سفر در زمان؛ یادداشتهای علم، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۵۱: «جانسون» دوست من بود، ولی رئیسجمهوری قوی برای آمریکا نبود

یادداشتهای اسدالله علم: صبح در مجلس سنا حاضر شدم که بحث از فرمایشات همایونی بود. ۱۲ نفر از دو مجلس راجع به ۱۲ ماده انقلاب صحبت کردند، ۶ نفر از هر مجلس. من بعد از نطق رئیس مجلس سنا جلسه را ترک کردم و به سفارت آمریکا رفتم، دفتر یاد بود جانسون بیچاره را که دوست خیلی صمیمی خود من هم بود، امضاء کردم. دوست من بود، ولی رئیس جمهوری قوی برای آمریکا نبود.
۵ بهمن ۱۳۵۱: صبح در مجلس سنا حاضر شدم که بحث از فرمایشات همایونی بود. ۱۲ نفر از دو مجلس راجع به ۱۲ ماده انقلاب صحبت کردند، ۶ نفر از هر مجلس. من بعد از نطق رئیس مجلس سنا جلسه را ترک کردم و به سفارت آمریکا رفتم، دفتر یاد بود جانسون بیچاره را که دوست خیلی صمیمی خود من هم بود، امضاء کردم. دوست من بود، ولی رئیس جمهوری قوی برای آمریکا نبود. در جنگ ویتنام خیلی فس فس کرد. یک شب در مهمانی [کاخ سفید]به او ایراد کردم که [تشدید تدریجی]escalation در جنگ ویتنام یعنی چه؟ چرا به جای این که هر هفته پنج هزار نفر یا ده هزار نفر میفرستی، یک دفعه صد هزار نفر نمیفرستی که کلک کار را بکنی؟ گفت: از [محبوبیت]خودم میترسم. گفتم: پس کارت زار است. خانم مریم انصاری، همسر هوشنگ انصاری وزیر فعلی اقتصاد که آن وقت سفیر بود، و پهلوی من سر میز نشسته بود، پای من را فشار داد که تو چه طور با رئیس جمهور آمریکا این طور صحبت میکنی؟
بعد از ظهر... یک کاری هم پیش آمد. یک نفر بچه انگلیسی که در دانشگاه تهران تدریس میکند و در تابستان هم معلم والاحضرت همایونی شده بود، گویا در تظاهرات دیروز دانشکدهها بوده که قدری شلوغ کردهاند. دولت فکر کرده بود او را بیرون کند و سر و صدا راه بیندازد که باز صحبت نفت پیش آمده، انگلیسیها مشغول تحریک شدهاند. وقتی سفیر انگلیس به من تلفن کرد، به شاهنشاه گزارش عرض کردم که دیگر احتیاج به عملیات مصدقی و هو و جنجال با این قدرت شاهنشاه نیست. این چه کاری است؟ معلوم شد دولت نظر موافق شاهانه را گرفته بود و من به زحمت موفق شدم جلوی این کار را بگیرم، وگرنه باز جنجال رادیوها از ... [دولت پلیسی]بودن ما از سر گرفته میشد. حسب الامر از پلیس و ساواک و دانشگاه و ... مطلب را هم تحقیق کردم.
عصری صاحبان صنایع و تجار را که در ساختمان شهیاد آریامهر در حدود ۴۵ ملیون تومان پول دادند، در دربار دعوت کرده و فرمان و نشان جشنها را به آنها دادم...
منبع: انتخاب