(تصاویر) زندگی خصوصی، عکس های شخصی و بیوگرافی یوسف صیادی

یوسف صیادی متولد ۵ اسفند ۱۳۴۸ در تهران است. آقای صیادی تا کنون آثار زیادی را در کارنامه هنری خود ثبت کرده است. وی ازدواج کرده و دو فرزند دارد.

کد خبر : ۲۱۱۱۹۳

۰۴ آبان ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۳

بازدید : ۱۹۳

یوسف صیادی بازیگر موفق طنز و همیشه خندان ایران است که با بازی در مجموعه طنز جنگ جوان در سال ۱۳۷۱ و ساعت خوش به کارگردانی مهران مدیری در سال ۱۳۷۳ شناخته شد. در ادامه این مقاله شما را با دیگر فعالیت‌ها و بیوگرافی کامل یوسف صیادی آشنا خواهیم کرد.

بیوگرافی یوسف صیادی

یوسف صیادی بازیگر متولد ۵ اسفند ۱۳۴۸ در تهران است. پدرش اهل طالقان و مادرش اهل گیلان است و اصالت خودش به تنکابن برمی‌گردد. او علاوه بر بازیگری، کارگردانی و طراحی صحنه و لباس نیز انجام می‌دهد. یوسف صیادی دیپلم گرافیک، فوق دیپلم کارگردانی، لیسانس بازیگری و فوق لیسانس روانشناسی دارد.

شروع فعالیت؛ از سال ۱۳۶۸

یوسف صیادی فعالیت خود را با حضور در رشته‌های فیلمسازی و عکاسی از انجمن سینمای جوان و سپس با نمایش کودکان شروع کرد و فعالیتش در عرصه سینما را با ساخت فیلم کوتاه “۸ میلی متری” در سال ۱۳۶۸ و سپس با کارگردانی و بازی در مجموعه “جنگ جوان” و “مجموعه پرواز ۵۷” در سال ۱۳۷۱ شروع کرد. او پس از شروع فعالیتش در سینما با بازی در مجموعه تلویزیونی ساعت خوش به کارگردانی مهران مدیری در سال ۱۳۷۲ به اوج شهرت و محبوبیت رسید. وی همچنین طراحی صحنه و لباس فیلم “اتانازی” به کارگردانی رحمان رضایی را بر عهده داشته است.

ازدواج و خانواده

آقای صیادی متاهل است و همسرش مریم فلاح نام دارد. این زوج خوشبخت صاحب دو فرزند با نام‌های رها و پندار هستند. مریم فلاح نیز مدرک فوق لیسانس روانشناسی دارد.

این بازیگر خوش اخلاق به خانواده خود علاقه فراوانی داشته و معتقد است باید به خانواده بیش از کار توجه کرد. او پس از پایان فیلمبرداری به سرعت به منزل برمی‌گردد تا مدت زمان بیشتری را در کنار همسر و فرزندانش باشد.

الگوی یوسف در بازیگری

آقای صیادی می‌گوید برای حضور و ایفای نقش در کاراکترها و شخصیت‌های مختلف از مردم کوچه و بازار الگو می‌گیرم.

یوسف صیادی و دو فرزندش

حواشی یوسف صیادی؛ شوخی بیژن بنفشه خواه با بینی یوسف

بیژن بنفشه خواه در برنامه خندوانه رامبد جوان در بخشی از اجرای مسابقه‌های کمدین با بینی یوسف صیادی شوخی کرد که باعث به وجود آمدن حاشیه‌های زیادی شد. به دنبال این حواشی آقای بنفشه خواه متن زیر را در صفحه اش در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرد: «سلام دوستان ظاهراً ماجرا‌های اجرای من در برنامه “خندوانه” تمام‌شدنی نیست، روی سخن من با آدم‌هایی است که کاسه‌داغ‌تر از آش هستند و نگران ناراحتی شوهرخاله بنده و دخترخاله بنده و آقای یوسف صیادی هستند.

این شخصیت‌ها ساختگی بودند، ولی اتفاق‌ها واقعی. در ضمن آقای یوسف صیادی عزیز دوست و همکار بیست‌ساله‌ام در جواب آدم‌های زود‌قضاوت کن و کاسه‌داغ‌تر از آش نامه زیر را فرستاد. در ضمن من از یوسف عذرخواهی کردم. من با هدف شاد کردن مردم در برنامه “خندوانه” یک سال پیش حاضر شدم، ولی متأسفانه باعث ناراحتی خودم و دیگران شدم.»

و یوسف صیادی از این ماجرا گفته: «بیژن بنفشه خواه بعضی مواقع اکثر ما آدم‌ها اشتباهی می‌کنیم، چه عمداً و یا چه سهوا، اما هیچ‌وقت یا قبول نمی‌کنیم اشتباه کردیم یا می‌خواهیم آن را توضیح کنیم؛ حتی به ندرت پیش می‌آید که وقتی اشتباهمان را قبول کردیم، قدرت عذرخواهی داشته باشیم، اما غافل از اینکه یک عذرخواهی واقعی ۳ بخش دارد:

۱_ متأسفم!

۲_ تقصیر من بود!

۳_ برای جبرانش چه کار می‌توانم بکنم؟

بیژن جان من برنامه “خندوانه” را ندیدم که تو راجع به یک حقیقت دست‌نخورده بدن من و یکی از اجزا دوست‌داشتنی صورت من صحبت کرده بودی، اما بازتاب آن و تلفن‌هایی که به من شد کنجکاوی مرا برانگیخت که در یک برنامه پربیننده که البته گه‌گداری سانسور در مصاحبه‌ها با میهمانان آن دیده می‌شود، چه روی آنتن بردند که جذابیت برنامه بیشتر شده که راجع به آن این‌همه واکنش به گوش می‌رسید؟!

اما بعد از تلفن تو راجع به اینکه چه گفته بودی و در آن برنامه چه گذشت که آن‌قدر سوژه جذابی برای بعضی‌ها بود، پی بردم صداقت لحن و گفتار تو این سه بخش راجع به عذرخواهی که در این دوره زمانه کمتر کسی جرات بیانش را دارد دوباره به من ثابت کرد تا دیگرانی که تو را نمی‌شناسند و در این ماجرا کاسه داغ‌تر از آش شده بودن بدانند دوستی بین ما مستحکم‌تر از نمره کسانی خواهد بود که به‌ واسطه آن تو بخواهی بهترین کمدین مشهور یک بازی باشی.

چون تو را سال‌هاست می‌شناسم، می‌دانم صداقت در خصوصیات شخصی هنری تو از نگاه من قابلیت یک هنرمند محبوب شدن در دل مردم حتی بدون یک شو تلویزیونی را دارد. از همین‌جا اعلام می‌کنم به تو عزیز با جنبه بگویم از این به بعد آزادی درباره هرکدام از اجزا بدن من که صلاح میدانی گپ بزنی، تا بسوزد دماغ کسانی که با منظور گفتند چرا درباره دماغ من صحبت کردی. ارادتمند: یوسف صیادی»