سفر در زمان؛ یادداشتهای علم، دوشنبه ۸ آبان ۱۳۵۱: یاللعجب، مگر من رئیس شهربانی هستم یا رئیس ساواک؟

یادداشتهای اسدالله علم: از من سؤال فرمودند: در دانشگاه آریامهر چه خبر است که رئیس شهربانی آنجا گیر افتاده برای شرفیابی نیامده است؟ عرض کردم: خبری ندارم. شاهنشاه تعجب فرمودند که چه طور خبری ندارم. یاللعجب، مگر من رئیس شهربانی هستم یا رئیس ساواک؟ قدری شوخی و مزاح فرمودند... برنامه شیراز را به عرض مبارک رساندم.
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
۸ آبان ۱۳۵۱: صبح شرفیاب شدم. ذخیلی مختصر، چون دیروز شرفیاب شده بودم دیگر کاری نداشتم. از من سؤال فرمودند: در دانشگاه آریامهر چه خبر است که رئیس شهربانی آنجا گیر افتاده برای شرفیابی نیامده است؟ عرض کردم: خبری ندارم. شاهنشاه تعجب فرمودند که چه طور خبری ندارم. یاللعجب، مگر من رئیس شهربانی هستم یا رئیس ساواک؟ قدری شوخی و مزاح فرمودند... برنامه شیراز را به عرض مبارک رساندم.
بعد از ظهر کارمندان دربار را به افطار در کاخ گلستان دعوت کرده بودم. برای آنها... نطق مفصلی دائر بر توجهات اعلیحضرت همایونی گفتم که واقعاً چه کارها برای آنها انجام شده است. بیمارستان مجانی، بیمه، اضافه حقوق، بیش از ۵۰ دبیرستان مجانی، خواربار زمستانی، منزل سازمانی و ... و غیره. ولی گفتم: جای تعجب من است با وصف این وقتی اعلیحضرت به یکی از شماها مرحمتی میکند همه شما توقع آن مرحمت خاص را میکنید. این خلاف انصاف است. دوباره اگر چنین چیزی مشاهده کنم، هر کسی چنین توقعی داشته باشد، [او را]از کار برکنار خواهم کرد -، چون اعلیحضرت اخیراً به چند نفر پیشخدمتهای حضور، زمین مرحمت کردند و موجی از اعتراض بلند شده بود. مطلب را تمام کردم.
منبع: انتخاب