یادداشتهای علم، پنجشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۵۱: ماجرای فروش نفت با تخفیف و منتی که شاه را عصبانی کرد

یادداشتهای اسدالله علم: یک مطلبی نسبت به یکی از دوستان خودم عرض کردم. عریضه داده بود و در اول آن منتی بر اعلیحضرت گذاشته بود، بعد انجام کاری را برای معامله صدهزار بشکه نفت در روز که به قیمت تخفیف یافته بگیرد و بفروشد، داده بود. چون منت گذاشته بود، شاهنشاه را عصبانی کرد. حق هم با ایشان بود.
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
۱۷ فروردین ۱۳۵۱: صبح به اختصار شرفیاب شدم. چند کار اداری عرض شد، هم چنین باز موضوع والا حضرت اشرف و امیر هوشنگ مطرح شد. یک مطلبی نسبت به یکی از دوستان خودم عرض کردم. عریضه داده بود و در اول آن منتی بر اعلیحضرت گذاشته بود، بعد انجام کاری را برای معامله صدهزار بشکه نفت در روز که به قیمت تخفیف یافته بگیرد و بفروشد، داده بود. چون منت گذاشته بود، شاهنشاه را عصبانی کرد. حق هم با ایشان بود. من خجل شدم و تمام روز ناراحت بودم ولی شب که سر شام رفتم عریضهای از بوتو رئیس جمهور پاکستان دادم، خواندند و جواب دیکته فرمودند. با من مدتی اظهار محبت کردند. میخواستند حالی کنند که صبح تقصیر از تو نبود.
مدتی صحبت بر سر قطع رابطه مصر و اردن شد که بر ار پیشنهاد ملک حسین که کشورهای متحده اردن [را]در غرب و شرق رودخانه به وجود میآورد، پیش آمده است. البته مصر میگوید، این دیکته اسرائیل و آمریکاست. عرض کردم: بهتر! ملک حسین راحت شد. میتواند به آسانی وارد مذاکره با اسرائیلیها بشود. فرمودند: به این آسانی نیست. افکار عمومی او را طرد خواهد کرد. عرض کردم: فدائیان را مغلوب کرد و بر اوضاع خود مسلط است، گمان نمیکنم خطری برای او باشد. فرمودند: ولی کاری هم نمیتواند از پیش ببرد.
منبع: انتخاب