سفر در زمان؛ یادداشتهای علم، یکشنبه ۷ آبان ۱۳۵۱: به شاه گفتم سخنرانی مذهبی [فخرالدین] حجازی واعظ را گوش کردم؛ خوب حرف میزد
![سفر در زمان؛ یادداشتهای علم، یکشنبه ۷ آبان ۱۳۵۱: به شاه گفتم سخنرانی مذهبی [فخرالدین] حجازی واعظ را گوش کردم؛ خوب حرف میزد](https://cdn.faradeed.ir/thumbnail/6rxVxPDZQvQk/451dMGaSGR0CPg6J-igvmEhXOYlvwTvYHos60qKwj22Xf0uzbN6PrfRjVSTXX8EAtLeUT68rHLSqyl2se9jp5x6DL9ue_nStKIwh14fcdjSF8uVz4rMxn_R_TO3g8ffb/1.jpg)
یادداشتهای اسدالله علم: عرض کردم: به سخنرانی مذهبی از مسجد ترکها در رادیو گوش میکردم. [فخرالدین]حجازی واعظ حرف میزد. خوب هم حرف میزد، ولی در آخر مجلس به همه کس و همه چیز و حوزه علمیه قم دعا کرد و به شما دعا نکرد. جای تعجب شد.
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
در ادامه بخشی ازیادداشت های او را بخوانید.
۷ آبان ۱۳۵۱: صبح نفتیها شرفیاب میشدند. به این جهت من دیشب اجازه گرفتم، صبح شرفیاب نشوم. فرمودند: بعد از ظهر کاری نداریم، بیا.
من صبح سواری رفتم و ساعت ۳:۳۰ شرفیاب شدم. میوه و برنج و زعفران که باید برای پادگورنی و برژنف و کاسیگین به مسکو میفرستادیم، به نظر مبارک رساندم، خوب بود. فرمودند بفرستید... شاهنشاه فرمودند: دیشب ساعت ۳ صبح برخاستم. مدتی بیدار بودم. خوشبختانه دوباره خوابم برد. خوابم دارد خیلی کم میشود. حتی با دوای خواب.
بعد به من فرمودند: من امروز که قتل مولاست، میبینی کراوات سیاه زدهام. با آن که به این تشریفات عقیده ندارم و عقیدهام به خدا و ائمه اطهار طور دیگر است ولی برای خودم یک دلخوشی است. نمیدانم چرا؟ عرض کردم: هرچه باشد، خوب است. گو این که عقیده عمیق شاهنشاه به خدا، خود به خود اثر وضعی دارد و در قلب مردم رسوخ میکند، ولی این تشریفات هم از لحاظ رئیس یک کشور شیعه و کشوری که هنوز مردم آن ۹۰ پایبندی عمیق به مذهب دارند، لازم است.. عرض کردم: وزیر دادگستری دیدنم آمده بود و نگران از کم مرحمتی شاهنشاه بود. فرمودند: خیلی به او عقیده ندارم. خوب احساس کرده است.
عرض کردم: به سخنرانی مذهبی از مسجد ترکها در رادیو گوش میکردم. [فخرالدین]حجازی واعظ حرف میزد. خوب هم حرف میزد، ولی در آخر مجلس به همه کس و همه چیز و حوزه علمیه قم دعا کرد و به شما دعا نکرد. جای تعجب شد. فرمودند: تحقیق کن برای چه؟ عرض کردم: رسم عجیبی است. هر کس میخواهد خود را در دل عامه جا کند، از ما دوری میکند. معنی این کار را هم نمیفهمم. فلسفی پدر سوخته همین کار را میکرد، او را کنار زدیم. این آقا که با اجازه ما منبر میرود و سخنرانی او را هم رادیو دولتی پخش میکند، همین کار را میکند. فرمودند: بپرس چرا این کار را میکند؟ مدتی هم فکر کردند.
راجع به نفت و مذاکرات صبح راضی بودند. فرمودند: شاید فرمول تازه به کار ببریم که فروشنده باشیم و کنسرسیوم هم خریدار و دیگر کاری به برداشت و ... نداشته باشد. عرض کردم بسیار فرمول عالی و جدیدی است...
عرض کردم سرکار فریده خانم مادر علیا حضرت به من گفتند: در کارت دعوت مجلس سنا برای چهاردهم مهرماه، نوشته نشده بود در حضور اعلیحضرتین. بعد هم در لایحه جوابیه سنا اسمی از علیا حضرت شهبانو برده نشده است. قسمت دوم را که خودم توضیح دادم که نطق را شاهنشاه فرمودهاند. جواب هم به آن نطق عرض میشود، طبیعتاً اسمی از علیا حضرت شهبانو برده نمیشود. ولی اجازه فرمایید کارت را تذکر بدهم که سال دیگر تکرار نشود. فرمودند آن [را]هم باید مطالعه بیشتری بکنید. من فکر میکنم شاهنشاه باید یک ناراحتی قلبی از شهبانو داشته باشند و این ناراحتی عمیق این چند ماهه اخیر شاهنشاه هم از این بابت است. خدا به خیر کند.
از اخبار مضحک داخلی ما این است که در مذاکرات نفت، دکتر اقبال، رئیس شرکت ملی نفت ایران، شرکت ندارد. از ایرانیها فقط دکتر فلاح است. حتی وزیر دارایی هم نیست.
منبع: انتخاب