چند حقیقت جالب درباره ستاره‌های هالیوود که شاید نشنیده باشید

چند حقیقت جالب درباره ستاره‌های هالیوود که شاید نشنیده باشید

کروز به مدت ۱۰ سال همسر نیکول کیدمن (متولد سال ۱۹۶۷) بود. این دو بازیگر تنها حدود ۲ ماه بعد از تجدید پیمان زناشویی شان از یکدیگر جدا شدند.

کد خبر : ۱۵۲۷۷۶
بازدید : ۴۴۳۸

زندگی مملوء از اتفاقات حیرت انگیز و تناقضات غیر قابل توضیح  است. و هر قدر هم که سلبریتی ها دور از ما به نظر برسند، زندگی آن ها هم به همین قاعده پیش می رود.

تام کروز از همسرانش در۳۳ سالگی شان جدا می شود

روشن نیست که آیا صرفاً یک تصادف است یا تأثیر فرقه ی ساینتولوژی بر روی زندگی عاشقانه ی این بازیگر مشهور (در ساینتولوژی، ۳۳ یک عدد ویژه است) اما ازدواج های تام کروز همگی بعد از ۳۳ ساله شدن همسرانش به پایان رسیدند. و همیشه هم همسرانش ۱۱ سال کوچک تر از نفر قبلی خود بودند.

همسر اول او، میمی راجرز (متولد سال ۱۹۵۶)، تام کروز را با ساینتولوژی آشنا کرد. زندگی مشترک آن ها بعد از ۲ سال به پایان رسید.

کروز به مدت ۱۰ سال همسر نیکول کیدمن (متولد سال ۱۹۶۷) بود. این دو بازیگر تنها حدود ۲ ماه بعد از تجدید پیمان زناشویی شان از یکدیگر جدا شدند.

کروز از همسر سومش، کیتی هولمز (متولد سال ۱۹۷۸) بعد از ۶ سال زندگی مشترک جدا شد. هولمز به این دلیل تصمیم به جدایی از کروز گرفت که نمی خواست او دخترشان، سوری را با ساینتولوژی آشنا کند.

روآن اتکینسون تنها در فیلم هایش شجاع نیست

روآن اتکینسون تجربه ی موقعیت های دشوار و خطرناکی را داشته است، اما نه فقط در فیلم ها و او در زندگی واقعی هم به همان شجاعت شخصیت مستر بین است. اتکینسون یک بار به همراه همسر و فرزندانش سوار یک هواپیما شده بود که با از هوش رفتن خلبان، مجبور شد هدایت هواپیما را در دست گیرد. اتکینسون و همسرش در ابتدا سعی کردند با پاشیدن آب و زدن سیلی، خلبان را به هوش آورند اما بی تأثیر بود.

در نهایت، اتکینسون با وجود آنکه هیچ تجربه ای در خلبانی نداشت، هدایت هواپیما را در دست گرفت. و درست زمانی که اتکینسون و همسرش تصور می کردند هواپیما دیگر سقوط خواهد کرد، خلبان بالاخره به هوش آمد اما او حتی متوجه بیهوش شدن خود نشده بود و در نهایت، هواپیما را به سلامت روی زمین فرود آورد.

جکی چان شجاع ترس از آمپول دارد

جکی چان بدلکاری های حیرت انگیزی، مانند پرش از هلیکوپتر از ارتفاع ۷۰ متری داشته است. گرچه به نظر می رسد که هیچ چیزی در این دنیا وجود ندارد که او از آن ترس داشته باشد، چان از آمپول زدن بیزار است و حتی با دیدن سرنگ از هوش می رود. او می گوید اگر انگشتش سر صحنه بشکند، خودش آن را جا می اندازد و کار را ادامه می دهد، اتفاقی که واقعاً هنگام ساخت فیلم «جنجال در شهر» (Rumble in the Bronx) رخ داده بود. با آنکه یک روز صبح مچ پایش شکسته بود، بعد از ناهار، کار را از سر گرفته بود.

آنتونی هاپیکینز کتابی که برای فیلمش لازم داشت را در مترو پیدا کرد

آنتونی هاپکینز پیش از بازی در فیلم «دختری از پترووکا» (The Girl from Petrovka) می خواست رمانی که فیلمنامه ی کار از روی آن نوشته شده بود را بخواند. او تمام کتابفروشی های لندن را گشت اما نتوانست این کتاب را پیدا کند. یک روز هنگام بازگشت به خانه، کتابی که به دنبالش می گشت را یک گوشه در ایستگاه مترو پیدا کرد.

هاپکینز بعد از مدتی با نویسنده ی کتاب ملاقات کرد و وقتی این ماجرا را برایش تعریف کرد، نویسنده به او گفت که نزدیک به یک سال قبل از آن، نسخه ی خود از آن کتاب را گم کرده بود. هاپکینز کتاب را به او نشان داد و معلوم شد که همان کتاب گمشده ی نویسنده بوده است.

شارلیز ترون به لطف احساساتش وارد سینما شد

شارلیز ترون پیش از ورود به هالیوود، در جوانی به لس آنجلس نقل مکان کرد. در آنجا او تا مدت ها با مشکل بی پولی درگیر بود، چرا که هنوز نتوانسته بود برای خود ایجنتی پیدا کند و به همین دلیل در یک مسافرخانه ی ارزان قیمت زندگی می کرد و بسیاری از اوقات گرسنه بود. وقتی پول هایش تمام شد، یک روز به بانک رفت تا چکی که مادرش برای او فرستاده بود را نقد کند. اما کارمند بانک از این کار خودداری کرد.

شارلیز عصبانی شد و در حالی که یک قشقرق حسابی به پا کرده بود نمی دانست در همان لحظات کسی در حال تماشای او است که زندگی اش را دگرگون خواهد کرد. وقتی شارلیز بالاخره دست از فریاد زدن کشید، مردی به سمتش آمد و کمک کرد مشکل چکش را حل کند. این مرد که به استعداد شارلیز در بازیگری پی برده بود، بعداً ایجنت او شد و کمکش کرد وارد سینما شود.

کیانو ریوز می توانست حالا یک نوازنده ی گیتار باشد

کیانو ریوز اگر تصمیم نگرفته بود به دنبال بازیگری برود، ممکن بود تا حالا تبدیل به یک نوازنده ی گیتار باس حرفه ای شده بود. او در سال ۱۹۹۱ به همراه بازیگر دیگری به نام رابرت میلهاوس یک گروه موسیقی راک به نام Dogstar راه اندازی کرد. آن ها موفق نبودند اما یک بار در یکی از کنسرت های دیوید بویی در سال ۱۹۹۵ اجرای کوتاهی به عنوان پیش نمایش داشتند.

وین دیزل با شرورگری بازیگر شد

وین دیزل در ۷ سالگی، به همراه برادرش و یک گروه از دوستان شان دزدکی وارد سالن تئاتری در نیویورک شد. مدیر سالن می توانست به پلیس زنگ بزند، اما به جای آن، با مهربانی به پسرها پیشنهاد کرد در یک نمایش بازی کنند. اینگونه شد که وین دیزل کوچک در یک نمایش کودکانه نقش آفرینی کرد و بعدها به بازیگری مشهور بدل شد.

هلنا بونهام کارتر که نقش خواهر ملکه انگلیس را در سریال «تاج» برعهده داشت، او را واقعاً می شناخت

هلنا بونهام کارتر در کودکی، چندین بار با خواهر ملکه انگلیس، پرنسس مارگارت ملاقات کرده بود. نکته اینجا است که عموی بونهام کارتر عضو گارد سلطنتی خاندان انگلیس بود و از مارگارت و الیزابت دوم محافظت می کرد. او با پرنسس مارگارت دوست بود و حتی به عقیده ی بونهام کارتر، میان آن ها رابطه ی عاشقانه وجود داشت. حتی در یکی از مهمانی های خانه ی عموی بونهام کارتر، مارگارت با خانم بازیگر صحبت کرده و توانایی های بازیگری اش را ستوده بود.

راسل کرو به مدت ۲ سال یک مزاحم تلفنی ثابت داشت

به مدت ۲ سال، راسل کرو یک مزاحم تلفنی ثابت به نام مایکل داشت. هر جا که کرو می رفت، مایکل با او تماس می گرفت و جوک های احمقانه برایش تعریف می کرد. به گفته ی کرو، یک بار این مزاحم تلفنی با او تماس گرفته و گفته بود که باید جایی که هست را ترک کند، اما بعد زیر خنده زده و گفته بود: «نگران نباش راسل، شوخی کردم. مایکل هستم.» آن وقت بود که کرو فهمید آن مزاحم تلفنی در واقع مایکل جکسون بود. آن ها هرگز رو در رو با یکدیگر ملاقات نکردند.

منبع:  روزیاتو

۱۱
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید