سفر در زمان؛ یادداشت‌های علم، چهارشنبه ۲۱ و پنجشنبه ۲۲ و جمعه ۲۳ تیر ۱۳۵۱

سفر در زمان؛ یادداشت‌های علم، چهارشنبه ۲۱ و پنجشنبه ۲۲ و جمعه ۲۳ تیر ۱۳۵۱

یادداشت‌های اسدالله علم: برای مهمانی [محمد علی]قطبی که جهت اعلیحضرت همایونی و پادشاه یونان در نوشهر داده است، بروم. متأسفانه نتوانستم از این راه به تهران برگردم. حیف شد. با بی سیم به من اطلاع دادند که والاحضرت شهناز با شوهرشان میخواهند به سویس بروند. به عرض شاهنشاه رساندم. خوشبختانه اجازه نفرمودند این پسره برود، باز یک بی آبرویی تازه راه بیندازد.

کد خبر : ۲۴۶۷۰۰
بازدید : ۸۸۴

اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  

در ادامه بخشی از یادداشت های او را بخوانید.

۲۱ و ۲۲ و ۲۳ تیر ۱۳۵۱: در گاجره بودم. عصر سه شنبه ۲۰ به این جا آمدم. واقعاً چه بهشتی است. بعد از گرمای ۴۰ درجه تهران و گرما و رطوبت فوق العاده نوشهر، این جا بهشت است. روز ۲۵ درجه و شب ۱۹ درجه بعد هم چه سبزه و چه گل‌های وحشی. واقعاً هیچ جای دنیا به قشنگی کشور من نیست. کجا این همه لطافت و آفتاب هر روز هست بعد هم این همه لطف و آشنایی؟ 

این جا با خانم علم و دکتر عالیخانی و عزیز الله قوامی بودم. همه روز دو سه ساعت در کوه‌ها پیاده روی کردم. با اتومبیل جیپ به راهی که از این جا تا شمشک کشیده شده رفتم. خیلی به تهران مخصوصاً منزل من نزدیک است. ولی، چون قرار بود امروز جمعه 

برای مهمانی [محمد علی]قطبی که جهت اعلیحضرت همایونی و پادشاه یونان در نوشهر داده است، بروم. متأسفانه نتوانستم از این راه به تهران برگردم. حیف شد. با بی سیم به من اطلاع دادند که والاحضرت شهناز با شوهرشان میخواهند به سویس بروند. به عرض شاهنشاه رساندم. خوشبختانه اجازه نفرمودند این پسره برود، باز یک بی آبرویی تازه راه بیندازد. 

بالاخره والاحضرت شاهدخت اشرف هم روزنامه لوموند را که تعقیب قضایی کرده بودند، حاکم شدند - در مورد این که خبر دروغی نوشته بود که والاحضرت اشرف هروئین قاچاق کرده‌اند و چند سال قبل در سویس گیر افتاده بودند و دولت سویس به کلی تکذیب کرد و لوموند به هزار فرانک محکوم شد. گرچه ما ادعای صدهزار دلار غرامت کرده بودیم، ولی به هر حال نفس محکومیت ارزش دارد، اما باید بعد طوری از این کار استفاده کنیم که با لوموند دوست بشویم نه دشمن.

عالیخانی در کنفرانس [مرکز بررسی‌های مدیترانه‌ای در رم که وابسته به چند دانشگاه آمریکایی است]از طرف ایران شرکت کرده بود... مطلبی را میگفت که نمی‌دانم چه جور به عرض شاهنشاه برسانم که این گفت و گوی ما با شرکت‌های نفتی و قرار و مدار تازه که می‌خواهیم با آنها بگذاریم، به این صورت ممکن است خوب نباشد. چون غرب فوق العاده احتیاج به نفت خاورمیانه دارد، چه لزوم دارد ما دنبال آنها برویم؟ چرا آنها دنبال ما ندوند؟ بعد هم چرا اوپک را به این صورت خراب کردیم؟ مهمترین کشور طرف توجه غرب [در]خاورمیانه عربستان سعودی خواهد بود که میتواند تولید را به پانزده ملیون بشکه در روز برساند. گفتم گزارش کتبی بنویسد که به عرض برسانم. 

از اخبار مهم جهان نامزدی ماک گاورن به ریاست جمهوری آمریکا از طرف حزب دموکرات است.. مک گاورن خواست سناتور [ادوارد]کندی را به معاونت ریاست جمهوری برگزیند. خوشبختانه قبول نکرد -، چون کندی‌ها با ما میانه و سابقه خوبی ندارند. در جشن‌های شاهنشاهی هم خیلی التماس کرد دعوتش کنم، شاهنشاه اجازه نفرمودند... فکر میکنم کندی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۹۷۶ آماده کند. تا آن وقت خدا بزرگ است. 

عصری پس از مختصری استراحت در هتل چالوس به نوشهر به اقامتگاه شاهنشاه که سابقاً هم شرح آن را نوشته‌ام، چند تا اتاق چوبی محقر در کنار اسکله نوشهر است، رفتم. تا وارد شدم، شرفیاب شدم. شاهنشاه در حمام بودند. چند دقیقه در حمام بودم. فرمودند: برای تو خیلی گرم است... فرمودند: برو بیرون یک ویسکی بخور تا من برسم و از آن جا با هم به مهمانی پادشاه یونان در عمارت مجاور - متعلق به قطبی، دائی علیا حضرت شهبانو - برویم. اطاعت کردم. هوا نسبتاً بد نبود. ویسکی با قدری نان پنیر خوردم، تا شاهنشاه تشریف آوردند. علیا حضرت شهبانو قبل از شاهنشاه آمدند. مرا دیدند، مصاحبه بسیار سردی فرمودند و گفتند: لابد منتظر اعلیحضرت هستی

‌عرض کردم: بلی. خودشان تشریف بردند. شاهنشاه تشریف آوردند. کار‌های جاری را عرض کردم... 

نامه‌ای از نیکسون سربسته برای شاهنشاه رسیده بود - تشکر از پذیرایی گرم شاهنشاه در این سفر بود. فرمودند: اگر جوابی لازم دارد بده. عرض کردم: فکر نمیکنم جواب لازم داشته باشد. نامه تشکری هم از نیکسون برای من رسیده بود. آن را هم به نظر مبارک رساندم. بعد به مهمانی رفتیم. مهمانی خنکی بود. اصولاً برای ما که از پنجاه سالگی سرازیر شده‌ایم، دیگر این طور مهمانی‌ها و رقص‌ها به خصوص بدون داشتن هیچ دلخوشی کیفیتی ندارد. من بعد از شام به هتل برگشته، خوابیدم.

منبع: انتخاب

۱
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید