آیا «اسکندر کبیر» در زیر یک «مسجد» دفن شده است؟

مقبرهی اسکندر کبیر که به «جام مقدس» باستانشناسی معروف شده، نسلهای زیادی را وسوسه و مأیوس کرده، چون تلاشهای زیادی برای یافتن آن انجام شده اما هیچکدام موفقیتآمیز نبودهاند.
فرادید| اسکندر کبیر سال ۳۲۳ پیش از میلاد و در سن ۳۲ سالگی درگذشت. گویا او برنامهی روشنی برای آیندهی امپراتوری یا جسد خود نداشت. حاکمان بطلمیوسی مصر جسد او را به دست آوردند و مقبرهای در اسکندریه ساختند که قرنها نماد شهر باقی ماند. اما مقبرهی این فاتح به شکل اسرارآمیزی از مدارک تاریخی محو شد و از آن زمان، جستجوی آن ذهنها را به خود مشغول کرده است.
به گزارش فرادید، پس از مرگ اسکندر، دوستان قدرتمند او برای تقسیم باقیماندهی امپراتوری رقابت کردند و در نهایت آن را در جنگهای داخلی فرو ریختند و پادشاهیهای جدید تشکیل دادند. یکی از این دوستان، بطلمیوس سوتر بود که کنترل مصر را به دست گرفت و سلسلهی بطلمیوسی را پایهگذاری کرد که تا اتحاد مرگبار کلئوپاترا با مارک آنتونی نزدیک به ۳۰۰ سال ادامه یافت.
مرگ اسکندر کبیر، اثر کارل تئودور فون پیلوتی، حدود سالهای ۱۸۸۵–۱۸۸۶.
مقبرهی فراموششدهی ممفیس
تندیس برجستهی نکتانبو دوم که به خدای اوسیرس قربانی تقدیم میکند، قرن چهارم پیش از میلاد
وقتی بطلمیوس جسد اسکندر را به مصر آورد، اسکندریه هنوز در حال ساخت بود و او در ممفیس حکومت میکرد. جسد اسکندر در یک مقبرهی موقت در آنجا قرار گرفت. در قرن ۱۹، باستانشناسان معبد نکتانبو دوم را نزدیک سرپئوم سقاره کشف کردند و احتمال دادند از این معبد به عنوان مقبرهی موقت اسکندر استفاده شده باشد.
این معبد که نزدیک مرکز قدرت بطلمیوس قرار داشت، زمانی که او به دنبال مکانی برای دفن بود، تنها چند دهه قدمت داشت و شاید جدیدترین بنای مهم غیرپارسی در مصر به شمار میرفت. همچنین تابوت سلطنتی استفادهنشدهای برای نکتانبو دوم آماده بود که کاملاً مناسب یک پادشاه بود. کشف مجسمههایی از دوران سلطنت بطلمیوس اول در نزدیکی معبد نشان میدهد توجه سلطنتی ویژهای به این مکان در آن زمان معطوف شده بود.
جالب اینکه، داستانی افسانهای ادعا میکند نکتانبو به مقدونیه فرار کرده و پدر واقعی اسکندر بوده است. اگرچه اسکندر پیش از فرار نکتانبو متولد شده بود، شاید این داستان به دلیل دفن او در مقبرهی نکتانبو شکل گرفته باشد.
مقبرهی سوما
چند سال پس از قرار گرفتن جسد در ممفیس، بطلمیوس دوم فیلادلفوس (۲۸۲-۲۴۶ پیش از میلاد) جسد اسکندر را به اسکندریه منتقل کرد. این مقبرهی موقت دوم از بین رفته و چیزی از آن باقی نمانده است.
بطلمیوس چهارم فیلوپاتور (۲۲۱-۲۰۴ پیش از میلاد) مقبرهی سوم و مشهور او «سوما» را ساخت. سوما مقبرهای بود که هم اسکندر و هم خانوادهی سلطنتی بطلمیوسی را در خود جای میداد و در تقاطع اصلی شهر قرار داشت. این مقبره مدت سه قرن مرکزی برای پرستش اسکندر در دوران سلطنت بطلمیوسها بود. بعدها با کاهش قدرت بطلمیوسها، مقبره برای تأمین طلا و جواهرات غارت شد.
ژولیوس سزار سال ۴۸ پیش از میلاد از این مقبره دیدن کرد. سپس کلئوپاترا بسیاری از گنجینههای باقیمانده را برداشت تا هزینهی جنگ خود با اُکتاویان را تأمین کند. اکتاویان پس از پیروزی از مقبره دیدن کرد و گفت: «من آمدهام تا یک پادشاه را ببینم، نه اجساد.»
ناپدید شدن مقبره
موزاییک بیزانسی جان کریسُستُم از ایاصوفیه، سدهی ششم میلادی
سوما یکی از مشهورترین بناهای یادبود اسکندریه بود و به همین دلیل ناپدید شدن آن عجیب به نظر میرسد. آخرین بازدید ثبتشده از این مقبره به امپراتور رومی کاراکالا در سال ۲۱۵ میلادی بازمیگردد. او دستور داد بخشی از اشیای تدفینی برداشته شوند، اما گفته میشود در عوض هدایای جدیدی به مقبره تقدیم کرد.
نویسندهای به نام لیبانیوس آخرین اشاره را به مومیایی اسکندر میکند که همچنان در معرض دید عموم بوده، درست پیش از سال ۳۹۰ میلادی. زمان این گزارش با فرمانهای تئودوسیوسی (۳۸۹ تا ۳۹۱ میلادی) همزمان است؛ فرمانهایی که طی آنها امپراتور تئودوسیوس دستور داد تمامی معابد مشرکان در سراسر امپراتوری بسته شوند. مقبرهی اسکندر که مرکزی برای پرستش پادشاه خداگونه به شمار میرفت، بیشک مشمول این قوانین شد. سیریل اسکندرانی نیز ذکر کرده که مراکز پرستش اسکندر به دستور تئودوسیوس از گنجینههایشان تهی شدند، هرچند نام خودِ مقبره مستقیم ذکر نشده است.
اوایل دههی ۴۰۰ میلادی، قدیس جان کریسوستوم نوشت که مکان جسد و مقبرهی اسکندر از دست رفته است.
چالشهای جستجوی مقبره
فانوس دریایی اثر ژان گولون
جستجوی مقبرهی اسکندر دشواریهای زیادی دارد. اسکندریه شهری پرجمعیت است و امکان حفاری گسترده وجود ندارد. شهر پیوسته مسکونی بوده و احتمال دارد مقبره نابود شده باشد و دیگر چیزی برای یافتن باقی نمانده باشد. نشست زمین و تغییر سطح دریا بسیاری از بخشهای قدیمی شهر را زیر آب برده و شاید مقبره را زیر آب پنهان کرده باشد.
همچنین، این پرسش مطرح است که آیا مومیایی اسکندر همراه با مقبره مشهور او یافته خواهد شد یا خیر. در مصر جایجایی اجساد سلطنتی سالها پس از دفن معمول بود، بنابراین احتمال دارد جسد اسکندر از سوما خارج شده و در جای دیگری دوباره دفن شده باشد.
جستجو در اسکندریه
عکس بریتانیایی از مسجد نبی دانیال، حدود سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ میلادی
نقطهی آغاز آشکار برای کشف سوما، یافتن تقاطع قدیمی اسکندریه در شهر مدرن است که نقشهی آن بسیار متفاوت است. حفاریهایی که زیر نظر محمود بِی در سال ۱۸۹۵ انجام شد، بینشی نسبت به نقشهی قدیمی ارائه داد و محل تقاطع را حوالی تقاطع خیابانهای مدرن الحریه و نبی دانیال تخمین زد. این نتیجه مورد تأیید سنتهای محلی نیز هست که میگویند مقبره نزدیک همین محل بوده است.
اگرچه شواهد قابلاعتماد از وجود مقبرهی واقعی پس از قرن چهارم میلادی در دست نیست، چندین نویسندهی بعدی ادعا کردهاند مقبرهی اسکندر هنوز در شهر است، بدون اینکه جزئیات بیشتری ارائه دهند. ممکن است حافظهی محلی موقعیت تقریبی مقبرهی اسکندر را حفظ کرده باشد و با گذشت زمان، مکانهای مختلف خود را به این مکان مرتبط بدانند.
مسجد نبی دانیال یکی از این مکانهای ادعایی است. افرادی ادعا کردهاند که این مسجد که نزدیک ۱۰۰ متر با تقاطع خیابانهای حریه و نبی دانیال فاصله دارد، در واقع بر روی مقبرهی اسکندر ساخته شده است. سال ۱۸۵۰، هاینریش شلیمان که بعدها به خاطر کاوشهایش در تروآ مشهور شد، برای بررسی این موضوع تلاش کرد اما اجازهی حفاری نیافت. پژوهشگران مدرن، از جمله پروفسور فوزی فخارانی، مسجد را بررسی کرده و ادعای آن را بهعنوان محل سوما رد کردهاند، اما معتقدند این ادعا شاید بازتابی از حافظهی تاریخی واقعی دربارهی وجود مقبرهی اسکندر در نزدیکی این محل باشد.
مسجد عطارینه، سال ۲۰۰۵
مسجد عطّارینه که تنها ۳۰۰ متر با مسجد نبی دانیال فاصله دارد، یکی دیگر از مکانهای تاریخی ادعا شده به عنوان محل دفن اسکندر است. این ادعاها به اندازهای قابلتوجه بودند که توجه باستانشناسان فرانسوی ناپلئون را در سال ۱۷۹۵ جلب کردند.
فرانسویها مقبره یا جسد اسکندر را آنجا نیافتند، اما یک تابوت قدیمی کشف کردند که از سوی مسجد بهعنوان حمام آیینی تغییرکاربری داده شده بود. با این حال، به دلیل نداشتن دانش خواندن هیروگلیف، آن را تنها یک شیء قدیمی و جالب مصری قلمداد کردند و اهمیت واقعیاش را در نظر نگرفتند. پس از شکست ناپلئون در مصر، بریتانیاییها این تابوت را به دست آوردند و در نهایت هیروگلیفهای آن را رمزگشایی کردند. تابوت متعلق به نکتانبو دوم بود.
تابوت نکتانبو دوم
بهنظر نمیرسد که تصادف بتواند توضیح دهد که چگونه این تابوت دقیقا در مسجد عطّارینه یافت شده است؛ یعنی همان جایی که ادعا شده محل دفن اسکندر است. هرچند این تابوت همان سوما نبود، اما باز هم نشان میدهد که مقبرهی باستانی احتمالاً در همان حوالی قرار داشته است.
سیوا و آیگای
اسکندر کبیر زانوزده در برابر کاهن اعظم آمون، اثر فرانچسکو سالویاتی، نزدیک سالهای ۱۵۳۰ تا ۱۵۳۵
برخی پژوهشگران دیگر بر این فرضیه تکیه کردهاند که جسد اسکندر منتقل شده و احتمال دارد بقایای او در جای دیگری یافت شود.
یک گزینهی پیشنهادی دیگر، واحهی سیوا است، جایی که اسکندر توسط پیشگویی خدایان به عنوان پسر زئوس-آمون معرفی شد. با این حال، هیچیک از منابع ما به وجود مقبرهای در سیوا اشاره نمیکنند و شواهد باستانشناسی قابلاعتماد نیز وجود ندارد. ادعاهایی مانند آنچه سال ۲۰۲۱ توسط باستانشناس آماتور یونانی، لیانا سووالتزی مطرح شد، همگی رد شده و بیشتر شبیه تلهی گردشگری هستند.
ورودی مقبره فیلیپ دوم، ورگینا، یونان
برخی دیگر معتقدند اسکندر در آخر به سرزمین مادریاش بازگردانده شد و دوباره در مقدونیه دفن شد. زمانی که مکان باستانی آیگای (ورگینای امروزی) در سال ۱۹۷۷ کشف شد، هیجان زیادی ایجاد شد. آثار مربوط به دوران زندگی اسکندر موجب این گمانهزنی شد که فاتح به خانه بازگشته است. با این حال، مقبرهی کشفشده نزدیکترین چیزی بود که میتوانست به مقبرهی اسکندر شباهت داشته باشد، بدون آنکه مقبرهی واقعی او باشد؛ این مقبره متعلق به پدرش فیلیپ دوم بود. هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد در آن منطقه، دفنی به اندازه و شکوه مقبره اسکندر برای او آماده شده باشد.
هیجان مشابهی نیز هنگام کشف مقبرهی کاستا در آمفیپولیس در سال ۲۰۱۲ ایجاد شد، اما هیچیک از بقایای آثار، هویت آن را با اسکندر تأیید نکرد.
اسکندر مبلغ مسیحی؟
تصویر ماهوارهای که موقعیت چندین مکان مرتبط با جستجوی مقبرهی اسکندر را نشان میدهد
باستانشناس اندرو چاگ طی چند سال اخیر نظریهای بنیادین ارائه کرده: او معتقد است جسد اسکندر در ونیز قرار دارد و به اشتباه گمان میرود که جسد او متعلق به سنت مارک، نگانرندۀ یکی از اناجیل است. این فرضیه در نگاه نخست عجیب به نظر میرسد، اما شواهد او به شکل قابلتوجهی قانعکننده هستند.
سنت مارک، نویسندهی انجیل مرقس در اسکندریه در دههی ۶۰ میلادی به شهادت رسید. در ۳۵۰ سال نخست پس از مرگ او، منابع مسیحی معتقد بودند جسد او سوزانده و نابود شده است. یک متن قرن چهارمی که با این روایت مغایرت داشت، بعدها مشخص شد جعل شده و مربوط به قرن ششم است. با این حال، نوشتههای سنت جروم در سال ۳۹۲ میلادی گزارش میدهد که جسد سنت مارک در اسکندریه بوده است.
این امر نشان میدهد جسد مارک به نوعی به شکل معجزهآسا در سال ۳۹۲، یک سال پس از فرمانهای تئودوسیوس و درست پس از ناپدید شدن جسد اسکندر در سال ۳۹۰، دوباره در اسکندریه ظاهر شده است. آن زمان، مکانهای غیرمسیحی مجبور به تعطیلی یا تبدیل به اماکن مسیحی شدند. مکان فرضی مقبرهی سنت مارک در اسکندریه، نزدیک ۲۰۰ متر شمال تقاطع حریه-نبی دانیال و کاملاً در محدودهی جستجوی مقبرهی اسکندر قرار دارد.
اسکندر در کلیسای باسلیکای دی سان مارکو؟
تکهای از برجستهکاری سنگی که در کلیسای باسلیکای دی سان مارکو کشف شد
بازرگانان ونیزی سال ۸۹۲ میلادی بقایای سنت مارک را با قاچاق بهشکل محمولهای از گوشت از اسکندریه خارج کردند. این بقایا به ونیز منتقل شد و کلیسایی برای نگهداری آنها در محل باسلیکای دی سان مارکو ساخته شد. ادعای چاگ مبنی بر اینکه این بقایا در ونیز در واقع متعلق به اسکندر هستند، ممکن است با یک برجستهکاری سنگی کنجکاوانه که در دههی ۱۹۶۰ هنگام کار روی باسلیکای ونیز کشف شد، پشتیبانی شود. نوع سنگ از شرق مدیترانه بود و نقش و نگار روی آن به زبان یونانی مقدونی بود که شامل سپری با ستارهی خاندان سلطنتی اسکندر و نیزهی مشخص ساریسا میشد که توسط ارتشهای اسکندر استفاده میشد.
پژوهشهای اخیر نشان دادهاند این تکه بخشی از قاب یک تابوت بوده است. با این حال، اندازهی آن با هیچ یک از تابوتهای موجود در باسلیکای دی سان مارکو و هیچ یک از آثار شناختهشدهی مقدونی مطابقت نداشت. چاگ متوجه شد که این تکه درست با یک تابوت خاص مطابقت دارد، تا حد میلیمتر: تابوت نکتانبو دوم که گفته میشود برای اسکندر تغییرکاربری داده شده بود. چاگ معتقد است بازرگانان ونیزی این بخش از تابوت را هنگام انتقال جسد اسکندر بردند، زیرا تصور میکردند متعلق به سنت مارک است.
بازسازی مقبره و جسد اسکندر کبیر
موزاییکی که بازگرداندن جسد سنت مارک توسط ونیزیها را در نمای غربی باسلیکای دی سان مارکو نشان میدهد، اثر پیِترو دلا وچیا، سدهی هفدهم
نظریهی بهظاهر عجیب چاگ بهشکل شگفتانگیزی قانعکننده است، اما هنوز اثبات نشده است. او معتقد است اسکندر ابتدا در تابوت نکتانبو دوم در ممفیس دفن شده، زمانی که نخستین بار به مصر آورده شد. سپس هم جسد و هم تابوت به سوما منتقل شدند و خرابههای آن جایی زیر شهر، حوالی تقاطع خیابانهای الحریه و نبی دانیال قرار دارد. بطلمیوسها همچنین یک قاب مناسب برای تابوت او ساختند که با نمادهای مقدونی تزئین شده بود و میتوانست تابوت را برای بیش از هزار سال حفظ کند.
مقبرهی اسکندر بیش از ۷۰۰ سال در امان بود تا اینکه فرمانهای تئودوسیوس موجب شد برای فرار از آزار مقامات، بهعنوان یک بنای مسیحی به نام سنت مارک بازتعریف شود. جسد اسکندر درست در همان زمان و مکان ناپدید شد که جسد مارک ظاهر شد. با این حال، حافظهی محلی دربارهی وجود مقبرهی اسکندر در آن منطقه همچنان باقی ماند.
قرنها بعد، ونیزیها جسد را دزدیدند، با این تصور که متعلق به قدیس محبوب خودشان است و بخشی از قاب بطلمیوسی تابوت را نیز با خود بردند. در ونیز، این بقایا بهعنوان آثار مقدس واقعی سنت مارک تکریم میشدند. در اسکندریه، تابوت اکنون خالی به مسجد عطارینه منتقل شد، جایی که به درستی به یاد آورده شد که بخشی از دفن اسکندر بوده است.
اگرچه این نظریه میتواند با بازنگری در بقایا تأیید شود، اما با توجه به بیمیلی کلیسای کاتولیک و شهر ونیز برای دادن اجازهی آزمایشهایی که ممکن است این خطای تاریخی را آشکار کنند، بحث دربارهی آنچه بر سر اسکندر کبیر آمده همچنان ادامه دارد.
مترجم: زهرا ذوالقدر