سفر به ایران قدیم؛ یادداشتهای علم، شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۵۱: شاهنشاه سر حال نبودند؛ هر چه را عرض کردم، رد کردند

یادداشتهای اسدالله علم: صبح... شرفیاب شدم. شاهنشاه سر حال نبودند. تقریباً هر چه را عرض کردم، رد کردند. یکی این بود که آیت الله خوانساری تقاضا دارد مولود حضرت رسول تعطیل شود. رد کردند. جای تعجب شد، چون شاهنشاه شخصاً مسلمان معتقد است ولی فرمودند: چرا حالا بعد از دو سال که این روز را موقوف کرده ایم، تجدید مطلع می شود؟ عرض کردم: ولی حق با خوانساری است.
کد خبر :
۲۳۹۷۵۹
بازدید :
۸۶
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
در ادامه بخشی از یادداشت های او را بخوانید.
صبح... شرفیاب شدم. شاهنشاه سر حال نبودند. تقریباً هر چه را عرض کردم، رد کردند. یکی این بود که آیت الله خوانساری تقاضا دارد مولود حضرت رسول تعطیل شود. رد کردند. جای تعجب شد، چون شاهنشاه شخصاً مسلمان معتقد است ولی فرمودند: چرا حالا بعد از دو سال که این روز را موقوف کرده ایم، تجدید مطلع می شود؟ عرض کردم: ولی حق با خوانساری است. فرمودند: به هنگام تولد، حضرت رسول پیغمبر نبوده اند. عرض کردم: مسیح هم نبوده است، ولی تولد ایشان را مسیحی ها جشن میگیرند. فرمودند: یکی از تعطیلهای مذهبی را کم کنید و به جای آن بگذارید. دیگر چیزی عرض نکردم. در یکی دو مورد دیگر هم مستدعیات مرا با برآشفتگی رد کردند - البته مربوط به خودم نبود و دیگر من هیچ استدعایی درباره خودم نمیکنم؛ بیش از این که دارم چه می خواهم؟
باری، مطلب کوتاه، در رژیمهایی مثل ما هر قدر صاحب قدرت بزرگوار و آقا باشد، چنان که شاه ما هست این مشکلات موجود است. من چه میدانم که صبح سوء هاضمه پیش آمده گفت و گویی با علیا حضرت پیش آمده، اخبار بدی رسیده و قس علیهذا... اما باید مقاومت کرد و حقایق را گفت. تا هم خیانتی واقع نشود و هم وظیفه انسانی شخص انجام شده باشد و هم حق مردم ادا شود...
منبع: انتخاب
۰