سفر در زمان؛ یادداشتهای علم، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۵۱: ماجرای ناراحتی شدید شاه از انگلیسها

یادداشتهای اسدالله علم: صبح شرفیاب شدم... عرض کردم: سفیر انگلیس چندین دفعه تلفن کرده و میخواهد مرا ببیند. فرمودند: خوب قطع رابطه که نمیخواهیم بکنیم. او را ببین، ولی به طور رسمی در منزل...
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
در ادامه بخشی از یادداشت های او را بخوانید.
۲۵ امرداد ۱۳۵۱: صبح شرفیاب شدم... عرض کردم: سفیر انگلیس چندین دفعه تلفن کرده و میخواهد مرا ببیند. فرمودند: خوب قطع رابطه که نمیخواهیم بکنیم. او را ببین، ولی به طور رسمی در منزل...
بعد از ظهر. سفیر انگلیس را پذیرفتم. دو ساعت حرف زدیم. خلاصه آن این است: شاهنشاه مطالبی به وزیر خارجه و یک انگلیسی دیگر فرمودهاند که حالا معلوم میشود که ما هیچ دوستی نداریم و این که خیال میکردیم انگلیس دوست ماست اشتباه بود. شما فقط به منافع خودتان نگاه میکنید و با ما مثل [مردمان درجه دو]second rate people رفتار میکنید. برای من فرقی نمیکند... دموکراسی خودتان را نگاه کنید جز [هرج و مرج]chaos چیزی نیست. ظرف ده سال، ما از شما قویتر خواهیم شد و آن وقت فراموش نخواهیم کرد که شما با ما چه رفتاری میکردید - مفهوم دیگر این است که تلافی خواهیم کرد. شما خیال میکنید فقط شما عاقل هستید؟ اصلا شما که هستید؟
از این مطالب به شدت گله کرد و حال آن که من میخواستم باز هم راجع به مقاله لعنتی گاردین بر او بتازم. البته من گله خودم را شروع کردم. باز هم با خونسردی گفت: همین امروز روزنامههای شما به ما بد گفتند. به علاوه اعلیحضرت همایونی حتی در مصاحبه خودشان به ما بد گفتند. این که گله ندارد. گو این که باید از اعلیحضرت گله کنم. به علاوه چه طور برای حرف مزخرف یک نفر روزنامه نویس یک دفعه این همه اظهار دوستی و ... که از سفر لندن تاکنون فرمودهاند به هم زده میشود؟ به علاوه مجموع این مقالات [گاردین]coverage خوبی از ایران میدهد. اعلیحضرت و کشور ایران قوی و بزرگ شدهاند. یا باید رژیم توتالیتر داشته باشید و روزنامه نویسی را نپذیرید و یا اگر میپذیرید، باید این مشکلات را در نظر بگیرید و این قدر حساسیت نشان ندهید. همین امروز روزنامههای شما راجع به ایرلند و لیبی فحشی نیست که به ما ندادهاند. با آن که میدانیم روزنامههای شما کاملاً تحت کنترل هستند به روی خودمان نمیآوریم، چون روزنامه هستند و به هر حال نظر دولت نیست. من در دلم گفتم: ما به کون گشادی شما نیستیم.
باری شب با آن که سر شام علیا حضرت ملکه پهلوی میرفتم، به سفارت غیر رسمی اسرائیل رفتم... رئیس ستاد آنها ژنرال [دیوید العزر]David Alazar آمده - دعوت غیر رسمی کرده بودند- و شاهنشاه فرموده بودند برو. خیلی از اوضاع ایران و پیشرفتهای ایران تحت تأثیر قرار گرفته است. در آن جا که بودم خبری رسید که پادشاه مراکش پس از سفر سه هفته در اروپا به مراکش مراجعت میکرد. در راه هواپیماهای شکاری اسکورت او او را به مسلسل بستهاند با آن که دو موتور هواپیمای جت ۷۲۷ او از کار افتاده به سلامت نشسته است. اخبار تا نصف شب ما را مشغول داشت و تلگرافی از جانب شاهنشاه برای او فرستادم و تا یک صبح مشغول گرفتن اخبار مختلف هستم...
منبع: انتخاب