(تصاویر) سفر به ایران قدیم؛ جزئیات پرونده قاتل عنکبوتی در شیراز ۹۰سال قبل

۹۰ سال پیش قاتل زنجیرهای شهر شیراز معروف به سیفالقلم دستگیر شد.
۱۳ اسفند ۱۳۱۳ مردی به نام سید محمد علی نامی ملقب به سیف القلم که در شیراز ۸ زن و ۲ مرد را بوسیله سیانور کشته بود دستگیر شد. روزنامه اطلاعات ۱۶ اسفند ۱۳۱۳ گزارشی درباره این قاتل منتشر کرده در بخشهایی از این گزارش میخوانید:
روز ۱۳ اسفند ماه ۱۳۱۳ قمر تاج نام به کمیساریای نمره ۲ شیراز مراجعه و اطلاع میدهد که بهزاد و عیالش (رباب) که از دوستان و بستگان او بوده اند ۲۰ روز قبل عقب منزل جهت کرایه میگشتند. به سید محمد علی سیف القلم بر خوردند او آنها را به منزلی که در محله لب آب شیراز واقع است راهنمایی نموده و دو نفر مذکور به آنجا رفته اند. ولی چندین مرتبه من برای ملاقات آنها مراجعه نمودم و نبودند. از سید سؤال کردم اظهار داشت به سعدی رفته اند. باتفاق سید به سعدی رفتیم. نبودند بعد مقداری اشیاء آن ها را دیدم در بازار می فروشند لهذا آمده ام اطلاع بدهم.
کمیساریا سید را جلب و شروع به تحقیق نموده ضمنا خانه را مورد معاینه قرار میدهد. خانه استیجاری از آقا سید محمد شفیع تاجر بهبهانی بوده مورد سوء ظن پلیس واقع میشود چون مشاهده می شود که خانه مسکونی نیست و مفروش نیست. سید را در خانه حاضر میکنند و سؤال میشود خانه را برای چه اجاره کردی؟ میگوید برای سکونت. میگویند اثاثیهات کجا است؟ میگوید هنوز منتقل نشده ام. می گویند چه مدت است اجاره کرده میگوید ۴ ماه. بر سوء ظن پلیس افزوده میشود. در ضمن گردش در اطاق ها و زیر زمین ها سطح اطاق ها و زیر زمین ها که دست خورده و ناهموار بوده جلب نظر پلیس را می نماید. یک نقطه را کاوش می کنند به جنازه برخورد مینمایند. فوری مدعی العموم و مستنطق را اطلاع می دهند و عملیات حفر و کاوش را ادامه می دهند. با مساعدت مامورین نظمیه و بلدیه و با حضور اعضاء جنازه ۸ نفر زن و ۲ نفر مرد را بیرون می آورند. سید را استنطاق میکنند ابتدا منکر میشود. ولی پس از ۵ ساعت تحقیق اقرار و اعتراف صریح مینماید که ده نفر را کشته و شخصا دفن نموده ام.
مامورین پلیس روز و شب صرف وقت نموده اجساد را از گودالها خارج و معاینات لازمه نموده عکس برداری کرده پس از صدور اجازه به خاک می سپارند و جانی را پس از صدور قرار به محبس میبرند.
اعلام حدوث واقعه اهالی شیراز را مبهوت و متوحش ساخته با زبانی بر مسبب حقیقی کشف این جنایات و آن مرد عظیمی که در راس تشکیلات مملکتی قرار گرفته حفظ جان و ناموس و مال همه را وجهه همت خود ساخته دعا میکردند و بازبانی بر این گرگ های آدمی صورت و این زاده های شوم شیطان که نام بشری بر خود نهاده میان مردم بی گناه افتادهاند، نفرین مینمودند.
خلاصه اظهار سید این است: «۴ ماه قبل این خانه را اجاره نمودم و چندین گودال در کف زیرزمین ها و اطلاقها تهیه کردم و مقداری دوای سیاه نور که به مصرف عکاسی می رسد خریدم و آماده شدم که زنان بدکار و فواحشی که مبتلای به مرض سفلیس(کوفت) هستند و مردانی که شغل دلالی زنان را دارند، تلف کنم. آنها را میفریفتم بخانه می آوردم با آنها مهربانی می کردم و به آنها میوه می دادم که شما ضعیف و مریض و ناتوانید و من طبیب و حکیم و دوای این درد را دارم. از این مواد در آب با چای در غذا سیاه نور می ریختیم و به آنها می خورانیدم بلافاصله فوت میشدند. به دست خود آنها را لخت نموده در گودالها می چپانیدم و روی آنها گچ می ریختم. محمد رضا فوری فوت نشد با کلنگ بر سرش را کوبیدم. چنان مغزش پریشان شد که به در و دیوار خون و مغز پاشیده شد فردا گچ خریدم و دیوار را سفید کردم...»
منبع: اطلاعات آنلاین