدهای از جمله سرطان، آبمروارید، انسداد بینی، تحلیل عضلانی، کاهش تراکم استخوان، عفونت و حتی مشکلات سیستم ایمنی روبهرو بود.
۱۹ آگوست ۱۹۹۱
با طلوع خورشید در مسکو، تانکها وارد میدان سرخ شدند؛ یک کودتا در جریان بود. گورباچف که در تعطیلات به سر میبرد، با تلاشهایش باعث خشم جناحهای قدرتمند شده بود. رهبران حزب کمونیست مصمم بودند که قدرت را از او پس بگیرند. با یک بیانیهی رسمی اعلام شد که گورباچف به دلایل افول سلامتیاش، به صورت داوطلبانه کنارهگیری کرده است، اما بسیاری از مردم به خیابانها آمدند تا علیه کودتا اعتراض کنند.
جزئیات کودتا در ایستگاه فضایی میر، همانند زمین، به سختی قابل دسترسی بود. کریکالف بعدها در مقالهای نوشت:
گورباچف ظرف چند روز دوباره قدرت را در دست گرفت، اما سرنوشت کشور مشخص شده بود. طی هفتهها و ماههای آینده، جمهوریهای شوروی یکی پس از دیگری اعلام استقلال کردند.
اما در مدار زمین، داستانی دیگر در جریان بود. کریکالف، دور افتاده از وطن و خانواده، فقط دلخوش به تماسهای نه چندان منظمی از همسرش اِلنا بود که در مرکز کنترل مأموریت کار میکرد. این دو پیشتر در مأموریت قبلی کریکالف به ایستگاه فضایی میر، از طریق ارتباطات رادیویی با یکدیگر آشنا شده بودند و دختری ۹ ماهه داشتند. درحالیکه آشوبهای سیاسی باعث افزایش شدید قیمتها در وطن شده بود، کریکالف با نگرانی به این فکر میکرد که خانوادهاش چگونه با حقوق ناچیز او که فقط به چند دلار در ماه میرسید، زندگی میکنند.
النا بعدها به یک گروه مستندساز گفت: «من همیشه سعی میکردم دربارهی چیزهای ناخوشایند صحبت نکنم چون حتماً برای او سخت بود.» او ادامه داد: «تا جایی که میدانم، سرگئی هم همین کار را میکرد.»
۲ اکتبر ۱۹۹۱؛ آنها ماندند تا میر نمیرد
در تاریخ ۳۰ سپتامبر ۱۹۹۱، کمیسیون فضایی شوروی الکساندر وولکوف، تاکتر آئوباریکوف (متخصص علوم فضایی قزاقستان) و یک دانشمند اتریشی را برای ماموریت آسترو-میر منصوب کرد. دیری نپایید که این سه نفر به خدمهی میر پیوستند. این ماموریت فضایی به دلیل حضور یک فضانورد پژوهشگر اتریشی به نام فرانتس فیبوک در ایستگاه فضایی میر از اهمیت بینالمللی بالایی برخوردار بود. او به مدت دو سال در مرکز فضایی استارسیتی آموزش دیده بود.
پس از انجام یک مانور طولانی دو روزه برای اتصال به ایستگاه، خدمهی جدید به مقصد رسیدند. بعد از یک مراسم خوشامدگویی کوتاه، پنج فضانورد بلافاصله کار بر روی ۱۵ آزمایش را آغاز کردند. در میان آزمایشهای جدید، دیتامیر (سیستم جمعآوری اطلاعات که امکان تبادل اطلاعات به صورت زنده با زمین را فراهم میکرد) و ویدئومیر (برای برگزاری کنفرانسهای ویدئویی زنده با خدمه) از جمله پیشرفتهای مهم و نوآوریهای جدید در ایستگاه میر بودند.
مجموعهای گسترده از آزمایشهای زیستپزشکی و علوم مواد را برای این ماموریت طراحی کرده بودند. تجهیزات مورد نیاز این آزمایشها پیشتر توسط فضاپیمای پروگرس M-9 به ایستگاه میر ارسال شده بود.
هیچیک از خدمهی تازهی ایستگاه، تجربهی پروازی کافی برای جایگزینی کریکالف نداشتند، اما دستکم سوغاتی با ارزشی برای او از زمین آورده بودند. فضانورد اتریشی چند عدد لیموترش برای کریکالف از یک فروشگاه توریستی مخصوص غربیها در قزاقستان خریده بود.
در ۲ اکتبر ۱۹۹۱، فیبوک، آئوباریکوف و آرتسبارسکی (که تا آن زمان بیش از چهار ماه در مدار حضور داشت)، وارد کپسول بازگشت سایوز TM-12 شدند و ایستگاه میر را ترک کردند. آنها در همان روز به سلامت در دشتهای قزاقستان فرود آمدند. اما خبری از بازگشت کریکالف نبود.
خدمهی ایستگاه فضایی میر اکنون تنها شامل وولکوف و کریکالف بودند. تمرکز اصلی آنها نظارت بر روی فعالیتهای ایستگاه فضایی و همچنین تمرینات ورزشی برای تقویت بدن و حفظ سلامت بود. با این حال، ادامه دادن آزمایشهای علمی نیز یکی از وظایف مهم آنها به شمار میرفت. در اواخر سال ۱۹۹۱، مجموعهای از آزمایشهای مواد با استفاده از کورهی کریستالسازی که جمهوری چکسلواکی سابق برای ایستگاه ساخته بود، با موفقیت انجام شد. در این آزمایشها رفتار مواد مذاب مختلف در شرایط بیوزنی بررسی شد.
هرچه کریکالف مدت بیشتری در مدار باقی میماند، اوضاع مالی حکومت بحرانیتر میشد. کشور که در حال فروپاشی بود و برای تأمین منابع مالی خود، بلیت سفرهای فضایی به ایستگاه میر را به قیمت هر صندلی حدود ۲۰ میلیون دلار به دولتهای غربی میفروخت. حتی صحبتهایی دربارهی فروش خود ایستگاه نیز مطرح شده بود، که این موضوع باعث شد خدمه دربارهی وضعیت خود بهعنوان مستأجران کنجکاو شوند.
نوع بشر، پسر خود را برای انجام مجموعهای از وظایف مشخص به ستارگان فرستاد. اما به محض اینکه پسرش زمین را ترک کرد، به دلیل دلایلی زمینی و قابل درک، علاقهاش را به آن وظایف از دست داد و شروع به فراموش کردن مسافران خود کرد. حتی به دلایلی کاملاً زمینی، پسرش را در زمان تعیینشده به خانه بازنگرداند.
کپسول سایوز برای فرار اضطراری همواره آماده بود، اما اگر سرگئی کریکالف و همکار اوکراینی او، الکساندر وولکوف تصمیم میگرفتند از این گزینه برای ترک ایستگاه فضایی میر استفاده کنند، این میتوانست به معنای پایان این عمر ایستگاه باشد. بنابراین، آنها ماندند تا میر نمیرد.
به همین دلیل، کریکالیوف مجبور شد دوباره چند ماه بیشتر از مدت برنامهریزیشده در فضا بماند، زیرا به دلیل کمبود بودجه، دو مأموریت بعدی با هم ترکیب شدند و تنها یکی از اعضای خدمهی معمولی توانست جایگزین شود.
۲۵ دسامبر ۱۹۹۱
پس از ماهها ناآرامی، بوریس یلتسین در دسامبر ۱۹۹۱ انحلال اتحاد جماهیر شوروی را اعلام کرد و بهعنوان رئیسجمهور جدید فدراسیون روسیه انتخاب شد.
جنگ سرد و اتحاد جماهیر شوروی، هر دو در روز کریسمس به پایان رسیدند. اما جرج اچ. دبلیو. بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا، همچنان نگران بود. او در سخنرانی کریسمس خود گفت: «ما امشب در برابر دنیایی نو از امید و امکان ایستادهایم؛ امید برای فرزندانمان، دنیایی که چند سال پیش حتی نمیتوانستیم تصور کنیم. اکنون چالش ما این است که با این کشورهای جدید همکاری کنیم تا صلح را پایدار سازیم و آیندهای پررونقتر بسازیم.»
این نگرانی بوش بیدلیل نبود. در کشورهای تازه استقلالیافتهی شوروی، برخی از برجستهترین دانشمندان موشکی دنیا اکنون با مشکل تأمین نیازهای اولیهی زندگی مواجه بودند. کشورهایی مانند، هند و چین مشتاق بودند تا از خدمات این دانشمندان بهرهمند شوند. در پشت صحنه، رقبا شروع به تنظیم توافقنامهای کردند که شامل سرمایهگذاری مالی آمریکا در برنامههای موشکی و فضایی روسیه میشد، بهطوری که عملیاتهای فضایی همچنان ادامه یابد و مانع مهاجرت متخصصان موشکی به چین یا هند شوند.
در این میان، کریکالف حاضر بود سلامتی خود را برای هدف ارتقای علم قربانی کند. او از مدار زمین در تماس با مقامات گفت: «پزشکان میگویند شرایط برای من سخت است و ادامهی اقامت چندان برای سلامتم خوب نیست. اما اکنون که کشور در چنین وضعیتی قرار دارد، فرصت صرفهجویی در هزینهها باید اولویت اصلی باشد.»
خوشبختانه ارسال محمولههای پشتیبانی شامل اکسیژن، آب، غذا و سوخت، به ایستگاه میر متوقف نشد
در ۱۳ ژانویهی ۱۹۹۲، فضاپیمای تأمینکننده پروگرس M-10 به ایستگاه میر متصل شد و محمولهی جدیدی شامل اکسیژن، آب، غذا و نامههایی برای کیهاننوردان را به همراه سوخت تازه برای سیستم کنترل وضعیت ایستگاه که به شدت کاهش یافته بود، رساند. طولی نکشید که وولکوف و کریکالف کپسول بازگشتی فضاپیمای پروگرس را با نتایج آزمایشهای علمیشان پر کردند که شامل فیلمهای عکاسی با وضوح بالا و نمونههای مواد بود که طی هفتهها و ماههای گذشته تولید شده بودند.
با این حال، جداسازی فضاپیمای پروگرس از ایستگاه به دلیل مشکلاتی در سامانهی کنترل وضعیت ایستگاه به تأخیر افتاد. ژیروسکوپهای معیوب، سیگنالهای نادرستی درباره جهتگیری ایستگاه ارسال میکردند. اما فضانوردان با مهارت و خلاقیت خود، راهحلی موقتی پیدا کردند و در نهایت، در ۲۰ ژانویهی ۱۹۹۲ پروگرس از ایستگاه جدا شد و طبق برنامه در جو زمین سوخت، به جز یک کپسول کوچک بازگشتی که نتایج ارزشمند آزمایشها را با چتر نجات به دشتهای قزاقستان رساند.
این تنها یکی از مشکلات متعددی بود که فضانوردان با آن روبرو شدند. یکی از رایجترین دلایل خرابیها، قطعی کابلهای ارتباطی بود که فضانوردان با مهارت و ابتکار خود مجبور به تعمیر آنها میشدند. علاوه بر این، مشکلات مختلف دیگری نیز وجود داشت که اغلب مانع انجام وظایف اصلی خدمه میشد.
در ۲۵ ژانویهی ۱۹۹۲، فضاپیمای تأمینکنندهی بعدی، پروگرس M-11، از پایگاه بایکونور پرتاب شد. این فضاپیما دو روز بعد به ایستگاه میر متصل شد و مأموریت خود را آغاز کرد.
این مأموریت به صورتی ویژه توسط ناظران بینالمللی رصد شد، زیرا در همان روزها، کارکنان کنترل زمینی در مسکو به دلیل حقوق پایین، دست به اعتصاب زده بودند. در واقع، حقوق آنها آنقدر کم بود که برخی پس از یک شیفت کاری ۱۲ ساعته مجبور بودند شغل دوم نیز داشته باشند.
در روزهای بعد، دو کیهاننورد مستقر در ایستگاه، برای انجام مانور راهپیمایی خارج از ایستگاه فضایی آماده شدند. وولکوف و کریکالیوف با دقت لباسهای فضایی بزرگ اورلان-DMA خود را به همراه ابزارهای کاری پوشیدند و در نهایت قفل هوای کابین کوانت در ۲۰ فوریهی ۱۹۹۲ باز شد.
هر دو با استفاده از سیستمهای پشتیبانی حیات نصب شده در کولهپشتی، از ایستگاه فضایی تحت فشار خارج شدند و شروع به بررسی بخشهای مختلف ایستگاه و اشیاء آزمایشی از بیرون کردند. اما بهزودی مشکلاتی در لباس فضایی وولکوف پیش آمد که او را مجبور به بازگشت به داخل ایستگاه کرد.
بااینحال، کریکالف مجبور شد تمامی وظایف را به تنهایی انجام دهد. یکی از مهمترین کارهای او، برداشتن یک پوشش محافظ حجیم از روی ماژول سوفورا (مونتاژ و باز کردن یک ساختار خرپایی ۱۲ متری) بود تا این ماژول بهطور کامل عملیاتی شود. برای کریکالف، این هفتمین مانور EVA در طول سال بود و او با مجموع ۳۶٫۵ ساعت فعالیت EVA، رکورد جدیدی ثبت کرد.
سرانجام، خبر رسید که کریکالف به زودی جایگزین خواهد شد و میتواند به زمین بازگردد
پس از اجرای سنتی وداع نهایی که شامل یک توقف کوتاه در کنار لاستیک عقب اتوبوس حملونقل میشد، کلاوس دیتریش فلاده آلمانی و همراهانش پس از مراسم رسمی خداحافظی با مقامات روسی، سوار فضاپیمای سایوز شدند. وزیر تحقیقات آلمان، ریزنهوبر، نیز با امید و آرزوی موفقیت، پرتاب را تماشا میکرد و برای فلاده و دو همراه روسیاش، الکساندر ویکتورینکو و الکساندر کالری، دعا میکرد.
بهطور شگفتآوری، موشک ۳۱۰ تنی سایوز در ساعت ۱۶:۰۰ به وقت محلی از پایگاه فضایی بایکونور با دقت بسیار بالایی به فضا پرتاب شد. هر سه مرحله موشک با دقت کامل عمل کردند و پس از ۹ دقیقه، کپسول سایوز به مدار برنامهریزیشده زمین رسید. در داخل کپسول، فلاده با گزارش از یک پرتاب بسیار نرم، بلافاصله فعالیتهای جمعآوری دادههای پزشکی خود را آغاز کرد.
در سی و چهارمین دور در مدار، کپسول سایوز به ایستگاه میر نزدیک شد و کنترل زمینی در مسکو، فرایند اتصال را به لطف سیستمهای نصبشده قبلی دیتامیر و ویدئو-میر، بهصورت زنده نظاره کردند. دریچهها باز شد و سرنشینان تازهوارد با استقبال گرم وولکوف و کریکالف روبهرو شدند.
فلاده به سرعت برنامهی گستردهی آزمایشهای خود را آغاز کرد که با همکاری نزدیک دانشمندان زمینی و کمک خدمهی پشتیبان در مرکز کنترل زمینی ادامه یافت. چندین مشکل کوچک که در طول مأموریت رخ داد، به لطف دانش و مهارت بالای فلاده، بهسرعت حل شد.
سرانجام روز موعود رسید. صبح روز ۲۵ مارس ۱۹۹۲، فلاده به همراه دو فضانورد روسی، وولکوف و کریکالف، وارد کپسول سایوز TM-13 شدند. زمین، فرزندش را فراخوانده بود و کریکالف برای تنفس هوای تازه، لحظهشماری میکرد.
۲۵ مارس ۱۹۹۲
آخرین شهروند اتحاد جماهیر شوروی در نزدیکی شهر آرکالیک، واقع در جمهوری مستقل قزاقستان، فرود آمد. گروهی چهار نفره به او کمک کردند تا از کپسول سایوز خارج شود. او به شدت رنگپریده و خیس عرق بود؛ شبیه یک تودهی خمیری مرطوب. یکی از افراد با دستمال صورتش را باد میزد و دیگری به او مقداری خوراک گرم میداد. هوای تازه و نور سوزان خورشید بدنش را که زیر یک کت خز قرار داشت، در بر گرفت. اما وجود لایهای از برف تازه، کار راه رفتن را سخت کرده بود. بنابراین دو نفر زیر بغل او را گرفتند تا از سایوز فرود آمده خارج شود.
مسئولیت سنگین مدیریت ایستگاه فضایی میر دیگر بر عهدهی او نبود. کریکالف سالها بعد در مصاحبهای گفت: «باوجود گرانشی که باید با آن کنار میآمدم، تجربهی بسیار دلپذیری بود. اما از لحاظ روانی، بار بزرگی از روی دوش من برداشته شد. لحظهای بود که نمیتوان آن را سرخوشی نامید، ولی حس بسیار خوبی داشت.»
بازگشت به وضعیت طبیعی روی زمین چند هفته طول کشید و بازیابی سلامتی او چندین ماه زمان برد
زمانی که کریکالف به زمین بازگشت با رویکردی فروتنانه، اهمیت سفرش را کوچک جلوه میداد. حتی مردم کشور خودش او را به خوبی نمیشناختند، اما بسیاری از خبرنگاران از او دربارهی بازگشت به یک کشور متفاوت سوال میکردند.
او در پاسخ به سوالی گفت: «چه چیزی بیشتر از همه من را شگفتزده میکند؟ این که رفتنی، اینجا تاریک بود و برگشتنی سفید است. زمستان آمده، و قبلاً تابستان بود. حالا زمین دوباره شکوفا میشود. این چشمگیرترین تغییری است که میتوان از فضا دید.»
۱۷ ژوئن ۱۹۹۲
اما از میان این هرجومرج، مسیر کنونی ناسا نیز شکل گرفت. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، سیاستمداران آمریکایی شروع به همکاری با روسیه کردند تا بتوانند فضانوردان را با یک ایستگاه فضایی، دوباره به مدار ببرند و درنهایت به ماه و مریخ سفر کنند. این برنامهی بینالمللی ابتدا یک کیهاننورد روس را به شاتل فضایی آمریکا و یک فضانورد آمریکایی را به ایستگاه فضایی میر فرستاد.
چند ماه پس از بازگشت کریکالف، رئیسجمهورهای آمریکا و روسیه در کاخ سفید ملاقات کردند و برنامهی شاتل-میر را نهایی کردند. این برنامهی شامل اعزام کیهاننوردان روسی و فضانوردان آمریکایی با شاتل فضایی آمریکا به ایستگاه میر بود و راه را برای ساخت ایستگاه فضایی بینالمللی (ISS) هموار کرد.
کریکالف بلافاصله به تمرینات بازگشت و به آمریکا سفر کرد تا برای نقش خود به عنوان اولین عضو روسی شاتل فضایی در سال ۱۹۹۴ آماده شود. در این ماموریت، او در کنار چارلز بولدن، که بعدها به ریاست ناسا رسید، پرواز کرد. بولدن دربارهی این همکاری نوشت:
پس از ملاقات، تمرین و پرواز با سرگئی، امید زیادی داشتم که روابط فضایی بین روسیه و آمریکا به شکلی پیشرونده توسعه یابد و روزی برسد که پرواز مشترک فضانوردان روسی و آمریکایی با فضانوردان سایر کشورها امری معمول شود.
مدت زیادی نگذشته بود که ایالات متحده و روسیه تلاشهای خود را برای ساخت یک ایستگاه فضایی مشترک در قالب ایستگاه فضایی بینالمللی ادغام کردند. اما روسها نتوانستند بودجهی لازم را تأمین کنند. ایالات متحده یا باید هزینهها را پرداخت میکرد یا خطر رها شدن پروژه را میپذیرفت.
دولت کلینتون این فرصت را ارزشمند دانست، چرا که میتوانست به کشور تازه استقلالیافتهی روسیه کمک کند. جیمز اوبرگ، نویسنده و کارشناس در حوزهی فضا، میگوید: «این توافق باوجود فروپاشی رژیم شوروی انجام شد. اما هزینهها تنها بخشی از مشکل بود. پیش از آن، موانع فرهنگی و اطلاعاتی مانع همکاری بودند.»
ماژول زاریا که در روسیه با سرمایهگذاری آمریکا ساخته شده بود، به اولین ماژول اصلی ایستگاه فضایی بینالمللی تبدیل شد. کریکالف و گروه همراه او در شاتل وظیفه داشتند زاریا را به ماژول یونیتی که اولین ماژول ساختهشده در آمریکا بود، متصل کنند. با این همکاری جدید در سال ۱۹۹۸، ایستگاه فضایی بینالمللی متولد شد.
و اما امروز
ایستگاه فضایی بینالمللی تاکنون مسیری بیش از ۴٫۱ میلیارد کیلومتر طی کرده و بیش از ۱۰۰,۰۰۰ بار دور زمین چرخیده است. این فاصله تقریباً معادل سفر به سیارهی نپتون، دورترین غول گازی منظومهی شمسی است. اما از زمانی که برنامهی شاتل فضایی در سال ۲۰۱۱ بازنشسته شد، آمریکاییها برای تقریبا یک دهه برای رفتن به مدار زمین، میلیاردها دلار به آژانس فضایی روسیه پرداخت کردند.
طبق نظریه نسبیت عام اینشتین، کریکالف ۰٫۰۲ ثانیه به آینده سفر کرده است
کمتر کسی به اندازهی کریکالف با دو ایستگاه فضایی که هنوز هم به عنوان موفقترین پروژههای فضایی تاریخ شناخته میشوند، آشناست. او در ایستگاه فضایی میر (که تا سال ۲۰۰۱ در مدار زمین بود) و همچنین در ایستگاه فضایی بینالمللی حضور داشت.
کریکالف از نوامبر ۲۰۰۰ تا مارس ۲۰۰۱ به عنوان مهندس پرواز در ایستگاه بینالمللی خدمت کرد و سرانجام در سال ۲۰۰۷ بازنشسته شد و اکنون به عنوان معاون شرکت فضایی انرگیا فعالیت میکند. او در مجموع حدود ۵,۰۰۰ بار در ایستگاه میر به دور زمین چرخیده و به همان تعداد طلوع و غروب خورشید را دیده بود.
با توجه به کل زمان حضور کریکالف در فضا، ۸۰۳ روز و ۹ ساعت و ۳۸ دقیقه، طبق نظریه نسبیت عام اینشتین، او ۰٫۰۲ ثانیه به آینده سفر کرده است.
منبع: خبرآنلاین