تفال به حافظ امروز جمعه 20 بهمن ماه 1402
در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است. در ادامه فال حافظ مخصوص روز 20 بهمن از نظر خوانندگان محترم میگذرد.
فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
حاشا که من به موسم گل ترک میکنم
من لاف عقل میزنم این کار کی کنم
مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم
در کار چنگ و بربط و آواز نی کنم
از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت
یک چند نیز خدمت معشوق و میکنم
کی بود در زمانه وفا جام میبیار
تا من حکایت جم و کاووس کی کنم
از نامه سیاه نترسم که روز حشر
با فیض لطف او صد از این نامه طی کنم
کو پیک صبح تا گلههای شب فراق
با آن خجسته طالع فرخنده پی کنم
این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست
روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم
شرح لغت: حالی: اکنون /جان عاریت: جان مستعار
تفسیر عرفانی:
هرگز چنین نیست که به هنگام موسم بهار شراب نوشی را ترک گویم، زیرا ادعای عقل دارم و این کار را کی میتوانم انجام دهم؟ مقصود او از این شعر این است، عاشقی که امیدوار به لطف و عنایت معشوق است، از گناهان خود واهمه ندارد، چرا که میداند اگر عنایت و بخشش دوست نصیبش گردد، از گناهان اش بی اثر خواهد شد. در ادامه نیز باید گفت، عاشقان راستین به هنگام دیدار یار امانت خود را کهع همان جسم و زندگی است به دوست میسپارند.
تعبیر غزل:
این نکته را بدان که هرچند به همان اندازه که در انجام دادن یا ندادن کارهایت دارای اختیاری، سعی کن برای حل مشکلات دعا کنی و از صمیم قلب آن را از خداوند بطلبی. اما وقتی ارادهی الهی بر آن امر قرار نگرفته باشد، صورت نمیگیرد.