سفر در زمان؛ یادداشتهای اسدالله علم، سه شنبه ۲۸ آذر ۱۳۵۱: سفیر انگلستان با ما زیاد بحث کرد که چرا موضوع مشارکت نفتی را رها کردید

یادداشتهای اسدالله علم: بعد از ظهر سفیر انگلیس را پذیرفتم که یادداشت مربوط به مذاکرات نفت را به او بدهم. برخلاف وزیر مختار آمریکا او با ما زیاد بحث کرد که چرا موضوع مشارکت را رها کردید. فلاح گفت برای این که اولاً در مورد مشارکت آن چه مربوط به تهیه کشتی نفت کش بود، پیشنهادات کمپانیها بسیار بد بود و مشارکت در مؤسسات هم پنجاه درصد قانع کننده نیست.
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
در ادامه بخشی از یادداشت های او را بخوانید.
۲۸ آذر ۱۳۵۱: قبل از آن که جریان امروز را بنویسم، بد نیست راجع به مقالاتی که در مورد انقلاب سفید در کیهان نوشتم - یعنی مصاحبه کردم- این جا مثلاً بنویسم. این مقالات.... فوق العاده جالب شد و سر و صدای بزرگی در شهر راه انداخت. به نظرم شاهنشاه هم پسندیده باشند. قطعاً هم شنیده اند، ولی همان طور که سابقاً گفتم خیلی به ندرت بارک الله میدهند. در صورتی که اگر یک کلمه بد یا غلط یا مخالف میل مبارکشان بود، چه سرزنشها میشنیدم. باری این وظیفه من بوده و اعتقاد من بوده که نوشته ام. اگر این مطلب را این جا نوشتم برای تشریح و توضیح اخلاق همایونی است که بعدها تاریخ باید قضاوت بکند. اعلیحضرت رضا شاه کبیر هم گویا همین طور بوده اند.
باری صبح شرفیاب شدم. عرض کردم: دیروز به مجلس عقدی رفته بودم، نخست وزیر هم آن جا بود. با آن که همیشه چون مرد [عقده ای] complexe است، کم تعارف میکند و سعی میکند خودش را خیلی بالا نگاه دارد، جلوی من دوید و سلام کرد و گفت: «میخواهم سه تبریک به تو بدهم: یکی این مسائل که شاهنشاه با نفتی ها مطرح فرموده اند، میخواهم بروم واقعاً پای مبارکشان را ببوسم؛ دیگر کار امیر هوشنگ که تمام کردی و واقعاً موفقیت بزرگی بود، به خصوص قبل از تشریف بردن موکب مبارک به سویس و سوم مقالاتی که در کیهان نوشتی که حقیقتاً عالی بود.» در صورتی که من میدانم هیچ خوشش نیامده است شاهنشاه خندیدند. فرمودند: معلوم میشود از آن حرف ما که یک عده در مورد کار امیر هوشنگ خیلی دستپاچه شده اند - خیلی ترسیده است.
بعد مرخص شدم با دکتر [هامر] Armand Hammer، رئیس اکسیدنتال ملاقات داشتم. گزارش در این خصوص عرض کردم......
بعد از ظهر سفیر انگلیس را پذیرفتم که یادداشت مربوط به مذاکرات نفت را به او بدهم. برخلاف وزیر مختار آمریکا او با ما زیاد بحث کرد که چرا موضوع مشارکت را رها کردید. فلاح گفت برای این که اولاً در مورد مشارکت آن چه مربوط به تهیه کشتی نفت کش بود، پیشنهادات کمپانیها بسیار بد بود و مشارکت در مؤسسات هم پنجاه درصد قانع کننده نیست. برای این که اعراب در مناطق نفت خیز و مؤسسات ۵۱ درصد شریک میشوند - البته در ۱۹۸۲ - و شاهنشاه هم به نماینده بریتیش پترولیوم فرمودند که مشارکت در خارج کشور اگر جدی باشد، قابل مذاکره است، ولی به هر حال فعلاً مورد بحث نیست... [سفیر] گفت: قبول دارم که نسبت به اعراب شرکتها خیلی [سخاوتمند] generous بوده اند. بعد پرسید موضوع معامله [یک جا] package که شاهنشاه در سنت موریتز عنوان فرمودند بعد [هم] در لندن فرمودند: به کلی منتفی شد؟ فلاح گفت: بلی برای این که آن وقت صحبت مشارکت %۲۰ از طرف اعراب بود و حالا صحبت ۵۱ درصد است و من به شما میگویم که صحبت %۵۱ مشارکت اعراب بالاخره وبال شرکتهای نفتی خواهد شد و آنها دست روی همه چیز خواهند گذاشت. بعد مذاکره آمدن فیلیپ و برنامه آمدن او شد، که میخواهد در اوائل مارس بیاید و شاهنشاه تشریف نخواهند داشت......
بعد باز با فلاح مجدداً با دکتر هامر ملاقات کردم. او مدتی از این که روسها به او اعتماد کرده اند و او را ستوده اند گفت و مقاله از پراودا در مورد خودش داد که به عرض برسانم و معتقد بود که ارتباط او به این صورت با روسها خیلی ممکن است برای ایران مفید باشد. ولی همه این حرفها برای این است که ما اختلاف او را با بیوتز بر سر ابوموسی حل کنیم....
منبع: انتخاب