قلعهای مرموز در دل صخره که سازندگانش در تاریخ ناپدید شدند

در ارتفاعی بالا، در فرورفتگی یک صخرهی عظیم سنگآهکی، خانهای بزرگ از گل و سنگ قرار گرفته که از کف دره، دسترسی به آن کمابیش غیرممکن به نظر میرسد.
فرادید| اینکه «قلعه مونتزوما» را فقط یک خانه بنامیم، کملطفی است. این سکونتگاه پنجطبقه و ۲۰ اتاقه در دل صخره، زمانی خانهی جامعهای کوچک بود؛ مردمانی که پیش از آغاز نگارش تاریخ در جنوبغرب ایالات متحده ناپدید شدند. نزدیک به سیصد سال، این مکان متعلق به گروهی از بومیان آمریکا بود که هیچ نامی از خود به جای نگذاشتند.
به گزارش فرادید، بازدید از «قلعه مونتزوما» در درهی وِردِ در آریزونا، تجربهای سرشار از شگفتی و رمز و راز است. اینجا جاییست که هزاران پرسش را در ذهن ایجاد میکند، اما پاسخهای قطعی اندکی برایشان وجود دارد.
نام این مکان نیز کمکی به درک آن نمیکند. این سازه نه یک «قلعه» واقعی است و نه هیچ ارتباطی با امپراتور آزتک یعنی مونتزوما دارد. نام آن را کاوشگران قرن نوزدهم برگزیدند که شیفتهی تمدن آزتک بودند و بسیاری از آثار باستانی را به آنان نسبت میدادند، حتی در مناطقی که آزتکها هرگز به آنها پا نگذاشته بودند.
در واقع، قلعه مونتزوما را گروهی از مردم ساختند که بعدها سیناگوآ نام گرفتند، لقبی که باز هم از سوی یک بیگانه بر آنها نهاده شد: «هارولد کولتون»، بنیانگذار موزهی شمال آریزونا. او این نام را از عنوانی که کاوشگران اسپانیایی به رشتهکوه «سنفرانسیسکو پیکس» داده بودند، گرفته است: لا سییِرا سین آگوآ (La Sierra Sin Agua) به معنی «کوه بیآب».
هیچ قبیلهی بومی آمریکا هرگز خود را سیناگوآ نمینامید و هیچ گروه بومی همسایه نیز سازندگان قلعه مونتزوما را با این نام خطاب نکرده است. همچنین هیچ مدرک قطعی وجود ندارد که نشان دهد مردم موسوم به سیناگوآ پس از ترک ناگهانی درهی وِردِ در حدود سال ۱۴۲۵ چه سرنوشتی داشتند. با این حال، برخی از طایفههای قوم هوپی آنها را نیاکان خود میدانند که تصمیم گرفتند به شمال کوچ کنند، به سرزمینی که امروزه قلمرو هوپیهاست.
آنچه میدانیم اینست که قلعه مونتزوما در چند مرحله، میان دههی ۱۱۳۰ تا اوایل دههی ۱۴۰۰ ساخته شد. تیرکهای چوبی بیرونزده از صخره، تیرهای نگهدارندهی بنا بودند و ورود به آن از راه نردبانهایی انجام میشد که امروزه دیگر وجود ندارند.
گمان میرود هر خانواده اتاقی جداگانه داشته و جمعیت کل جامعه حدود ۵۰ نفر بوده است. با این حال، این تنها یکی از حدود ۴۰ روستای موجود در درهی وِردِ بود؛ در مجموع تخمین زده میشود بین ۶۰۰۰ تا ۸۰۰۰ نفر در این منطقه میزیستند.
هنگام پیادهروی در مسیر دایرهای ۵۵۰ متری پیرامون این مکان، «چراها» همانقدر جذاب میشود که «چه کسیها؟». چرا اصلاً خانهها را در دل صخره ساختند؟
نمایشگاههایی شبیه موزه در مرکز بازدیدکنندگان، توضیحاتی در این باره ارائه میدهند. ساخت خانه در دل صخره به مصالح کمتری برای دیوار و سقف نیاز داشت و چون بنا رو به جنوب بود، در تابستان از گرمای آفتاب در امان و در زمستان گرمتر میماند.
مسئلهی زمین نیز مطرح بود. داشتن خانه در دل صخره به این معنا بود که زمین بیشتری کنار نهر «بیوِر» برای کشت ذرت، کدو و پنبه در دسترس است، محصولاتی که با قبایل دیگر تا صدها کیلومتر آنسوتر مبادله میشدند.
اما پرسش بزرگتر و بیپاسختر اینست: چرا سازندگان قلعه مونتزوما ناگهان آن را ترک کردند؟ نظریههای محتمل خشکسالی یا فشار و تصرف قلمرو از سوی دیگر گروههای بومی، بهویژه قوم یاواپای است. طایفههای هوپی که سیناگوآها را نیاکان خود میدانند، باور دارند که دلایل مذهبی پشت این کوچ بوده است. احتمال دیگری هم وجود دارد که سیناگوآها با قبایل یاواپای و آپاچی درآمیخته باشند.
نزدیک این مکان، در محوطه تاریخی وی بار وی، سنگنگارههایی روی صخرههای سرخ دیده میشود که نشانههایی از فرهنگ و زندگی آن مردم است.
ندانستن سرنوشت نهایی این مردم، بخشی از جذابیت «بنای ملی قلعه مونتزوما» است. خیره شدن به این مجموعهی باشکوه و کمابیش دستنخوردهی نارنجیرنگ در دل صخره، ذهن را به جنبوجوش وامیدارد: تمدنی کوچک پیش از ورود اروپاییان آمد، شکوفا شد و ناپدید شد، اما اثری چنان چشمگیر به جای گذاشت که هنوز بازدیدکنندگان را مجذوب خود میکند.
مترجم: زهرا ذوالقدر