دانشمندان راز «راه رفتن» مجسمه‌های سنگی جزیرۀ ایستر را کشف کردند

دانشمندان راز «راه رفتن» مجسمه‌های سنگی جزیرۀ ایستر را کشف کردند

راز جابه‌جایی این تندیس‌های غول‌پیکر دهه‌ها بی‌پاسخ مانده بود. کاوشگران اروپایی نخستین، به تمدن‌های گمشده یا نیروهای ماورایی مشکوک بودند. بعدها فرضیه‌هایی چون استفاده از الوارهای غلطان یا سورتمه نیز مطرح شد، اما هیچ‌یک از آن‌ها با شواهد سازگار نبود.

کد خبر : ۲۶۵۰۲۶
بازدید : ۶۴

فرادید| قرن‌هاست مجسمه‌های عظیم‌الجثه‌ی سنگی جزیره‌ی ایستر (معروف به «موآی») یکی از بزرگ‌ترین معماهای باستان‌شناسی جهان بوده‌اند. چگونه ممکن است جامعه‌ای منزوی از مردم پولینزی، بدون چرخ، جرثقیل یا حیوانات بارکش، توانسته باشند سازه‌هایی تا وزن ۸۰ تُن را در زمین‌های ناهموار جابه‌جا کنند؟ 

به گزارش فرادید، مطالعه‌ای پیشگامانه بالاخره پاسخ را یافته است: موآی‌ها کشیده نشده‌اند، آن‌ها «راه رفته‌اند»! 

کشف دوباره‌ی نبوغ باستانی

بین سده‌های ۱۳ تا ۱۶ میلادی، ساکنان «راپا نویی» (Rapa Nui) نزدیک به هزار مجسمه‌ی موآی را از سنگ آتشفشانی تراشیدند. این تندیس‌های بزرگ که اغلب به اشتباه تنها «سر» پنداشته می‌شوند، در واقع تنۀ کامل هستند که بخش عمده‌اش زیر خاک مدفون است. هر مجسمه نمادی از نیاکان مقدس و قدرت طایفه‌ای بود که آن را برپا می‌کرد. 

اما راز جابه‌جایی این تندیس‌ها دهه‌ها بی‌پاسخ مانده بود. کاوشگران اروپایی نخستین، به تمدن‌های گمشده یا نیروهای ماورایی مشکوک بودند. بعدها فرضیه‌هایی چون استفاده از الوارهای غلطان یا سورتمه مطرح شد، اما هیچ‌یک با شواهد سازگار نبود: پوشش گیاهی اندک جزیره اجازه‌ی تأمین چوب کافی را نمی‌داد و آثار سایش روی پایه‌ی مجسمه‌ها با کشیده‌شدن هم‌خوانی نداشت. در نهایت، ترکیبی از فیزیک، مدل‌سازی سه‌بعدی و باستان‌شناسی تجربی حقیقت را فاش کرد. 

وقتی فیزیک معماهای باستان‌شناسی را حل می‌کند

تیمی به سرپرستی دو باستان‌شناس به نام‌های کارل لیپو و‌تری هانت، با استفاده از اسکن‌های سه‌بعدی دقیق، دو ویژگی کلیدی در طراحی موآی‌ها را یافتند: پایه‌ای به شکل D و کمی انحنا به سمت جلو. این ویژگی‌ها تصادفی نبودند، آن‌ها مرکز ثقل مجسمه را طوری تنظیم می‌کردند که با کشیده شدن از دو سو، بتواند به‌نرمی به جلو تاب بخورد. 

تیم لیپو یک نمونه‌ی واقعی به وزن ۴٫۳۵ تُن ساخت. آن‌ها تنها با ۱۸ داوطلب و سه طناب توانستند آن را در ۴۰ دقیقه، ۱۰۰ متر جابه‌جا کنند. مجسمه با حرکتی نوسانی از یک سو به سوی دیگر، آرام آرام پیش می‌رفت، درست مانند یخچالی که روی زمین «راه» برده می‌شود. 

لیپو گفت: «وقتی شروع به حرکت می‌کند، انگار زنده می‌شود. مردم از دو سو می‌کشند و مجسمه خودش قدم برمی‌دارد. هرچه بزرگ‌تر باشد، پایدارتر حرکت می‌کند، بقیه‌اش را فیزیک انجام می‌دهد.» 

روش «راه بردن» چگونه اثر کرده است

2

نقش‌های سنگی روی پشت یک مجسمه موی (moai) که از دل زمین بیرون آورده شده است

این فرآیند هم زیبا و هم کارآمد بود. طناب‌ها به دور سر یا شانه‌های مجسمه بسته می‌شدند. دو گروه در دو سوی آن قرار می‌گرفتند و به‌نوبت طناب‌ها را می‌کشیدند تا حرکتی ریتمیک و تاب‌دار ایجاد شود. هر تاب موجب می‌شد مرکز ثقل تغییر کرده و مجسمه اندکی به جلو بچرخد. انحنای جزئی در طراحی نیز مانع از افتادن به عقب می‌شد. این غول سنگی گام به گام با کمک نیروی کشش، گرانش و هماهنگی انسانی به مقصد خود می‌رسید. 

جاده‌هایی مخصوص حرکت

حفاری‌های باستان‌شناسی نشان داد جاده‌های باستانی جزیره با میانگین عرض ۴٫۵ متر، شکل مقعّر (گود) داشته‌اند. این انحنا موجب می‌شده مجسمه‌های در حال تاب خوردن از طرفین واژگون نشوند. این مسیرها، جاده‌های عادی نبودند، بلکه راه‌هایی مهندسی‌شده برای حرکت این تندیس‌های مقدس بودند. 

لیپو می‌گوید: «هر بار که یک موآی را جابه‌جا می‌کردند، در واقع جاده را زیر پای آن می‌ساختند. حمل‌ونقل بخشی از ساخت بود، نه جدا از آن.» 

این کشف، زیرساخت‌های راپا نویی را به عنوان سیستمی پویا از حرکت و آیین بازتعریف می‌کند، نه تنها مسیرهای ساده بین‌روستایی. 

اسطوره و واقعیت

3

افسانه‌های بومی راپا نویی می‌گویند مجسمه‌ها با هدایت ارواح نیاکانشان خودشان تا ساحل راه می‌رفتند. سال‌ها این داستان‌ها افسانه پنداشته می‌شد، اما اکنون علم نشان می‌دهد در آن‌ها رگه‌ای از حقیقت وجود دارد. 

این روش راه بردن نه‌تنها با سنت شفاهی مردم جزیره سازگار است، بلکه احترام تازه‌ای به نبوغ آن‌ها می‌گذارد. راپا نویی‌ها نه قربانیان یک فروپاشی اکولوژیکی، بلکه مهندسان خلاقی بودند که با درک تعادل، ریتم و گرانش، از منابع محدود خود بیشترین بهره را بردند. 

پرسش‌ها و بحث‌های باز

هرچند فرضیه‌ی «راه بردن» شواهد محکمی دارد، پژوهشگران معتقدند شاید همه‌ی مجسمه‌ها با این روش جابه‌جا نشده باشند. تندیس‌های کوچک‌تر یا آسیب‌دیده ممکن است به روش‌های اصلاح‌شده نیاز داشته‌اند. آغاز حرکت از حالت سکون نیز دشوارترین مرحله بوده است. برخی مجسمه‌های واژگون در مسیرها شاید در اثر حمل عمودی سقوط کرده‌اند، نه کشیدن افقی. 

با این حال، هیچ نظریه‌ی رقیبی تاکنون نتوانسته به اندازه‌ی این مدل با شواهد هندسی، باستان‌شناسی و آزمایشی هم‌خوانی داشته باشد. پژوهش‌های آینده تلاش خواهند کرد چگونگی هماهنگی ریتم گروه‌ها و تأثیر زمین‌های مختلف بر کارایی حرکت را بررسی کنند. 

اما آنچه مسلم است اینست که جابه‌جایی موآی‌ها حاصل نیروی خام نبود، بلکه تجسمی از فیزیک در حرکت بود. 

پروژه‌ی «موآی‌های متحرک» فراتر از حل یک معما، دیدگاه ما نسبت به نوآوری‌های دوران ماقبل‌تاریخ را دگرگون می‌کند. مردم راپا نویی با ابزارهای سنگی، طناب‌های الیافی و درکی از تعادل که با فیزیک مدرن برابری می‌کند، دست به کارهایی خارق‌العاده زدند. دستاورد آن‌ها جادویی نبود، بلکه نبوغ مکانیکی زاده‌ی مشاهده، تجربه و سنت بود. 

به گفته‌ی لیپو: «این کشف یادآور اینست که جوامع باستانی ابتدایی نبودند. آن‌ها دانشمندان دنیای خود، مهندسان محیطشان و راویان تاریخ خودشان بودند.» 

امروز نیز موآی‌ها همچنان به عنوان نگهبانان خاموش گذشته‌ی راپا نویی ایستاده‌اند، اما به لطف علم مدرن، دیگر در رمز و راز فرو نرفته‌اند.

مترجم: زهرا ذوالقدر

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید