“مهشید افشار زاده” بازیگر و کارگردان در سینمای ایران ست که بیوگرافی او را می توانید در ادامه مشاهده نمایید.
بیوگرافی مهشید افشار زاده
نام : مهشید افشار زاده
-.-.-.-.--.-.-
تولد:1 فروردین 1344
محل تولد :آبادان
ملیت :ایرانی
پیشه :بازیگر ، کارگردان
شریک(های)
زندگی :حسن کاربخش (همسر سابق)عبدالرضا تبریزی
فرزندان :مریم
مهشید افشارزاده (1344) بازیگر و کارگردان ایرانی، متولد شهر آبادان)، فارغ التحصیل هنر و طراحی از دانشگاه خزر جمهوری آذربایجان است.
ازدواج اول مهشید افشار زاده
مهشید افشار زاده با حسن کاربخش ازدواج کرده بوده که از وی جدا شده است.حسن کاربخش راوری، متولد 1338 کرمان، نویسنده، تهیه کننده و کارگردان ایرانی است. وی پس از گذراندن دوره آموزش فیلمسازی در مرکز آموزش اسلامی، فعالیت سینمایی خود را آغاز کرد. سینمای حرفه ای را از سال 1362 با کارگردانی فیلم «دیار عاشقان» آغاز کرد. او فارغ التحصیل برق از دانشگاه علم و صنعت است.
ازدواج دوم مهشید افشار زاده
مهشید افشار زاده سپس با عبدالرضا تبریزی ازدواج کرده است.عبدالرضا تبریزی متولد 1339 در میاندوآب است. وی فارغ التحصیل رشته حقوق از دانشگاه افسری ارتش است.
عبدالرضا تبریزی می گوید:از سال 80 به این طرف در مجموع حدود ده فیلم سینمایی و تله فیلم و… کار کرده ایم ولی هرگز نخواسته ام اسم من در تیتراژ فیلم ها برجسته باشد. همیشه از چنین فضایی دوری کرده ام .چون در واقع فیلمسازی شغل خانم افشارزاده است و ایشان باید دنبال این کار برود و من نمی خواهم در کارشان دخالت کنم که خدای ناکرده فردا بگویند در کار فیلمسازی همسرش دخالت می کند. من وارد این قضایا نمی شوم تا کوچکترین اختلافی هم بروز پیدا نکند.
اخلاق من این شکلی است. در مجامع عمومی چون ایشان مرکز توجه مردم و رسانه ها هستند من همواره از نزدیک شدن به ایشان پرهیز کرده ام تا نگویند فلانی همیشه مواظب همسرش است و… می خواهم خانم افشارزاده راحت باشند. به هر حال شغل ایشان به گونه ای است که غیر از مطبوعات و رسانه ها، مردم هم دوست دارند با ایشان صحبت کنند.
نخستین تجربه مهشید افشارزاده به نامزد شدن در سیمرغ بلورین ختم شد
متقاضی رشته پزشکی بود که در پی انقلاب فرهنگی درهای دانشگاه ها قریب به چهار سال روی دانشجویان بسته ماند. همین اتفاق سبب شد تا مهشید افشارزاده که از ابتدا سودای هنر در سر داشت، پس از بازگشایی مجدد دانشگاه ها در کنکور هنر و در رشته تئاتر شرکت کند.
در نهایت نیز در این آزمون موفق به کسب رتبه 61 شد اما در مصاحبه حضوری که از قضا با جمال شورجه داشت، پذیرفته نشد؛ اما باز هم از سینما و علاقه اش دست نکشید:«در آن دوره بسیاری از فیلم های تاریخ سینما در دو سینمای سپیده و آفریقا برای دانشجویان نمایش داده می شدند.
من در آن زمان مشغول گذراندن دوره تئاتر در تالار محراب به مدیریت خانم اعظم بروجردی بودم؛ اما تماشای این فیلم ها را هیچ گاه از دست نمی دادم. در این حال وهوا بودم که روزی به آگهی جذب بازیگر زن و مرد در مجله فیلم برخوردم؛ آگهی از سوی سازمان تبلیغات اسامی. این مسئله را پی گرفتم و برای تست روانه شدم.» از قضا باید پاراگرافی از کتاب باغ بلور را بازی می کرد؛ نقش پیرزنی که خبر شهادت همسر و دو پسر جوانش را شنیده و پریشان احوال است.
به خوبی اجرایش می کند و همین زمینه ای می شود برای گرفتن پیشنهاد بازی از سوی محمدرضا هنرمند؛ «پس از این ماجرا محمدرضا هنرمند برای فیلم «ردپایی در شن» از من دعوت به همکاری کرد اما از آن جا که برای فیلم بردار ی باید به منطقه کویری سفر می کردیم، برای من حضور در آن پروژه مقدور نبود.
پس از آن بالاخره در نخستین فیلم سینمایی ا م بازی کردم؛ «بای سیکل ران» که در آن نقش زنی کولی را عهده دار بودم که باعث شد در جشنواره فجر همان سال نامزد دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل زن شوم.» این در حقیقت نخستین گام حرفه ای مهشید افشارزاده در سینمای ایران بود. فیلمی که نقش ماندگار افشارزاده در سینمای ایران است و بسیار خوب در آن درخشید. به این ترتیب او وارد بازار کار حرفه ای شد و تا مدت ها در بسیاری از فیلم های سینمایی ایفا کننده نقش های اول زن بود.
بیوگرافی مهشید افشار زاده
ورزش مورد علاقه وعضویت در تیم ملی
از سن 15 سالگی به واسطه تمرینات والیبال همیشه بدنم آماده بود و ورزش را به طور مستمر پیگیری می کردم و از همان دوران تا به حال وزن بدنم را در عدد خاصی ثابت نگه داشتم و این ثابت بودن وزن باعث می شود که استایل بدن در یک فرم و ثابت باشد و پوست هم طراوتش را حفظ کند.
از نظر روحی هم ورزش کردن باعث شادابی می شود و در کارهایم همه چالاکی دارم. در ضمن چون مربی آمادگی جسمانی هستم برنامه منظم ورزشی دارم و به تغذیه هم اهمیت می دهم. در آن سال ها به یک مربی والیبال معرفی شدم و در تیم ملی جوانان عضویت پیدا کرام و مدتی هم برای این تیم توپ زدم.
به صورت تفریحی در سینما فیلم می دیدم اما دغدغه جدی نسبت به سینما نداشتم. من با دیدن نادیا کومانچی دختر 13 ساله رومانیایی که در المپیک مونترال چند مدال طلا در ژیمناستیک به دست آورد. جذب ورزش شدم. در سال های بعد از بازیگر شدنم خیلی از پیشنهادات بازیگری را به واسطه اینکه در شهرستان بود رد می کردم مثل «دخترک کنار مرداب» علی ژکان، «ماه و پلنگ» فریبرز صالح و چند فیلم دیگر. بازی در این آثار را رد کردم تا تمرینات والیبالم قطع نشود ولی بعدها به واسطه حضورم در سینما به تدریج از تیم ملی دور شدم.
عکس و بیوگرافی مهشید افشار زاده
دلیل رد بازی درسریال «امام علی (ع)»
آن موقع می گفتند برای یک بازیگر موفق سینما، حضور در سریال های تلویزیونی چندان خوب نیست و کلاسش را پایین می آورد. برای بازی در فیلم «مسافران» بهرام بیضایی هم دعوت شدم و تست گریم هم دادم اما همزمان بودنش با بازیم در فیلم تهمینه میلانی و نوع آرایش چهره ام باعث شد این فرصت خوب کاری را از دست بدهم و مژده شمسایی برای این نقش انتخاب شد.
رفاقت با بازیگران
اهل رفاقت و آمد و شد با بازیگران به صورت خصوصی نبودم و مثل حالا اکران خصوصی و فرش قرمز برگزار نمی شد که ارتباط داشته باشیم. حتی در زمان تاسیس خانه سینما هم نظرم این بود که این نوع تشکلات جمع اضداد است و هیچ وقت نمی شود در قالب گروهی در این فعالیت ها به نتیجه درخشان و موثری رسید. در عمل هم دیدیم که در این تشکل ها همیشه یک عده حضور دارند که تصمیم می گیرند و مدیریت می کنند و بخش عمده ای از بدنه سینما بیرون گود هستند.
ژانر مورد علاقه برای فیلمسازی
بیشتر دوست دارم در سینمایی کار کنم که در حوزه اجتماعی و نقد اجتماعی باشد چون این نوع سینما مخاطب بیشتری هم دارد، مثل فیلم های اصغر فرهادی که مسائل اجتماعی را به خوبی نقد می کند، بدون اینکه یک بیانیه سیاسی بسازد.
رسیدن ازمسیر بازیگری به فیلمسازی
در این سالهای اخیر خیلی در سینما نبودم در حالیکه در دهه 70 فیلم های زیادی داشتم و در سال 72 پرکارترین بازیگر زن سینما بودم، اما متاسفانه جمعی از دوستان و همکاران مشکلاتی را برای من ایجاد کردند و من نتوانستم به بازیگری ادامه دهم، به طوری که در آن مقطع از طرف اتحادیه تهیه کنندگان بایکوت شدم و جمعی از تهیه کنندگان قرار گذاشتند به من کاری را پیشنهاد نکنند و به این شکل عملا کم کار یا بهتر بگویم ممنوع الکار شدم.
قبل از آن هم به دنبال ساخت فیلم بودم و اصلا بازیگری برایم مسیری جهت آشنایی با فیلمسازی بود، چون در آن زمان در دانشگاه ها رشته کارگردانی سینما تدریس نمی شد و به همین دلیل ابتدا در رشته تئاتر درس خواندم و بعد از آن از طریق بازیگری وارد سینما شدم، هر چند بعد از اینکه در سال 72 ممنوع الکار شدم دیگر کار نکردم و دوران طلایی حضورم به عنون بازیگر در سینما به پایان رسید.
در واقع دوستان باعث شدند از دور بازیگری خارج شوم اما این اتفاق باعث سرخوردگی من نشد و در طول این سال ها تلاش کردم در راستای هدفی که از ابتدا داشتم کار کنم. بر همین اساس در کلاس های فیلمنامه نویسی شرکت کردم و در این کلاس ها با برخی اساتید مطرح سینما هم دوره هایی را گذراندم، هرچند بسیاری از سوژه هایم در این کلاس ها لو رفت و بعدها توسط برخی از همان اساتید آن ها را بر پرده سینماها دیدم، اما از انجا که اهل شکایت کردن نیستم هیچ گاه این جریان را پیگیری نکردم.
تلاش برای مجوز گرفتن در خانه سینما
برای شروع کارم به عنوان کارگردان باید مجوز لازم را از خانه سینما می گرفتم و برای این کار هم با توجه به اینکه مدرک دانشگاهی مرتبط نداشتم، باید حتما یک فیلم کوتاه می ساختم که در سال 87 اولین فیلم کوتاهم را با نام «موریانه» ساختم. بعد از آن به خانه سینما مراجعه کردم تا مجوز فیلمسازی بگیرم اما با وجود اینکه این فیلم در جشن خانه سینما جزو پنج کاندیدای اصلی از بین 720 فیلم بود، کارگردانی من تایید نشد.
در سال 89 هم یک فیلم 90 دقیقه ای با نام «آغاز دوم» ساختم که آن هم در جشنواره آیینه و آفتاب اصفهان جایزه بهترین فیلم اجتماعی را گرفت، اما باز هم مورد تایید خانه سینما قرار نگرفت و در نهایت پروسه مجوز فیلمسازی گرفتن من حدود 10 سال طول کشید.آن ها می گفتند به هر کدام از فیلم هایی که ارائه می شود نمره می دهند و آثار من نسبت به کارهای همکاران دیگر امتیاز کمتری می گیرد، به همین دلیل پس از مدتی تصمیم گرفتم تحصیلات دانشگاهی ام را ادامه دهم تا با ارائه یک مدرک دانشگاهی مرتبط، به ارشاد دیگر هیچ بهانه ای برای صادر شدن مجوزم نباشد که در رشته تدوین هم درس خواندم. البته در وزارت ارشاد باز هم گفتند باید یک فیلم کوتاه دیگر بسازم که در سال 88 ماشینم را فروختم و یک فیلم کوتاه 30 دقیقه ای فقط برای وزارت ارشاد ساختم، البته آن ها این فیلم را ندیدند و فقط فیلم اولم را دیدند و سرانجام توانستم مجوز بگیرم.
نخستین ساخته؛ پدیده جشنواره سی ودوم
از او درباره چگونگی ورودش به عرصه فیلم ساز ی می پرسیم. افشارزاده از پروسه ای صحبت می کند که طی دو سال چندین فیلم نامه به ارشاد داده و از قضا هیچ کدام شان برای ساخت موفق به دریافت پروانه ساخت نشدند تا قرعه به نام فیلم نامه «پنج ستاره» افتاد:«در میان فیلم نامه هایی که به دستم می رسید، به فیلم نامه ای از آقای علی اکبر قاضی نظام رسیدم که ایده اش را دوست داشتم.
داستان دختری بود که برای تأمین شهریه دانشگاهش ناگزیر به کار کردن در یک هتل می شد. این فیلم نامه در ابتدا «پروانه ام باش» نام داشت اما قرار بر این شد که با تغییرات و جرح و تعدیاتی در آن، فیلمی از روی آن بسازم و در نهایت رسیدیم به فیلم نامه «پنج ستاره» که البته در تیتراژ تنها نام آقای علی اکبر قاضی نظام به عنوان سناریست اثر آمده است.» در این میان گویا تأمین سرمایه برای ساخت این فیلم آسان نبوده و در نهایت فیلم با سرمایه شخصی ساخته شده است.
مهشید افشار زاده بازیگر و کارگردان
در واقع به رغم این که افشارزاده تا آن زمان چند فیلم کوتاه و فیلمی داستانی با نام «آغاز دوم» را ساخته، اما آن گونه که بایدوشاید به عنوان یک فیلم ساز در سینمای ایران شناخته شده نبود:«به عنوان کارگردان نخستین تجربه ام بود و کسی نمی توانست به من به عنوان فیلم ساز زنی که می خواهد اولین فیلمش را بسازد، اطمینان کرده و به عنوان سرمایه گذار با من همکاری کند؛ بنابراین فیلم را تماماً با سرمایه شخصی و با کمک همسرم ساختم و از هیچ جا بودجه ای دریافت نکردم؛ اما خوشبختانه نتیجه کار به گونه ای بود که هم رضایت خودم را به همراه داشت و هم مورد استقبال خوبی از سوی مخاطبان قرار گرفت.» شاید دلیل استقبال مخاطبان از نخستین فیلم افشارزاده تا حدودی به چینش بازیگران «پنج ستاره» بازگردد، اما سادگی و صداقتی که در روایت و ساخت فیلم و در بازی بازیگران وجود داشت، تأثیر زیادی بر جذب مخاطب داشته است.
بازی هایی که به شدت واقعی و ملموس جلوه می کرد:«من شخصاً مردم جامعه خودمان را به خوبی می شناسم، با زبان شان آشنا هستم و به مشکات و مسایلی که با آن دست وپنجه نرم می کنند تا حدودی واقفم. از سوی دیگر همواره طرفدار سینمای قصه گو بوده ام و اعتقاد دارم فیلم ساز با انتخاب داستان و روایت درست آن می تواند مخاطب را جذب کند؛ بنابراین تمام سعی ام این بود که در ساخت فیلم از تکنیک های ساده استفاده کنم تا محتوا و مضمون فیلم تحت الشعاع قرار نگیرد. مضافاً این که حضور بازیگران قطعاً عامل مهمی در جذب مخاطبان است؛ به هر حال یک بازیگر نقش بسزایی در ارائه کاراکتری موفق داشته و طبعاً هر بازیگر می تواند به نوبه خود طرفدارانش را به سالن سینما بکشاند.
به عنوان مثال شهاب حسینی از آن دست بازیگرانی است که با تکنیک ها و ظرایف بازی اش در جذب مخاطبان بسیار موفق است و یکی از بهترین انتخاب های من در «پنج آورد، بیت هایی از یک شعر است، بیت هایی که ستاره» بود.» آخرین حرف هایی که به زبان می حیف است شنیده نشود، «مانده تا سینی ما پر شود از صحبت سمبوسه و عشق/ در هوایی که نه افزایش یک ساقه طلایی دارد/ و نه آواز پری می رسد از روزن منظومه برف».
سحر قریشی و لیلا بلوکات در کنار مهشید افشارزاده
- پنج ستاره (1392)، کارگردان
- عیار 14 (1387)
- آقای رئیس جمهور (1379)
- علف های هرز (1379)
- آی پارا (1377)
- خط ها و سایه ها (1377)
- توفان شن (1375)
- روز دیدار (1374)
- انتهای قدرت (1373)
- شریک زندگی (1373)
- بلوف (1372)
- شاهین طلایی (1372)
- یاران (1372)
- مردی در آینه (1371)
- مستأجر (1371)
- شقایق (1370)
- افسانه آه (1369)
- آخرین پرواز (1368)
- بچه های طلاق (1368)
- دخترم سحر (1368)
- افسون (1367)
- دوران سربی (1367)
- بایسیکل ران (1364)
لیلا بلوکات و مهشید افشار زاده در جشنواره فجر
تلویزیون
- آئینه (سری سوم) (1366)
- ایستادن در باد (1368)
- برگ و باد (1376)
- بومرنگ (1376)
- ملکوت (1389)
- قهر و آشتی (1393)
مهشید افشار زاده
جوایز
- کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن سال 1367 برای فیلم بای سیکل ران.
آلبوم عکس های مهشید افشار زاده
مهشید افشار زاده بازیگر و کارگردان سینما
دیبا زاهدی و مهشید افشار زاده
مهشید افشارزاده در فیلم عیار
زندگینامه مهشید افشار زاده
منبع: نمناک