خداحافظی با بزرگان؛ جایی برای پیرمردها نیست
برای جک گریلیشها اما فوتبال یعنی فرصت دیده شدن. اینکه امروز چه گل سری به موهایم وصل کنم یا چه رنگ لاکی به ناخنهایم بزنم.
یورو 2024 با تمام بالا و پایینهایش، پایانی بود برای آخرین بازماندههای نسلی که فوتبال بازی میکردند برای فوتبال و نه برای پولی که در آن جابهجا میشود. بازیکنهایی که حاضر بودند برای تیم خود خون بریزند. حالا نسل، نسل بچههای کم سن و سالی است که فقط به یک چیز فکر میکنند؛ پول. این طبیعت نسل جدید است.
چه فوتبالیست باشند، چه کارمندی که قرار است سر ماه حقوق بگیرد. آنها به دنبال انجام کمترین کار و دریافت بیشترین پول هستند. نه درکی از ارزشها دارند و نه به آن توجهی میکنند.
نسلی که به یکدیگر شباهتی بیانتها دارند. فکر میکنند همه چیز متعلق به آنهاست و باید به هر قیمتی که شده جیبهای خود را پر کنند. پیرمردهای امروز یورو 2024 که یکی یکی با جام خداحافظی کردند، نماینده نسلی از فوتبالیستها بودند که نمیخواهند لحظهای از مستطیل سبز دور بمانند.
پول برای آنها اهمیت دارد اما هیچگاه اولویت نیست. امثال لوکا مودریچ و تونی کروس در فوتبال دنیا تکرار نمیشوند. نه به خاطر کیفیت بالا بلکه به خاطر رویکرد ذهنی که سالها آنها را در بالاترین سطح فوتبال باقی نگه داشت. این دست بازیکنها به گرفتن بیشترین لایک و فالوئر اهمیت نمیدهند. آنها فوتبالیست هستند و در کنار آن به شهرت رسیدند. امثال عثمان دمبله و رافائل لیائو، هستند برای اینکه خودشان و خانواده را به رفاه برسانند.
به فردا فکر نمیکنند، در لحظه زندگی میکنند و در یک لحظه همه چیز را از دست میدهند. آنها رونالدو و مسی را میبینند و میخواهند که در سطح چهرههایی این چنینی به شهرت و پول برسند. عجیب است اما این دست بازیکنهای فوتبال با وجود حضور در بطن ماجرا فقط نیمهای از ماجرا را میبینند که برای دنبالکننده فوتبال قابل مشاهده است. آنها خون ریختن امثال رونالدو و مسی را نمیبینند و تنها به دنبال به ثمر رساندن چند گل و قرارگیری در فهرست بهترینهای دنیا هستند.
فهرستی که سالهاست اعتبار خود را از دست داده و پر شده از درخششهای لحظهای در مقابل تیمهایی که هیچکس نمیداند اصلا وجود دارند. امثال وینیسیوس جونیور یا امباپه و هالند با این وضعیت کیفی، یک دهه پیش حتی نمیتوانستند به توپ طلا فکر کنند اما حالا به راحتی نامزد دریافت آن هستند. برای سالها چهرههایی همچون ژاوی، اینییستا، پیرلو و باقی فوتبالیستهای واقعی و ارزشمند، زیر سایه دوگانه رونالدو مسی ناپدید شدند.
حالا اما میبینیم چند دریبل ساده و درست حواشی در شبکههای اجتماعی هر بازیکن درجه چندمی را به قلههای فوتبال دنیا میرساند. امروز دیگر نسل لوکا مودریچهایی نیست که شاید در زندگی شخصی یک ساعت هم برای مرتب کردن سر و صورت خود وقت نمیگذارد. حالا پسربچهها و دختربچهها پشت گوشیهای موبایل خود تصمیم میگیرند که بهترین بازیکن دنیا چه کسی است.
آنها چند مونتاژ از دریبلهای بی سر و ته میبینند و فکر میکنند که رونالدو و مسی جدید را کشف کردهاند. زمانی تعداد گل و پاس گل به عنوان آمار شناخته میشد و حالا تعداد فالوئرهای اینستاگرام و توئیتر است که ارزش یک فوتبالیست را تعیین میکند. کیفیت مفتضحانه یورو 2024 را میتوان نشات گرفته از همین پدیده خانمانسوز دید. برای اکثریت فوتبالیستهای امروز دنیا و اروپا، پرچم کشور ارزشی ندارد.
آنها میخواهند سریعتر آلمان را ترک کرده و به تعطیلات خود در ایبیزا و موناکو بروند. روی قایقهای تفریحی خود عکس بگیرند و لایک جمع کنند. بعد از آن نوبت تور آمریکا و طرفداران تعطیلات آمریکایی است و نهایتا وقتش میرسد تا بالاخره با شروع فصل جدید، چند لگدی به توپ بزنند. شاید حال داشتند و در همان ابتدای فصل مصدوم نشوند.
هیچوقت به یاد نمیآورم در فوتبال اروپا به این اندازه با مصدومیت بازیکنهای جوان سر و کار داشته باشیم. بله تعداد بازیها زیاد شده و لیگها فشردهتر از همیشه برگزار میشوند اما باز هم نباید شاهد شرایطی باشیم که طی آن کلینیک باشگاه از رختکن آن شلوغتر باشد. برای مسی، رونالدو، تونی کروس و لوکا مودریچهای فوتبال، زندگی به معنای رفتار و اخلاق حرفهای بود، داخل یا خارج از زمین.
برای جک گریلیشها اما فوتبال یعنی فرصت دیده شدن. اینکه امروز چه گل سری به موهایم وصل کنم یا چه رنگ لاکی به ناخنهایم بزنم. فوتبال امروز، فوتبال بچه پرروهای بیاستعداد، پرتوقع و پرحرف است. فوتبال امروز دیگر جای پیرمردها نیست.
منبع: هفت صبح