(عکس) 10 بازی خوب از بازیگران بد؛ از وین دیزل تا جسیکا آلبا

(عکس) 10 بازی خوب از بازیگران بد؛ از وین دیزل تا جسیکا آلبا

گاهی بعضی چهره‌های فوق مشهور و محبوب هم لزوماً بازیگران خوبی نیستند. اما به یکباره در یک یا چند فیلم وجهه دیگری از توانایی‌های خود را به نمایش می‌گذارند و تحسین همگانی را برمی‌انگیزانند.

کد خبر : ۲۰۷۰۳۰
بازدید : ۱۲۳

تمام بازیگران سینما ستارگانی به یک اندازه درخشان نیستند. چون تمام ستارگان آسمان هم به یک اندازه بدرخشند. بعضی‌ها ماهرترند و به درجه استادی می‌رسند، بعضی گاهی می‌توانند سوسو بزنند یا حتی بدرخشند و دیگران را با کارشان شگفت‌زده کنند. گاهی بعضی چهره‌های فوق مشهور و محبوب هم لزوماً بازیگران خوبی نیستند. اما به یکباره در یک یا چند فیلم وجهه دیگری از توانایی‌های خود را به نمایش می‌گذارند و تحسین همگانی را برمی‌انگیزانند.

بنابراین، بازی خوب بازیگران بد کاملاً پذیرفتنی و مرسوم است؛ نعجب‌آور است و نتیجه مجموعه‌ای از عوامل اما ناممکن نیست. به گونه‌ای حتی گاهی از کسانی که از حوزه دیگری مثل ورزش یا موسیقی وارد سینما شده‌اند، شاهد بازی خوب در نقش یا فیلمی خاص هستیم. این ده بازیگر با معدود بازی خوب در کارنامه‌شان جزو این دسته‌اند.

۱. رایان رینولدز در فیلم «مدفون» (Buried)

12

رایان رینولدز بازیگر کانادایی با بازی در نقش‌های کمدی و اکشن شناخته می‌شود. او متولد سال ۱۹۷۶ در ونکوور کاناداست. رینولدز سال ۱۹۹۱ با بازی در یک سریال تلویزیونی به نام «پانزده» (Fifteen)، در کانادا سریال را با عنوان دیگری می‌شناسند، وارد دنیای بازیگری شد.

او در ابتدا بیشتر در سریال‌های تلویزیونی و فیلم‌های مستقل بازی می‌کرد. اما با بازی در نقش مایکل برن در سریال «دو پسر و یک دختر» (Two Guys and a Girl) به شهرت رسید. این سریال از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱ پخش می‌شد و به رینولدز فرصت داد تا استعدادهای کمدی خود را نشان دهد.

رینولدز با بازی در فیلم‌هایی مثل «ون وایلدر» (Van Wilder) و «تیغه: ترینیتی» (Blade: Trinity) به تدریج به یک بازیگر شناخته شده تبدیل شد. اما نقطه عطف اصلی در کارنامه او، بازی در نقش ددپول بود. این شخصیت ابرقهرمان با زبان طنز و اکشن‌های مهیج، به یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های دنیای کمیک تبدیل شد و رینولدز را به ستاره‌ای جهانی تبدیل کرد. رینولدز به خاطر حس شوخ‌طبعی و توانایی‌اش در خلق شخصیت‌های کمدی شناخته می‌شود.

او در فیلم‌های اکشن نیز عملکرد بسیار خوبی داشته و توانایی‌های بدلکاری او در فیلم‌های «ددپول» به خوبی نمایش داده شده است. رینولدز به دلیل ظاهر جذاب و کاریزماتیکش، محبوبیت زیادی در بین مخاطبان دارد.

رایان رینولدز با استعداد بازیگری، جذابیت شخصی و انتخاب نقش‌های متنوع، به یکی از محبوب‌ترین بازیگران هالیوود تبدیل شده است. او با بازی در نقش‌های کمدی و اکشن، توانسته است طیف وسیعی از مخاطبان را به خود جذب کند. اما بازی او در فیلم «مدفون» باعث جلب نظر منتقدان شد.

او با بازی تک‌نفره‌اش قدرت بازیگری خود را به نمایش گذاشت. این فیلم داستان مردی به نام پاول کانروی را روایت می‌کند که در یک تابوت مدفون شده و تلاش می‌کند تا زنده بماند. پاول هیچ ایده‌ای ندارد که چگونه به این وضعیت افتاده است و چرا این اتفاق برای او افتاده است. او تنها با یک تلفن همراه و یک فندک در این تابوت تاریک و بسته زندانی شده است. با کمبود اکسیژن و امید، پاول باید با استفاده از تلفن همراهش تلاش کند تا از این وضعیت مرگبار نجات پیدا کند و بفهمد چه کسی او را به این روز انداخته است.

شاید بزرگ‌ترین چالش این فیلم، بازی یک‌نفره رینولدز بود. او به تنهایی باید تمام بار دراماتیک فیلم را به دوش می‌کشید و با استفاده از حالات چهره، صدا و حرکات بدنی، احساسات پیچیده‌ای مانند ترس، اضطراب، امید و ناامیدی را به تصویر می‌کشید. او به طرز شگفت‌انگیزی توانست مخاطب را در طول فیلم با خود همراه کند و احساسات او را درگیر کند.

رینولدز با بازی بسیار طبیعی و باورپذیر خود، مخاطب را به این باور می‌رساند که واقعاً در آن شرایط سخت قرار دارد. او به خوبی توانست ترس از مرگ، تنهایی و ناامیدی را به تصویر بکشد. در طول فیلم، شخصیت پاول کانروی احساسات بسیار متفاوتی را تجربه می‌کند. رینولدز با مهارت تمام این تغییرات احساسی را به نمایش گذاشت و به مخاطب نشان داد که یک بازیگر توانا و همه‌جانبه است. رینولدز با استفاده از دیالوگ‌ها و مونولوگ‌های درونی شخصیت، توانست ارتباط عمیقی با مخاطب برقرار کند و او را به تفکر درباره مسائل وجودی و فلسفی وادار کند.

تمام اتفاقات فیلم در یک فضای بسیار محدود رخ می‌دهد. این محدودیت، چالش بزرگی برای بازیگران و کارگردان بود، اما در عین حال فرصتی برای خلق یک تجربه سینمایی منحصر به فرد فراهم کرد. با توجه به محدود بودن صحنه، تمرکز فیلم به طور کامل بر بازیگری رینولدز قرار می‌گیرد.

این باعث می‌شود که مخاطب بتواند به طور کامل بر بازی او تمرکز کند و از آن لذت ببرد. داستان فیلم بسیار ساده است، اما مفاهیم عمیقی مانند مرگ، زندگی، امید و ناامیدی را مطرح می‌کند. این سادگی داستان به همراه بازی درخشان رینولدز باعث شده است که فیلم «مدفون» به یکی از آثار ماندگار سینما تبدیل شود.

بازی رایان رینولدز در فیلم «مدفون» یکی از بهترین اجراهای او در طول دوران حرفه‌ای‌اش محسوب می‌شود. او با بازی درخشان خود، توانست یک شخصیت پیچیده و چندبعدی را خلق کند و مخاطب را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. این فیلم، شاهکاری در ژانر درام است که به دلیل بازی درخشان رینولدز و فضای منحصر به فرد خود، همواره در یاد مخاطبان خواهد ماند.

فیلم «مدفون» با تمرکز بر روانشناسی یک فرد در شرایط بسیار سخت و تنهایی، مخاطب را به سفری هیجان‌انگیز و پر از اضطراب می‌برد. این فیلم با بازی درخشان رایان رینولدز و فضاسازی بسیار خوب، توانسته است نظر بسیاری از منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کند.

۲. دنیس ریچاردز در فیلم «چیزهای وحشی» (Wild Things)

13

دنیس ریچاردز، بازیگر، نویسنده و مدل سابق آمریکایی، هفدهم فوریه ۱۹۷۱ در داونرز گرو، ایلینوی متولد شد. او در اوایل دهه ۱۹۹۰ به عنوان مدل فعالیت می‌کرد و در اواسط دهه ۱۹۹۰ به دنیای بازیگری روی آورد. او در فیلم‌هایی مانند «ماجراهای دالی و اسپانکی» (Adventures of Dally & Spanky)، «سربازان سفینه» (Starship Troopers)، «بسیار زیبا» (Drop Dea Gorgeous) و «دیدار در کریسمس» (Christmas Reunion) ایفای نقش کرد.

این فیلم‌ها به او کمک کردند تا به عنوان یک بازیگر جوان و جذاب شناخته شود. نقش‌آفرینی در فیلم جیمز باند «دنیا کافی نیست» (The World Is Not Enough) در سال ۱۹۹۹ نقطه عطفی در کارنامه هنری دنیس ریچاردز بود. او در این فیلم در نقش دکتر کریستس بلوک، یک دانشمند جذاب و مرموز، ظاهر شد و به شهرت بین‌المللی رسید.

دنیس ریچاردز در طول زندگی شخصی خود با حواشی زیادی روبه‌رو بوده است. ازدواج او با چارلی شین و طلاق پر سر و صدایشان از جمله این حواشی بود. او همچنین به عنوان یک مادر مجرد از دو دختر خود نگهداری می‌کند.د ر سال‌های اخیر، دنیس ریچاردز بیشتر در سریال‌های تلویزیونی حضور داشته است.

او در سریال‌های «زنان خانه‌دار بورلی هیلز» (Real Housewives of Beverly Hills) و «جسور و زیبا» (The Bold and the Beautiful) ایفای نقش کرده است. همچنین کتابی درباره  تجربیات زندگی خود منتشر کرده است. ریچاردز بازیگری است که معمولاً به خاطر جذابیت ظاهری و نقش‌های سبک و کمدی‌اش شناخته می‌شود و به همین دلیل، بعضی منتقدان او را بازیگر جدی و توانایی نمی‌دانند. اما بازی او در فیلم «چیزهای وحشی» به طور قابل توجهی از این کلیشه فاصله گرفت و باعث شد که منتقدان و مخاطبان به توانایی‌های بازیگری او نگاهی دوباره داشته باشند.

«چیزهای‌ وحشی» یک درام هیجان‌انگیز محصول امریکاست که دنیس ریچاردز در آن به همراه نومی راپاس و کلوئی سینیجر بازی کرده است. این فیلم داستانی پیچیده و پر از تعلیق را روایت می‌کند که در آن مرز بین حقیقت و دروغ، و همچنین بین قربانی و مجرم، به شدت مبهم می‌شود.

در یک شهر کوچک ساحلی، یک معلم جوان به نام کوین فیتزپاتریک (با بازی مت دیلون) متهم به رابطه نامشروع با دو دانش‌آموز دختر می‌شود. این دو دختر، سوزان وارن (با بازی دنیس ریچاردز) و کلوئه هیدن (با بازی کلوئی سینیجر)، ادعا می‌کنند که توسط معلمشان مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند.

با پیشرفت داستان، پیچیدگی‌های روانی شخصیت‌ها آشکار می‌شود. سوزان و کلوئه، که در ابتدا به عنوان قربانیان معرفی شده‌اند، به تدریج چهره واقعی خود را نشان می‌دهند و مشخص می‌شود که آن‌ها ممکن است با انگیزه‌های پنهانی به این اتهامات دست زده باشند. کوین نیز تحت فشار روانی شدیدی قرار می‌گیرد و تلاش می‌کند تا بی‌گناهی خود را ثابت کند.

ریچاردز بر خلاف نقش‌های کمدی معمولش، در این فیلم نقش زنی پیچیده، اغواگر و خطرناک را بازی کرد. این نقش به او فرصت داد تا از توانایی‌های بازیگری خود در نمایش طیف گسترده‌ای از احساسات، از جمله شهوت، حسادت و ترس استفاده کند.

این نقش به شدت با نقش‌های قبلی ریچاردز متفاوت بود و به او اجازه داد تا توانایی‌های خود را در ژانرهای مختلف نشان دهد. این کنتراست باعث شد که مخاطبان و منتقدان متوجه شوند که او بازیگر توانایی است که می‌تواند در نقش‌های متنوعی بدرخشد. شیمی قوی او با سایر بازیگران این فیلم به باورپذیری شخصیت او و جذابیت فیلم افزود.

ایفای نقش یک زن اغواگر و خطرناک نیازمند جرئت و جسارت زیادی است. دنیس ریچاردز با پذیرفتن این چالش، نشان داد که از نظر روانی آماده است تا ریسک کند و به عنوان یک بازیگر رشد کند. بازی درخشان دنیس ریچاردز در فیلم «چیزهای وحشی» باعث شد که منتقدان و مخاطبان به او به عنوان یک بازیگر جدی‌تر نگاه کنند.

این فیلم به او فرصت داد تا از محدوده نقش‌های کمدی خارج شود و توانایی‌های خود را در ژانرهای دیگر نشان دهد. با این حال، به نظر می‌رسد که این موفقیت پایدار نبوده و او بیشتر به خاطر نقش‌های کمدی خود شناخته می‌شود.

۳. هایدن کریستنسن در فیلم «شیشه شکسته» (Shattered Glass)

14

هایدن کریستنسن در نوزدهم آوریل ۱۹۸۱ در تورنتو کانادا متولد شد. کریستنسن در اوایل دهه نود میلادی با بازی در آگهی‌های تجاری و سریال‌های تلویزیونی کار خود را آغاز کرد. اولین نقش مهم او در فیلم «جنگ ستارگان: قسمت دوم – حمله کلون‌ها» بود که در آن نقش آناکین اسکای‌واکر جوان را بازی کرد.

این نقش باعث شد او به یکی از جوان‌ترین بازیگران مشهور هالیوود تبدیل شود. سه‌گانه پیش‌درآمد «جنگ ستارگان» کریستنسن را به یک ستاره جهانی تبدیل کرد. اگرچه بازی او در این فیلم‌ها با انتقادات زیادی روبه‌رو شد، اما او به‌سرعت به یکی از محبوب‌ترین بازیگران جوان نسل خود تبدیل شد. از جمله سایر فیلم‌های کریستنسن می‌توان به «آخرین مرد» (The Last Man) و «بیدار» (Awake) اشاره کرد.

کریستنسن البته برای مدتی تصمیم به کم‌کاری گرفت. عده‌ای معتقدند که او از فشار شهرت خسته شده بود و برخی دیگر بر این باورند که او به دنبال نقش‌های چالش‌برانگیزتری بوده است. او البته بعد از چند سال دوری از جهان «جنگ ستارگان» با مجموعه «اوبی وان کنوبی» مجموعه (Obi-Wan Kenobi) به نقش آناکین اسکای‌واکر بازگشت. این سریال به استقبال خوبی از سوی طرفداران مواجه شد و نشان داد که کریستنسن هنوز هم توانایی بازیگری بالایی دارد.

به طور کلی، کریستنسن به دلیل چهره جذاب و چشمان آبی خود، به راحتی نظر بینندگان را به خود جلب می‌کند.او توانایی خوبی در نمایش احساسات پیچیده شخصیت‌هایش دارد و سعی کرده است در طول دوران حرفه‌ای خود، نقش‌های متنوعی را بازی کند. اما اینکه عده‌ای هایدن کریستنسن را بازیگر خوبی نمی‌دانند،‌ تا حد زیادی به نقش‌آفرینی‌اش در جنگ ستارگان» برمی‌گردد. با این حال، بازی او در فیلم «شیشه شکسته» تصویری کاملاً متفاوت از توانایی‌هایش را نشان داد.

این فیلم داستان واقعی خبرنگار و نویسنده جوانی به نام استیون گلس را روایت می‌کند که در دهه ۱۹۹۰ برای مجله نیو ریپابلیک کار می‌کند. او به خاطر مقالاتش شهرت زیادی پیدا می‌کند، اما به تدریج مشخص می‌شود که بسیاری از این مقالات به شدت اغراق‌آمیز یا کاملاً ساختگی هستند. فیلم به بررسی اخلاقیات روزنامه‌نگاری، فشارهای حرفه‌ای و سقوط گلس به خاطر دروغ‌هایش می‌پردازد. در نهایت، این داستان نشان می‌دهد که چگونه شهرت و موفقیت می‌تواند به،سرعت به فاجعه تبدیل شود.

بر خلاف نقش آنی‌کین اسکای‌واکر که اغلب یک‌بعدی و بدون عمق نشان داده می‌شد، کریستنسن در «شیشه شکسته» نقش یک روزنامه‌نگار جوان و بااستعداد اما دروغگو را ایفا می‌کند. این نقش به او فرصت داد تا طیف گسترده‌ای از احساسات، از جمله اعتماد به نفس کاذب، پشیمانی و ترس را به تصویر بکشد.

کریستنسن در این فیلم از کلیشه‌های معمول بازیگری خود فاصله گرفت و تصویری واقع‌بینانه و قابل باور از یک جوان در بحران ارائه کرد. او توانست مخاطب را متقاعد کند که شخصیت او درگیر یک تقابل درونی شدید است.

برخلاف بعضی نقش‌های قبلی‌اش که بازی او در آن‌ها اغلب اغراق‌آمیز به نظر می‌رسید، در «شیشه شکسته» کریستنسن بازی ظریف و کنترل‌شده‌ای ارائه کرده که به عمق و پیچیدگی شخصیت او افزوده است. بسیاری از منتقدان، بازی کریستنسن در این فیلم را تحسین کردند و او را به عنوان یک بازیگر با استعداد معرفی کردند که پتانسیل بالایی برای ایفای نقش‌های پیچیده دارد. فیلم «شییشه شکسته» درامی با داستانی جذاب و پیچیده است که با سناریوی قوی‌ خود به بازیگر فرصت می‌دهد تا توانایی‌های خود را نشان دهد.

کارگردان فیلم، بیلی ری، توانست بهترین بازی را از کریستنسن بگیرد و به او کمک کرد تا به شخصیت خود عمق ببخشد. کریستنسن با بازی در این نقش توانست از سایه نقش آناکین اسکای‌واکر خارج شود و به مخاطبان نشان دهد که یک بازیگر همه کاره است.

۴. دواین جانسون در فیلم «قصه‌های جنوب» (Southland Tales)

15

دواین جانسون که بیشتر با نام مستعار راک شناخته می‌شود، یکی از محبوب‌ترین و پردرآمدترین بازیگران و کشتی‌گیران حرفه‌ای دنیاست. او با شخصیت کاریزماتیک، بدنی ورزیده و لبخند همیشگی‌اش، به سرعت جایگاه ویژه‌ای در دل میلیون‌ها نفر پیدا کرد.

دواین جانسون سال ۱۹۹۶ وارد دنیای کشتی حرفه‌ای شد. با شخصیت جذاب و توانایی‌های بدنی خارق‌العاده، به سرعت به یکی از محبوب‌ترین کشتی‌گیران WWE تبدیل شد. موفقیت در رینگ کشتی، درهای هالیوود را به روی او گشود. اولین نقش مهم او در فیلم «بازگشت مومیایی» (The Mummy Returns) در سال ۲۰۰۱ بود.

پس از آن، با بازی در فیلم‌هایی چون «پادشاه عقرب» ((The Scorpion King) و سری فیلم‌های «سریع و خشمگین» (Fast & Furious) به یک ستاره هالیوود تبدیل شد. راک با شخصیت قوی و مثبت‌اندیش خود، به یک برند جهانی تبدیل شد. او در تبلیغات محصولات مختلف حضور پیدا کرد و خط تولید لباس و مکمل‌های غذایی خود را راه‌اندازی کرد.

راک با لبخند همیشگی و شوخ‌طبعی، به سرعت با مخاطبان ارتباط برقرار می‌کند. او به عنوان یکی از ورزیده‌ترین افراد در هالیوود شناخته می‌شود و این ویژگی، به او کمک کرده است تا در فیلم‌های اکشن بدرخشد. راک همیشه با روحیه مثبت و امیدوارانه به زندگی نگاه می‌کند و این ویژگی، او را به یک الگو برای بسیاری تبدیل کرده است.

از دیگر فیلم‌های مهم او‌ می‌توان به «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» (Jumanji: Welcome to the Jungle)، «هوش مرکزی» (Central Intelligence)، «مرد آزاد» (Free Guy)، «بلک آدام» (Black Adam) و «موآنا» (Moana) اشاره کرد. دواین جانسون با تبدیل شدن از کشتی‌گیری حرفه‌ای به یک ستاره هالیوود نشان داد که با تلاش و پشتکار می‌توان به هر چیزی دست یافت. او با شخصیت جذاب، بدن ورزیده و روحیه مثبت، الگوی بسیاری از افراد در سراسر جهان است.

با این حال، بسیاری از منتقدان بازی او و توانایی‌هایش به عنوان یک بازیگر را زیر سؤال می‌برند. فیلم محصول ۲۰۰۶ «قصه‌های جنوب» (Southland Tales) جزو معدود فیلم‌های جانسون است که بازی او در آن تحسین شده است. «قصه‌های جنوب» ک فیلم علمی-تخیلی، کمدی-درام و معمایی است که در آن دواین جانسون نقش اصلی را ایفا می‌کند.

این فیلم به دلیل سبک خاص و پیچیده‌اش، نقدهای متفاوتی دریافت کرده است. جانسون در این فیلم نقش یک بازیگر اکشن با حافظه از دست‌رفته را بازی می‌کند. این نقش، یک تغییر قابل توجه از نقش‌های معمول او در فیلم‌های اکشن بود.

جانسون در این فیلم توانست ترکیبی از کمدی و درام را به نمایش بگذارد. او با بازی‌های طنز و جدی خود توانست مخاطبان را سرگرم کند و به شخصیت خود عمق ببخشد. شیمی او با سایر بازیگران، شان ویلیام اسکات و سارا میشل گلر به جذابیت فیلم افزود. اساساً «قصه‌های جنوب» فیلمی  خاص و پیچیده است که شاید برای همه مخاطبان جذاب نباشد. بعضی منتقدان، این فیلم را به دلیل پیچیدگی و عدم وضوح داستان نقد کرده‌اند.

داستان این فیلم علمی-تخیلی پیچیده و چند لایه در آینده‌ای نزدیک و پس از وقوع چندین حادثه بزرگ رخ می‌دهد. در سال ۲۰۰۵ حمله‌ای اتمی به تگزاس و نابودی بخش‌هایی از آن ایالت سبب می‌شود تا در سال‌های بعد دولت آمریکا خود را در آستانه فاجعه‌ای زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی بیابد. از این رو برای پیشگیری و کنترل امور، زندگی تمام انسان‌ها تحت نظر گرفته می‌شود.

۵. جسیکا آلبا در فیلم «قاتل درون من» (The Killer Inside Me)

16

جسیکا آلبا هم جزو بازیگران زنی است که بیشتر به خاطر ظاهرش مورد توجه قرار گرفته و منتقدان به عنوان بازیگر جدی او را به رسمیت نمی‌شناسند. جسیکا ماری آلبا، بازیگر، مدل و کارآفرین آمریکایی، در بیست و هشتم آوریل ۱۹۸۱ در پامونا، کالیفرنیا متولد شد. او از همان کودکی به دلیل مشکلات سلامتی متعددی مانند آسم، عفونت کلیه و پنوموتوراکس، دوران سختی را گذراند. با این حال، این مشکلات او را از دنبال کردن رؤیاهایش باز نداشت.

سیکا آلبا در نوجوانی به عنوان مدل فعالیت می‌کرد و در مجلات مختلف ظاهر می‌شد. اولین تجربه بازیگری او در سیزده سالگی با فیلم «هیچ‌جا اردو نزنید» (Camp Nowhere) آغاز شد. اما شهرت واقعی او با سریال علمی-تخیلی «فرشته سیاه» (Dark Angel) در سال ۲۰۰۰ رقم خورد. در این سریال او نقش یک ابرسرباز فراری را بازی کرد که برای او نامزدی جوایز مختلفی را به همراه داشت.

آلبا س از موفقیت در این سریال به بازی در فیلم‌های اکشن و ماجراجویی روی آورد. از جمله فیلم‌های معروف او می‌توان به «چهار شگفت‌انگیز» (Fantastic Four)، «شهر گناه» (Sin City)، «هانی» (Honey) و «موفق باشی چاک» (Good Luck Chuck) اشاره کرد. جسیکا آلبا به دلیل زیبایی و جذابیتش، به یکی از زیباترین زنان جهان تبدیل شده و بارها در فهرست‌های مجلات مختلف قرار گرفته است. البته فعالیت‌های او فقط مبتنی بر زیبایی‌اش نبوده است، فعالیت‌های بشردوستانه هم می‌کند و جراید او را الگوی یک زن موفق می‌دانند.

اما تمام این عناوین، بازیگر زیبا، مادر خوب و کارآفرین موفق باعث نشده است منتقدان او را به عنوان بازیگر جدی به رسمیت بشناسند. عملکرد او را تنها در چند فیلم تحسین کرده‌اند که از جمله آن‌ها می‌توان به فیلم‌ به تریلر روانشناختی «قاتل درون من» اشاره کرد.

منتقدان بر این باورند که آلبا در این فیلم با بازی متفاوت در نقشی متفاوت فراتر از انتظارها ظاهر شده است. او در این فیلم از نقش‌های شیرین و جذاب همیشگی خود فاصله گرفت و چهره‌ای تاریک‌تر و پیچیده‌تر را به نمایش گذاشت. توانست عمق و پیچیدگی‌ شخصیت خود را با ظرافت به تصویر بکشد و ابعاد مختلف آن را به خوبی نشان دهد. بازی آلبا با فضای تاریک و خشونت‌آمیز فیلم به خوبی هماهنگ بود و به باورپذیری شخصیتش کمک کرد.

«قاتل درون من» بر اساس رمانی با همین نام نوشته جیم تامسون، داستان یک کلانتر ریزجثه به نام لو فورد را روایت می‌کند به ظاهر مردی آرام و خونسرد است، اما در درون خود رازی تاریک پنهان کرده است. لو درگیر روابط پیچیده‌ای می‌شود و در نهایت به اعمال خشونت‌آمیزی دست می‌زند. مایکل وینترباتم کارگردانی با سبک خاص و جسورانه که اغلب به سراغ موضوعات پیچیده و اجتماعی می‌رود، با انتخاب جسیکا آلبا برای این نقش، ریسکی بزرگ کرد اما در نهایت موفق شد یک اجرای درخشان از او بگیرد.

۶. مدونا در فیلم «لیگی از آن خودشان» (A League of Their Own)

17

مدونا خواننده، ترانه‌سرا، بازیگر و کارآفرین بین‌المللی مشهور آمریکایی است که در شانزدهم اوت سال ۱۹۵۸ در ایالت میشیگان زاده شد.

او به عنوان یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان موسیقی پاپ در تاریخ شناخته می‌شود و لقب «ملکه پاپ» را به خود اختصاص داده است. تمام دنیا هم مدونا را به خوانندگی می‌شناسند اما او هم همچون هر اجراگر بلندپرواز دیگری در حوزه هنر و سرگرمی به ورود به دنیای سینما علاقه داشته و از همان ابتدای جوانی در فیلم‌های مختلف ایفای نقش کرده است.

مدونا در خانواده‌ای کاتولیک بزرگ شد و از همان دوران کودکی به موسیقی علاقه‌مند بود. او در اواخر دهه ۱۹۷۰ به نیویورک نقل مکان کرد و در آنجا به عنوان خواننده و رقصنده فعالیت خود را آغاز کرد. سال ۱۹۸۳، مدونا اولین آلبوم استودیویی خود را با نام خودش منتشر کرد که با موفقیت تجاری چشمگیری همراه بود. او با انتشار آلبوم‌های بعدی خود «مثل یک باکره» (Like a Virgin) در دهه ۱۹۸۰، مدونا به یکی از بزرگ‌ترین ستاره‌های موسیقی پاپ تبدیل شد.

مدونا به دلیل تغییر مداوم سبک موسیقی و ظاهر خود شناخته می‌شود. او در طول دوران فعالیت هنری‌اش، از موسیقی پاپ گرفته تا موسیقی الکترونیک و رقص، سبک‌های مختلفی را تجربه کرده است. ترانه‌های مدونا اغلب حاوی مضامین جسورانه و اجتماعی هستند و او از طریق موسیقی خود، به مسائل جنسیتی، مذهبی و اجتماعی پرداخته است.

او همچنین یکی از پیشگامان استفاده از موسیقی ویدئو در صنعت موسیقی بود و با ویدئوهای خلاقانه و جنجالی خود، مرزهای موسیقی را جابه‌جا کرد. مدونا با بیش از سیصد میلیون آلبوم فروخته شده، یکی از پرفروش‌ترین هنرمندان موسیقی در جهان است. او به عنوان یک نماد فرهنگی، بر نسل‌های متعددی از هنرمندان و مخاطبان تأثیر گذاشته است و میراث او در تاریخ موسیقی برای همیشه باقی خواهد ماند.

بدیهی است که کسی با ویژگی‌های او و تأثیری که بر فرهنگ عامه دارد، علاوه بر موسیقی، به سینما هم بپردازد. بازی او در فیلم موزیکال «اویتا» (Evita) که بر اساس نمایشنامه موزیکال اندرو لوید وبر ساخته شده است، برایش جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن را به همراه داشت. اما «اویتا» تنها فیلم تحسین‌شده مدونا نیست. او با بازی در فیلم کمدی ورزشی «لیگی از آن خودشان» به کارگردانی پنی مارشال در کنار بازیگران مطرحی مثل تام هنکس و جینا دیویس با اینکه نقش کوچکی در آن دارد، موفق شد نظر منتقدان را به خود جلب کند.

این فیلم داستان گروهی از زنان بیسبال‌باز را در دهه ۱۹۴۰ روایت می‌کند که با الهام از تیم‌های بیسبال زنان در دوران جنگ جهانی دوم ساخته شده است. زمانی که مردان برای جنگ به جبهه می‌روند، فرصتی برای زنان ایجاد می‌شود تا وارد دنیای ورزش حرفه‌ای شوند و در لیگ بیسبال زنان بازی کنند.

داستان فیلم حول محور دو خواهر به نام‌های کیتی و دوروتی می‌چرخد که به تیم بیسبال زنان می‌پیوندند. آن‌ها در کنار دیگر بازیکنان زن، با چالش‌های مختلفی مثل تبعیض جنسیتی، رقابت‌های شدید و فشارهای روانی روبه‌رو می‌شوند. در عین حال، این تیم به نمادی از امید و مقاومت در دوران جنگ تبدیل می‌شود.

«لیگی از آن خودشان» به دلیل پرداختن به مقش زنان در جامعه و توانایی آن‌ها در شکستن مرزهای جنسیتی، شخصیت‌های بسیار متنوع و جذاب که هر یک داستان خاص خود را دارند و ترکیب خوبی از کمدی به یک فیلم الهام‌بخش و سرگرم‌کننده تبدیل شده است است. مدونا نقش یک بازیکن بیسبال حرفه‌ای را بازی کرده که در تیم اصلی جایی ندارد و به تیم‌های پایین‌تر سقوط کرده است.

این شخصیت با روحیه مغرور و خودخواه مادونا همخوانی داشت و او توانست با استفاده از این ویژگی‌ها، شخصیتی باورپذیر خلق کند. مدونا با انرژی و جذابیت همیشگی خود، به صحنه‌هایی که در آن‌ها حضور داشت، پویایی و هیجان بخشید. علت اصلی تحسین بازی مادونا در این فیلم، شاید بیشتر به دلیل محبوبیت بالای او به عنوان یک خواننده و چهره شناخته‌شده بود تا توانایی‌های بازیگری‌اش. با این حال، نمی‌توان از تأثیر حضور او در این فیلم بر جذابیت آن چشم‌پوشی کرد.

۷. ماریا کری در فیلم «پرشس» (Precious)

18

باز هم یک خواننده بلندپرواز دیگر که شانسش را در دنیای سینما هم امتحان کرده و به خاطر یک نقش از سوی منتقدان تحسین شده است؛ ماریا کری خواننده، ترانه‌سرا، تهیه‌کننده موسیقی و بازیگر آمریکایی که به دلیل گستره آوازی استثنایی و صدای سوپرانواش شهرت جهانی دارد. او به عنوان یکی از موفق‌ترین خوانندگان موسیقی پاپ در تاریخ شناخته می‌شود و لقب‌هایی مانند «بزرگ‌ترین آوازخوان» و «ملکه کریسمس» را به خود اختصاص داده است.

ماریا کری در یک خانواده‌ مختلط نژادی در لانگ آیلند، نیویورک بزرگ شد. او از همان کودکی به موسیقی علاقه‌مند بود و به همراه خواهر دوقلویش، آلیسون، آهنگسازی می‌کرد. در اوایل دهه ۱۹۹۰، ماریا کری با شرکت سونی قرارداد امضا کرد و اولین آلبوم خود را منتشر کرد. این آلبوم با موفقیت چشمگیری همراه بود و او را به سرعت به یک ستاره تبدیل کرد. ماریا کری با انتشار آلبوم‌های بعدی مثل «احساس» (Emotion) و «جعبه موسیقی» (Music Box) در دهه ۱۹۹۰ به یکی از بزرگ‌ترین ستاره‌های موسیقی پاپ تبدیل شد.

ماریا کری به خاطر گستره آوازی پنج اکتاوی و توانایی‌های صوتی استثنایی‌اش شناخته می‌شود. او از صدای خود به عنوان یک ابزار موسیقی استفاده می‌کند و تکنیک‌های آوازی پیچیده‌ای را به کار می‌برد. ترانه‌های او اغلب به موضوعات عاشقانه و روابط بین‌فردی می‌پردازند. فعالیت‌های بشردوستانه و تأثیر بر دنیای مد از جمله دلایل نفوذ او در فرهنگ عامه است. این خواننده در طول دوران حرفه‌ای خود با چالش‌های شخصی زیادی از جمله مشکلات روحی و اختلال دوقطبی روبه‌رو بوده است. با این حال، همچنان یکی از موفق‌ترین هنرمندان موسیقی در جهان است و جوایز متعددی از جمله گرمی و امی را دریافت کرده است.

در سینما ماریا کری در چهار فیلم حضور داشته است، اما بازی او در فیلم محصول ۲۰۰۹ «پرسش» (Precious) به کارگردانی لی دنیلز به شدت مورد توجه و تحسین قرار گرفت. دنیلز به خاطر بازی کری در فیلم دیگرش «تنسی» (Tennesee)، او را برای بازی در فیلمش انتخاب کرد. ماریا کری در این فیلم از ظاهر آراسته و نقش‌های معمول خود فاصله گرفت و با گریم و ظاهری متفاوت، چهره‌ای کاملاً جدید از خود به نمایش گذاشت. این تغییر چهره، مخاطبان را غافلگیر کرد و نشان داد که او می‌تواند فراتر از نقش‌های همیشگی‌اش ظاهر شود.

فیلم داستان دختری نوجوان و چاق به نام کلایس «پرشس» جونز را روایت می‌کند که در محله‌ای فقیرنشین در نیویورک زندگی می‌کند. پرشس مورد آزار و اذیت مادرش و همچنین تجاوز قرار می‌گیرد. با این حال، او با کمک معلمی دلسوز و برنامه‌های آموزشی، سعی می‌کند زندگی خود را تغییر دهد. ماریا کری در نقش یک مددکار اجتماعی، بازی بسیار متمرکز و باورپذیری را ارائه کرد. او توانست ظرافت‌های شخصیت پیچیده خود را با موفقیت به نمایش بگذارد و مخاطب را با احساسات متضاد روبه‌رو کند.

کری با بازی قدرتمند خود در این فیلم به فضای تاریک و احساسی آن کمک کرد. فیلم «پرشس» به دلیل روایت صادقانه از مشکلات اجتماعی مثل چاقی، فقر، خشونت خانگی و آزار جنسی، بسیار مورد توجه قرار گرفت و جوایز متعددی از جمله اسکار را دریافت کرد. به طور کلی، بازی ماریا کری در این فیلم یک سورپرایز بزرگ برای مخاطبان و منتقدان بود. او با این بازی نشان داد که پتانسیل بالایی برای بازیگری دارد و می‌تواند در نقش‌های جدی و پیچیده نیز موفق باشد.

۸. وین دیزل در فیلم «مرا گناهکار بدان» (Find Me Guilty)

19

یک بازیگر دیگر نقش‌های اکشن و فیلم‌های تجاری پرفروش که به خاطر بازی در نقش و فیلمی خاص توجه منتقدان را به خود جلب کرد. وین دیزل، با نام اصلی مارک سینکلر وینسنت، یکی از بازیگران مشهور و محبوب هالیوود است که به خاطر نقش‌های اکشن و چهره خشنش شناخته می‌شود.

او در هجدهم ژوئیه ۱۹۶۷ در کالیفرنیا به دنیا آمد. وین دیزل کودکی پرشور و هیجان‌انگیزی داشت و از همان دوران کودکی به هنر علاقه‌مند بود. در سنین پایین به تئاتر روی آورد و در نمایش‌های مختلف شرکت کرد.

اولین تجربه جدی وین دیزل در صنعت سینما با ساخت فیلم کوتاهی به نام «چندچهره» (Multi-Facial) بود. این فیلم کوتاه که خودش آن را نوشته، کارگردانی و بازی کرده بود، توجه استیون اسپیلبرگ را به خود جلب کرد. به همین خاطر اسپیلبرگ، او را برای بازی در فیلم «نجات سرباز رایان» (Saving Private Ryan) دعوت کرد.

این فیلم نقطه عطفی در کارنامه هنری او بود. وین دیزل با بازی در سری فیلم‌های «سریع و خشمگین» (Fast and Furious) به شهرت جهانی رسید و به یکی از ستاره‌های بزرگ هالیوود تبدیل شد. او بیشتر به خاطر بازی در نقش‌های اکشن شناخته می‌شود‌ و با فیزیک بدنی قوی و چهره خشنش، برای این نقش‌ها بسیار مناسب است. وین دیزل به عنوان تهیه‌کننده هم فعالیت می‌کند و در تولید بسیاری از فیلم‌هایی که در آن‌ها بازی کرده است، مشارکت داشته است

وین دیزل را بیشتر به خاطر فیزیک بدنی قوی و عضلانی‌اش می‌شناسند. صدای بم و خاص دیزل یکی از ویژگی‌های بارز اوست که به شخصیت‌های او عمق می‌بخشد. دیزل به دلیل شخصیت قوی و کاریزماتیکش، مورد علاقه‌ طرفداران است.  او که با بازی‌های اکشن و هیجان‌انگیزش، به یکی از چهره‌های ماندگار سینما تبدیل شده، یکی از پرفروش‌ترین بازیگران سینماست و جایگاه ویژه‌ای در دل مخاطبان سینما دارد.

با این حال، منتقدان بازی او را نه به خاطر نقش‌های اکشن و بدلکاری‌هایش که برای بازی در تریلر کمدی سیدنی لومت «مرا گناهکار بدان» تحسین کرده‌اند. دیزل در این فیلم از نقش‌های اکشن همیشگی خود فاصله گرفت و نقش یک وکیل مدافع ایتالیایی-آمریکایی را بازی کرد.

او با گریم و لهجه متفاوت، چهره‌ای کاملاً جدیدی را از خود به نمایش گذاشت و نشان داد که می‌تواند از پس نقش‌های پیچیده‌تر هم برآید. دیزل در این فیلم، شخصیت یک وکیل پرشور و حرفه‌ای را به خوبی به تصویر کشید. او توانست با حرکات بدنی، لحن صدا و بیان دقیق دیالوگ‌ها، شخصیتش را باورپذیر کند.

«مرا گناهکار بدان» بر اساس یک رویداد واقعی داستان یک وکیل مدافع را روایت می‌کند که از یک خانواده مافیایی است. او باید از اعضای خانواده‌اش که به جرم اخاذی متهم شده‌اند، دفاع کند. این فیلم، مبارزه یک وکیل برای حفظ عدالت و در عین حال وفاداری به خانواده‌اش را به تصویر می‌کشد.

«مرا گناهکار بدان» به دلیل روایت واقعی، بازی‌های قوی بازیگران و همچنین پرداختن به موضوعات پیچیده‌ای مانند وفاداری، عدالت و خانواده، مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفت. به طور کلی، بازی وین دیزل در فیلمی از سیدنی لومت نشان داد که او می‌تواند فراتر از نقش‌های اکشن ظاهر شود و توانایی‌های بازیگری قابل توجهی دارد.

۹. جینفر لوپز در فیلم «شیادان» (Hustlers)

20

اسم جنیفر لوپز بیش از دو دهه است که بر سر زبان‌هاست. این خواننده/رقصنده/بازیگر با فعالیت‌های بیشمار و متنوع در زندگی شخصی و حرفه‌ای همیشه خبرساز است. ازدواج با بن افلک و طلاق از او در دو سال اخیر نام او را باز هم بر سر زبان‌ها ساخته است. این میزان خبرسازی نشان می‌دهد که لوپز به شهرت علاقه دارد، بنابراین اصلاً جای تعجب ندارد که بخواهد در بازیگری هم شانس خود را امتحان کند.

اگرچه تقریباً هرگز در این حوزه تشویق و تحسین لازم را دریافت نکرده و بیشتر این شهرت و زیبایی ظاهری اوست که باعث می‌شود غالباً در فیلم‌های عامه‌پسند و تجاری نقش بگیرد.

جنیفر لوپز معروف به جی لو، خواننده، بازیگر، رقصنده و کارآفرین آمریکایی است که با استعداد بی‌نظیرش در زمینه‌های مختلف هنری، به یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین چهره‌های دنیای سرگرمی تبدیل شده است. او در برانکس نیویورک، خانواده‌ای پورتوریکویی متولد شد. از کودکی به رقص و موسیقی علاقه‌مند بود و در کلاس‌های مختلف شرکت می‌کرد. جی لو‌ در اوایل دهه ۱۹۹۰ با بازی در نقش‌های کوچک تلویزیونی و سینمایی کار خود را آغاز کرد.

جنیفر لوپز سال ۱۹۹۷ با بازی در فیلم زندگینامه‌ای «سلنا» (Selena) به شهرت جهانی رسید. این فیلم درباره زندگی خواننده معروف تگزاس، سلنا کوئینتانلیلا، بود و بازی درخشان جنیفر در این فیلم، او را به عنوان یک بازیگر جدی معرفی کرد.

جنیفر همزمان با بازیگری به موسیقی هم علاقه‌مند بود. در اواخر دهه ۱۹۹۰، اولین آلبوم خود را منتشر کرد که با موفقیت تجاری چشمگیری همراه بود. او با آلبوم‌ها و تک‌آهنگ‌های متعدد و پرفروش به یکی از موفق‌ترین خوانندگان پاپ تبدیل شد.

در سینما در فیلم‌های دیگری همچون «آناکوندا» (Anaconda)، «خارج از دید» (Out of Sight)، «برنامه‌ریز ازدواج» (The Wedding Planner)، «مادرزن هیولا» (Monster in Law) و «کافی» (Enough) ایفای نقش کرده است. او همچنین برندهای مختلفی از جمله خط تولید لباس، عطر و لوازم آرایشی را راه اندازی کرده است.

جنیفر لوپز با استعداد بی‌نظیرش در زمینه‌های مختلف هنری، الهام‌بخش بسیاری از جوانان بوده است. او به عنوان یک زن موفق و مستقل، الگوی بسیاری از زنان در سراسر جهان است. اما با وجود این موفقیت‌ها در سینما بیشتر به نقش‌های رمانتیک، موزیکال و اکشن در فیلم‌های نه چندان جدی شناخته می‌شود و بازیگر‌ی‌اش معمولاً به شدت مورد انتقاد قرار می‌گیرد. انتقاداتی که بجا هم هست. موضوع این است که جنیفر لوپز فوق‌العاده مشهور است بنابراین می‌تواند تصمیم بگیرد برای خودش شخص خودش مستند بسازد.

بازی در نقش سلنای خواننده اولین نقشی بود که جنیفر لوپز را در مرکز توجه قرار داد. جنیفر لوپز پرفورمر بسیار خوبی بر استیج است. بنابراین، اینکه در نقش یک خواننده به چشم بیاید طبیعی است. گرچه همان موفقیت هم دیگر تکرار نشد. بعدها هم بیشتر  معمولاً در نقش‌های رمانتیک و موزیکال دیده می‌شد. فیلمی که دوباره بازی‌اش را مورد توجه قرار داد، «شیادان» بود که آنجا هم نقش یک رقصنده قدیمی را بازی می‌کند.

زنی باهوش و زیرک که به خاطر بحران اقتصادی نقشه کلاهبرداری از مشتری‌های ثروتمند وال استریتی‌اش را می‌‌کشد. این تغییر نقش نشان داد که لوپز پتانسیل بازی در نقش‌های پیچیده‌تر و متفاوت‌تر را دارد. او با گریم و ظاهر متفاوت، شخصیت یک زن قوی و مستقل را به خوبی به تصویر کشید. توانست با حرکات بدنی، لحن صدا و بیان دقیق دیالوگ‌ها، شخصیتش را باورپذیر کند. بازی‌اش با فضای فیلم جور بود.

او در نقش رامونا شخصیتی قوی، کاریزماتیک و در عین حال پیچیده را به نمایش گذاشت. توانست به‌خوبی ابعاد مختلف شخصیت رامونا را نشان دهد، از قدرت رهبری او تا آسیب‌پذیری‌ها و انگیزه‌های شخصی‌اشش. لوپز برای این نقش تمرینات بسیار سختی انجام داد، به‌ویژه برای صحنه‌های رقص که نیازمند انعطاف‌پذیری و مهارت بالایی بود. تعهد او به این جنبه از نقش باعث شد که بسیاری از منتقدان از تلاش و آماده‌سازی جسمی او تقدیر کنند.

این کاری است که جنیفر لوپز آن را خوب بلد است. او به‌خوبی توانست دنیای واقعی زنانی را که در مرکز داستان فیلم بودند، با اجرایی طبیعی و بدون اغراق بازنمایی کند. منتقدان معتقد بودند که او توانسته زنی با انگیزه‌های پیچیده در جامعه‌ای خشن و پر از چالش‌ها را درست و واقعی به تصویر بکشد.

«شیادان» یکی از نقاط اوج در کارنامه حرفه‌ای جنیفر لوپز به‌حساب می‌آید، به‌ویژه از آنجا که بسیاری از مخاطبان و منتقدان این فیلم را یکی از بهترین بازی‌های او دانستند. این نقش او را از چارچوب کلیشه‌های سابق در بازیگری بیرون آورد و توانایی‌های او را به عنوان یک بازیگر جدی به اثبات رساند.

۱۰. مارلون ویز در فیلم «مرثیه‌ای برای یک رویا» (Requiem for a Dream)

21

مارلون وینز بازیگر، کمدین، تهیه‌کننده، نویسنده و کارگردان آمریکایی است که بیشتر به خاطر نقش‌آفرینی در فیلم‌های کمدی شناخته می‌شود. او عضوی از خانواده وینز است که چندین نفرشان در صنعت سرگرمی فعالیت می‌کنند. مارلون وینز در بیست و سوم ریینولدز ژوئیه ۱۹۷۲ در نیویورک سیتی به دنیا آمد.

او یکی از اعضای خانواده‌ی بزرگ وینز است که به خاطر خلاقیت و استعدادشان در کمدی شناخته می‌شوند. برادران او، شاون، کینن، دیمون و دواین نیز در صنعت سرگرمی فعال هستند و در بسیاری از پروژه‌ها با هم همکاری کرده‌اند.

مارلون وینز اواخر دهه ۱۹۸۰ وارد دنیای بازیگری شد. اولین بار سال ۱۹۸۸ در فیلمی ایفای نقش کرد. اما شهرت او بیشتر با سریال کمدی «برادران وایانز» (The Wayans Bros) آغاز شد که در آن به همراه برادرش شاون وینز بازی می‌کرد. این سریال که در دهه ۱۹۹۰ پخش می‌شد، به موفقیت بزرگی دست یافت و مارلون را به عنوان یک کمدین جوان و با استعداد معرفی کرد.

پس از موفقیت در این سریال، مارلون وینز در فیلم‌های کمدی متعددی بازی کرد. از جمله فیلم‌های معروف او می‌توان به «مرد کوچک» (Little Man) و «خانه جن‌‌زده» (Haunted House) اشاره کرد. او همچنین در تولید و نوشتن تعدادی از این فیلم‌ها مشارکت داشته است. مارلون وینز به خاطر سبک کمدی فیزیکی و طنز سیاهش شناخته می‌شود. او اغلب در فیلم‌هایش نقش‌های خنده‌دار و اغراق‌آمیز را بازی می‌کند. یکی از ویژگی‌های بارز مارلون وینز، توانایی او در تقلید صدا و لهجه‌های مختلف است. علاوه بر بازیگری، مارلون وینز در زمینه‌های دیگری مثل تهیه‌کنندگی، نویسندگی و کارگردانی هم فعالیت می‌کند و در چندین پروژه موسیقیایی هم مشارکت داشته است.

مارلون وینز به عنوان یکی از کمدین‌های موفق و تأثیرگذار نسل خود شناخته می‌شود. او با برادرانش، خانواده‌ وینز را به یکی از موفق‌ترین خانواده‌های کمدی در هالیوود تبدیل کرده است. سبک کمدی او الهام‌بخش بسیاری از کمدین‌های جوان بوده است. با این حال، مارلون وینز در بعضی فیلم‌های غیرکمدی نیز بازی کرده و توانایی خود را در ژانرهای دیگر نشان داده است.

مثلاً در فیلم «مرثیه‌ای برای یک رؤیا» (Requiem for a Dream) نقش یک معتاد به هروئین را بازی کرد که این نقش، نشان‌دهنده توانایی او در بازیگری در نقش‌های جدی است. این تغییر و توانایی او در بازی نقش‌های پیچیده و درام، بسیاری از منتقدان را شگفت‌زده کرد و نشان داد که او به‌عنوان یک بازیگر می‌تواند از چارچوب‌های معمول خود فراتر رود.

وینز در نقش تایرون یک جوان گرفتار در دنیای مواد مخدر را به تصویر می‌کشد. او توانست به‌خوبی جنبه‌های روانی و عاطفی این شخصیت را، از لحظات امیدواری و رؤیاهای بهتر تا ناامیدی و سقوط در اعتیاد، به‌طور باورپذیری به نمایش بگذارد. بازی وینز ترکیبی از خونسردی، ترس و اضطراب بود که این پیچیدگی را در شخصیت تایرون به‌خوبی نشان داد.

در «مرثیه‌ای برای یک رؤیا» بازیگران آنسامبل هستند؛ ما با گروهی از شخصیت‌های مختلفی مواجهیم که هر یک سرنوشت‌های دردناک دارند. وینز در هماهنگی با جرد لتو، جنیفر کانلی و الن برستین، به‌خوبی توانست نقش خود را ایفا کند و در کنار بازیگران دیگر، داستان تراژیک فیلم را به یک تجربه تأثیرگذار تبدیل کند.

مارلون وینز در این فیلم توانست تحولی تدریجی و دردناک از یک فرد امیدوار را به کسی که در دنیای تاریک اعتیاد غرق می‌شود، به نمایش بگذارد. او به‌خوبی توانست نشان دهد که چگونه رؤیاها و آرزوهای یک فرد به تدریج نابود می‌شوند.

منبع: خبرآنلاین

۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فرادید هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    سایر رسانه ها
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فرادید هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید